تابستان فصل برنامهریزی است
-
دکترای مدیریت آموزشی
-
مرتضی مجدفر
۱۳۹۹/۰۴/۰۹
طراحی آموزشی و تدوین، نگارش و اجرای طرحدرسهای سالانه و هفتگی و روزانه در کلاسهای درس از وظایف اصلی همه معلمان در همه دورههای تحصیلی است. عدهای معتقدند حرفهای بودن معلمان، از تسلط آنها به مهارت طراحی آموزشی مشخص میشود. معلمان باید این فعالیت را در تابستان و پیش از آغاز به کار مدارس به انجام برسانند. به دلیل اهمیت این مبحث برای معلمان، دکتر مرتضی مجدفر، این موضوع درازدامن را قدری محدودتر کرده و بدون وارد شدن به جزئیات، با طرح ۱۲ پرسش اساسی، کوشیده است با پاسخهای کاربردی، یاریگر معلمان در امر مهم طراحی آموزشی باشد. به جهت اهمیت توالی بهکار رفته در پرسشها، لطفاً در هنگام خواندن متن، این ترتیب را رعایت کنید.
طراحی آموزشی چیست؟
طراحی آموزشی، عبارت از فرایند پیشبینی روشهای آموزشی برای رسیدن به
اهداف خاص، برای فراگیرندگان خاص در شرایط خاص است. وقتی گفته میشود
پیشبینی، یعنی معلم باید این توانمندی را داشته باشد که در پلههای روزهای
پایانی شهریورماه بایستد و چشمانداز کلاس خود تا انتهای سال تحصیلی را
نظاره کند. به عبارت دیگر، طراحی آموزشی فکر کردن و برنامهریزی در مورد
کاری است که هنوز شروع نکردهایم.
وقتی از چشمانداز کلاس سخن گفته میشود، منظور چیست؟
چشمانداز کلاس براساس پیشبینی و نه پیشگویی، به دنبال تحلیل مأموریت است
که باید به عملکرد و سپس وظیفه تبدیل شود. برای وظیفه، «وسایل یا رسانه» و
«روش و ابزار» را بهکار میگیریم. انتخاب روش، بر مبنای اهداف عملکردی
صورت میپذیرد و روشها و فنون تدریس، ابزار کار قرار میگیرند. در این
تحلیل مأموریت، مدتها صرفاً «محتوای تدریس» (What to teach) مطرح بود که
بعدها به «چگونگی یا روش تدریس» (How to Teach) و در نهایت، در تعاریف جدید
طراحی آموزشی، به تدریس «چه چیزی و برای چه کسی» (What to whom to teach)
تبدیل شد. به این ترتیب در طراحی آموزشی جدید، یادگیرنده است که روش تحلیل
آموزشی و بالطبع روش تدریس ما را تعیین خواهد کرد. بنابراین، در طراحی
آموزشی نگاهی کلگرایانه داریم و بهصورت ریز و جزئی، وارد ماهها، هفتهها
و روزها نمیشویم ولی میدانیم که طی سال تحصیلی پیشِ رو، چه خواهیم کرد،
با چه دانشآموزانی و با چه ویژگیهایی روبهرو میشویم، از چه روشهایی در
تدریس بهره خواهیم برد، علاوه بر فضاهای آموزشی کلاسیک و ثابت و سایر
فضاهای موجود در مدرسه، چه اردوها و بازدیدهایی خواهیم داشت، چه پژوهشها و
تکالیفی را به دانشآموزانمان واگذار خواهیم کرد، نقش دانشآموزانمان
بهصورت انفرادی و گروههای دانشآموزی در اداره کلاس چگونه خواهد بود،
آزمونهای ما چه ویژگیهایی خواهند داشت، چه فیلمها و ابزارهای آموزشی
دیگری را بهکار خواهیم گرفت، فضاهای مجازی و ابزارهای نوین ارتباطی در
تدریس ما چه جایگاهی خواهند داشت و کتابهای کمکدرسی و مکمل، کاربرگها و
مواد آموزشی همراه و تکمیلی ما در طول سال چه چیزهایی خواهند بود. همچنین،
باید از مفید و استاندارد بودن آنچه پیشبینی کردهایم، مطمئن باشیم و
بدانیم که آیا برنامهای عملیاتی برای مدیریت زمان در طول سال تحصیلی تهیه
کردهایم، در چه شرایطی و با چه سطحی از نمرات و نتایج به دست آمده
دانشآموزان ما در وضع مناسب یا رو به پیشرفت قرار دارند، آیا برای ارزیابی
تدریس خود تحلیلهای دورهای پیشبینی کردهایم، آیا قرار است در یک
فعالیت مشارکتی دستهجمعی با همکاران مدرسهای و دیگر معلمان به بهسازی
تدریس خودمان بپردازیم و پرسشهای دیگری از اینگونه، که باید پاسخ همه را
بدانیم.
