ویژگیهای زبان کتاب دا
-
استادیار دانشگاه آزاد اسلامی دزفول
-
دانشجوی کارشناسی ارشد دانشگاه آزاد اسلامی دزفول ؛ دکتر محمدرضا سنگری
-
نرگس فیضاللهی
۱۳۹۸/۱۱/۱۵
نگارنده در این مقاله میخواهد به پاسخ این پرسش دست یابد که در کتاب «دا» چه ویژگیهای زبانی به چشم میخورد. در این کتاب واژگان کردی، عربی و محلی بسامد بالایی دارند و زبان، ساده، روان، عامیانه و گفتاری است. زبان گویا و جذاب، مهارت نویسندگی و مصاحبهگری نگارنده دا و سنگین بودن حوادث باعث خلق این اثر زیبا و ماندگار شده است. موفقیت این اثر و طبیعی بودن متن کتاب ثابت میکند که خاطرات راوی دقیقاً از شکل شفاهی به شکل مکتوب تبدیل شده است. زبان این اثر زنانه، دقیق، جزئینگر، داستانوار و پرحجم است. البته در آن ایرادهای زبانی نیز دیده میشود.
مقدمه
بررسی و تحلیل ویژگیهای زبانی آثار ادبیات دفاع مقدس در پیشرفت ادبی این آثار بسیار مهم و مؤثر است. یکی از عوامل موفقیت چشمگیر کتاب دا زبان زیبا و جذاب آن است بهطوری که این اثر را در میان همه آثار ادبیات دفاع مقدس متمایز و منحصربهفرد کرده است. در مورد زبان کتاب دا نظرات متفاوتی وجود دارد. بعضی معتقدند این کتاب حاصل بیان شیوا و بینظیر راوی آن است و بعضی دیگر اعتقاد دارند این اثر محصول قلم قوی نگارنده آن است و راوی در آن هیچ نقشی ندارد.
در این مقاله ضمن بررسی و تحلیل ویژگیهای زبانی کتاب دا، میخواهیم به این پرسش پاسخ گوییم که موفقیت متن کتاب دا مدیون زحمات چه کسی است؟ آیا کتاب دا زبانی طبیعی دارد که مستقیماً از دل راوی بر روی کاغذ آمده است یا نگارنده کتاب دا واسطهای بین راوی و مخاطب بوده است و با مهارت نویسندگی خود اثری این چنین پربار را خلق کرده است؟ و در نهایت اینکه آیا این اثر موفق و ماندگار از لغزشهای زبانی در امان مانده است؟
زبانهایی که راوی دا بر آنها مسلط است
زبان مادری راوی دا «کُردی» است و به دلیل سکونت در شهر بصره عراق و سپس در خرمشهر به زبانهای عربی و فارسی نیز مسلط است. به همین دلیل در متن کتاب دا، واژههای کردی و عربی بسامد فراوانی دارد. معنی تمام واژههای غیرفارسی در پاورقی یا در متن کتاب آمده است. در این اثر، واژههای محلی نیز زیاد دیده میشود. بهمنظور سهولت در خواندن متن، تمامی این واژهها و جملات کردی، عربی و محلی حرکتگذاری شدهاند:
۱. «گفتم» ورچه نه زونم، چه وه سرمو یه تی یه؟ چه بوکهای مه اژ امام حسین عزیزتره؟ یا ای مه اژ حضرت زینب بیه تریم؟ برای چی ندونم به سرمون چی اومده؟ اما مگه بابا از امام حسین عزیزتره یا ما از حضرت زینب بهتریم؟» (حسینی، ۱۳۸۹ :۱۹۹).
۲. «عبدالله با عصبانیت گفت: انا بعد ما ائی، انا اروحللمسجد. من دیگه با تو نمیام. من میرم مسجد» (همان : ۲۷۴).
۳.«راه به راه میدویدم سر حبانه و آب خنگ میخوردیم.» (همان : ۲۸)
تنوع زبانی کتاب دا
کردی، عربی و فارسی تنها زبانهایی نیستند که در کتاب دا به چشم میخورد. زبان راوی دا نیز مانند دیگر زبانها دارای تنوع است. «زبانها پدیدههایی یکپارچه نیستند و اصولاً کمتر زبانی را میتوان یافت که دارای تنوع درونی نباشد. گفتار هر گوینده دارای ویژگیهایی است که در مجموع گونه فردی او را تشکیل میدهد» (امامی نوده، ۱۳۹۱: ۵۰). آمیزش زبانها در اثر معاشرت اقوام مختلف با یکدیگر است. «در عالم هیچ زبانی نیست که بتواند از آمیختگی با زبان دیگر خود را برکنار دارد مگر زبان مردمی که هرگز با مردم دیگر آمیزش نکنند و این نیز محال است، چه بهوسیله تجارت و سفر و معاشرت و حتی به وسیله شنیدن افسانهها و روایات ملل دیگر لغاتی از آن مردم در این مردم نفوذ میکند و همه زبانهای عالم از اینرو دارای لغاتی دخیل است» (بهار، ۱۳۷۶: ۲۸۹). راوی نیز بهدلیل زندگی در خوزستان با اقوام مختلفی سروکار دارد. «بهخاطر معاشرت اقوام مختلفی که در خوزستان زندگی میکردند فرهنگهایشان برروی هم بسیار تأثیر گذاشته بود» (حسینی، ۱۳۸۹: ۹۲).
