شنبه ۳ آذر ۱۴۰۳

مقالات

سیلاب‌های بهاری ۹۸

 


پل دختر تصویر ۱ ـ پل دختر ـ سیلاب ۹۸

 

مقدمه
سیلابی که از ۲۷ اسفند ۱۳۹۷، ۲۶ استان از ۳۱ استان ایران را درگیر خود کرد نخست در استان گلستان و ناحیه پائین دست سد وشمگیر در پی آب‌گرفتگی شهرهای آق‌قلا و گمیشان آغاز شد و مهم‌ترین اتفاق آغاز سال نوی ایران بود. برآوردهای اولیه نشان می‌داد که افزون بر ۷۶ کشته، این سیلاب‌ها حدود چهار میلیارد دلار خسارت مالی برجای گذاشت که حدود
۱/۵ میلیارد دلار آن مربوط به خسارات وارده به بخش کشاورزی بود. این مقدار خسارت، دومین خسارت ثبت‌شده ناشی از سیل در تاریخ ایران بعد از سیل‌های فروردین تا خرداد ۱۳۷۱ است که موجب ۵/۴ میلیارد دلار خسارت مالی به کشور شد (بر پایه برآوردهای فدراسیون جهانی صلیب‌سرخ و هلال‌احمر و برنامه راهبری کاهش سوانح سازمان ملل متحد).

یکی از مهم‌ترین محل‌های توسعه شهرها، سواحل دریاها، دریاچه‌ها و رودخانه‌ها هستند. این موقعیت‌ها علاوه بر آنکه محل توسعه تمدن ایران بوده و هستند، در تاریخ ایران ـ با توجه به اهمیت دانش هیدرولیک آب که ایرانیان حداقل از هزاره اول قبل از میلاد در آن سابقه مدون دارند ـ توسعه در جاهایی صورت می‌گرفته که کمترین آسیب در سوانح بعدی مرتبط با آب (مانند سیل) به آن شهرها وارد شود؛ به همین جهت بیشتر شهرهای مهم و تاریخی و بناهای مهم تاریخی‌ ما کمترین سابقه تخریب در سوانحی از قبیل سیل را دارند. یکی از استان‌هایی که آسیب زیادی را در سیلاب فروردین متحمل شد استان لرستان بود. این استان با داشتن ۷۷ پل تاریخی که از دوره هخامنشی تا دوره ساسانی در آن ساخته شده‌، بیشترین تعداد پل‌های تاریخی را در تمام فلات ایران داراست. از این تعداد، غیر از یکی از پایه‌های پل کشکان و پل دختر، که تخریب شدند، بقیه ۷۵ پل تاریخی همگی سالم ماندند. این در حالی است که تمامی پل‌های احداث‌ شده در بیست‌ ساله ۱۳
۹۷-۱۳۷۷ در این استان یا به کلی تخریب یا آسیب‌های زیادی را متحمل شدند. این نشان می‌دهد که نیاکان ما در حدود دو هزار سال قبل تا چه اندازه با دانش‌های هیدرولیک، زمین‌شناسی و هواشناسی آشنایی داشته‌‌‌اند.

در پنجاه سال اخیر، هم ساخت و توسعه شهرها در دشت‌های سیلابی رودخانه‌ها افزایش یافته، و هم بهره‌برداری بی‌رویه از جنگل‌ها با قطع درختان بیشتر شده است. با پدیده تغییرات اقلیمی به هم ریختن آهنگ رخدادهای طبیعی مانند سیل با وقوع بارش‌های شدید و ناگهانی هم تشدید شده است. پوشش  جنگل‌های ایران تا حدود اوایل دهه ۱۳۴۰ش حدود هجده میلیون هکتار بود. در ابتدای سال ۱۳۹۸ بر اساس گزارش سازمان جنگل‌ها و مراتع کشور اگر پوشش تاج درختان را ۵ درصد سطح محدوده جنگلی در نظر بگیریم (به نواحی با  کمتر از ۱۰ درصد پوشش تاج درختان، «بیشه» می‌گویند)، حدود ۱/۳ میلیون هکتار جنگل داریم: حدود
۱/۸ میلیون هکتار در شمال و ۱/۳ میلیون هکتار در سایر نواحی کشور. اگر سطحی را که در آن تاج درختان ۱۰درصد یا بیشتر از ناحیه جنگلی را پوشانده باشد در نظر بگیریم حدود ۱/۱ میلیون هکتار جنگل در کل کشور داریم. در سال ۱۳۴۱، جنگل‌های ایران ملی شد. فقط طی سال‌های ۱۳۸۹ و ۱۳۹۰، بیش از ۱/۵ میلیون ‌مترمکعب چوب از جنگل‌های شمال ایران برداشت شد. برآورد شده است که در ایران سالی ٦٣ هزار هکتار از جنگل‌ها نابود می‌شود.