آیا طراحی آموزشی، همان تدوین و نگارش طرحدرس است؟
طراحی آموزشی، مجموعه است و تدوین و نگارش طرحدرس سالانه و روزانه، یکی از
زیرمجموعههای آن. گفته شد که طراحی آموزشی، بیشتر پیشبینی و تفکر درباره
چیزهایی است که قرار است در کلاس اتفاق بیفتد؛ در حالیکه طرحدرس، دست به
قلم شدن توأم با تفکر است.یعنی باید ابتدا تحلیل آموزشی انجام دهیم، هدف
را تعیین و تحلیل و اهداف عملکردی و آموزشی را مشخص و اولویتبندیها را
تعیین کنیم و سپس براساس اولویتها، برای آن محتوا، روش و رسانه تعیین
نماییم. البته در نظام برنامهریزی درسی ایران که تولید محتوا تقریباً
متمرکز است، تحلیل محتوا، احاطه پیدا کردن بر آن و نیز تعیین محتواهای
تکمیلی براساس توانمندیها و تفاوتهای فردی، فرهنگی و اقلیمی دانشآموزان،
از وظایف معلم در طراحی آموزشی و سپس تدوین، نگارش و اجرای طرح درس است.
البته بسیاری از پرسشهایی که در طراحی آموزشی و تدوین، نگارش و اجرای
طرحدرس مطرح میشوند، مشابهت زیادی به یکدیگر دارند. اگر هر یک از این
پرسشها و ایدهها را بهصورت کلی و در شکل پیشبینی پاسخ دهیم، قدم به
وادی طراحی آموزشی گذاشتهایم ولی اگر هر یک از این پرسشها و ایدهها را
(که نمونهای از آنها در بخش قبلی مطرح شد)، به یک جلسه محدود سازیم و
پاسخ آنها را در جلسات تدریس خود در طول سال جستوجو کنیم، دیگر از طراحی
آموزشی فاصله گرفته و به حوزه نگارش طرح درس و تعیین تکلیف برای جلساتی
با تاریخ معین قدم گذاشتهایم.
با این توضیحات، آیا طراحی آموزشی، اقدامی تحلیلی ـ فلسفی و تدوین و نگارش طرح درس، اقدامی عملیاتی است؟
اساس هر دو، رخداد یادگیری است که در هسته مرکزی تمام مباحث روانشناسی
یادگیری، تکنولوژی آموزشی، برنامهریزی درسی و بالطبع طراحی آموزشی قرار
میگیرد. اگر معلمی، صرفاً و بهصورت مکانیکی و بدون آگاهی از مبانی فلسفی
یادگیری، که برونداد اصلی تدریس وی در کلاس درس است، به طراحی آموزشی و
تدریس کند، حاصل کارش مطلوب ما نخواهد بود. شاید مثالی در این ارتباط
راهگشا باشد و آن تعریفی است که معلمان باید از یادگیری، بهعنوان بنمایه
و ملات پیونددهنده عناصر طراحی آموزشی در ذهن خود داشته باشند.