اجتماعی ناهمگن دارای تفاوتهای زبانی است
«هر چه جامعهای بزرگتر و از نظر اجتماعی ناهمگنتر باشد دارای تفاوتهای زبانی بیشتری خواهد بود» (امامی نوده، ۱۳۹۱: ۵۰).
«قرضگیری بین زبانها یکی از موارد ناشی از تماس فرهنگی است.
«قرضگیری بین زبانها معمولاً در نتیجه تماس فرهنگی رخ میدهد» (ا، هال، ۱۳۶۳: ۱۶۲).
استفاده از واژههای انگلیسی در کتاب دا
یکی از زبانهایی که در کتاب دا دیده میشود زبان انگلیسی است.
«به دلیل حضور انگلیسیها در مناطق نفتخیز خوزستان، کلمات انگلیسی فراوانی وارد زبان محاورهای مردم شده بود» (حسینی، ۱۳۸۹: ۸۴).
میدانیم «یکی از راههای مهم توسعه واژهها همیشه وامگیری زبانها از یکدیگر، بهویژه از زبانهای فرادست از نظر اقتصادی و سیاسی و فرهنگی است» (آشوری، ۱۳۸۹: ۲۳). بعضی از واژههای بیگانه، در کتاب دا در زبان مردم رواج دارد.
«میدانستم خانهاش یک لین قبل ماست» (حسینی، ۱۳۸۹: ۸۵ ـ ۸۴).
«لین» به معنی «لاین، کوچه» که در گفتار مردم خوزستان رایج است.
آوردن لهجههایی که راوی دا بر آنها تسلط ندارد
به دلیل حضور اقوام مختلف در محل زندگی راوی، وی با لهجههای مختلفی سروکار دارد که به آنها مسلط نیست. این لهجهها به دو گونه در کتاب دا دیده میشوند:
۱. آوردن عین واژههای یک لهجه
راوی دا بعضی از واژهها و لهجهها را عیناً در بیان خاطراتش میآورد.
«زن عمو غلامی هم که به پهنای صورت اشک میریخت با لهجه بندری حرف او را تأیید کرد که: ها وقتی آقا سید هوند (آمد) دم در خونهاش، حالیم گشت که دیه آدم همی دنیای نیسه. بعد رو به من ادامه داد: عموت داره دق میکنه. کاکاش رفته. تنها بود، تنهاتر میشه» (همان: ۲۱۳).
۲. اشاره به بعضی لهجهها
راوی دا گاهی اوقات فقط به لهجه یا زبان بعضی از شخصیتها اشاره میکند و عین کلام را نمیآورد. این مسئله، ناشی از تسلط نداشتن راوی به زبانهای مورد نظر و نیز فراموشی وی در تقلید دقیق جملات گویندگان آن جملات است. «در برخی گفتوگوها، فقط اشارهای به لهجه یا زبان شخصیت شده و عین کلام، نیامده است. این امر، برای خاطره توجیهپذیر است. چون رویدادها در حافظه صاحب خاطره در دستخوش فراموشی است و نمیتوان بیان همه چیز را به تمام و کمال از او انتظار داشت» (سرائی، ۱۳۹۰: ۱۶۸). نمونههایی از این مورد:
۱. «با لهجه بندرعباسی پرسید: وسیله دارید؟» (حسینی، ۱۳۸۹: ۲۵۵).
۲. «پیرزن با لهجه جنوبی گفت: وقتی پسرم مونده من کجا برم؟ مگه خون من از اون رنگینتره؟ ننه یه عمر به پاش نشستم به ثمر برسونمش، حالا کجا ولش کنم برم؟» (همان: ۳۱۴).
۳. «با لهجه غلیظ آذری گفت: اجرت با حضرت با حضرت زهرا (س)» (همان: ۳۶۴).
۴. «به لهجه لری گفت: این پسره، کله خری میکنه» (همان: ۳۹۲).
اختلاط بیان گفتاری و نوشتاری در کتاب دا
علاوه بر تنوع زبانها و لهجههای به کار رفته در کتاب دا شکل و وسیله بیان این کتاب، که به زبان فارسی است، نیز متفاوت است. «منظور از وسیله بیان این است که آیا زبان بهصورت گفتار به کار برده شود یا بهصورت نوشتار. در هر زبان بین گفتار و نوشتار تفاوتهایی وجود دارد که باید رعایت نمود» (باطنی، ۱۳۳۵: ۵۵). در سراسر کتاب دا از هر دو نوع بیان گفتاری و نوشتاری آمده است. «نوع بیان کتاب بین نوشتاری و گفتاری نوسان دارد. البته گونه گفتاری پررنگتر است» (اسمعیلپور، ۱۳۸۹: ۹۱).
گاهی اوقات واژههای گفتاری و نوشتاری در کنار هم آمده است:
«میخواستم بذارم، بروم» (حسینی،۱۳۸۹: ۳۶۴).