در استان‌های گلستان و مازندران، از بارش‌های ناگهانی شدید که در فروردین ۱۳۹۸ تا حدود ۳ برابر متوسط سالانه بوده است، گرفته تا قطع درختان و از بین بردن جنگل‌ها، و همچنین ساخت خانه‌ها در دشت‌های سیلابی موجبات افزایش خسارت‌های ناشی از سیل‌های اخیر را فراهم کرد. در منطقه شرق گلستان از ارتفاعات مشرف به دشت شرق گرگان در فاصله افقی حدود ۵ کیلومتر از رقوم حدود ۲۰۰۰ متر به رقوم حدود ۱۵۰ متر (ارتفاع از سطح دریا) می‌رسد. این اختلاف ارتفاع با اختلاف در بارندگی (از حدود ۱۰۰۰ میلی‌متر در ارتفاعات تا حدود ۲۰۰ میلی‌متر در دشت) در همین فاصله کم همراه است. این اختلاف در ارتفاع و در بارش، امکان وقوع  ناگهانی بارش شدید و سیل در منطقه را فراهم می‌کند. از سوی دیگر واگذاری مراتع برای دامداری که با فشارهای محلی برای توسعه اقتصادی و اشتغال تشدید هم می‌شود، قدرت مانور سازمان جنگل‌ها و مراتع را محدود کرده ‌است. چرای دام از سویی و بهره‌برداری از چوب جنگل‌ها از سوی دیگر، موجب کم شدن پوشش گیاهی منطقه  و در نتیجه سیل‌خیزتر شدن این محدوده از استان می‌شود.

داده‌های هواشناسی نشان می‌دهد که در شصت سال اخیر گرم شدن زمین روندی مستمر داشته است، به نحوی که میزان گرم شدن در نیم‌کره شمالی حدود ۰/۰
۱۳ درجه در سال برآورد می‌شود. این عدد احتمالاً نشان‌دهنده گرم شدن نیم‌کره‌شمالی به‌طور متوسط به میزان ۱/۵ تا حدود ۲ درجه در سال است؛ درحالی‌که در خاورمیانه (غرب آسیا)، هیمالایا و بعضی مناطق جنوب آسیا میزان گرم شدن در حدود ۳ تا ۶ درجه در طی سده بیست‌ویکم برآورد شده است. در ایران این میزان در حد ۲ درجه برآورد شده است. یکی از مشخصات گرم شدن زمین و تغییرات اقلیمی وقوع مخاطرات طبیعی به صورت سیل و طوفان با دوره تناوب کوتاه است و می‌توان نماد آن را به صورت رخداد پی‌در‌پی طوفان گردوغبار در سال ۱۳۹۳ و ۱۳۹۴ در شهر تهران و همچنین وقوع سالانه سیلاب‌های ناگهانی در رشته کوه‌های البرز در نظر گرفت. در وقوع سیل، البته، دخالت انسان و تجاوز به حریم رودخانه‌ها، نابودی جنگل‌ها و از بین بردن منابع طبیعی در دهه‌های اخیر حتماً نقشی اساسی بازی کرده است.

