وقتی به
اتفاقات محیط زندگی خود نظر بیندازیم، گفتوگو و ضرورت آن بیشتر از هر زمان
دیگر آشکار میشود. گفتوگو در کلاس میتواند یک سرآغاز باشد. استفاده از
ابزار گفتوگوی مؤثر در کلاس درس برای یادگیری تحتعنوان یادگیری در
گفتوگو، و برجسته کردن ارتباط آن با مهارتهای گفتوگو، نگرش گفتوگویی را
در دانشآموزان رواج میدهد و این مهم میتواند از نتایج یادگیری پنهان
این روش آموزشی باشد. یادگیری در گفتوگو تعاملی سازنده میان دانشآموزان
با همدیگر، و دانشآموزان و معلم ایجاد میکند. صدای دانشآموز در کلاس
شنیده میشود. عواطف و هیجانات برانگیخته میشوند و با بهکارگیری
تجربههای زیسته دانشآموزان، هیجانات مؤثر در یادگیری توسعه پیدا میکنند و
ارتباط یادگیری با زندگی دانشآموزان بهتر رقم میخورد. تفکر در حال رشد
دانشآموزان درگیر مسئله میشود و به دانشآموزان کمک میکند بر بدفهمیهای
خود غلبه کنند و یادگیری به معنای تغییر ساخت ذهنی یا توسعه ساخت ذهنی
آنها اتفاق میافتد. به تدریج در این فرایند دانشآموزان به یادگیرندگان
مادامالعمر تبدیل میشوند.
فصل اعداد صحیح به پایان رسید. نظر داشتم براساس اصل «توالی و تقویت»
تکلیفی را مطرح کنم. از آنها خواستم چند عدد صحیح دلخواه را در نظر بگیرند
و آنها را در خودشان ضرب کنند. در گروههای کوچک، با مشورت دوستان خود،
به این سؤال پاسخ دهند که در انجام و پاسخ این تکلیف کدام ویژگی کلی را
مشاهده میکنند. پس از گفتوگو در گروههای کوچک، با رسم یک جدول در تخته و
نوشتن چند عدد، و حاصل ضرب آنها در خودش، مربع یا توان دوم آنها، همه را
به تأمل و گفتوگوی جمعی دعوت کردم تا نظرات و یافتههای خود را در گروه
بزرگتر بیان کنند. بچهها به نظر مشترک رسیدند که پاسخها منفی نیستند. از
آنها خواستم برای این ویژگی یک اسم بیان کنند و آن را در دفترهای خود
بنویسند. اینجا بود که بچهها به معنای واقعی درگیر شدند. نظر چند نفر از
بچهها را با ذکر اسمشان در ابتدای نوشتهشان روی تخته نوشتم.
بچهها با دقت به هم گوش میدادند و صحبتهای همدیگر را دنبال میکردند.
درباره انتخاب یک پاسخ از میان پاسخها، گفتوگویی در کلاس صورت گرفت و
عبارت نامنفی با توجه به وجود صفر، در میان پاسخها مورد توافق قرار گرفت.
شادمانی خودم کمتر از بچهها نبود. ما با راه رفتن داشتیم جاده یادگیری
اصیل و زندگیساز را میساختیم. همه این اتفاقات ارتباط من را با
دانشآموزانم عمیقتر میکرد. یکی از دانشآموزان گفت، دوست دارد از همه
این اتفاقات و صحنهها در کلاس فیلم بسازد. از بچهها خواستم درباره آنچه
در کلاس اتفاق افتاد، در دفترشان بنویسند، با عنوان سرگذشت یک کلاس ریاضی.
موقعیتهای گفتوگو در کلاسهای من جریانی بین زندگی و آموزش را خلق میکرد
که ارزش و جایگاه دانشآموز و منحصربهفرد بودن او را در ذهنم ارتقا
میداد.
در جلسهای که با حضور خانوادهها و دانشآموزان در سالن اجتماعات مدرسه
تشکیل دادیم، خانوادهها از تغییر نگرش بچهها به ریاضی، و کسب نگرش مثبت
آنها صحبت میکردند. بخشی از مشکلات و چالشها با خانوادهها در میان
گذاشته شد. مهارت خواندن دانشآموزان ضعیف بود. آنها قادر نبودند متن کتاب
درسی ریاضی را بهدرستی بخوانند. یا طوری میخواندند که معنای درستی از آن
استنباط نمیشد. در صحبت با خانواده، از اهمیت مطالعه کتابهای خوب در رشد
فکر دانشآموزان و تقویت مهارت خواندن آنها با خانوادهها صحبت شد.
قرار گذاشتیم با مشارکت بچهها و مدرسه، یک کتابخانه کوچک در کلاس درس برای
بچهها درست و با خرید کتاب، امکان استفاده بچهها از کتابهای خوب را
فراهم کنیم. قرار شد پرداختها داوطلبانه باشد. بعضی از دانشآموزان نظرشان
بر این بود که استفاده از کتابها فقط برای بچههایی که مشارکت کردهاند
مجاز باشد. درباره این پیشنهاد با بچهها گفتوگو و جوانب اخلاقی و
پیامدهای آن را بررسی کردیم. اجماعی صورت گرفت که از این تصمیم چشم بپوشیم و
امکان استفاده را برای همه، حتی کلاسهای دیگر، فراهم کنیم.
پدر یکی از دانشآموزان ساخت قفسه و نصب آن را تقبل کرد. بعد از خرید کتاب و
نصب قفسه کتاب، با حضور مدیر مدرسه، کتابخانه کلاس افتتاح شد. این کاری
بود که نقش بچهها در آن پررنگ بود.
با توجه به تعیین مبلغ مشخص برای خرید کتاب، محاسبه سهم هر دانشآموز و در
نظر گرفتن سهم مدیر مدرسه، محاسبات ریاضی مربوط به تعیین سهم کلاس، و متوسط
سهم هر دانشآموز را بچهها انجام دادندـ این اتفاق فرصتی فراهم کرد تا
دانشآموزان یادگیری خوبی در بعضی از مفاهیم ریاضی پیدا کنند و در عمل یاد
بگیرند. به اذعان مدیر مدرسه، بچههای این کلاس آرامتر، و توانایی
خودساماندهی بیشتری از خود بروز میدادند.
۶۱۰
کلیدواژه (keyword):
رشد معلم,مهارت گفت و گو,