اشاره
تحقیقات نشان میدهد به غیر از عوامل طبیعی، دخالت بیرویه انسان در محیط و بهطور کلی عوامل اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی در ارتباط با یکدیگر، نقش بسزایی در بسترسازی سیلاب تخریبکننده دارند. این عوامل از جمله عبارتاند از: «افزایش میزان جمعیت، تخریب جنگلها و از بین بردن پوشش گیاهی، تغییر کاربری اراضی، ناکافی بودن سازههای تأخیری سیل در سرشاخههای رودخانهها، شهرسازی و توسعه شهرها در جلگههای سیلابی، عدم تعادل بین دام و ظرفیت مراتع» (مقیمی و حقی، ۱۳۸۰)، دخالت در مسیلها و دستکاری آبگذرها، اشغال مسیلها و حریم نهایی رودخانهها (معیری و انتظاری، ۱۳۸۷).
به نظر لومان، جامعهشناس آلمانیتبار و صاحب نظریه سیستمها، ما همواره شاهد فجایعی در تاریخ کشورها بودهایم، اما آنچه امری جدید و نوپدید است و فجایعی است که ما انسانها با تصمیمهایمان بهوجود آوردهایم. «خطر۲» زیانی است که از خارج وارد میشود و به شکل زیستـ محیطی رخ میدهد، درحالیکه «ریسک۳» زیانی است که سبب آن تصمیمهای خود ما بوده است. بنابراین ریسک محصول عادی و ناگزیر تلاشهای ما برای «مقید کردن زمان۴» است (پل، ۱۳۷۹) در این مقاله به بررسی علل فجایع طبیعی و پیامدهای اجتماعی ناشی از آنها خواهیم پرداخت.
جامعه از طریق ارتباطات، میتواند خود را به خطر بیندازد. تهدیدهایی که
متوجه جامعه میشود از زیستـ محیط یا فجایع زیستمحیطی ناشی نمیشود، بلکه
از ارتباطات ارائهشده از زیستمحیط ناشی میشود که نظام اجتماعی خود،
آنها را ایجاد کرده است، و آنها را ارتباطات اضطرابزا مینامد
عوامل تأثیرگذار بر افزایش آسیبپذیری اجتماعی را میتوان در تنوع اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی ملاحظه کرد؛ و این تنوع، در مناطق مختلف، نسبت به فرهنگ و شرایط اجتماعیـ اقتصادی آن منطقه متفاوت است. اما سؤال مهم این است که چه میشود که ناگهان یک سیل یا زمینلرزه یا مخاطرات طبیعی دیگر، بنیانهای یک جامعه را متزلزل میکند؟ باید گفت طبیعت در ایجاد این آسیبپذیری اجتماعی مقصر نیست، بلکه آسیبپذیری مناطق به عوامل زیادی بستگی دارد از جمله:
فقر: بهطور معمول فقیرترین افراد و بهطور کلی مناطق فقیرتر در یک جامعه، در فجایع طبیعی بیشترین تأثیر را میپذیرند؛ اما چرا و چگونه؟ وقتی از فقر سخن میگوییم در اولین مرحله فقر اقتصادی، سپس انزوا و دوری منطقه از مزایا و امکانات پیشرفته و در مرحله بعدی استفاده سهلانگارانه و ناشیانه مردم منطقه از امکانات موجود را مدنظر داریم. فقر از سویی عامل مستقیم و از سوی دیگر عامل غیرمستقیم در افزایش این آسیبپذیری است. بهطور مثال فقر است که باعث ساختوسازهای نامناسب با مصالح غیراستاندارد و سکونت در مناطق نامناسب میشود که این خود بعد از فاجعه باعث ایجاد چرخهی معیوب نیاز اقتصادی و آسیبهای اجتماعی مانند افزایش خشونت خانگی، ازدواج اجباری و اعتیاد میگردد (عامل غیرمستقیم).