زبان محاورهای و عامیانه کتاب دا
یکی از ویژگیهای زبانی کتاب دا استفاده از زبان محاورهای و عامیانه است. زهرا حسینی در این مورد میگوید:
«سعی میکردم وقایع را منظم و سلسلهوار تعریف کنم و با توجه به سؤالات خانم اعظم حسینی، همه چیز را بگویم. نظر کارشناسان هم این بود که وقایع به همان نحوی که گفته میشود نوشته شود. ممکن است آنچه من گفتهام با آنچه خانم اعظم حسینی مینوشت به لحاظ لهجه و لحن گفتاری کمی متفاوت باشد، اما ایشان سعی میکرد گفتار مرا منعکس کند. برای همین است که هر کس کتاب را میخواند میگوید این اثر دارای یک نثر ساده و روان است. من در بیان خاطراتم با زبان محاوره و عامیانه حرف زدم و همانطور هم در کتاب آمده است» (آزادی و دیگران، ۱۳۸۸: ۹).
نوع گفتار راوی دا مشخصات او را برای ما معرفی میکند. «در گفتار هر فرد بهعنوان گوینده، مشخصاتی وجود دارد که در مورد وضعیت روانی و عاطفی و بهطور کلی برخورد او با شنونده و با پیامی که خود انتقال میدهد و نیز درباره محل تولد، موقعیت اجتماعی و میزان تحصیلات و مانند آن شنونده را مطلع میکند» (میلانیان و دیگران، ۱۳۸۶: ۱۹).
راوی دا هم خود از طبقه عامی جامعه است و هم مخاطب سخنانش عامه مردماند. این ویژگیها را از زبان کتاب دا میتوان تشخیص داد.
راوی که از طبقه عامه مردم است، به بیان خاطرات خود از دوران جنگ میپردازد. برههای که بسیاری افراد در جریان آن بوده یا از آن خوانده و شنیدهاند. جنگ از جمله وقایعی است که تمام افراد جامعه را درگیر خود میکند و مردم کنجکاوند هر چه بیشتر از آن بدانند. بنابراین مخاطب او عامه مردماند و بالطبع، زبان کتاب، ساده، روان و محاورهای و اثر او عامهپسند است. راوی در بیان خاطرات خود از زبانی ساده و نزدیک به گفتار استفاده کرده و زبان گفتوگوها کاملاً محاورهای است» (سرائی، ۱۳۹۰ : ۱۸۸). استفاده از واژههای محاورهای و عامیانه باعث جذابترشدن متن و نفوذ کلام میشود اما این امر تا زمانی است که چنین سخنی جدید باشد. «واژههای عامیانه زنده و جالبتر از سایر انواع واژهها هستند... اما «جالب بودن» واژه عامیانه، همانند جالب بودن هر واژه یا عبارت دیگر، فقط تا موقعی نمود دارد که آن واژه جدید باشد ... یکی از عوامل روانی مؤثر در کاربرد واژه عامیانه ممکن است گرایش به ایجاد نفوذ کلام باشد برای جلب و حفظ توجه شنونده» (اس. فالک، ۱۳۷۲ : ۱۰۳)»
زبان کتاب دا جدید و منحصربهفرد است و با همه آثار دفاع مقدس متفاوت است. «مشخصات اسلوبی،گفتاری، نوشتاری و وصف واکنشهای متفاوت از زن و مرد، کوچک و بزرگ، رزمی و غیررزمی ... وضع و حالتی دارد که در کتابهای دیگر نوشته شده در این زمینه به زبان فارسی موجود نیست» (دست غیب : ۱۳۸۸: ۴۲). باید گفت: «کتاب خاطرات دا بر آن است تا پا را از حوزه گفتمان سنتی فراتر نهد و به نظر میرسد در این راه موفق شده است. دا با کرداری مردانه و گفتاری زنانه از متون میان گفتمانی خویش فراتر رفته و به خلق متنی نو دست زده است» (جوادی یگانه و دیگران، ۱۳۹۲: ۸۵) نمونههایی از واژههای محاورهای و عامیانه به کار رفته در کتاب دا را میآوریم:
۱. «وقتی برای شعلهور شدن آتش منقل روی آن نفت میپاشد، خودش هم گُر میگیرد و به شدت میسوزد» (حسینی، ۱۳۸۹ : ۲۹).
۲. «همهچیز خرد و خاکشیر شد» (همان : ۳۸۰).
۳. «به زحمت از جا کنده شدیم» (همان : ۵۹۸).
جزئیپردازی و توصیفات داستانوار در کتاب دا
جزئیپردازی، توجه به دقایق، بیان عاطفی و توصیفات داستانوار از ویژگیهای زبانی این کتاب است. در مورد متن زیبا و داستانوار کتاب دا دو دیدگاه متفاوت وجود دارد:
۱. کتاب دا محصول بیان بینظیر راوی
بعضی معتقدند زبان جذاب کتاب دا حاصل بیان بینظیر راوی این کتاب است. در مصاحبهای با راوی دا به این موضوع اشاره شده است: «توصیف حالات و احساسات در برخی از بخشهای کتاب از نظر نویسندگی به قدری زیباست که تصور میشود راوی یا از قدرت نویسندگی بهرهمند است یا با احساسات امروز به توصیف وقایع هفده سالگی خودش پرداخته است. ساختار کتاب دا طوری است که از ابتدا، حضور تدوینکننده در کتاب محسوس نیست. اگر اسم خانم اعظم حسینی روی جلد نبود، تصور میشد که خود شما آن را تنظیم کرده و نوشتهاید» (آزادی و دیگران، ۱۳۸۸: ۹).
