متأسفانه هرقدر میکوشیم مطالب و نظرات همکاران و کارشناسان عزیزمان به شماره بعد منتقل نشود؛ به دلیل محدودیت صفحات، از انتشار همه آنها بازمیمانیم. کارمان شده به همکارانمان بگوییم کمی بیشتر به ما وقت بدهید. گویا مباحث فرهنگی و هنری آنقدر دامنه دارد که هرچه تلاش میکنیم، به نوک قله نمیرسیم.
از طرفی دیگر در طول سال تحصیلی نیز مسائل و رویدادهای تازهای اتفاق میافتد که متأسفانه به دلیل کمبود فضا و زمان طولانی انتشار، که به خاطر فصلنامه بودن ایجاد شده، مجبور به گذر از برخی از مسائل میشویم و ناتوان از بازتاب آنها. ضمن اینکه تلاش داریم در شمارههای بعدی متمرکزتر برخورد کنیم و ریشهها و لایههای بنیادین آموزش هنر و محورهای اسناد بالادستی سند تحول بنیادین آموزشوپرورش و برنامه درسی ملی را برای شما تحلیل نماییم. در واقع دنبال ریشهیابی و پیدا کردن مصداقهای مناسب آموزشی هستیم که امیدواریم به زودی با خبرهای تازهتر و بهتری در خدمت شما باشیم.
مقالهای به مجله رسید که از دیدنش حسابی ذوق زده شدیم و برای صفحهآرایی، ویرایش و انتشار آن لحظه شماری کردیم. مقالهای بود درباره کارگاههای هنری، نقش رنگ و شکل در طراحی مبلمان کلاس هنر، فضاسازی، نورپردازی و… و در کل نکات و پیشنهادهای ارزشمندی در آن ارائه شده و به مسائل بنیادین و به مصداقهای خوبی نیز توجه شده بود. این نوشتهها آنقدر به ما شور و نشاط القا میکند که ذهن هیأت تحریریه را برای سرفصلهای تازه آماده میسازد. از جمله درباره ایجاد کارگاه هنر، تاریخ شکلگیری کارگاههای هنری و یا درباره نیازهای حرفهای تدریس هنر در کارگاهها و کارآفرینی در این حوزه. خلاصه با دیدن آن مقاله تلاش کردیم چند تصویر جذاب و زیبا و کاربردی از فضای مجازی پیدا کنیم که بتواند بیان نویسنده را تکمیل کند و ذهن مخاطب را به مفاهیم نزدیکتر سازد. به عبارت دیگر تصویرهایی از کارگاههایی استاندارد و خلاق که معلم هنر از دیدن آن به وجد بیاید و منظور نویسنده را بهتر درک کند.
جستوجو جواب داد و تصاویر بدیع، خلاقانه و هنرمندانهای از مدارس خارجی یافتیم؛ تصاویری از کارگاههای هنری و تلاش حرفهای معلمان کشورهای دیگر که بسیار آموزنده بود. این تصاویر هم از حیث چیدمان ابزارها، هم استانداردهای اندازه میز و صندلی و رنگآمیزی پنجره ودیوارها متناسب سن دانشآموزان و روحیات آنان که در آنها به بحث ایمنی در کارگاه نیز توجه شده بود و به قول معروف ساحتهای مختلف در آن دیده میشد، لذا میتوانست اطلاعات زیادی را به مخاطب منتقل نماید. مخلص کلام؛ نمونههایی بود قابل توجه.
درحال آمادهسازی و صفحهآرایی بودیم که یکی از همکاران پیشنهاد کرد از تصاویر مدارس داخل کشور هم استفاده کنیم و صرفاً به کلاسهای خارج از کشور بسنده نکنیم. یعنی اینکه چشممان فقط به دنیای بیرون نباشد و آن چه خود داریم از بیگانه تمنا نکنیم.
به فکر فرورفتیم، و نمونه مدارس گذشته را در ذهنهایمان مرور کردیم. مدرسه چهارباغ اصفهان، دارالفنون تهران، توس مشهد و... و سرانجام با جستوجویی دوباره به نمونههای ارزشمندی از ایران معاصر و بعد از انقلاب اسلامی رسیدیم. و چه شگفتانگیز بود و چقدر کنکاش کردن امری لذت بخش است. چقدر عمیق شدن بهای کار را بیشتر میکند. چقدر نمونههای خوب وطنی داریم که به آنها توجه نمیکنیم. چقدر نیازمند تذکر همکارانمان برای پیشرفت و پیدا کردن مدارس تازهتر هستیم.
