عرفان در شعر معاصر
-
دبیر زبان و ادبیات فارسی مرکز پیشدانشگاهی رازی عجبشیر
-
محمدعلی گلستانی شیشوان
۱۳۹۸/۱۱/۱۵
نگارنده در این مقاله کوشیده است با استفاده از نظرات مختلف، عرفان را در شعر سهراب سپهری بررسی کند.
نگاه اسطورهای سهراب سپهری به انسان و هستی و برخورد و تلاقی اندیشه شعری او با عارفان شرقی چون لائوتسه و بوداست. گفته شده که شعرهای سهراب به شدت متأثر از افکار عارف هندی کریشنا مورتی است اما در واقع، خود کریشنا مورتی نیز اساس اندیشههایش را از فلسفه این دو عارف کسب کرده است. بدین ترتیب، افکار مورتی نیز شرحی امروزی و مدرن از اندیشههای این دو استاد است.
سپهری در فصلی از زندگی خود به واسطه نقاشی سفری به ژاپن کرده و قطعاً در آن دیار با اندیشههای چین و هند باستان و متفکران آن سرزمین آشنا شده است.
مقدمه
مروری دقیق در شعرهای سهراب نشان میدهد که نوع جهانبینی یا هستیشناسی او (نحوه نگرش شاعر به هستی و پدیدههای آن) از چه جایگاهی برخوردار است و با اندیشهها و دغدغههای چه متفکرانی همسوست در این بررسی خواهد آموخت:
و من مفسر گنجشکهای دره گنگم؟/ و گوشواره عرفان نشان تبت را/ ولی مکالمه، یک روز، محو خواهد شد/ و شاهراه هوا را/ شکوه شاهپرکهای انتشار حواس/ سپید خواهد کرد.۱
سهراب در تأکید گفتارش مبنی بر اینکه نباید بین نگرنده و نگریسته چیزی واسطه باشد و لازم است از ذهنیتسازی دست بکشیم، میگوید:
پرده را برداریم: / بگذاریم که احساس هوایی بخورد./ بگذاریم بلوغ، زیر هر بوته که میخواهد بیتوته کند./ بگذاریم غریزه پی بازی برود./ کفشها را بکند، و به دنبال فصول از سر گلها بپرد.۲
عرفان سهراب
شاعر عارف ما از شهر و از قیل و قال دنیای درهم و برهم بیزار است و خود را به آغوش پاک و بیآلایش طبیعت و روستا افکنده است تا جانش را مهیای دریافتهای نورانی الوهی کند:
من به مهمانی دنیا رفتم/ من به دشت اندوه،/ من به باغ عرفان،/ من به ایوان چراغانی دانش رفتم./ رفتم از پله مذهب بالا/ تا ته کوچه شک/ من به دیدار کسی رفتم در آن سرعشق۳
از نظر سهراب همهچیز با هدف خاصی خلق شدهاند و همه باید خوب و انسان باشند. شعر سپهری در زمانه کشتن فردیتها و جنگ و خونریزی شعری آرامشبخش است. شعر سهراب واقعیت را به همان شکلی که هست وا میگذارد، بیآنکه چون روشنفکری دگراندیش آن را به بوته نقد بکشاند. به اعتقاد دشمنانش شعرش عوامانه و البته فریبکارانه است، چرا که چشم خود را به روی بیعدالتیها بسته و میگوید همه خوباند، شما اشتباه فکر میکنید: چشمها را باید شست جور دیگر باید دید.۴
سهراب سپهری در صدای پای آب نوعی خط سیر عرفانی را که آمیزهای از عرفان ایرانی- اسلامی ژاپنی و هندی است، دنبال میکند. برای مثال، شاعر بهمنظور بیان این اندیشه بلند عرفانی که همه هستی جلوهگاه حق است میسراید:
و خدایی که در این نزدیکی است/ لای این شببوها، پای آن کاج بلند/ روی آگاهی آب، روی قانون گیاه (هشت کتاب:۲۷۲)
اندیشه اسطورهای
نگاه کلی و اسطورهای «سهراب» به انسان این است که او به انسان خوب جهانی، بدون توجه به نیازهای روانشناختی و اجتماعی وی، نظر دارد، همچون سقراط که در پی ساختن انسان تئوری زده بود و بعدها نیچه بر این کار سقراط خرده گرفت. نگاه سهراب در کل به انسان یک نگاه خاص در یک دوره زمانی خاص نیست. او به انسان درکل تاریخ بشریت مینگرد؛ به انسان اسطورهای روئینتن.