همانطور که گفتیم، راوی دا میگوید طبق نظر کارشناسان، اعظم حسینی دقیقاً سخنان راوی را مکتوب کرده است. زن بودن راوی دا در قدرت بیان و توصیفات داستانی وی بسیار مؤثر است. «زنان ساختار و قالبهای روایتی را بیشتر به کار میبرند. آنها توان شگرفی برای داستانی کردن زندگی روزمره خود دارند. مثلاً اگر به تعریف آنها از یک ماجرای عادی گوش کنید، میبینید چطور توصیف شخصیت، زمان و مکان و واقعه را با هم جفتوجور میکنند تا شما دقیقاً در جریان آن اتفاق قرار بگیرید... روایتگری و داستانگویی با ذات زن پیوند دارد» (فولادوند، ۱۳۸۹: ۱۶۷).
۲. کتاب دا محصول قلم قوی و مهارت نویسندگی نگارنده دا
برخی دیگر متن کتاب دا را محصول قلم قوی و مهارت نویسندگی نگارنده این کتاب میدانند. به اعتقاد این افراد، راوی در متن این اثر هیچ نقشی ندارد. «در کتاب «دا» راوی مستقیم با متن در ارتباط نبوده و نویسنده واسطهای بین بیان شفاهی خاطرات و کتابت آنها قرار گرفته است. اعظم حسینی با مهارت تمام، تجربیات راوی را چنان در قالب زبان ریخته و ساخته و پرداخته کرده که هر کلامی از آن نزد خواننده زنده و دلنشین است.
در این کتاب، نویسنده حتیالمقدور، زبان روایت را به زبان محاورهای و فطری راوی نزدیک کرده، کلمات و ساختار جملات با گفتار راوی هماهنگ شده است و همانند زبان گفتار بر دل مینشیند. گویی نویسندهای در میان نیست و زبان و لحن، مستقیماً از جانب راوی است. این هنر نویسنده و قابل ستایش است، لیکن از دید سبکشناسی، شیوه نگارش کتاب «دا»، اعم از نحوه بهکارگیری زبان، نحو عبارات، شیوه نگارش، گسستگی و پختگی و ناپختگی متن، انتخاب واژهها، چگونگی بهکارگیری آنها، آرایههای بیانی، ویژگیهای صوری و ساختمان بیرونی در ارتباط مستقیم با هنر نویسندگی اعظم حسینی است و راوی در آن هیچ نقشی ندارد» (سرائی، ۱۳۹۰: ۲۰۹).
زن بودن نویسنده کتاب دا باعث شده است که وی از خصوصیات زبانی نویسندگان زن بهرهمند گردد. توصیف جزئیات، نگاه ظریف، آرایش فراوان کلمات و توجه به موضوعات خاص از ویژگیهای نویسندگان زن است. این ویژگیها به وضوح در کتاب دا به چشم میخورد. «زنان از نظر بیولوژیکی دارای روحیات، عواطف و ذهنیت خاص خود هستند. آنها در نگارش بهطور ناخودآگاه به دنبال موضوعات خاص میروند و با توجه به بینش و نگرش زنانه خود به موضوع مینگرند.
بیان جزئیات زندگی خانوادگی از علاقههای زنان است. زبان نویسندگان زن هم اغلب بر توصیف جزئیات استوار است. این جزئینگری مربوط به کنجکاویهای خاص زنان است. مردان کمتر به توصیف ریزهکاریها و دقایق به ظاهر پیش پا افتاده خصوصاً درباره زندگی خانوادگی توجه میکنند؛ اما زنان با نگاه ظریف و دقیق خود میتوانند بسیار سریع نکاتی را دریابند که مردان قادر به درک آن نیستند. زنان به جهت داشتن فراغت، فرصت و مجال بیشتر برای دقیق شدن در جزئیات میتوانند به نهفتهها و رازهای مگوی ضمیر دیگران دست پیدا کنند. اطناب و پرگویی هم مزید عِلّی همان بیان جزئینگر و فراغت و فرصت بیشتر است. ادبیات زنانه اغلب ادبیاتی است که با سخنگفتنهای فراوان زنان آرایش مییابد. سخن گفتن با خود و یا با زنان دیگر در داستان از ویژگیهای رمان زنانه است» (حسینی، ۱۳۸۴: ۹۷ ـ ۹۶).
اعتقاد نگارنده درمورد عامل موفقیت متن کتاب دا
کتاب دا حاصل گفتوگوی دو زن است. زبان عامهپسند و روان راوی دا و مهارت نگارنده دا در مصاحبه و نگارش، هیچکدام ناقض دیگری نیست بلکه این دو مکمل هماند. این ترکیب ماهرانه باعث خلق اثر ماندگار و جذاب «دا» شده است. «خانم زهرا حسینی در کتاب دا توانسته است وقایع ایام کوتاهی از جنگ در خرمشهر را با تفصیل تمام توضیح دهد. در این اثر، نویسنده حوادث را به شکل مطلوبی کنار هم قرار داده و تداعی معانی بسیار خوبی آورده که بر زیبایی اثر افزوده است. در یک کلام میتوان گفت: روندی که منجر به پدید آمدن این کتاب شده، علاوه بر توفیقات خاص الهی که موفقیتهای غیرمنتظرهای را سبب شده، «دا» محصول استعدادهای چندگانه خانم زهرا حسینی و نتیجه آموزههایی است که وی از پدرش آموخته است. در حالی که نباید از نقش برجسته و تخصصی پژوهشگر و تدوینکننده کتاب، خانم اعظم حسینی نیز غافل شویم.
