مقدمه
«اصالت1» مفهومی بینرشتهای است که در علوم متعددی مانند فلسفه، هنر، ادبیات، اخلاق، جامعهشناسی و روانشناسی کاربرد و با واژههای نامآشنایی همچون همخوانی، تجانس، صداقت و خلوص قرابت معنایی دارد. معنای اصالت بسته به زمینه مورد استفاده از آن میتواند به طرز چشمگیری متفاوت باشد. این اصطلاح در واقع از مفهوم یونانی «معتبر» گرفته شده است. همه ما گاهی در تعاملات روزمره خود از مفهوم اصیل استفاده میکنیم. برای مثال، میگوییم آن کالا اصیل است یا فلانی آدم اصیلی است. مفهوم «اصیل» بهمعنای «صاحب اصل یا ریشه»، در موارد گوناگونی بهکار میرود. اصالت از اصل میآید و مناسبترین معنی برای آن، اصل بودن و تقلبی و جعلی نبودن است؛ یعنی بهطور کلی خودمان باشیم. در مورد کالا، اصیل (original) در برابر تقلبی یا بدلی (fake) بهکار میرود. کالای اصیل کالایی است که در همان کارخانهای تولید میشود که روی جلد آن درج شده است. درون و برون کالای اصیل یکی است. درون طلای اصیل همانقدر ارزشمند است که بیرون آن. کالای بدلی اما در ظاهر نشان کالای اصل را دارد، ولی واقعیت این است که در جایی غیر از کارخانه یا کارگاه اصلی تولید شده است. طلای بدلی در ظاهر با طلای اصل مو نمیزند، اما در درون فاقد ارزش است. مفهوم اصیل در مورد انسان نیز بهکار میرود. یک معنای بارز آن تا حدودی شبیه همان معنای اصالت در کالاست. انسان اصیل نقش بازی نمیکند. تفکر، هیجانات و رفتارهای همگن دارد و آنچه مینمایاند با آنچه در درون اوست، همسو و همساز است. انسان اصیل در حرکت و تکاپو برای رسیدن به تجانس بین دنیای درونی و بیرونی است. برای مثال، یک شخص اصیل از ارزشهای خود آگاه و احتمال اینکه بر طبق آنها عمل کند، بسیار است، ولی یک انسان بدلی سرشار از تناقضهاست، رفتارهای بیرونی او با دنیای درونیاش فرسنگها فاصله دارد. او نهتنها به ارزشهای خود بیتوجه است، بلکه حتی احتمال دارد درست نقطه مقابل آنها باشد، ولی در عمل تظاهر میکند و این را نشان نمیدهد.
اصالت راهی برای «خود بودن»
در جریان تلاش برای آفریدن وجود سالم، مناسبترین گزینه اصیل بودن است. اصالت یعنی روراستی با طبیعت، با دیگران و با خودمان. در اصالت ما تصمیم میگیریم چیزی را از خودمان و خودمان را از چیزی پنهان نکنیم. وجود اصیل به این علت سالم است که در آن سه سطح هستی (طبیعت، دیگران و خود شخص)، بهجای درتعارضبودن، یکپارچه یا متصلبههم هستند. به عبارت دیگر، اصالت عبارت است از رابطه همزمان و هماهنگ با هر یک از سطوح هستی، بدون تأکید بر یک سطح به قیمت نادیدهگرفتن دو سطح دیگر، مثل قربانیکردن ارزیابی خودمان بهخاطر رضایت و تأیید دیگران (پروچاسکا و نورکراس، 2018).
این مفهوم شامل سه بعد اساسی است: 1. از خود بیگانه نبودن که مربوط به درک مداوم هویت خود است و شامل باورهای عمیق، احساسات واقعی و تمایلات درونی فرد میشود؛ 2. زندگی اصیل در راستای این هویت؛ 3. نپذیرفتن تأثیرات بیرونی در هنگام تقابل با باورهای درونی خود (وود، لینلی، مالتبی، بالیوسیس و جوزف2، 2008). در مجموع میتوان گفت وجود اصیل هنگامی حاصل میشود که این سه بعد وجود داشته باشند. در واقع یک شخص اصیل هنگامی که هویت سازگاری با واقعیت وجودی خود (فقدان ازخودبیگانگی) دارد، زندگی اصیلی خواهد داشت و اجازه نخواهد داد که تأثیرات خارجی به تحریف ادراک او یا جلوگیری از رفتار اصیل منجر شود. بر اساس دیدگاه بالینی، پریشانی و اضطراب زمانی به وجود میآیند که اصالت نداشتن فرد وارد حوزه خودآگاهی او میشود (مالتبی، وود، دی و پینتو3، 2012).
مهمترین ویژگیهای انسان اصیل
انسان دارای وجود اصیل از تمایلات و ویژگیهای خاصی برخوردار است که او را از انسانهای بدلی متمایز میسازد. عمده خصوصیات فرد اصالتیافته عبارت است از اینکه:
- خود را میشناسد. منطقه معلوم ذهن وسعت یافته است و در سرزمین وجودش ناخودآگاهی نسبت به خودآگاهی دایره کوچکی است. به مدد خودشناسیِ قوی میتواند ناهمخوانیهایشان را تا کمترین حد کاهش داده و تعارضات بین خود و تجارب محیطی را به حداقل برسانند. خودشناسی انسان اصیل، یعنی کشف تفاوتهای فردی خود، پذیرش آنها با خرسندی و رشد و پرورش آن بر اساس آنچه که در فکر خود احساس میکند. اینگونه از خودشناسی باعث میشود شخص اصیل هم قدر خود را بداند و هم از حد و طَور خود تجاوز نکند.
