متفاوتترین مهرماه تجربه شده جامعه تعلیموتربیت در شرایطی آغاز میشود که تمامی عرصههای نظام آموزشی در طی ماههای گذشته بهشدت از همهگیری ویروس کووید ۱۹ و قرنطینه و محدودیتهای حاصل از آن متأثر شده و بهار تعلیموتربیت، نهتنها در ایران که در همه جهان، برای قریب به یک میلیارد و نیم دانشآموز و دانشجو، شکلی کاملاً متفاوت و تازه از ورود مجدد به نظام آموزشی را به تجربه نشانده است. در کنار تمام گفتهها و نوشتهها، تحلیلها و تبیینهای آثار و تبعات این همهگیری، و درسها و عبرتهایی که باید آموخت و گرفت، کارهایی که باید انجام داد و آنچه باید از آن احتراز کرد، این نوشتار چند نکته کاربردی و طرح مسئلهای جدی را برای معلمان و مخاطبان گرامی مجله بیان میکند:
آرزوی بازگشت به دوران آموزش پیش از کرونا، آرزویی نهتنها ناشدنی، بلکه غیرمنطقی نیز هست! نشدنی است، چون آب رفته به جوی بازنمیگردد! نشدنی است، چون تجربههای جدیدی شکل گرفتهاند. نشدنی است، چون در این ایام عادتوارههای نوینی در شیوههای یاددادن و یادگرفتن تمرین و تجربهشدهاند و غیرمنطقی است، چون بازگشت به دوران آموزش صرفاً حضوری و جدایی دوباره از آموزشهای مبتنی بر اینترنت و الکترونیکی، نوعی ارتجاع وحشتناک و غیرقابل بخشش و خسرانی عظیم و عبرت نگرفتنی عجیب از وقایع روزگار است! آنها که کماکان به امید بازگشت به دوران و شیوههای سابق آموزش هستند، کسانیاند که نتوانستهاند در این مدت از «منطقه آسایش»۱ خود فاصله بگیرند و با آموختن و تلاش و کسب مهارتهای نوین و لازم، دوران حاضر و نقشهای جدید معلم و مدرس را فهم کنند.
آنچه این همهگیری و تبعات آن در کمتر از یک فصل با نظام آموزشی ما در زمینه تلفیق فناوریهای نوین با برنامههای درسی کرد، چنان گسترده و عمیق است که به جرئت عرض میکنم، اگر نبود این حادثه و الزامات و تحمیلهای آن، نظام آموزشوپرورش و همچنین آموزش عالی ما دستکم تا یکی دو دهه دیگر تکانی جدی به خود نمیداد که چنین شتابان بسترهای فنی را آماده کند، سامانه و پلتفرم تعریف کند و بسازد، آموزش و دانش و مهارتافزایی معلمان را تدبیر کند، روشهای تدریس و تعامل را بازتعریف کند، والدین و خانوادهها را درگیر فرایند تعلیموتربیت کند و ... . تأثیرات کرونا بر جنبهها و لایههای گوناگون زیست آدمی رفتهرفته بیشتر خود را عیان خواهد کرد و در حوزه آموزشوپرورش، در مهر متفاوت امسال، کم و کیف این تأثیرات و تغییرات را در نگاه و بینش، کنش و واکنشهای معلمان و دانشآموزان و سایر اولیای مدرسه و خانه میبینیم.
بنابر آنچه بیان شد (نبود امکان بازگشت به دوران پیشاکرونا و تأثیرات عمیق این حادثه)، حال لازم است به چه باید کردنها و چگونه باید بودنها اندیشید؛ به معنا، نقش و کارکردهای جدید مدرسه، به بازتعریف معنای معلمی و دانشآموزی، به بازشناسی ضرورتهای جدید فرایند یاددهی ـ یادگیری، به نوفهمی از تلفیق فناوری با برنامه درسی، به ضرورتهای مربوط به کسب دانشها، بینشها و مهارتهای لازم و جدید معلمی و مدرسی، به بازتعریف نگاه کلان آموزشوپرورش، به فضای مجازی و اینترنت، به بازآموزی و اصلاح نگاه خانوادهها، به شبکههای اجتماعی و وب و... .