در وجه افتراق کلی روانشناسی زنان با مردان گفتهاند که زنان غالباً جزئینگر و مردان کلینگرند، اگر این داوری را بپذیریم، باید اعتراف کنیم که خانم زهرا حسینی از این نظر نیز در بین زنان یک استثناست. زنی که تمام لحظات آشوبناک خون و خطر را در خرمشهر، طی ۲۲ روز تجربه کرده و با حافظهای قوی و هنرمندانه در اثرش به توصیف فضا، اشخاص، اشیا، عواطف و موقعیتها پرداخته است. اگر با تولستوی موافق باشیم که هنر عبارت است از انتقال احساس تجربه شده شخصی به دیگران، آنچنان که همان تأثیر را در مخاطبان ایجاد کند، باید به صراحت اعلام کنیم، دا یک اثر هنری کامل است. چرا که توانسته با هنرمندی تمام، احساسی تجربه شده را به خوبی به مخاطبان منتقل کند، آنچنان که خواننده کتاب احساس مشترکی با قهرمان اثر پیدا میکند» (معلی،۱۳۸۸: ۴).
زهرا حسینی با کمک حافظه قوی و بیان عاطفی توانسته است احساس خود را بهطور کامل به خواننده منتقل کند. راوی دا در بیان توصیفات از شیوههای نویسندگی و آرایههای ادبی زیاد استفاده میکند. بهطوری که هیچ صفحهای از کتاب دا دیده نمیشود که به اشعار فارسی، عربی، کردی و ... ضربالمثلها و کنایات و تشبیهات و استعارات زیبا و تأثیرگذار آراسته نشده باشد. استفاده از این زیباییها، تبحر ادبی وکلامی وی را اثبات میکند. اکثر این آرایهها در سخنان و گفتوگوهای روزمره و موقعیتهایی که پیش میآید، دیده میشود.
«برای برخی از کسانی که در ادبیات فارسی تبحری دارند، خواندن شعر و نقل ضربالمثلهای ادبی به مناسبت موقعیتی که پیش میآید بسیار عادی و گاهی اجتنابناپذیر است» (باطنی، ۱۳۳۵: ۵۵). این ویژگی زبانی کتاب دا برای برخی از افراد این شبهه را ایجاد کرده که زبان کتاب دا طبیعی نیست بلکه ساختگی است و نویسنده با مهارت چنین متنی را نگاشته است. «فعالیتهای زبانی و بنیادی انسان بهصورت گفتار طبیعی و سریع ظاهر میگردد نه بهصورت گفتار بیش از حد سنجیده و ساختگی بلیغ» (ا. هال، ۱۳۶۳: ۲۳۳). اما رونق کتاب دا و عامهپسند و ساده بودن واژهها و نیز کاربرد طبیعی و مناسب آرایهها و زیباییهای ادبی، این نظر را بیاعتبار میسازد. «یک زبان کاملاً مصنوعی محتملاً رونق نخواهد گرفت» (همان: ۲۴۳). براساس این قانون، گفتار کتاب دا ساختگی و تصنعی نیست.
یکی از مهارتهای اعظم حسینی، توانایی ارتباط کلامی و عاطفی و نگاه روانشناختی اوست. او با این مهارت، راوی دا و زندگیاش را به بحث و بررسی میگیرد.«زنان در نگارش برای بیان موضوعات مختلف از شیوهای متفاوت با شیوه مردان استفاده میکنند. آنان با مشخصههای زنانه و ویژگیهای زنانه خود توانستند ارتباط کلامی بین انسانها را هم در سبک و هم در لحن، زبان و احساس تغییر دهند ... آنها به دلیل زن بودن با عواطف و روحیات زنان آشنایی کافی داشتند و میتوانستند با لحن زنانه خود مصائب و آرزوهایشان را به تصویر بکشند ... زنان نویسنده با نگاه روانشناختی روابط انسان، زنان و زندگی آنان را بررسی میکنند» (آذری، ۱۳۹۱: ۳۰ ـ ۲۹).
بنابراین، اعظم حسینی واژهها و جملات خود را به راوی دا نسبت نداده است بلکه با مهارتی که در مصاحبه و نویسندگی دارد، زهرا حسینی را وادار به بیان مفصل جزئیات و عواطف و احساسات میکند و با قلم توانای خود، طبق نظر کارشناسان، واژهها و جملات راوی را عیناً به نگارش در میآورد.
حرف کشیدن از مصاحبهشونده، یکی از ویژگیهای مصاحبهکننده خوب است. «مصاحبهکننده خوب، باید جزئیات را تعقیب کند و مرتباً جویای مثالها باشد. همیشه باید به دنبال تصویر کردن نکاتی باشد که آنها مطرح میکنند. مصاحبهکننده خوب، نباید اجازه دهد که اطلاعات مصاحبهشونده ضبط شود بدون اینکه به جزئیات آن پرداخته شود و اطلاعات آن تکمیل شود» (نیک نفس، ۱۳۸۴: ۹۱). از این جهت «مصاحبهکننده میتواند با توجیه مطلب، مصاحبهشونده را وادار کند تا مطالب تکمیلی را درباره موضوع مورد بحث بهخاطر بیاورد و آنها را بیان کند» (ضیاءظریفی، ۱۳۸۴: ۹۲).