اگر همین الآن با مراجعه به یک جامعه آماری تصادفی، از معلمان بخواهیم
«یادگیری» را تعریف کنند، در کنار تعاریف عمدتاً نادرست، سه تعریف قابل
قبول زیر را هم خواهیم شنید:
• یادگیری عبارت است از تغییر رفتاری که قابل مشاهده و اندازهگیری باشد.
• یادگیری عبارت است از ایجاد تغییر در ساختارهای ذهنی.
• یادگیری عبارت است از خلق معنا در ذهن.
هر یک از این سه تعریف، برگرفته از نوعی نگاه معرفتشناختی، نظری و فلسفی
به یادگیری و براساس آن به فرایند تدریس، و به ترتیب شامل سه رویکرد
تاریخی و به تدریج تکمیلشونده، یعنی «رفتارگرایی»، «شناختگرایی و مطالعه
فرایندهای ذهنی» و در نهایت «سازندهگرایی» در روانشناسی یادگیری است. اگر
هرکدام از این سه تعریف را بپذیریم، روشها، ابزارها، محیطهای یادگیری،
روشهای ارزشیابی و ... تغییر خواهند کرد. بنابراین، ما در طراحی آموزشی،
لاجرم مجبور به فهم و دریافت مجموعهای از رویکردها و نگاههای فلسفی به
فرایند تدریس و رویدادهای کلاس درس هستیم و تا همه این مراحل را حس نکنیم و
به آنها اشراف نداشته باشیم، و ریشههای فلسفی تحولات یادگیری را
بازنمایی نکنیم، طراحی آموزشی و تدوین، نگارش و اجرای طرحدرس، نه فلسفی
خواهد بود نه عملیاتی و خود را صرفاً به شکل یک اقدام صوری نشان خواهد داد؛
چیزی که متأسفانه در برخی واحدهای آموزشی دیده میشود.
طراحی آموزشی چه زمانی انجام شود؟
طراحی آموزشی یک فعالیت فرایندی است و میتواند در همه ماههای سال تحصیلی
صورت پذیرد ولی بهترین زمان برای طراحی آموزشی هر یک از موادی که تدریس
میکنیم، تابستان منتهی به شروع همان سال تحصیلی و نهایتاً پایان هفته اول
آغازین سال تحصیلی است. به عبارت دیگر، معلمی که براساس تعریف طراحی
آموزشی، برای تدریس خود طی سال تحصیلی روشهایی را پیشبینی نکند، تدریس
هدفمندی نخواهد داشت.
معلمی که با طراحی آموزشی وارد سال تحصیلی جدید میشود، صاحب فکر است، از
کلاس خود تحلیل دارد، با آنچه تدریس خواهد کرد، آشنا و از آن آگاه است و
مخاطبانی را که با آنها کار خواهد کرد، میشناسد. اگر یاددهی ـ یادگیری،
حرفه ۹ ماهه معلمان در طول سال تحصیلی است، طراحی آموزشی هوشمندانه در فصل
تابستان مکملی بر این فعالیتها و سرآغازی برای ورود قدرتمند به سال تحصیلی
جدید است.
میتوان برای طراحی آموزشی مراحلی متصور شد؟
در کتابهای طراحی آموزشیِ در دسترس (که تعدادی از آنها را در حاشیه مطلب
و در درون چارچوبی جداگانه به شما معرفی کردهایم)، الگوهای متعددی برای
طراحی آموزشی مطرح شده که هر یک شامل گامها یا مراحلی است. برای مثال، در
الگوی معروف هیلداتابا (برنامهریز درسی ژاپنی ـ آمریکایی)، که به «الگوی
چهار مرحلهای، ده فعالیتی» معروف است، بهطور مشخص چهار گام «قبل از
تدریس، بیرون از کلاس درس»، «قبل از تدریس، داخل مدرسه»، «حین تدریس» و
«بعد از تدریس» به چشم میخورد و در سایر الگوها هم چنین تقسیمبندیهایی
وجود دارد. البته در همه الگوهای طراحی آموزشی، بهطور مشخص دو گام یا فصل
اصلی و قابل تفکیک به چشم میخورد: فصل درنگ، فصل برنامهریزی و طراحی.