شعر بلند صدای پای آب، و شعرهای کوتاه پشت دریاها، واحهای در لحظه، نشانی، پیغام ماهیها، آب و تعدادی دیگر از مجموعه شعر حجم سبز و مسافر، از حس اندیشه اسطورهای سرشارند:
قایقی خواهم ساخت/ خواهم انداخت به آب/ دور خواهم شد از این خاک غریب/ که در آن هیچ کسی نیست که در بیشه عشق/ قهرمانان را بیدار کند./ قایق از تور تهی/ و دل از آرزوی مروارید/ همچنان خواهم راند۵
اما سپهری انگار در هوایی دیگر سیر میکند:
هر کجا هستم، باشم/ آسمان مال من است./ پنجره فکر، هوا، عشق، زمین مال من است./ چه اهمیت دارد/ گاه اگر میرویند/ قارچهای غربت؟۶
فرهنگ واژگان شعر سپهری از آسمان به زمین افتاده است و سپهری پیش از آنکه این واژهها در کوچهها و خیابانهای ماتمزده و تاریک روشن بریزند و رنگ تعهد اجتماعی به خود بگیرند، آنها را در سبد واژههای خود ریخته، رنگ عرفان و اخلاق مدرن به آنها زده، آنها را صیقلی نو داده و با ذهن شفاف خود آمیخته و سپس آنها را در تابلوهایی به اشکال مجرد درآورده است.
سپهری در دهه سیوچهل، که اوج خفقانهای سیاسی و اجتماعی بود و هنرمندان با زبان استعاره در آن روزگار یاس، لولی و شانه سرود غم انسان سر میدادند و جویهای خون از دشنه جلادان راه افتاده بود، حدیث شقایق و زندگی و صلح سر میداد. انگار «مردی که در غبار گم شد»۷ را ندیده بود و «در گلستانه»۸ چیزی جز زمین نشئه شده از برکات الوهی را نمیدید...
نتیجهگیری
شعر سپهری نوعی واپسگرایی و حسرت به آرامشهای از دست رفته را در مخاطبان خاص خود بیدار میکند که ریشه در شکستهای فلسفی و اجتماعی دارد. جامعهای که یک دوره اضمحلال و عقبماندگی فرهنگی را آزموده، اکنون برای تسلی چنین شکستهایی رو به سوی روانشناسی فردی، آثار و نوشتههای عرفانی معاصر چون اشو و کریشنا مورتی و حتی روانکاوی اریک فروم و کارل هورنای آورده است و سعی میکند این تجربیات تلخ را در پس اینگونه آثار پنهان کند.
در حقیقت گرایش به عرفان در عصر مدرنیسم میتواند بازتابی از وضع و موقعیت انسان معاصر باشد. انسانی که تمام زندگی خود را آنچنان صرف صدای درون میکند که دیگر فریاد بیرون را نمیشنود و در صدد گریز به خیال، عشق، رفتن و مهاجرت کردن از نوع انفسی آنهاست، مؤلفههایی که سراغ آنها را در شعر سهراب میگیرد.
شعر سپهری، بهخصوص بعد از انقلاب اسلامی ایران، وارد قشر گستردهتری از شعرخوانان شد و تسلیبخش افرادی گردید که در طلب آرامش و سکون درونی هستند و درد تنهایی و غربت خود را با خواندن «صدای پای آب» و «حجم سبز» او تسکین میدهند.
واقعیت این است که حرف زدن درباره شعر سهراب بسیار سادهتر از شعر فروغ و نیما و شاملوست.
پینوشت
۱. سپهری، سهراب: «شعر مسافر»، هشت کتاب، انتشارات کتابخانه طهوری، تهران ۱۳۷۰
۲. سپهری، سهراب: «شعر بلند صدای پای آب» هشت کتاب، انتشارات کتابخانه طهوری، تهران ۱۳۷۰.
۳. سپهری، سهراب: «شعر بلند صدای پای آب «هشت کتاب، انتشارات کتابخانه طهوری، تهران ۱۳۷۰
۴. همان
۵. سپهری، سهراب: «شعر پشت دریاها»، مجموعه شعر حجم سبز، انتشارات کتابخانه طهوری، تهران ۱۳۷۰
۶. سپهری، سهراب: «شعر بلند صدای پای آب» هشت کتاب، انتشارات کتابخانه طهوری تهران ۱۳۷۰
۷. نام مجموعه شعری از نصرت رحمانی که در دهه سی و در اوج خفقانها بر سر زبانها بود.
۸. نام شعری از سهراب سپهری از مجموعه «حجم سبز»، هشت کتاب، انتشارات کتابخانه طهوری، تهران ۱۳۷۰
منابع
۱. مقدادی، بهرام: فرهنگ اصطلاحات نقد ادبی، انتشارات فکر روز، تهران ۱۳۷۸
۲. سپهری، سهراب، هشت کتاب، انتشارات کتابخانه طهوری، تهران ۱۳۷۰
۳. صحرانورد، بابک، حکمت شرق؛ با نگاهی به فلسفه چین و هند باستان، سایت اینک فلسفه، فروردین ۱۳۸۸.
۴. لائوتسه: تائوت چنگ، ترجمه فرشید قهرمانی، انتشارات مثلث، تهران ۱۳۸۴
۵. مینگ دووی، استریک من، مایکل، رینولز، فرانک، کنفوسیوس، دائو و بودا، ترجمه غلامرضا شیخ زینالدین، نشر مروارید، ۱۳۸۴
۶. کاسیرر، ارنست، فلسفه صورتهای زبان، ترجمه یدالله موقن، انتشارات هرمس، تهران۱۳۷۸.
7. www. google. com
۱۱۵۷
کلیدواژه (keyword):
آموزشی,تحلیلی, ادبیات معاصر,سهراب سپهری,عرفان,کریشنا مورتی,