درخصوص پیامدهای اجتماعی سیلهای اخیر ایران ذکر این نکته لازم است که فاجعه از الگوی تکراری در پیامدهای اجتماعی پیروی میکند و تفاوت چندانی با زمینلرزه یا فجایع دیگری در این خصوص ندارد. بهطور مثال، افزایش خشم و نارضایتی عمومی، کاهش اعتماد اجتماعی، افزایش همبستگی بین مردم، افزایش خشونت خانگی و اجتماعی، افزایش ازدواجهای شتابزده، افزایش آسیبهای هیجانی شناختی، احساس ناامنی در زنان و دختران، ازدواج اجباری، توقف در ادامه تحصیلات، فقر، مهاجرت اجباری
عدم توزیع عادلانه امکانات: این امر نیز یکی از پیشزمینههای افزایش آسیبپذیری در مناطق است. میتوان گفت عدم توزیع عادلانه امکانات در میان آحاد جامعه تقریباً رابطه مستقیمی با پیامدهای فجایع طبیعی، و نه خود فجایع، دارد. تجسم کنید منطقهای را که از توزیع عادلانه و امکانات اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی محروم است و مردم آن بهسختی به خدمات عمومی، رفاهی و درمانی دسترسی دارند و از سوی دیگر به دلیل عدم رسیدگی و توجه مسئولان شهرسازی منطقه، ساختوسازهایی غیراستاندارد با شرایط اقلیمی نیز در آنجا صورت گرفته است، در چنین موقعیتی به نظر شما، در صورت وقوع یک فاجعه طبیعی، نتیجه مشخص نیست؟ اگر این منطقه در وضعیت بهتری متناسب با شرایط مخاطرات طبیعی قرار داشت، نتیجه چه میشد؟
توسعهنیافتگی: بین وقوع یک فاجعه طبیعی مانند سیل یا طوفان یا زمینلرزه و وجوه اجتماعی و اقتصادی و جامعهای که دچار فاجعه میشود ارتباط معناداری وجود دارد که به توسعه آن منطقه مربوط میشود؛ یعنی توسعه نیافتن یک منطقه، آن را نسبت به مناطق دیگر آسیبپذیرتر میکند به عبارت دیگر، عدم توسعه با خود، فقر و عدم توزیع عادلانه امکانات را نیز به دنبال میآورد.
تقدیرگرایی افراطی: تقدیرگرایی یعنی اینکه وقوع فجایع طبیعی را محصول سرنوشت انسان بدانیم. چنین عقیدهای در افزایش انفعال مردم منطقه در برابر مخاطرات طبیعی تأثیرگذار است. گاه میشود که بعد از یک حادثه طبیعی چنین دیدگاههایی ناگهان مانند قارچ رشد میکند و در میان مردم قوت میگیرد. برای مثال گروهی وقوع فاجعه را به دلیل اعمال جامعه و تقدیر آن میدانند. اینها همه تفکراتی است که از توسعه فرهنگی و اجتماعی نیافتن منطقه ناشی میشود.
تقدیرگرایی افراطی علاوه بر اینکه خود موجب افزایش آسیبپذیری اجتماعی در منطقه و آسیبهای روانیـ عاطفی مردم خواهد شد در کاهش آگاهی و اقدام مردم نسبت به پیشگیری و راههای سازنده مقابله با فاجعه و پیامدهای روانی و اجتماعی آن نیز مؤثر خواهد بود.
درس نگرفتن از تجارب قبلی: در مناطق آسیبپذیر از سوانح طبیعی، توجه به تجارب پیشین بسیار مهم است و باید این تجارب از سوی مردم منطقه و دیگر مناطق مشابه و مسئولان مدیریت بحران بازنگری شوند، با این هدف که چگونه میتوان عوامل خطرزای محیطی را در این مناطق و به دنبال آن آسیبپذیری منطقه را کاهش داد.
سیاسی کردن مدیریت بحران: هنگام وقوع فجایع طبیعی ستادهای مدیریت بحران باید نیازهای منطقه را بررسی کنند و براساس نیازهای ضروری و زیستی مردم آسیبدیده، رفتارهای مدیریتی خود را تعریف و اعمال کنند، نه اینکه براساس الگوهای مدیریتی منفعتطلبانه یا محافظهکاری سیاسی محلی یا منطقهای نیازهای مردم را کمتر یا بیشتر از واقعیت تعریف کنند. زبان سیاست با زبان نیازهای بازماندگان فاجعه متفاوت است. بهطور مثال، رفتوآمد پیاپی سیاستمداران به منطقه بدون انجام دادن کار مفید یا داشتن راهبردی اجرایی، حتی اگر با نیت خیرخواهانه انجام گردد، به دلیل بیاطلاعی ایشان از نوع ارتباطات و رفتارهای تخصصی در بحرانهای طبیعی خشم مردم و نارضایتی آنها را بیشتر میکند.