اهواز ـ سیلاب ۹۸ اهواز ـ سیلاب ۹۸


مدیریت بحران
در کشور ما وزارت کشور مسئول مدیریت بحران است و مدیریت اجرایی «سازمان مدیریت بحران کشور» برعهده معاون وزیر کشور است و به لحاظ تشکیلاتی، در زیرمجموعه وزارت کشور، قرار دارد. روشن است که حضور ۲۴ ساعته مدیران این سازمان و اینکه تعطیلات نوروزی را به منزل نروند نمی‌تواند نمادی از عملکرد مثبت چنین نهادی باشد. سازمان مدیریت بحران باید با داده‌های به‌روز علمی، و نه فقط دریافت داده‌ها و گزارش‌های اداری از سازمان‌های دیگر، مانند سازمان هواشناسی و مؤسسه ژئوفیزیک دانشگاه تهران، بتواند اطلاعات را تجمیع کند و با بر هم نهادن اطلاعات از خود توان تصمیم‌گیری را بروز دهد. سازمان مدیریت بحران جایی است‌که باید توان تصمیم‌گیری حاکمیتی را بر پایه دانش و توانمندی با کیفیت بالا و بر پایه به‌کار‌گیری نیروهای علمی و فنی با بالاترین کیفیت داشته باشد. وقتی چنین سازمانی فقط محل دریافت داده‌های مختلف (بعضاً ناهمساز) از چند سازمان‌ علمی باشد تا جایی که خود نتواند این داده‌ها را پردازش کند، عملاً به ستادی تبدیل می‌شود که دفتر وزیر کشور، یا معاونت عمرانی وزارت کشور هم قابلیت انجام این فعالیت ستادی را دارد. در چنین صورتی دیگر بود و نبود این سازمان فرقی به حال کشور نخواهد کرد. اینکه چرا نواقص برطرف نشده، به باور من بدین دلیل است که همچنان در رده تصمیم‌گیری از نیروهایی با سابقه اجرایی استفاده می‌شود و اعتمادی به نیروهای متخصص و جوان‌تر وجود ندارد. در ضمن عمده فعالیت این سازمان باید از جنس مدیریت کاهش ریسک و پیشگیری باشد. مرحله مهمی در فعالیت این سازمان وجود دارد و آن مرحله وقوع بحران، و تشکیل تیم مدیریت بحران است. تیم مدیریت بحران (که من آن را در یک واژه ترکیبی به‌صورت «تیمران» نامیده و پیشنهاد کرده‌ام) باید در چهار مرحله فعالیت خود را به‌صورت یک تیم هماهنگ و هم‌نظر و هم‌پیمان با یک فرماندهی واحد که مسئول فرماندهی و کنترل عملیات را دارد، سازمان دهد: نخست تشخیص و اعلام سانحه، دوم برنامه‌ریزی راهبردی (که بسیار مهم و حیاتی است و به‌طور معمول در کشورهای در حال توسعه مانند کشور ما فراموش می‌شود)، که در آن چشم‌انداز تیمران و مأموریت و برنامه کار آن به‌طور کامل مشخص می‌شود. مرحله سوم، بعد از رخداد بحران است و آن پاسخ علمی براساس کار هماهنگ در تیمران است، و چهارم، یادگیری و به‌روزرسانی داده‌های دریافتی برای سازماندهی روزانه، نزدیک به برخط، تیمران است. کل این فعالیت‌ها زیر نظر فرمانده اصلی هدایت می‌شود. فرمانده واحد و وجود برنامه راهبردی، دو رکن مهم است که همچنان در مدیریت بحران سوانح ما مفقود است.



طی پنجاه سال اخیر، هم ساخت و توسعه شهرها در دشت‌های سیلابی رودخانه‌ها افزایش یافته، و هم بهره‌برداری بی‌رویه از جنگل‌ها با قطع درختان بیشتر شده است. با پدیده تغییرات اقلیمی به هم ریختن آهنگ رخدادهای طبیعی مانند سیل با وقوع بارش‌های شدید و ناگهانی هم تشدید شده است

 