در فصل درنگ، به مقدمات طراحی آموزشی میپردازیم. درنگ، بهترین روش تحلیل
آموزشی برای یک معلم و درسآموزی از تجربههای پشت سر گذاشته شده است.
میگویند اگر معلمی یک سال به روشی نادرست تدریس کند و برای مثال ۲۰ سال
این روش خود را تکرار کند و انتظار داشته باشد به او بگویند معلمی با ۲۰
سال سابقه کار، به خطا رفته است.
فصل درنگ با تعمق آغاز میشود. یک سال فعالیت پر شور و شر و فعالانه با
بچهها، استفاده از انواع و اقسام کاربرگها، آزمونها، نمونه سؤالها،
فیلمهای آموزشی، پاورپوینتها، روشهای یاددهی ـ یادگیری گوناگون،
پژوهشهای دانشآموزی، تکالیف انفرادی و گروهی که در طول سال برای
فراگیرندگانمان تعیین کردهایم و دهها مورد دیگر، از جمله مواردی است که
میتوان در فصل درنگ به تحلیل آنها پرداخت و با طرح پرسش، درباره کارآمدی
یا ناکارآمدی و تأیید، تغییر و اصلاح آنها طی سالی که پشت سر گذاشته شده،
تصمیم گرفت. معلمان موفق، در همین فصل بسیاری از نمونه سؤالها، کاربرگها،
فیلمهای آموزشی، پاورپوینتها و ... را دور میریزند. اینها اغلب
نمونههایی هستند که در کلاس از آنها بازخوردهای مناسبی نگرفتهایم و
فراگیرندگان ارتباط خوبی با آنها برقرار نکردهاند؛ یعنی یا بسیار آسان
بودهاند یا بسیار سخت؛ یا جذابیت نداشتهاند یا فراتر از سطح مخاطبانمان
بودهاند. دراینجا، یکی از مهمترین نکات طراحی آموزشی، یعنی مخاطبشناسی،
به کمکمان میآید. این ابزارها و روشها مانند علفهای هرزی هستند که باید
وجین شوند ولی برخی به دور انداخته شدن نیاز ندارند و کافی است آنها را
هرس کنیم تا یک سال دیگر نیز در کلاسهای درسمان باقی بمانند. حتی برخی از
ابزارها و روشها، مانند گلها و گیاهانی که سالها باغچه ما را میآرایند،
با رسیدگی درست میتوانند سالهای سال یاور ما در هنگامه تدریس باشند.
همین ایام، فرصت مناسبی برای مطالعه و به روزآوری دانش، توانش و بینشهای
معلمان نیز هست. شاید قبول این موضوع برای بسیاری از معلمان سخت باشد ولی
با توجه به تغییرات گستردهای که مرتب در حوزه کار معلمی و روشهای
تعلیموتربیت به وجود میآید، وارد شدن به مهر، بدون روزآمدی، نامهربانی در
حق خود و دانشآموزانمان است.