در مناطق آسیبپذیر از سوانح طبیعی، توجه به تجارب پیشین بسیار مهم است و باید این تجارب از سوی مردم منطقه و دیگر مناطق مشابه و مسئولان مدیریت بحران بازنگری شوند، با این هدف که چگونه میتوان عوامل خطرزای محیطی را در این مناطق و بهتبع آن آسیبپذیری منطقه را کاهش داد
ارتباطات اضطرابزا در رسانهها: لومان، جامعهشناس آلمانیتبار معتقد است که جامعه از طریق ارتباطات میتواند خود را به خطر بیندازد. تهدیدهایی که متوجه جامعه میشود از زیستـ محیط یا فجایع زیستمحیطی ناشی نمیشود، بلکه از ارتباطات ارائهشده از زیستمحیط ناشی میشود که نظام اجتماعی خود، آنها را ایجاد کرده است، و آنها را ارتباطات اضطرابزا۵ مینامد. از همه بدتر، هنگامی که این ارتباطات وارد نظام سیاسی میشود شتاب آنها فزونی میگیرد، زیرا، به نظر لومان، به «صحبتهای غیرمسئولانه» میدان میدهد و مدیریت بحران به موضوع صحبتهای پیشپاافتاده بدل میشود (پل، ۱۳۷۹).
اکنون، پس از بررسی کوتاه علل افزایش آسیبپذیری اجتماعی در فجایع طبیعی، به تعدادی از پیامدهای اجتماعی فاجعه اشاره میکنیم. منظور از پیامدهای اجتماعی تأثیرات فاجعه بر زندگی، کار، نقشهای انسانی و سازمانها و چگونگی مقابله با فاجعه است. وقتی میگوییم پیامدهای اجتماعی منظورمان «پیامدهای ثانویه فاجعه» و درواقع تحلیل رفتار منابع انسانی و اجتماعی است که کمتر مورد توجه قرار میگیرد یا در ابعاد وسیع منعکس نمیگردد (شادیطلب، ۱۳۷۲، ۳۸).
«در دیدگاه جامعهشناسی، هر فاجعه با پدیدههای مختلف اجتماعی مرتبط میشود؛ از جمله تأثیر فاجعه بر: همبستگی اجتماعی و وحدت، پویشهای گروهی و طبقاتی، تغییرات اخلاقی و اجتماعی، انتظام اجتماعی، اثرات روانی آن بر انسان، دینداری، شرایط توسعه اجتماعی و فرهنگی، نظام کنترل اجتماعی، اَشکال بومی و مردمی مقابله با آن، مدیریت مشارکتی در مقابله با آن که در تمامی آن انسان و روابط اجتماعی دیده میشوند» (عنبری، ۱۳۹۳، ۱۲۷).
پیامدهای اجتماعی فاجعه، میتواند مثبت یا منفی، آشکار یا پنهان، خواسته یا ناخواسته باشد و از جمله شامل اثرات روانشناختی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی میشود. این اثرات در مدتزمان طولانی رشد مییابند و ممکن است هنگام فاجعه ارزیابی آنها دشوار باشد، اما ماهها یا سالها بعد ، بهرغم پنهان بودن آنها میشود نشانههای آنها را شناخت، زیرا میتوانند مشکلات قابل توجهی برای عملکرد خانوارها و کسبوکار در یک جامعه آسیبدیده ایجاد کنند.
پیامدهای اجتماعی فاجعه طبیعی
۱. اثرات مستقیم
• از دست رفتن زندگی: تخریب خانهها، مرگ عزیزان، نابودی محصولات، از دست دادن دام، عدم کارکرد امکانات زیربنایی و از بین رفتن شرایط بهداشتی به علت بیماریهای منتقلشده از آب.
• از دست رفتن معیشت و اقتصاد محله و منطقه: به دلیل تخریب ارتباطات و زیرساختهای ارتباطی، شامل نیروگاهها، جادهها، پلها و ... که به جابهجایی و اختلال در زندگی عادی منجر میشود و تأثیر مستقیم بر تولیدات کشاورزی و صنعتی دارد.
• آسیبدیدن زیرساختهای منطقه: مانند اختلال در آب و برق، حملونقل، ارتباطات، آموزش و مراقبتهای بهداشتی.
۲. اثرات غیرمستقیم
• پیامدهای اقتصادی که اعم است از کاهش رشد و توسعه اقتصادی یا برعکس افزایش آن. پس از فاجعه، سرمایههای تخصیصیافته به بازسازی که از طریق دولت یا کمکهای خارجی تأمین شده، ممکن است به سرمایهگذاری در زیرساختها و سایر فعالیتهای توسعه در منطقه منجر شود و در بعضی موارد برعکس، فاجعه ممکن است اقتصاد ضعیف منطقه را فلج کند و با یک سیل مجدد در منطقه سرمایهگذاریهای بلندمدت توسط دولت و بخش خصوصی را متوقف سازد.