از سال‌های ۱۳۹۴ به بعد تقریباً سالانه در همین بازه زمانی فروردین کمابیش با بارش و سیل مواجه بوده‌ایم. امسال نیز سازمان هواشناسی از بهمن‌ماه بارش‌های سنگین را به طور کلی برای بهار ۱۳۹۸ پیش‌بینی کرده بود، گرچه این پیش‌بینی‌ها نقطه‌ای و دقیق نبود. با این حال، چون برنامه راهبردی بحران و تیم مدیریت بحران (تیمران به‌عنوان یک بدنه واحد) نداریم، غافلگیر شدیم. آنچه در لرستان و خوزستان به آن توجه نکردیم، آن بود که به تمام طرح‌های توسعه در دشت‌های سیلابی امکان و مجوز و بودجه داده‌ایم؛ در شهرهایی مانند پل‌دختر، که بعد از تنگه‌ها در کنار رودخانه‌ها امکان توسعه در پهنه سیلابی رودخانه‌ها داده‌ایم؛ در دشت سیلابی پایین‌دست سدهای دز و کرخه و کارون، امکان توسعه کشاورزی و ساخت‌وساز داده‌ایم، و در حداقل بیست‌سال گذشته با خیال آنکه سیلاب در سدهای ساخته شده مهار شده است، سرمایه‌گذاری در پایین‌دست این سدها را با بی‌خیالی امکان‌پذیر کرده‌ایم. در حفظ جنگل‌ها و مراتع در شمال و در زاگرس کوشش کافی نکرده‌ایم و به بهانه فایده و گردش اقتصادی، هر سال از مساحت جنگل‌هایمان کاسته شده است‌و همچنان با امکان چرای دام در مراتع، دست سازمان جنگل‌ها را کوتاه‌تر و آن را بی‌اثرتر کرده‌ایم. مدیران هم به بازه مدیریتی کوتاه‌مدت خود اندیشیده‌، و بسیاری از آن‌ها نیز حتی در حد تدبیر نیاکان و پیرمردان و پیرزنان ساکن در همین نواحی سیلابی تدبیر نکرده‌اند. حاصل آن شده است‌که اکنون علاوه بر تلفات جانی، خسارت سنگین مالی و زیرساختی را نیز باید تحمل کنیم. وقتی نمی‌پذیریم که کشور و اقلیم ما مخاطره‌خیز است، پاسخ طبیعت به ما سخت و تلخ خواهد بود. راه‌حل میانبر هم نداریم. وقتی به تصور خود توسعه به همراه خوشبختی کوتاه‌مدت را برای راضی کردن دل مردمان ساکن در این نواحی هدیه می‌دادیم، فکر نکرده بودیم که وقتی سیل بیاید، تمامی این سازه‌ها و مایملک مردم ظرف چند ساعت با سیلاب شسته خواهد شد. تازه این اول ماجراست. از این پس باید مراقب باشیم که در ایران و در شهرهای بزرگمان که بیش از دویست هزار نفر جمعیت دارند، اگر سیلاب به راه بیفتد چه باید بکنیم.

ما برای مدیریت بحران به تیم مدیریت بحران نیاز داریم که از افرادی هم‌دل و هم‌نظر و با قدرت تعامل بالا با هم و زیر نظر یک فرمانده واحد همکاری کنند. این تیم باید بتواند بحران را تشخیص دهد و آن را به موقع اعلام کند. مرحله بعد «برنامه‌ریزی راهبردی» است. چشم‌اندازی برای تیم در این برنامه راهبردی باید تعریف، و تیم برای رسیدن به آن چشم‌انداز دارای مأموریت مشخصی شود. تیمران این کار را بر پایه برنامه عملیاتی مشخصی انجام می‌دهد. این‌ها مربوط به قبل از وقوع حادثه است و هنگامی که برای سوانح احتمالی در هر منطقه برنامه راهبردی نوشته شده و آماده است. بعد از رخداد  باید پاسخ علمی و حساب‌شده به بحران نشان دهیم.  این پاسخ، که شامل مجموعه‌ای از کارهاست، از طریق تیمران هدایت و به‌صورت هماهنگ انجام می‌شود. در تیمران از یک فرمانداری واحد دستور می‌گیریم که وظیفه‌اش هدایت و کنترل تیمران است. درضمن اعضای تیم به یک زبان و بر پایه یک ذهنیت مشترک و شبیه به هم ‌صحبت می‌کنند؛ اتفاقی که در کشور ما در فروردین ۱۳۹۸ رخ نداد. از وزارت نیرو خبر رسید که این سیل علاوه بر اینکه بسیاری از تالاب‌های ما را پرآب کرد و مخازن سدهای ما را تا حدود ۸۰درصد پر کرد برای ما ۵/۲ میلیارد دلار سود هم داشته است. مسئول سازمان حفاظت محیط زیست اظهار کرد که ده برابر ضرری که در این سیل‌ها متحمل شدیم سود نصیب ما شده است. همین موضوع نشان می‌دهد که چنین نگاهی با نگاه اعضای شاغل در اورژانس کشور و یا یک مسئول دیگر در هلال احمر، یا سپاه، ارتش و نیروی انتظامی از نظر نوع نگاه به بحران، هم‌سو نیست و آنان مشخصاً با یک ادبیات حرف نمی‌زنند. فرمانده تیمران باید توانایی و اجازه جست‌وجوی اعضای هم‌ذهن و با یک هدف در یک تیم را داشته باشد، و اگر فردی با ذهنیت متفاوت بود، به‌جای آن فرد، فردی با ذهنیت بحران را قرار دهد. مرحله بعد از این یادگیری از بحران و سازماندهی بر پایه این یادگیری است.