زهرا حسینی به نمونههایی از این روش کار اعظم حسینی اشاره کرده است:«مثلاً اگر من میگفتم آن روز و در آن واقعه هوا گرم بود، درباره کم و کیف گرمی هوا سؤال میکردند و من تشریح میکردم که خیس عرق میشدم، مغزم در حال پخته شدن بود، سوزش آفتاب را روی پوستم احساس میکردم. تمام این حالات را برایش توضیح میدادم یا وقتی میگفتم: آن شب هوا مهتابی بود، میپرسیدند: به چه دلیل میگویی مهتابی بود؟ من توضیح میدادم: چون میشد همه چیز را دید. آن زمان به دلیل حملههای هوایی دشمن، حق روشن کردن چراغ را نداشتیم و همه جا تاریک بود. بسیاری از اوقات خانم اعظم حسینی تا به جواب قانعکنندهای از طرف من نمیرسید، دست از سرم برنمیداشت و همچنان سؤال میکرد» (آزادی و دیگران، ۱۳۸۸: ۱۲). در مقدمه کتاب دا نیز به سماجت اعظم حسینی در مورد تکمیل مطالب و برطرف شدن ابهامات اشاره شده است.
سنگین، نیرومند و گویا بودن حوادث کتاب دا
علاوه بر مهارت پدیدآورندگان کتاب دا، حوادث این اثر نیز خود سنگین، نیرومند و گویا هستند. «اینطور به نظر میرسد که واژهها و طرز وصف موضوعات و وقایع، کمرنگ شدهاند و در واقع خود وقایع است که دارد حرف میزند. به سخن دیگر درِ بسیاری از کتابهای رزمی و حماسیِ نویسندگان چند دهه اخیر آنچه در کتاب سنگینی میکند این واژهها و اوصاف و طرز ادای مطالب است و پیداست که نویسنده میکوشد کمبود تجربه را با بهره گرفتن از کلمات سنگین و رنگین پنهان کند؛ اما پدیدآورنده کتاب «دا» به چنین شگردی نیاز نداشته است چرا که سنگینی وقایع و قدرت دریافت حسی در او چنان نیرومند بوده که خودبهخود احساسات نیرومند را، اعم از سوگ یا حماسه، برمیانگیزد و آوردن مبالغههای مستعار را بیوجه میسازد» (دست غیب، ۱۳۸۸: ۴۲).
ایرادات زبانی کتاب دا
اگر چه زبان کتاب دا بسیار زیبا و جذاب است و راوی و نویسنده این کتاب در پدیدآوردن این متن، مهارت فراوان از خود نشان دادهاند، اما این کتاب نیز مانند دیگر آثار مکتوب بشری، از لغزشهای دستوری، ویراستاری و ... در امان نمانده است. کتاب دا ایرادات زبانی، دستوری و ویرایشی بسیاری دارد که نمونههایی از آنها را میآوریم:
۱. جابهجایی ارکان جمله
این ایراد که در کتاب بسیار زیاد دیده میشود تا حدودی تحتتأثیر زبان گفتاری راوی است.
«عروسها اصرار کردند: عمو بیا با ما. رها کن این گاوها رو» (حسینی، ۱۳۸۹: ۴۸۲).
۲. بهکارگیری افعال نامناسب
این ایراد زبانی کتاب دا ناشی از استفاده راوی از زبان محاورهای و عامیانه است.
۱. «دیگر غروب شده بود و اذان میدادند» (همان: ۳۵).
۲. «من طاقتم نمیگرفت» (همان: ۶۸).
۳. «نباید از او توقع میکردم» (همان: ۲۷۱).
۳. غلط دستوری
در بعضی از جملات کتاب غلطهای دستوری دیده میشود.
۱. «سردسته این راهپیماییها، جوانان شهر و روحانیونی افرادی مثل حاج آقامحمدی و نوری بودند» (همان: ۵۷).
در جمله بالا، آوردن واژه «افرادی» نادرست است و باید حذف میشد.
۲. «ولی بعد حرفش را یادم آمد که میگفت: من مرگ در راه خدا را عین زندگی میدانم» (همان: ۲۶۷).
بعد از واژه «حرفش» نیازی به آوردن «را» نیست.
۳. یکی از ایراداتی که باید برطرف میشد نقلقولی است که یک پرستار، از زبان راوی در مورد سخنان راوی که به برادر شهیدش گفته است، تعریف میکند:
«میگفتی: من سه ماهه که علی رو ندیدم. من عطش دارم. من عطش دیدارش رو دارم. از بچههاتون حرف زدی» (همان: ۳۵۴ ـ ۳۵۳).
به جای واژه «بچههاتون» باید واژه «بچگیهاتون» بهکار برده میشد.
۴. ضد و نقیض در کتاب دا
کتاب دا ضد و نقیضهای فراوانی دارد که هرگز مورد بررسی و تحلیل و نقد قرار نگرفتهاند. نمونههایی میآوریم:
راوی یکبار میگوید هنگام شهادت پدرش، یکی از سربازها نوارهای قرآن پدر راوی را به وی داده است:
«بعد چیزی به طرفم گرفت. سجاده مخملی، جعبه نوارهای قرآن و ضبط بابا بود. در ضبط را که باز کردم، سرباز گفت: این چند روزه دائم نوار قرآنش روشن بود» (همان: ۲۰۰).
