جمعه ۲ آذر ۱۴۰۳

مقالات

کووید و کوویه

کووید و کوویه

فی‌الجمله اعتماد مکن بر ثبات دهر

کاین کارخانه‌ای است که تغییر می‌کنند

حافظ


در بیستم سپتامبر سال ۱۸۱۰، درج یک آگهی در روزنامه «مورنینگ پست1» لندن نگاه بسیاری از انگلیسی‌ها را به خود کشید: «بشتابید و از یک نمونه کامل انسان از نژاد هوتنتوت2 از ساحل رودخانه گامتوس3 در مرزهای کفراریا4 در آفریقای جنوبی دیدن کنید».

متن این آگهی در واقع تبلیغِ به ‌نمایش گذاشته‌شدن دختری سیاه‌پوست به‌نام «سارا (سارتیه) بارتمن5» بود که حدود بیست و پنج‌ساله به‌نظر می‌رسید؛ اما چون بدنی بی‌تناسب داشت، حدس زده شده بود که انگلیسی‌ها برای دیدنِ او دست به‌جیب شوند.

چنین شد. نمایش با استقبال فراوان شهروندانی رو‌به‌رو شد که گروه‌گروه با پرداخت دو شیلینگ به تماشای این دختر سیاه‌پوستِ نگون‌بخت که به‌تمسخر نام او را «ونوسِ هوتِنتوت6» گذاشته بودند، می‌شتافتند.

«سارا» را در قفس به نمایش می‌گذاشتند. پس از هر نمایش او را از قفس بیرون ‌می‌آوردند، در برابر بازدیدکنندگان راه می‌بردند تا بازدیدکنندگان از بی‌تناسبی واقعی بدنِ او مطمئن شوند. «سارا» می‌بایست همیشه آماده نمایش باشد؛ حتی اگر گاه احساس بیماری می‌کرد یا تمایلی به ‌اجرای برنامه نداشت، اجازه استراحت نداشت؛ بلکه کتک می‌خورد و به اجبار به قفس فرستاده می‌شد.

کوتاه‌زمانی پس از آن، آوازه «سارا» ابتدا در شهر لندن و سپس در سراسر اروپا پیچید. برخی انگلیسی‌های نژادپرست برای تکمیلِ تحقیرِ او، درباره‌اش لطیفه‌های گوناگون می‌ساختند، بی‌رحمانه او را به باد تمسخر می‌گرفتند، به او می‌خندیدند و تفریح می‌کردند.

«سارا» در اصل، در آفریقا خدمتکار شخصی به نام «هندریک سزار7» کشاورزی بوئری بود که همه هزینه‌های انتقال «سارا» به اروپا و نمایش را به عهده داشت. «سزار» در واقع روی «سارا» سرمایه‌گذاری ننگینی انجام داده بود تا درآمدی کثیف به‌دست آورد.


دانشمند نژادپرست

یکی از کسانی که به «سارا» علاقه‌مند شده بود، «ژرژ کوویه8» زیست‌شناس بزرگ و بنیادگذار دیرین‌شناسی و تشریح مقایسه‌ای بود. «کوویه» نیز که از پیشروان آناتومی مهره‌داران، از جمله انسان بود، مانند بسیاری دیگر مجذوب «سارا» شده بود؛ اما نه مجذوب خودِ او؛ بلکه مجذوب آناتومی بدنش و دوست داشت او را کالبدشکافی و تشریح کند و اجزای بدن او را به‌طور دقیق مورد بررسی قرار دهد. بنابراین، چون برای «سارا»ی زنده ارزشی قائل نبود، منتظر مرگ او ماند.

«کوویه» بسیار زود به آرزویش رسید. سرانجام، زندگی کوتاه و رقت‌انگیز «سارا» در سال ۱۸۱۵، یعنی پنج سال پس از شروع نمایش در لندن به پایان رسید. در این هنگام، «کوویه» فوراً جسد او را در اختیار گرفت، مغز و برخی اجزای بدن را جدا کرد، درون ظرفی شیشه‌ای جای داد و به ‌آکادمی علوم فرانسه تقدیم کرد. آکادمی علوم فرانسه نیز بخش‌هایی از بدن او را در موزه انسان واقع در نزدیکی برج ایفل در پاریس به نمایش همگان گذاشت.

بدین ترتیب، نمایش‌های «سارا» با مرگ او به‌ پایان نرسید؛ بلکه نمایش اجزای بدن او به‌مدت یک‌صد و هشتاد و هفت سال پس از مرگ نیز همچنان در موزه انسان در پاریس ادامه داشت و سرانجام، در سال ۲۰۰۲ به درخواست «نلسون ماندلا»، بقایای بدن او را برای دفن از پاریس به ‌آفریقای جنوبی بازگرداندند و طی تشریفاتی به خاک سپردند.

«سارا» برای «کوویه» انسانی مانند خودِ او نبود؛ بلکه فقط سوژه‌ای علمی و نمونه‌ای آزمایشی بود. این نمونه‌ای بود از بی‌رحمی‌ها و نژادپرستی‌های برخی دانشمندان قرن نوزدهم9 که انسان‌های غیرخودی را شیء می‌دیدند و آن‌ها را در موزه‌ها و باغ‌وحش‌های انسانی10 به‌نمایش می‌گذاشتند11.

 
کوویه و ثبات ‌گونه‌ها

«ژرژ کوویه» که می‌توان برچسب زیست‌شناسِ نژادپرست به او زد، به جز در دیرین‌شناسی و تشریح مقایسه‌ای در یک مورد دیگر هم پیشرو بود. او طرفدار سرسختِ «فیکسیسم» بود.