- متوجه تفاوتهای خود با دیگران است. او این تفاوتها را نه مبنایی برای برتری و نه ملاکی برای حقارت میداند. او رونوشت (کپی) شخص دیگری نیست، «نسخه خاص خود» است و از اینکه خودش است، لذت میبرد.
- در تعاملاتش با دیگران سعی میکند «خودش» باشد. او نقش بازی نمیکند، ماسک نمیزند، ولی این یکپارچگی با سادهلوحی متفاوت است.
- اگر خطا کند، مسئولیت آن را میپذیرد، ولی بهسادگی از کنار اشتباهاتش عبور نمیکند. او برای تغییر خود و محیط اطراف و ایجاد هماهنگی بین این دو دائماً در تلاش و تکاپوست.
- بیشتر از حرف، اهل عمل است. او با اعمالش خود را به دیگران مینمایاند و از تناقضهای رفتاری که در انسانهای بدلی بهوفور یافت میشود، در او خبری نیست. او بهدنبال مبالغه کردن و فریب دادن نیست.
- احساس ناامنی ندارد. افراد ناایمن در درونشان خلأهایی دارند که باید پر شود، اما انسان اصیل آن خلأ را با خودآگاهی و عزتنفس پر کرده است.
- بهطور دائمی تماس خود را با هویتش حفظ کرده و از مواجه شدن با واقعیتها و تجارب وجودی نمیهراسد.
- در طول زندگی با خود صادق است و در همهحال به خود وفادار بوده و وفادار میماند.
اصالت از منظر روانشناسی
اصالت مفهومی است که در روانشناسی و رواندرمانی انسانگرایانه توسعه یافته است و یکی از مهمترین ویژگیهای یکپارچهسازی یک فرد را منعکس میکند. در روانشناسی اعتقاد بر این است که یکی از نمودهای اصالت، همخوانی است، یعنی مطابقت رفتار بیرونی با محتوای درونی. نمود دوم آن، شفافیت و نمود سوم این است که فرد خود را به اندازه کافی برای واقعی بودن درک کند. اصالت روانشناختی بهمعنای درتماسبودن با درون خویش و شناخت آن و داشتن درکی از هویت خود و مطابق آن زندگی کردن است (کییر کگارد، 1985، به نقل از نودهئی و اعتمادی، 1393). اصالت داشتن در روانشناسی بهمعنی زندگی مطابق با ارزشها و اهداف خود و نه مطابق با ارزشها و اهداف دیگران است. کارل راجرز4، روانشناس مشهور انسانگرا نیز با مفهوم خلوص تا حدودی به اصالت نزدیک شده است. او معتقد است یکی از پیششرطهای رسیدن به سلامتی و شفابخشی برقراری خلوص یا ایجاد هماهنگی بین خودپنداره و تجارب محیطی است (پروچاسکا و نورکراس، 2018). البته در عصر حاضر، اصیل بودن یک ویژگی انسانی نادر است. روانشناسی بر این باور است که اصالت، ایدهآلی است که میتوانید برای آن تلاش کنید، اما بعید است که هرگز بتوانید آن را بهطور کامل تحقق ببخشیـد. البته در جهانـی که از چیزهای ظاهرسـاز و ساختگی پـر شـده است؛ مدهای زودگذر، رسانههای رنگارنگ، تبلیغات، شخصیتهای مجازی، طرفداران مثبتاندیشی و ...، همه در جستوجوی چیزهایی هستند که ندارند و هیچکس نمیخواهد خودش باشد، اصالت حلقه گمشده است.
اصالت از منظر شهید مطهری
استاد شهید مرتضی مطهری یکی از معدود متفکران و اندیشمندان اسلامی است که در قالب مفهوم «خودِ حقیقی»، «ناخود» و بازشناسی آنها از هم، به مفهوم اصالت و منِ اصیل و غیراصیل پرداخته است.
تمرینهایی برای اصیل بودن
- ویژگیهای منِ ملکوتی (منِ اصیل) را در دیگر آثار شهید مطهری بیابید و فهرست کنید. برای رسیدن به منِ اصیل سعی کنید آن ویژگیها را در خود ایجاد کنید.
- به جای نقش بازی کردن یا سعی در ارائه احساس تصنعی تلاش کنید خودتان باشد. یعنی اگر آشفته و بیقرارید، تظاهر نکنید که علاقهمندید یا اگر عصبانی هستید، تظاهر نکنید که حمایت کنندهاید. اصالت احساس خود را در گفتوگو با دیگران نشان دهید.
- ما انسانها سرشار از تناقض هستیم. تناقض نداشتن تنها در معادلات ریاضی و منطق ممکن است. زندگی واقعی و عینی از تضاد سرچشمه و نیرو میگیرد. پس تلاش کنید تا احساسات و رفتارهای متضاد خود را بهجای پنهان کردن یا سرکوب کردن، شناسایی کرده و با آنها کنار بیایید.
- سعی کنید یک ماه با ویژگیهای یک انسان اصیل که در مقاله حاضر مطرح شد، زندگی کنید. سپس در پایان ماه، خود (احساسات، افکار و رفتار) و جریان زندگیتان را با ماههای قبلی مقایسه کنید. کدام «خود» برای شما مقبولتر است؟ خود غیراصیل یا اصیل؟
پینوشتها
1. Genuineness
2. Wood, Linley, Maltby, Baliousis & Joseph
3. Day & Pinto
4. Carl Rogers
منابع در دفتر مجله موجود است.