این شماره از مجله رشد مدرسه فردا برای کسانی تنظیم شده است که با مقوله کنکور در سطح مدرسه و کارشناسی مواجه هستند؛ خانوادههایی که فرزندانشان در آستانه ورود به مقوله کنکور هستند، اگر همه پرونده کنکور را بخوانند، میتوانند بهتر بیندیشند که چرا کنکور اژدهایی چندسر یا یک سندرم است.
کنکور از ابتدای پیدایش در دهه چهل، همین مشکل اعصابخردکن را داشته است. رقابت برای ورود به رشتهها و دانشگاههای خوب، لحظهبهلحظه بیشتر و سختتر شد. آزمونهای پراکنده دانشگاهها تجمیع شد و از همان ابتدا «اضطراب» جزو لاینفک کنکور شد. البته در کنار کنکور و اضطراب پدیدههای دیگری هم بهوجود آمدند؛ تقلب در کنکور، کلاس کنکور، آموزشهای تستی و آموزشگاهی و غیرعمیق کنکوری، و تلاش برای کنار گذاشتن کنکور.
نظام آموزشوپرورش عمومی و مدرسهای و سیستم کیفی دانشگاه درست مانند شبیه قیف است. اما برعکس، دهانهای بسیار باز و خروجی باریکی دارد. امروز شاهد تلاش انبوه دانشآموز برای فرصت محدود رشد و ترقی هستیم، چرا مسائل دانشگاه و مردم، اضطراب و تقلب و رقابت و دلمشغولی نباشد؟!
سال 1347 مرکز آزمونشناسی ایران و همین سازمان سنجش فعلی آغاز به کار کرد. هدف این نهاد تنظیم و تعیین روشهای منضبط برای ورود به دانشگاهها بود. در سال 1348 اولین کنکور با حدود 47800 متقاضی برگزار شد. در این آزمون 11 دانشگاه برای سه رشته بهصورت سؤالات تشریحی کوتاه، بدون ذکر منابع کنکور، عضویت داشتهاند. انصافاً تجمیع و ارزیابی این همه دانشآموز مشتاق به ورود به دانشگاه کار بااهمیتی بود. تا پیش از آن، بهترین دانشگاهها و دانشکدهها ابتدا آزمون برگزار میکردند و از خیل مشتاقان برترینها را برمیگزیدند و سپس دیگر دانشگاهها، بهخصوص مراکز تازهتأسیس، تا اواخر تابستان دانشجو جذب میکردند.
در رشته پزشکی، دانشکده پزشکی تهران پیشتاز آزمونهای جدی و پیشرفته بوده و به مدت چند سال اولین آزمون ورودی را برگزار میکرده است.
جامعه ایرانی در شرایط پنجاه سال گذشته بهترین شیوه ارتقای اجتماعی را تحصیل میداند. البته در دهههای سی تا شصت، استخدام رسمی در کنار تحصیل اهمیت داشت، اما امروز مقوله استخدام رسمی کمرنگ شده است. با وجود این، تحصیلات عالی برای خیلیها اهمیت زائدالوصف یافته است. داشتن مدرک کارشناسی ارشد شرط نمایندگی مجلس شده است و خیلیها فکر میکنند هر کاری میکنند و هر قابلیتی دارند، حتماً در کنارش نیازمند مدرک تحصیلی دانشگاه هم هستند.
این ذهنیت را نباید ملامت کرد. کودکان و نوجوانان بسیاری از محرومترین مناطق کشور با سختی و جدیت درس خواندهاند و بالاخره به دانشگاهها راه پیدا کردهاند و بهواسطه تحصیل در دانشگاه، به حیات علمی و اجتماعی جدید، منزلت اقتصادی نوین و رویکردهای فرهنگی متفاوت دست پیدا کردهاند. گاهی تفاوت آنقدر جدی است که این افراد به هیچ قیمتی دیگر نمیتوانند در زادگاه خود دو شب پیاپی را به صبح برسانند. طبیعی است برای ورود به این محیط دلنشین باید جان کند.
دانشگاه و کنکور بهدلیل اهمیت اجتماعی زیادش، جایگاه سیاسی هم یافته است. از زمان شروع فعالیتهای گروههای سیاسی مخالف حاکمیت، یعنی از زمان سالهای دهه چهل، ورود به دانشگاه یا وارد نشدن به دانشگاه موضوع بحث جدی مخالفان سیاسی و اقلیتهای قومی و مذهبی و حتی جریانهای اعتقادی و مذهبی بوده است.
امروز میل به مهاجرت به اروپا و آمریکا و اشتیاق به ادامه تحصیل در کشورهای غربی هم به شاخصه جدی زندگی طبقه متوسط و تحصیلکرده تبدیل شده است. عدهای تمایل دارند بیرون از ایران زندگی کنند و کلید باز کردن این در خروجی، در خیلی مواقع، ورود به دانشگاه است. این یعنی آمادگی برای پرداخت سنگینترین هزینهها بهمنظور ورود به دانشگاه. این یعنی موفقیت در کنکور به هر قیمتی. از اینجاست که خلقالله برای ورود به دانشگاه شریف و قرار گرفتن در فهرست هزار نفره قبولی آن دانشگاه هر هزینهای میکنند. ورود به دانشگاه شریف برای عدهای به معنی خروج راحت از کشور، با زندگی تأمینشده و منزلت اجتماعی بالاست. و چنین است که «aplay کردن یا نکردن»، مسئله این است.
حال اگر چنین فرصتی برای فرزند محبوب شما فراهم باشد، چرا از پایه پنجم ابتدایی، برای ورود به متوسطه تیزهوشان در پایه هفتم، او را به کلاسهای آمادگی کنکور و تست نفرستید! اینجاست که کودک معصوم در ساعت غیرمدرسه سختترین و گرانترین آموزشها را میبیند تا بتواند حدود هشت سال بعد به دانشگاه راه یابد، تا شاید 15 سال بعد سربازی رفته یا نرفته، بتواند پذیرش بگیرد و برود. اما کسی نمیداند، به درستی چه بر سر جسم و روح آن دانشآموز ابتدایی و خانوادهاش میآید و اقتضائات و تبعات چنین زیستی چیست!
بیش از سه دهه است که دلسوزان تعلیموتربیت نسبت به مضرات اینچنینی کنکور واکنش نشان دادهاند. نوک پیکان مسئله مشخص است: «کنکور با این وضع پدیدهای مطلوب نیست». اما ابعاد وسیع آن نامشخص ماندهاند. واقعاً نمیدانم برای کمشدن فشارهای کنکور، بهترین و اثربخشترین راه یا راهها کدام هستند. طرحهای ایرانی و راهکارهای سایر کشورها برای خروج از سلطه اژدهای کنکور، هر کدام مزایا و معایب خاص خود را دارد. به همین خاطر است که نمیتوان بهطور کامل تغییر وضعیت داد.
در فرصتی دیگر باز هم ابعاد کنکور را بررسی میکنیم.