مهاجرت نیروهای انسانی کارآمد و کارگران ماهر نیز ممکن است بر رشد اقتصادی منطقه تأثیر منفی داشته باشد. پیامد دیگر مهاجرت تودهای یا جابهجایی جمعیت به سمت مناطق شهری توسعهیافته است که موجب افزایش جمعیت در شهرهای دیگر و افزایش فقر شهری میگردد؛ به این ترتیب که جمعیت مهاجر در نواحی حاشیهای شهرهای مجاور اسکان مییابند که این وضعیت خود مستعد فجایع یا بروز خطرات دیگر خواهد بود.
• پیامدهای سیاسی. توزیع ناعادلانه امکانات در عملیات امدادرسانی در حوادث مهم، به نارضایتی عمومی یا از دست دادن اعتماد به مقامات یا دولت منجر میشود. همچنین فقدان توسعه در مناطق مستعد سیل ممکن است سبب نابرابری اجتماعی و حتی ناآرامیهای اجتماعی شود که خود موجب تهدید صلح و ثبات در منطقه نیز میگردد.
• پیامدهای روانشناختی. اختلال استرس پس از سانحه و اثرات روانی در قربانیان سیل و خانوادههای آنها میتواند به مدت طولانی به آنها آسیب برساند. مرگ عزیزان و والدین میتواند تأثیرات عمیقی بر کودکان بگذارد. جابهجایی از خانه، از دست دادن اموال و معیشت و اختلال در امور اقتصادی و تجاری میتواند موجب ادامه فشار روانی شود (IFM, ۲۰۱۳).
• پیامدهای اجتماعی. در خصوص پیامدهای اجتماعی سیلهای اخیر ایران ذکر این نکته لازم است که فاجعه از الگوی تکراری در پیامدهای اجتماعی پیروی میکند و تفاوت چندانی با زمینلرزه یا فجایع دیگری در این خصوص ندارد. بهطور مثال، افزایش خشم و نارضایتی عمومی، کاهش اعتماد اجتماعی، افزایش همبستگی بین مردم، افزایش خشونت خانگی و اجتماعی، افزایش ازدواجهای شتابزده، افزایش آسیبهای هیجانی شناختی، احساس ناامنی در زنان و دختران، ازدواج اجباری، توقف در ادامه تحصیلات، فقر، مهاجرت اجباری (کمالالدینی، ۱۳۹۷).
پینوشتها
1. Mkamalledini@gmail.com.
2. Danger
3. Risk
4. To bind time
5. communications of anxiety
منابع
۱. شادیطلب، ژاله. (۱۳۷۲). مدیریت بحران: «برنامهریزی پس از فاجعه زمینلرزه». علوم اجتماعی. دوره ۲. ۴، ۳.
۲. عنبری، موسی. (۱۳۹۳). جامعهشناسی فاجعه؛ کندوکاوی علمی پیرامون حوادث و سوانح در ایران. تهران: دانشگاه تهران.
۳. کمالالدینی، معصومه. (۱۳۹۷). پیامدهای اجتماعی زلزله بم بر گروه زنان. رساله دکتری علوم و تحقیقات
۴. معیّری، مسعود و مژگان انتظاری (۱۳۸۷). «سیلاب و مروری بر سیلابهای استان اصفهان»، فصلنامه چشمانداز جغرافیایی، سال سوم، ۶.
۵. مقیمی، جواد. و محمد حقی (۱۳۸۰). «تحلیلی بر سیل گلستان»، مجله جنگل و مرتع. ش ۵.
۶. هریسون، پل (۱۳۷۹). نیکلاس لومان و نظریه نظامهای اجتماعی، ترجمه یوسف اباذری. ارغنون.
7. (2013). Risk Management for Flood, at:https://www.floodmanagement. info/what- APFM are-the-negative-social-impacts-of-flooding.
تصویر ۸: آبادان ـ سیلاب بهار ۹۸
تصویر ۹: آبادان ـ سیلاب بهار ۹۸
تصویر ۱۰: معمولان ـ سیلاب بهار ۹۸
تصویر ۱۱: معمولان ـ سیلاب بهار ۹۸