فصل برنامهریزی و طراحی، هدفگذاری و پیشبینی همه آن چیزهایی است که قرار
است در طول سال در کلاس به اجرا درآید. یک معلم هوشمند برگ و بار و توشه
سفر را با درنگ در گذشته، گشتوگذاری در فصل تابستان و بازار تازههای
آموزشی، برای طی کردن مسیر سالانه خود به همراه بر میدارد. البته ممکن است
پرسیده شود آیا واقعاً میتوان از پله آخر شهریور ماه و برای دیرکردهها،
از پله روزهای پایانی هفته اول مهر ماه، همه چیز را تا پایان سال تحصیلی
پیشِ رو دید؟ پاسخ مشخص است. گفتیم که این دیدن، دیدنی از نوع چشمانداز و
دوردستبینی است. ممکن است نتوانسته باشیم تمامی جزئیات مسیر را درست
تشخیص دهیم، ممکن است دانشآموزان سال جدیدمان، متفاوت با فراگیرندگان سال
قبل باشند، ممکن است در طول سال، از لحاظ جسمی و روحی با فراز و نشیبها و
حتی چالشهایی روبهرو شویم، ممکن است مدیر و مجموعه کارکنان مدیریتی
مدرسه محل خدمتمان، امسال پرشورتر و علاقهمندتر از قبل باشند یا بر عکس، و
دهها امکان پیشبینی نشده دیگر. اینها مواردی هستند که فرایندی بودن
طراحی آموزشی را به ما دیکته میکنند و باید همواره در طول راه به آنها
بیندیشیم؛ درست مانند مسافری که در عید نوروز قصد سفر به بندرعباس میکند و
تازه در مقصد متوجه میشود که برخلاف پیشبینیاش، هوا سرد است و
بالاجبار، باید پوشاک زمستانی تهیه کند.
تدوین و نگارش طرح درس چه موقع از سال تحصیلی باید صورت پذیرد؟
تدوین و نگارش طرح درس سالانه را معلمان حداکثر باید تا پایان هفته اول سال
تحصیلی انجام دهند. البته در مدارسی که برنامه کار، روزهای تدریس، کلاس یا
کلاسها و مواد درسی معلمان مشخص است و به هیچ عنوان تغییر نمیکند، حتی
میتوان انتظار داشت که طرح درس سالانه زودتر هم تدوین شود ولی تدوین و
نگارش طرح درس روزانه (یا هفتگی)، به دلیل ضرورت بازخوردگیری از روند تدریس
و فرایندی بودن این رویداد طی سال تحصیلی، بهتر است تدریجی باشد و حداکثر
یک هفته زودتر از زمان اجرای همان طرح درس انجام گیرد.
آیا بهتر نیست مدارس همان اول مهرماه طرح درسهای تمام هفتهها و ماههای سال را از معلمان خود طلب کنند؟
این کار بیتوجهی به بازخوردگیری از روند تدریس است. در تعریف طراحی آموزشی
و بالطبع در تشریح ضرورت تدوین و نگارش طرح درس، از عبارت «پیشبینی»
استفاده کردیم. هرگاه این عبارت به «پیشگویی» تغییر یافت، آنگاه از
مدیران و مسئولان امور آموزشی مدارس و راهبران آموزشی ادارات آموزشوپرورش
میتوان انتظار داشت که همه طرحدرسهای یک سال یک ماده درسی را از معلمان
طلب کنند.