وقتی برای بار اول طراحی معماری این مدارس را دیدیم و با همکارانمان درباره فضاسازی، استاندارد وسایل، منبع نور در فضا و... گفتگوکردیم به این نکته درخور رسیدیم که باید با تأمل و جستوجو در دامنه کوهسار فرهنگی و هنری مملکت اسلامی عزیزمان کنیم تا به نمونههای قابل تأملی برسیم که قبلاً در تصور ما هم نمیگنجید.
تـذکـر دوستـانـه هـمکار عـزیز مـا و جستوجوی مجدانه تحریریه محتوای مجله را پربارتر و ارزش تحقیقاتمان را بیشتر کرد ولیکن باید بدانیم در فصلی قرار داریم که جشنواره الگوهای تدریس با همه زحمتها و تلاشهایش در حال برگزاری است و میبایست در ذهنمان مرور کنیم که همواره به عنوان یک معلم و مروج فرهنگ و هنر هدف ما ارتقای دانش و تربیت هنری دانشآموزان است و توجه به مسئلههای پیشنهادی در اسناد بالادستی و ساحتهای اشاره شده در سند تحول بنیادین آموزشوپرورش راه را برای همکاران عزیزمان روشنتر نموده است. در بیانی روشن، با بررسی اسناد و منابع بالادستی آموزشوپرورش متوجه میشویم که این منابع متناسب با نیازهای روز جامعه نوشته شده است و تأمل در آنها باعث میشود نمونههای وطنی ارزشمند را بیشتر دریابیم و سطح آموزش را عمق بیشتری دهیم. به طور مثال وقتی صحبت از کلیاتی چون «هویت» در سند تحول میکنیم و یا وقتی اشاره به «جامعه اسلامی» و یا «سنین لازم التعلیم» میکنیم در واقع اشاره به همان مفاهیم لازمالاجرا در جامعه داریم که از نظر استاندارد آموزش و پرورش در تمام جهان مطرح است. در عین حال ما مجریان امر آموزش نیازمند یافتن نمونههای تاریخی و داخلی در کشور عزیزمان نیز هستیم؛ نیازمند این هستیم که اطرافمان را با دقت بیشتری بکاویم. کاری که جشنواره الگوهای تدریس در سال جاری در حال انجام آن است بسط مفاهیم سند تحول و برنامه درسی ملی است. بگذریم که امسال در جشنواره بحث شایستگیهای غیرفنی هم مطرح شده که در جای خود درباره آن به بحث و گفتوگو خواهیم پرداخت، لیکن در همین بحث اسناد بالادستی و پیدا کردن مصداقهای وطنی و ارزشمند، به طور مثال وقتی در برنامه درسی ملی به بحث اصول حاکم بر ارزشیابی پیشرفت تحصیلی و تربیتی میرسیم، به جایی میرسیم که میگوید هر معلمی میبایست از انواع روشها و ابزارها در بهرهگیری از شایستگیهای پایه در موقعیتهای مختلف، به صورت معنادار استفاده نماید. تأمل در همین یک نکته کافی است تا قدردان تلاش و مجاهدت معلمان هنر در سالهای گذشته و دستاوردهای ارزشمندشان باشیم. کتابهای آمـوزشی، روشهای آمـوزشی نـوآور و جـالـب توجه که ارزش بازبینی و بررسی دوباره را دارد و نکات دیگری که در شمارههای آتی به آن خواهیم پرداخت همگی ظرفیت درس هنر در مدارس را بالا خواهد برد.
حـــال از شما خــواننده گــرامی خــواهش داریم مثالهای بیشتری برای ما بزنید. به ما بگویید ما در کجا میتوانیم ساحتهای ارزشمند سند تحول بنیادین را بیابیم و گسترش دهیم؟ تاریخ هنر ما در کجا مصداق و شاهد دارد؟ جغرافیای هنری به کدام سو حرکت کرده است؟ و ما در کجای این جهان ایستادهایم؟ کدام رویکرد اثرگذار هنری باعث رشد شخصیت انسانی و حیات طیبه در دانشآموزانمان میگردد؟ مشتاق دیدن آثار شما هستیم. پیشنهادها و مطالب ما را دنبال بفرمایید.