در جایی دیگر میگوید سرباز، نوارهای قرآن را به دا داده است.
«یادم افتاد موقع دفن بابا، یکی از سربازها چند تا نوار دست دا داد و گفت اینا مال آقا سیده» (همان: ۲۳۸).
در مورد غذا گرفتن دا از مسئولین کمپ نیز ضد و نقیض وجود دارد:
«اولش گفتم: دا نمیخواد بری چیزی بگیری.
گفت: چی میگی؟ پس جواب شکم این بچهها رو کی میده؟
گفتم: پس خودت نرو. بذار بچهها خودشون برن.
گفت: نمیشه به بچهها نمیدن» (همان: ۵۶۵).
اما در دو صفحه بعد، در این مورد میگوید:
«ظهرها میآمدم خانه، گاهی پسرها از آشپزخانه غذا گرفته بودند و گاهی دا چیزی سر هم میکرد» (همان: ۵۶۷).
۵. جملات مبهم
در جملات زیر ابهاماتی وجود دارد که حتی با چند بار خواندن هم برطرف نمیشود.
«دومی خانوادهای بودند که پدر شهید به رحمت خدا رفته مادر شهید که زنی افعانی بود ازدواج مجدد کرده و عقد آن دو را امام خوانده بود. آنها پسر بچهای به سن عبدالله داشتند. ناپدری فرزند شهید، مرد بسیار محترمی بود. سعی میکرد کمتر در ساختمان رفت و آمد کند. رسیدگی زیادی به پسرشان که یادگار شهید بود میکرد و بهترین وسایل و لباسها را برایش میخرید» (همان: ۷۲۱ ـ ۷۲۰).
در این جملات، ابتدا میگوید: «پدر شهید به رحمت خدا رفته» یعنی شوهر اول زن افغانی به مرگ طبیعی از دنیا رفته است. استفاده از عبارت «مادر شهید» و «پدر شهید» برای زن افغانی و شوهر اولش، نشانگر آن است که فرزندشان در جبهه شهید شده است.
در ادامه میگوید: «مادر شهید که زنی افغانی بود ازدواج مجدد کرده و عقد آن دو را امام خوانده بود. آنها پسربچهای به سن عبدالله داشتند.»
در این جمله به نظر میرسد این پسربچه، فرزند زن افغانی و شوهر دوم وی است.
اما در ادامه از شوهر دوم زن افغانی، با عنوان «ناپدری فرزند شهید» یاد میکند. در صورتی اصطلاح «ناپدری» درست است که این پسربچه از شوهر اول زن افغانی باشد که در این صورت نیز اصطلاح «فرزند شهید» برای او غلط است و این پسربچه «برادر شهید» محسوب میشود.
عبارت «یادگار شهید» برای فرزندی که از شهید به یادگار مانده است به کار میرود نه برای برادر شهید. این جملات دچار ابهام و کژتابی هستند که برطرف نشدهاند.
۶. بینظمی بعضی از خاطرات و تکرار بعضی از جملات
این ایراد اگر چه استناد کتاب دا را در به نثر درآوردن سخنان راوی تأیید میکند اما باعث پایین آمدن کیفیت متن شده است. راوی خود در کتاب گفته است که بعد از شهادت علی، خاطرات برایش محو هستند. این آشفتگی در قسمتهای ذکر شده دیده میشود. علاوه بر این، راوی بعضی از جملات و وقایع را بهصورت تکراری بیان میکند. یکی از این موارد تکراری، بهدنیا آمدن ودیعه دختر شهید خسروی بعد از شهادت پدرش است.
۱. «در عملیات بیتالمقدس خیلی از بچههای خرمشهری شهید شده بودند. غلامرضا و علیرضا آبکار، عبدالرضا موسوی ـ فرمانده سپاه خرمشهر بعد از جهانآرا ـ اسماعیل خسروی همسر رباب حورسی که چند روز بعد از شهادت او دخترش، ودیعه بهدنیا آمد، از شهیدان این عملیات بودند»(همان: ۶۷۴).
۲. «رباب حورسی زن شهید خسروی که عکس او را در حال پاک کردن خون صورت همسر شهیدش دیده بودم. او در آن زمان باردار بود و چند روز بعد از شهادت اسماعیل خسروی دخترشان ودیعه به دنیا آمد» (همان: ۷۰۸).
نتیجهگیری
روشن شد که زبان کتاب دا بسیار ساده، روان، محاورهای، عامیانه و گفتاری است. کتاب دا از نظر زبانی در میان آثار ادبیات دفاعمقدس بینظیر و منحصربهفرد است. بعضیها راوی دا و بعضی دیگر نگارنده این کتاب را عامل موفقیت زبانی این اثر میدانند اما زبان شیوا و جذاب راوی دا و مهارت نویسندگی و مصاحبهگری نگارنده این کتاب هیچ کدام ناقض دیگری نیست بلکه این دو مکمل هماند.