غیر از موارد گفته شده، در سال جاری مدرسهها و معلمان با دشواریهایی بیسابقه یا حداقل کمسابقه مواجهند که باید برای این مهم تدبیر جدی کرد. بخش قابل توجهی (حدود ۳۰ تا ۴۰ درصد) از برنامههای درسی سال گذشته امکان تدریس حضوری پیدا نکردهاند و تدریس در فضای مجازی و آموزش تلویزیونی هم، با وجود همه تلاشهای قابل تقدیر صورت گرفته، بنا به علل متعددی که مجال بیان و تشریح آنها اینجا نیست، نتوانست بهطور مطلوب برگزار نشدن کلاسهای حضوری درس را جبران کند. حال مدرسهها و معلمان در شروع سال تحصیلی جدید با دانشآموزانی در کلاسها و پایههای بالاتر مواجهند که از چند نظر به کاستیها و نقصهایی مبتلا شدهاند که باید زمانی را و تلاشی را برای جبران آنها صرف کرد! دانشآموزانی که بخشی از درسهای سال گذشته را بهخوبی نیاموختهاند، دانشآموزانی که در سال تحصیلی گذشته بهطور مطلوب و شاید جدی ارزشیابی نشدهاند، دانشآموزانی که دستکم شش ماه از حضور در فضای کلاس و مدرسه فاصله داشتهاند، دانشآموزانی که تا قبل از همهگیری کرونا، معلمان و والدین بهطور دائم آنها را از حضور در شبکههای اجتماعی مجازی منع میکردند و حال باتجربهای جدید وارد مدرسه شدهاند. آنها ملزم به استفاده از شبکههای اجتماعی مجازی شده بودند، چه «شاد»۲ که سعی کرده بود فکر جنبههای تربیتی و فرهنگی و حفظ حریم خصوصی کاربران را هم بکند و چه سایر پیامرسانها و شبکههای اجتماعی داخلی و خارجی که احتمالاً به نحو مطلوب برای حضور کاربران کودک و نوجوان ما امن نبودند! بگذریم از اینکه اساساً شبکه اجتماعی مجازی و پیامرسانها بستر مناسب و پاسخگوی یادگیری الکترونیکی نیستند و برای دوران لاعلاجی و نداشتن چارهای دیگر است، درحالیکه ما علاجها و چارهها داشتیم و نکردیم!
به این فهرست شاید بتوان شرایط دیگری را هم افزود که ماحصل آن دانشآموزانی هستند با نیازهای جدید و متفاوت، کاستیها و عقبافتادگیهایی که باید جبران شوند و تجربههای جدید و مهارتهای نوینی که باید بهکار گرفت و از آنها استفاده کرد. تدبیر عمده این مسائل و مشکلات نوپدید، ادامه آموزشهای مبتنی بر وب و اینترنت و شبکه در کنار آموزشهای حضوری است؛ به شکل جدید مورد پذیرش محافل علمی و آموزشی دنیا که نام آن را «یادگیری ترکیبی یا تلفیقی»۳ گذاشتهاند. این شیوه از یادگیری، مسیر آینده و لاجرم و ناگزیر نظام آموزشی ماست. چه کرونا تمام شود و چه تمام نشود، مسئلهها و بحرانهای دیگری همچون آلودگی هوا، ریزگردها، و حوادث طبیعی و غیرطبیعی دیگر که گهگاه مدرسهها را به تعطیلی میکشانند، کماکان هستند. حتی اگر اینها هم نباشند، باید از فرصت اینترنت، شبکه و فناوری برای غنیسازی آموزشوپرورش بهره برد.
پی نوشت ها
1. Comfort Zone
۲. شبکه اجتماعی دانش آموزان
3.Blended Learning