سواد رسانهای و اطلاعاتی، دیگر نه یک دانش و مهارت صرف، بلکه یک ضرورت برای شهروندان جامعه شبکهای است؛ جامعهای که بهگونهای فزاینده روابط خود را در شبکههای رسانهای سامان میدهد؛ شبکههایی که بهتدریج جایگزین شبکههای اجتماعی ارتباطات رودررو میشوند یا آنها را تکمیل میکنند.
بر این اساس میتوان ادعا کرد سواد رسانهای و اطلاعاتی یکی از بنیادیترین و اساسیترین سطوح توانمندی برای زیستن در عصر جدید است و به مخاطب قابلیت میدهد در فراگرد انواع تولیدات رسانهای اسیر نشود و ضمن دریافت هوشمندانه پیامها و رمزگشایی آنها، کنشگری فعال نیز باشد.
این مهارت و دانش در کنار اینکه در انتخاب نوع رسانه و ابزارهای اطلاعاتی مؤثر، دستیابی به محتوای رسانهای و اطلاعاتی، بهبود فرایند ارزیابیکردن و ارائه انتخابهای مناسب یاریدهنده است، باید سبب شود دیدگاههای انتقادی، تربیتی، فرهنگی و دینی ما نیز رشد یابند. گرچه یکی از مباحث مهم در این زمینه دیدگاه انتقادی است، اما شاید مهمتر از آن، دیدگاههای تربیتی، فرهنگی و دینی هستند؛ حداقل برای جوامعی مانند جامعه ایران که بههرحال جامعهای فرهنگی ـ دینی محسوب میشود. اگر سواد رسانهای به سمت انتقادگری تنها سوق داده شود، باید در تربیتسازی فرهنگی آن تردید کرد. انتقادگری باید بهگونهای هدفمند مطرح شود که بتواند به نتایج مفید و روشن بینجامد.
این مهارت باید در مخاطبان بینش و فهم گزینشگری رسانهای را ایجاد کند. اگر این هدف تأمین نشود، آموزشهای مربوط به سواد رسانهای و اطلاعاتی عقیم و غیرمفید خواهند بود. ایجاد بینش و فهم، یک حرکت آموزشی است؛ اگرچه بخشی از آن باید ذاتی باشد، اما امکان توسعه آن با آموزشهای مناسب وجود دارد. این بخش بسیار حساس و مهم است. چگونگی دیدگاه بینشی در این زمینه مهم است که معمولاً چالشهای فراوان هم دارد. توانمندی بینشی باید به گزینشگری مناسب منجر شود. این گزینشگری، نوعی از اعمال درجه فهم در انتخاب نوع رسانه، محتوای رسانهای و چگونگی مصرف رسانهای است. این موضوع باید به شکل جدی و عمیق به افراد جامعه آموزش داده شود و پایه و محل اصلی آغاز این آموزش پیشدبستانی است.
همه بحث در مورد سواد رسانهای و اطلاعاتی این است که از طریق آموزش آن، در نهایت باید به سمت تحقق جامعه مطلوب حرکت کرد. این حرکت هدفمند و ارزشی است و اگرچه در رابطه با هر جامعهای متفاوت است، اما در نهایت هر جامعهای نوعی از مطلوبیت را در نظر دارد که تلاش میکند به آن دست یابد. در جامعه اسلامی ما نیز جامعهای مطلوب است که بتواند از نظر اخلاقی، فرهنگی، اجتماعی و غیره بر پایه اصول اسلامی بنا شود.
با این مقدمه باید گفت، پرداختن به آموزشهای سواد رسانهای و اطلاعاتی از دوره کودکی و برای کودکان، آن هم از دوره پیشدبستانی، نشاندهنده شناخت عمیق اهمیت و اثرگذاری این حوزه است. در واقع، بحث شناخت رسانه، محتوای رسانه و فهم رسانه باید از همان آغاز کودکی شروع شود. در اینجا نقش خانواده و دوره پیشدبستانی تا قبل از ورود کودک به مدرسه اهمیت حیاتی دارد. خانوادهها و مربیان پیشدبستانی باید قبل از آموزش کودکان، خود از آموزش کافی در این باره برخوردار باشند. مدرسه، توأمان با خانواده، نقش اساسی بعدی را بر عهده خواهد داشت، اما پله نخست و قبل از ورود به مدرسه، بر عهده پیشدبستانیهاست؛ دوره مهمی که میتواند به تقویت ابعاد گوناگون یک کودک منجر شود. این تجربه چند دهه است که در سایر کشورها صورت گرفته و جای خالی آن در نظام آموزشی ما پیداست.