علاوه بر این، در کتاب دا حوادث خود سنگین و گویا هستند و خالقان این اثر نیازی به بیان کلمات سنگین و رنگین ندارند. موفقیت چشمگیر کتاب دا و استفاده فراوان از کلمات و اشعار کردی، عربی و محلی ثابت میکند که این واژهها بهطور طبیعی و مستقیم از زبان راوی بیان شده و نگارنده دا نیز با مهارت و سماجت از زبان راوی حرف کشیده است. با توجه به اینکه راوی و نویسنده کتاب دا هر دو زن هستند، این کتاب از نظر ویژگیهای زبانی زنانه و بسیار جزئینگر است. همین توصیفات دقیق و داستانوار اگر چه بر حجم کتاب افزوده اما باعث جذابیت و ماندگاری این اثر شده است. این کتاب مانند دیگر آثار بشری از لغزش و اشتباه در امان نیست که مواردی را بهعنوان نمونه ذکر کردیم.
منابع
۱. آشوری، داریوش، زبان باز پژوهشی درباره زبان و مدرنیت، چاپ سوم، تهران، نشر مرکز، ۱۳۸۹.
۲. اس. فالک، جولیا، زبانشناسی و زبان: بررسی مفاهیم بنیادی زبانشناسی، مترجم: غلامعلیزاده، خسرو، چاپ دوم، مشهد، مؤسسه انتشارات آستان قدس رضوی، ۱۳۷۲.
۳. الف. هال، رابرت، زبان و زبانشناسی، مترجم: باطنی، محمدرضا، چاپ دوم، تهران، مؤسسه انتشارات امیرکبیر، ۱۳۶۳.
۴. باطنی، محمدرضا، چهارگفتار درباره زبان، چاپ اول، تهران، آگاه. زمستان ۱۳۳۵.
۵. بهار (ملکالشعراء)، محمدتقی، سبکشناسی یا تاریخ تطور نثر فارسی (جلد اول)، چاپ نهم (اول ناشر)، تهران، مجید، ۱۳۷۶.
۶. حسینی، سیدهاعظم، دا خاطرات سیده زهرا حسینی، چاپ صد و نوزده، تهران، سوره مهر، ۱۳۸۹.
۷. میلانیان، هرمز، مونن، ژرژ، استروس، کلودلوی و دیگران، زبانشناسی (مجموعه مقالات). مترجمان: سید حسینی، رضا، معصومی فراهانی، حسین، ب. ف و دیگران، چاپ دوم، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سازمان چاپ و انتشارات، ۱۳۸۶.
مقالات
۱. آذری، پروا، مشخصههای زبان و روایت زنانه در داستانهای نویسندگان زن، مجله، کتاب ماه ادبیات، اردیبهشت ۱۳۹۱، شماره ۶۱.
۲. آزادی مریم، پروین زاد، مهدی. گفتوگو: دفاع از دفاع مقدس مصاحبهشوندگان: زهرا حسینی، حبیب فرحانی، مجله: کیهان فرهنگی، فروردین و اردیبهشت ۱۳۸۸، شماره ۲۷۰ و ۲۷۱.
۳. جوادی یگانه، محمدرضا، صحفی، سید محمدعلی، روایت زنانه از جنگ تحلیل انتقادی کتاب خاطرات دا، مجله: فصلنامه تخصصی نقد ادبی (علمی ـ پژوهشی)، سال ششم، بهار ۱۳۹۲، شماره ۲۱.
۴. حسینی، مریم، روایت زنانه در داستاننویسی زنانه، مجله: کتاب ماه ادبیات و فلسفه، تیر ۱۳۸۴، شماره ۹۳.
۵. دست غیب، عبدالعلی، بررسی و معرفی کتاب: توفیق دو بانو در سه عنصر اصلی کتاب دا، مجله: کیهان فرهنگی، فروردین و اردیبهشت ۱۳۸۸، شماره ۲۷۰ و ۲۷۱.
۶. ضیاء ظریفی، ابوالحسن، نام مصاحبهکننده در گردآوری اطلاعات تاریخ شفاهی، مجله: گنجینه اسناد، بهار، ۱۳۸۴، شماره ۵۷.
۷. فولادوند، مرجان، گفتوگو با حسین پاینده درباره داستان زنان در ادبیات معاصر ایران، شهرزاد قصهگو داریم نه شهراد، مجله: خردنامه همشهری، شهریور ۱۳۸۹، شماره ۵۶.
۸. معلی، محمدعلی، طلیعه: در آیینه کتاب «دا»، مجله: کیهان فرهنگی، فروردین و اردیبهشت ۱۳۸۸، شماره ۲۷۰ و ۲۷۱.
۹. نیکنفس، شفیقه، مهارتهای مصاحبه تاریخ شفاهی، مجله: گنجینه اسناد، زمستان ۱۳۸۴ د. شماره ۶۰.
پایاننامهها
۱. اسمعیلپور، لیلا، بهمن ۱۳۸۹، توصیف و تحلیل زبانشناختی گفتمان جنگ در روایت «دا»، كارشناسی ارشد دانشگاه کردستان
۲. امامینوده، مریم، شهریور ۱۳۹۱، بررسی نشانگرهای قدرت و همبستگی براساس متغیر جنسیت در کتاب دا، کارشناسی ارشد دانشگاهالزهرا (س).
۳. سرائی، زهرا، مهر ۱۳۹۰، بررسی خاطرهنگاری دفاع مقدس با نقد و تحلیلکتاب «دا» کارشناسی ارشد دانشگاه یزد.
۵۳۰
کلیدواژه (keyword):
آموزشی,تحلیلی,ادبیات دفاع مقدس,ویژگی های زبان,دا,