با توجه به تأکیدی
که آموزشوپرورش بر طراحی آموزشی و تدوین و نگارش طرح درس دارد، چرا مرکز
یا مراکزی تأسیس نمیشود که طراحی آموزشی همه برنامههای درسی را انجام
دهند و مجموعهای از طرحدرسها را برای اجرا تدوین و به همه معلمان ابلاغ
کنند؟
تدریس، رویدادی «منحصربهفرد» و به قول برخی از کارشناسان آموزشی معاصر،
متکی بر دی ان اِیِ (D.N.A) معلمی است که آن را انجام میدهد. از این
گذشته، تفاوتهای فردی دانشآموزان، اختلافات فرهنگی، اقلیمی، زبانی و قومی
دانشآموزان در مناطق گوناگون، اختلاف اندازه و نوع مدارس و کلاسهای درس،
سطوح متفاوت خانوادههایی که فرزندان آنها در کلاسهای درس مناطق مختلف
کشور حضور پیدا میکنند و بسیاری علل دیگر، مانع از آن میشود که بتوان
طراحی آموزشی یکسان و طرحدرسهای مشابهی برای همه معلمان در سراسر کشور
ارائه داد. البته چند سالی است که در برخی از کشورها، سازمانها و مراکزی
در آموزشوپرورش رسمی یا بخش خصوصی تشکیل شدهاند که بخشهایی از طراحی
آموزشی هر ماده درسی را به همراه یک طرح درس سالانه پیشنهادی و قسمتهایی
از طرح درسهای روزانه یا هفتگی منتشر میکنند و در اختیار مدارس و
معلمان قرار میدهند. این کار بهویژه در کشور ما که نظام برنامهریزی درسی
متمرکز دارد، مناسبتر است. برای مثال، چون تدوین محتوا بهصورت متمرکز
صورت میپذیرد، لاجرم استخراج هدفها، شناسایی و ترسیم ارتباطات عمودی و
افقی درسها در هر پایه و با پایههای دیگر، توالی هدفها و برخی نکات دیگر
میتواند بهصورت متمرکز صورت پذیرد. این کار حتی برای بخشهایی از
طرحدرسها هم امکانپذیر است ولی وقتی کار به جزئیات و آنجا میرسد که با
ویژگیهای اختصاصی معلمان و دانشآموزان مرتبط است، نسخهپیچی متمرکز
جوابگو نیست.
این روزها کارشناسان آموزشی، این قبیل طراحیهای آموزشی و طرحدرسهای
نیمهآماده را با وامگیری زبانی از چرخه توزیع غذاهای نیمهآماده امروزی
مانند لازانیا و سیبزمینی نیمپخت، بهصورت تمثیلی «طراحی آموزشی و
طرحدرس نیمهپخت» مینامند و میگویند ما تا نیمههای راه و در حد ترسیم
خطوط کلی پیش میرویم؛ بقیه کارها صرفاً از آنِ معلم و وظیفه اوست.
چه کسی باید لازانیای نیمپخت یا طراحیهای آموزشی و طرحدرسهای نیمهپخت را آماده کند؟
اکنون این کار در مدارسی که دارای گروه (دپارتمان)های آموزشی معتبرند،
توسط همین گروهها صورت میپذیرد. این کار، با توجه به خرد بودن نظام
آموزشی تا حد مدرسه، بسیار مطلوب و مناسب به نظر میرسد. در وهله بعد،
گروههای آموزشی مناطق، شهرستانها و نواحی آموزشوپرورش و آنگاه
استانها، به دلیل امکان لحاظ کردن ویژگیهای منطقهای در طراحیهای
آموزشی و طرحدرسهای معلمان، باصلاحیتترین نهادها برای نیمپز کردن نظام
طراحی آموزشی و طرحدرسنویسی هستند. ضمن اینکه هماکنون در کشورمان،
مؤسساتی به تعداد کمتر از نصف انگشتان یک دست، بهصورت موردی در این زمینه
فعالاند که لازم است آموزشوپرورش از توانمندیهای آنان در توسعه نظام
طراحی آموزشی بهره ببرد.
البته شکل ایدهآل این کار، تأسیس یک مرکز یادگیری متمرکز در هر منطقه است
تا بتواند تمام نیازهای مربوط به طراحی آموزشی و تدوین و نگارش طرح درس در
هر ناحیه همگن را به صورت نظاممند در یک جا متمرکز کند و برطرف سازد.