داده‌های هواشناسی نشان می‌دهد که در شصت سال اخیر گرم شدن زمین روندی مستمر داشته است، به نحوی که میزان گرم شدن در نیم‌کره شمالی حدود ۰/۰
۱۳ درجه در سال برآورد می‌شود. این میزان احتمالاً نشان‌دهنده گرم شدن نیم‌کره شمالی به‌طور متوسط ۱/۵ تا حدود ۲ درجه در سال است، در حالی‌که در خاورمیانه، هیمالایا و بعضی مناطق جنوب آسیا میزان گرم شدن در حدود ۳ تا ۶ درجه در سده بیست و یکم برآورد شده است

 

هماهنگی بین واحدهای مختلف همچنان با اشکال رخ می‌دهد. نهادهای درگیر در مدیریت بحران فرماندهی سازمان مدیریت بحران کشور را نمی‌پذیرند و البته در بسیاری از مواقع برنامه برای هماهنگی از سوی این سازمان ارائه نمی‌شود. از نظر قانون مدیریت بحران به نظر نمی‌رسد مشکل مهمی داشته باشیم. قانون مصوبه جدید مجلس هم که در سال ۱۳۹۷ تصویب شد همچنان روی کاغذ قانون مناسبی است. ولی مشکل ما آن است که برای اجرای همین قانون، افرادی که تاکنون به کار گمارده شده‌اند مناسب این مسئولیت‌ها به لحاظ علمی و حرفه‌ای نبوده‌اند. ان‌شاءالله با سازماندهی جدید سازمان مربوطه، از سوانح قبلی و فعلی درس ‌بگیریم، و متناسب با قانون وضع شده چیدمان نیروها هم رخ ‌دهد.

 


جمع‌بندی

مخاطرات طبیعی به خودی خود بلایای‌طبیعی نیستند؛ آنچه آن‌ها را به خسارت جانی و مالی تبدیل می‌کند طرز زندگی و مدیریت و پاسخ ما به آن مخاطره است. پیش‌بینی وقوع سیل می‌تواند  موجب برنامه‌ریزی مناسب برای اجتناب از ساخت منازل مسکونی (مانند آنچه در گلستان، مازندران، لرستان و  خوزستان رخ داده است) و خودداری از تبدیل مسیل رودخانه به تفریحگاه دائمی (مانند آنچه در رودخانه دز، کرخه، گرگانرود، تجن، وکن و کرج اتفاق افتاده و می‌افتد) شود. در ضمن از طریق سامانه‌های هشدار پیش‌هنگام، با بهره‌گیری از دانش هواشناسی، می‌توان به مردم هشدار داد تا از محل خطر (مسیل رودخانه) فرار کنند (این کار هم اکنون در بسیاری از کشورها مانند ایالات متحده، ژاپن و نیوزیلند) حتی با استفاده از بلندگو در ساعاتی که احتمال می‌رود سیلی در پیش باشد انجام می‌شود؛ البته در صورتی که به اندازه کافی وقت داشته باشند.