نگاهی به رویکرد تربیت رسانهای در پیشدبستانی
شاید این باور وجود داشته باشد که بهخاطر جبر موجود و متأثر از رسانه و حاکمیت آن بر جهان، کودکان نیز باید همپا با پیشرفتهای فناوری، از وسایل هوشمند بهره ببرند. از این روست که اکثراً تصور میکنند آموزش در حوزه سواد رسانهای به کودکان باید بر چگونگی مدیریت این ابزار ناظر باشد، درحالیکه اساساً استفاده کودکان از این ابزار در اکثر کشورها منع و محدود شده است. این بهره نگرفتن، علاوه بر مباحث ناظر بر محتوا، به خاطر تأثیرات روانی، شناختی و فیزیولوژیکی آن بر کودکان است؛ کودکانی که باید تجربه جامعهپذیری، دوستیابی، موفقیت، شکست، غم، شادی و بسیاری دیگر از احوالات انسانی را از طریق تعاملات واقعی و غیردستکاری شده تجربه کنند. با این وصف و با منتفی دانستن بهرهمندی، آنهم بهرهمندی بدون وساطت و نظارت والدین بر کودکان، و آنهم در دوره پیشدبستان، و با عنایت به اینکه این گروه سنی نیازمند ارتقای سواد رسانهای برای زیست بهتر در جامعه شبکهای هستند که این مهارتافزایی هم ناظر به ابزار است و هم محتوا، باید درباره این سخن گفت که چگونه این مهارت در آنها تقویت شود تا در نهایت و طی سالهای بعد بتوانند با آگاهی از مهارتهای زمینهای و پیشنیاز سواد رسانهای رفتار هوشمندانهتری داشته باشند.
تجربه آموزش سواد رسانهای به کودکان نشان میدهد، اگر این آموزشها در قالب و مبتنی بر تقویت مهارتهای تفکری باشد، ضمن اینکه کودکان را برای تفکر و بررسی همهجانبه مسائل و موضوعات تقویت میکند، درنهایت به پرورش نسلی فکورتر نیز خواهد انجامید؛ نسلی که هر محتوای رسانهای را بهراحتی نمیپذیرد و برای هر پدیدهای به دنبال علت و منطق میگردد؛ نسلی که از رسانه برای بهبود وضعیت و شرایط بهره میگیرد و صرفاً گیرندهای منفعل و بیاثر نیست و اینگونه زمینههای تربیت رسانهای وی فراهم میشود.
با این اوصاف، ممکن است این سؤال ایجاد شود که راهکار عملی برای تحقق این مهم چیست؟ در پاسخ باید گفت: «فلسفه برای کودکان»، «تقویت مهارتهای تفکری» و اساساً «آموزش و تقویت فلسفیدن به کودکان» روش مؤثر و مطمئنی است. این مهارت بر طرح سؤال مبتنی است. امروز دیگر ارائه پاسخ امتیاز چندانی محسوب نمیشود، بلکه طرح سؤالات دقیق، همهجانبه و چندسویه میتواند موجبات تربیت و ایجاد نسل دارای تفکر را فراهم کند.
یک نمونه از فعالیتهایی که میتواند با رویکرد تقویت مهارتهای تفکر، به افزایش سواد رسانهای کودکان پیشدبستانی بینجامد، این است که پس از خوانش کتاب یا تماشای یک پویانمایی، با طرح سؤالات زیر، کودکان را در وادی تفکر بیشتر و نگاه چندبعدی به موضوع قرار دهیم. فراموش نکنیم، مربی تسهیلگر است و مدیریت جهت بحث را بر عهده دارد.
• فکر میکنید چرا آن شخصیت چنین کاری انجام داد؟
• اگر شما در آن موقعیت بودید، چهکار میکردید؟
• آیا فکر میکنید این اتفاق در زندگی شما نیز بیفتد؟ چرا؟
• چه چیزی را در این برنامه دوست دارید؟
• این برنامه چه حسی به شما میدهد؟
• آیا در این برنامه تصویری از خودتان میبینید؟
• و سؤالاتی از این دست...
در پایان باید تأکید کرد، تقویت کنشگری کودکان در مواجهه با انواع رسانهها و محتواهای رسانهای باید در قالب تقویت مهارت تفکری رخ بدهد. این توانمندسازی باید نتیجه تقویت کنشگری در خانوادهها، معلمان و سایر مربیان باشد. بدون این تقویت، توانمندسازی کودکان در این زمینه با مشکل روبهرو خواهد شد. آموزشهای مربوط به سواد رسانهای و اطلاعاتی باید در جهت تربیت اجتماعی، تعمیق فرهنگسازی و توسعه دینداری تقویت شوند. پس خانواده و پیشدبستانیها با آموزش سواد رسانهای به کودکانتان میتوانند کاری کنند که قدرت تفکر و آگاهیشان نسبت به رسانههای اطراف افزایش یابد و به مصرفکنندگان فهمیده رسانهها تبدیل شوند و بتوانند موارد قابل اعتنا و موارد قابل نادیدهگیری را از یکدیگر تشخیص دهند.
منبع
1. معصومه نصیری و سید علی موسوی. (1398). اصول آموزش سواد رسانهای به کودکان. نسل روشن. تهران.
2. https://www.unicef.org