به یاد دارم ده‌ها سال پیش در یکی از کتاب‌های درسی زمین‌شناسی و تکامل در معرفی «فیکسیسم» چنین نوشته بودند:

... از آنجا که بر طبق معمول «از هر جانور یا گیاهی، جانور یا گیاه نظیر آن نتیجه می‌شود و هر جانداری از جاندار نظیر خود به وجود می‌آید، این فکر پیدا شد که «نوع انسان یا هر نوع جانور یا گیاهی بایستی قاعدتاً روزی به همین شکل و هیئت امروزی خود خلقت یافته و تاکنون طبق روش کلی تولیدمثل، نظائر خود را به وجود آورده باشد.»

و در چند بند بعد چنین ادامه داده بودند:

... کوویه، دانشمند فرانسوی، واضع علم دیرین‌شناسی و تشریح مقایسه‌ای از شخصیت‌های علمی برجسته‌ای بوده که به فیکسیسم اعتقاد فراوان داشته است...

 در این کتاب درسی، «فیکسیسم» معادل ثبات انواع (بی‌تغییری گونه‌ها) در برابر «ترانسفورمیسم» (تغییر گونه‌ها) مطرح شده بود. در آن زمان هنوز واژه «گونه» گزینش و متداول نشده بود، بلکه به‌جای آن از واژه «نوع» استفاده می‌کردند.

 
کووید و کوویه

البته، لازم نیست توضیح دهیم که اعتقاد به فیکسیسم هیچ ربطی به نژادپرستی ندارد و این دو ویژگی «کوویه» مستقل از هم بودند.

برداشتِ کوویه از زادآوری جانداران مبتنی بر جزء‌نگری و فقدانِ دیدگاهِ کل‌نگر و سیستمی به جهان زنده بود. فیکسیست‌ها به تاریخ زندگی گونه روی کره زمین کاری نداشتند و گذر زمان و میلیون‌ها سال سابقه حیاتِ هرگونه را به‌آسانی نادیده می‌گرفتند.

پرسشی که می‌توان اکنون مطرح کرد، این است که آیا اگر «کوویه» امروز زنده و شاهد تغییرات سریع و جهش‌های ویروسِ جان‌گیرِ جهان‌گیرِ SARS‑CoV‑2 و پیدایش انواع واریانت‌های انگلیسی، هندی، برزیلی، آفریقای جنوبی و غیره بود، چه می‌گفت. آیا باز هم بر ثبات گونه‌ها و بی‌تغییری جانداران اصرار می‌ورزید و جهش‌های ویروس را تکذیب می‌کرد؟

بی‌گمان، این روزها برخلاف دوران «کوویه» همه‌جا سخن از  تغییر و جهش است. جهانِ زخم‌خورده از ویروسی چند ده نانومتری در هراسی سنگین چشم به جهش‌ها و تغییرات ویروس دارد تا مبادا تغییر و جهشی ناچیز سبب شود بافته‌های همه خدمت‌گزاران سلامت آدمی پنبه شود و ایمنی افراد به این ویروس، به‌آسانی باطل شود و بر باد رود. می‌توان ادعا کرد که امروزه مفهوم جهش در ویروس‌ها به مفهومی عمومی و عامه‌فهم تبدیل و بخشی از پیکره علم عامه شده است؛ همان جهشی که سبب دگرگونی همه موجودات زنده می‌شود و به فراوانی در ژنوم همه جانداران از جمله خودِ ما روی می‌دهد.

 SARS‑CoV‑2 سبب شد که کسی جرئت نداشته باشد در دنیای امروز یا فردا بار دیگر مدعی فیکسیسم شود و پرچم بی‌تغییری جانداران را بلند کند. پایه و بنیاد کارخانه دهر بر تغییر نهاده شده است. لذا، در این شماره در کنار مروری بر آموزش مبحث تغییر در جانداران در کتاب‌های درسی ایران، گفت‌وگویی نیز داریم با یکی از پژوهشگران و متخصصان تغییر در جانداران. پاییزتان بهاری باد!

 
 

پی‌نوشت‌ها

1. London’s Morning Post newspaper

2. Hottentot

3. River Gamtoos

4. Kaffraria

5. Saartjie Baartman

6. Hottentot Venus

7. Hendric Cezar

8. Georges Cuvier

9. لینه بومیان آمریکایی را که موهای سیاه صاف و سوراخ‌های بینی فراخ دارند، نژاد «سرخ» نامید و گفت که سرخ‌پوستان «مقهورند»؛ چون «انقیاد» در ذات آن‌هاست.

10. در پاریس باغ‌وحش‌های انسانی بسیاری ایجاد شده است. مثلاً، در سال ۱۹۰۷ نمایشگاه بزرگ استعمار را در مکانی به نام باغ گرمسیری  در جنگل انبوه بووا واقع در پاریس برپا کردند و در آن مردمی از مناطق مختلف جهان را که فرانسه در آن زمان در استعمار خود داشت، به نمایش گذاشتند.

11. تقریباً همزمان با برگزاری نمایشگاه پاریس، یک فرد کوتاه‌قد کنگوئی به‌نام اوتا بنگا که برای نمایش در نمایشگاه جهانی سنت‌لوئیز به‌آمریکا آورده شده بود، با پاهای برهنه در باغ وحش برانکس نیویورک در قفس میمون‌ها جای داده شد و مورد علاقه بازدیدکنندگان قرار گرفت. برخی بازدیدکنندگان سیخ به ‌دنده‌های او می‌زدند، برخی دیگر به ‌او لگد می‌پراندند و به ‌او می‌خندیدند.

 

۱۶۳۳
کلیدواژه (keyword): رشد آموزش زیست‌شناسی،سرمقاله
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.