بسیاری از معلمان از نوشتن طرح درس به دلیل وقتگیر بودن آن سر باز میزنند.آیا این کار واقعاً وقتگیر است؟
طرحدرسهای کلاسیک، بهویژه طرحدرسهایی که براساس روانشناسی یادگیری
رفتارگرا تدوین میشدند، بسیار پر حجم و پرنوشتار، جزئی، پیچیده و حتی در
برخی موارد پیشگویانه بودهاند. برای مثال، اگر معلمی در طول سال در پایه
دهم عهدهدار تدریس دو ماده درسی باشد و هرکدام از درسها هم ۲۵ درس، گفتار
یا بخش داشته باشند، باید حداقل ۵۰ طرحدرس بنویسد اما براساس الگوهای
کلاسیک که در آنها هر طرحدرسی به طور میانگین حجمی معادل ۱۰ صفحه A۴ را
به خود اختصاص میدهد، این معلم باید حدود ۵۰۰ صفحه طرحدرس بنویسد. خب، او
چاره کار را در چه میبیند: ننوشتن. در حالیکه امروزه نوشتن طرحدرس
متحول و متنوع شده، تغییرات زیادی پیدا کرده و به سرعت به سمت سادگی پیش
رفته است. در این روش، دادن فرم یکسان برای نگارش طرح درس توسط معلمان، از
سوی مدرسه و اداره به شدت زیر سؤال رفته و تأکید بر این است که اجازه بدهید
هر معلمی با رعایت اصول کلی، هر طور و به هر شکلی که خود میخواهد، طرح
درس بنویسد. در این نگرش، تقسیم زمان ۴۵ یا ۹۰ دقیقهای کلاس به شکل
مثقالی، توضیح و شرح و بسط هر اتفاق و پرسش و پاسخی که قرار است در کلاس
رخ دهد و در یک کلام شرح جزئیات، کنار رفته و طرح درسهای مبتنی بر جدول،
کارت، نقشه مفهومی، اینفوگراف و ... در دستور کار قرار گرفته است. اکنون در
دو نشانی زیر میتوانید طرحدرسهای فراوانی را با مدلهای گوناگون
مشاهده کنید:
www.lessonplanz.com
www.lessonplanpages.com
علاوه بر این باید در نظر گرفت که طرح درس روزانه، برخلاف طرح درس سالانه
که به دلیل مبتنی بودن بر تقویم سال شمسی یک بار مصرف است، صرفاً برای یک
بار استفاده در کلاس نوشته نمیشود و طرحدرسهای سال قبل را میتوان در
فصل درنگ، بازبینی کرد و با اصلاح مبتنی بر بهبود، دوباره از آنها بهره
برد. البته معلمان پایه دهم به دلیل جدیدالتألیف بودن کتابهای خود، امسال
نخستین طرح درسهای این پایه را خواهند نوشت.
نتیجه
طراحی آموزشی درست و اجرای طرح درس سالانه و روزانهای که برگرفته از همان
طراحی آموزشی اصولی است، به چه اقدامی باید رهنمون شود؟
کارشناسان آموزشی معتقدند که طراحی آموزشی آغاز یک چرخه چهار مرحلهای است؛
چرخهای که پس از گذر از سه مرحله، دوباره به طراحی آموزشی بازگشت میکند.
ما فرایند تدریس را با طراحی آموزشی آغاز میکنیم؛ آن گاه به تدوین طرح
درس سالانه میپردازیم و سپس با نگارش و اجرای طرح درس روزانه یا هفتگی،
درصدد پیشبرد فعالیت یاددهی ـ یادگیری خود برمیآییم. تا اینجا، سه مرحله
پشت سر گذاشته شده، ولی برای رسیدن به طراحی آموزشی دگرباره، یک بخش دیگر
باقی مانده و آن ارزیابی از تدریس است که در اشکال گوناگون مانند
«خودسنجی»، «همتاسنجی» و «دگرسنجی» نمود پیدا میکند و «تدریس پژوهی» نیز
یکی از روشهای اجرایی آن است. به عبارت دیگر، نتیجه طراحی آموزشی درست و
اجرای طرح درس سالانه و روزانهای که برگرفته از همان طراحی آموزشی اصولی
است (یک سال تدریس)، و حرکت به سوی یک طراحی آموزشی دیگر برای سالی جدیدتر،
بدون وجود حلقه چهارم و دخالت یافتههایی که معلم از اشکال گوناگون
«ارزیابی از تدریس» خود به دست آوردهاست، بیمعنی خواهد بود.
۹۳۹