جهت جلوگیری از مشکلات ناشی از وقوع سیل، شناخت مناطق سیل‌خیز و تهیه نقشه زمین‌شناسی سیل بسیار مهم است. مشخص کردن این نقاط، موجب ممانعت از ساخت خانه‌های مسکونی و توسعه و شهرسازی  در این نقاط می‌شود. این کار متأسفانه در ایران انجام نشده است. ارزیابی‌های میدانی نگارنده نشان می‌دهد که به ساختمان‌های ساخته شده در حریم رودخانه مجوز داده شده؛ مانند هتلی که با مجوز ۷ طبقه، اکنون ۱۳ طبقه شده و به‌طور دقیق در حریم رودخانه جاجرود نزدیک روستای رودک در شمیرانات طی سال‌های ۱۳۹۰ تا ۱۳۹۷ ساخته شده، و طبق آیین‌نامه‌های حریم وزارت نیرو، ساخت‌وساز در حریم ۱۵۰ متری از بستر رودخانه‌ای که آب شرب شهرها را تأمین می‌کند – مانند جاجرود که مسئول تأمین بخشی از آب شرب شهر تهران است-  به‌طور مطلق ممنوع است. بابت این مجوز وجهی از سازندگان دریافت شده است. بعضی از منازل و مغازه‌های ساخته‌شده در حریم رودخانه‌های استان تهران طی چهار سال اخیر تخریب شده‌اند (مانند رودخانه کن). مالکان  منازل و مغازه‌های تخریب‌شده و واقع در حریم رودخانه‌ها سؤال می‌کنند که اگر ساخت خانه و مغازه در این محدوده‌ها غیرقانونی بوده چرا به آن‌ها مجوز داده شده است؟ مناطقی مانند حاشیه رودخانه‌ها که احتمال خطر سیل در آنها زیاد است، باید به استفاده‌های دیگری مانند پارک‌ها، محل‌های تفریحی یا کشت برخی از گیاهان زراعی خاص و یا چرای دام اختصاص داده شوند.

 

آنچه در سیل اخیر به صورت درس می‌توان آموخت عبارت است از :
• این نوع مخاطرات از این پس در کشور ما به صورت مکرر قابل وقوع هستند. بنابراین برای وقوع سوانحی از این دست و کاهش ریسک آن باید آماده شویم. یکی از روش‌های حتمی برای کاهش ریسک، به روزرسانی سامانه‌های برخط هشدار پیش‌هنگام است. سیل مخاطره‌ای است که می‌توان از تبدیل آن به سانحه (رویدادی که با تلفات و خسارت همراه شود) با هشدار پیش‌هنگام جلوگیری کرد.

 

مخاطرات طبیعی به خودی خود بلایای طبیعی نیستند؛ آنچه آن‌ها را به خسارت جانی و مالی تبدیل می‌کند طرز زندگی و مدیریت و پاسخ ما به آن مخاطره است

 

حریم رودخانه‌ها در بسیاری از نواحی ایران بر اثر ساخت‌وساز مورد تجاوز قرار گرفته است. تمامی شهر‌داری‌ها در این مورد باید توجیه شوند که دادن مجوز برای ساخت‌وساز در این نواحی می‌تواند در آینده به فجایعی بسیار بزرگ‌تر از سیل‌های فروردین ۱۳۹۸ منجر شود.


ایران کشوری با اقلیم ویژه است. با در نظر گرفتن مخاطرات طبیعی در توسعه می‌توانیم به تاب‌آوری اقلیمی (سازگاری با شرایط محیطی و آب و هوایی ایران و قابلیت بقای ایمن در این شرایط) برسیم. آنچه در دهه‌های اخیر در اکثر جاهای کشور انجام داده‌ایم روندی خلاف تاب‌آوری اقلیمی را نشان می‌دهد.

 

پی‌نوشت
۱. استاد تمام پژوهشگاه بین‌المللی زلزله‌شناسی و مهندسی زلزله و عضو وابسته شاخه زمین‌شناسی فرهنگستان علوم، و استاد هدایت پژوهش مؤسسه و رصدخانه علوم زمین دانشگاه استراسبورگ فرانسه.

 



۱۲۹۳
کلیدواژه (keyword): سیلاب,توسعه ‌شهرها,تمدن هیدرولیکی,مدیریت بحران,مخاطرات طبیعی,حریم رودخانه,اقلیم ویژه,
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.