«تربیت نسل آینده» بنیادیترین مسئله هر نظام اجتماعی هدفمند است. با مطالعه در آموزش و پرورش کودکان ایران طی چنددهه و بلکه یک قرن گذشته درمییابیم، تعلیموتربیت کودکان این مرز و بوم همواره با فراز و نشیب مواجه بوده است و از مکتبخانههای مردمی و خودجوش گرفته تا مراکز دولتی به نوعی در این مسیر دخیل و مؤثر بودهاند.
در پی مطالبات دلسوزان تربیت نسل آینده، بهویژه رهبر معظم انقلاب اسلامی، حضرت آیتالله خامنهای(مدظله العالی)، «شورای عالی انقلاب فرهنگی» در 25 آذرماه 1399 به تأسیس «سازمان ملی تعلیم و تربیت کودک» رأی داد و با تصویب اساسنامه آن زمینههای سازماندهی و کیفیت بخشی به تعلیموتربیت دوران کودکی فراهم شد.
آغاز فعالیت رسمی سازمان تعلیموتربیت کودک در سال 1400 و در آستانه قرن جدید نویدبخش انسجام و هماهنگی در امور مربوط به تعلیم و تربیت «دوره اساسی تربیت کودک» (از تولد تا هفت سال) است. اهمیتدادن به این بنیادیترین زمان آموزش و پرورش یا همان اوان کودکی و در اصطلاح عمومی دوره پیش از دبستان، ترجیعبند مطالب و نگاشتههای دغدغهمندان عرصه تعلیموتربیت است.
پژوهشها مؤید آن هستند که بالاترین رشد مغز در چهارسال اول کودک اتفاق میافتد و اولین تجربههای زندگی، کنجکاوی و فرصتهای واکاوی و دستورزی با عناصر محیط پیرامون کودک، ساختار مغز و رشد عملکرد او را تحتتأثیر جدی قرار میدهد.
خدای مهربان و احسن الخالقین، انسان را به گونهای آفریده است که در سنین اولیه رشد یا همان پنج شش سالگی، میلیونها ارتباط بین سلولهای مغز کودک در حال شکلگیری هستند. از جنبه دیگر، تواناییهای فطری در تعاملات ارتباطی و پیشرفت در یادگیری از جمله توانهای خدادادی کودک محسوب میشوند. از این رو برای آنکه کودکان آیندهای روشن و سعادتمند داشته باشند، ضروری است تربیت آنان در اوان کودکی جدی گرفته شود. این کلام نورانی معصومین(علیهم السلام) فصل الخطاب همه مطالب و مستندات است که تربیت و یادگیری در دوران کودکی را به نقش و حکاکی روی سنگ تشبیه کردهاند. ماندگاری آثار تربیت در کودکی بیش از سنین دیگر است.
تشکیل سازمان ملی تعلیم و تربیت کودک به عنوان متولی این امر مهم، هر چند فرصتی ارزشمند است، اما کافی نیست. لازم است با برنامهریزی دقیق و واقعبینانه در مراحل کوتاهمدت، میانمدت و بلندمدت به ساماندهی، ارتقا و کیفیتبخشی به نظام تعلیم و تربیت کودکان اقدام شود. برنامهریزی و اقدام توأمان در سه بازه زمانی مزبور بسیار حائز اهمیت است. در حقیقت به مسائل و ابعاد تعلیموتربیت کودک میباید مانند تربیت و رشد آنان نگریست. زیرا همچنان که در فرایند رشد و تربیت کودک تدوین برنامه و چشمانداز بلندمدت و همهجانبه لازم است، پاسخ به نیازهای فعلی او نیز ضرورت دارد.
نظارت بر وضع موجود حاکم بر تعلیموتربیت کودکان در مراکز نگهداری و پیشدبستانیها از ابعاد متفاوت، اعم از برنامه و محتواهای تربیتی و آموزشی، استانداردها و معیارهای انتخاب و اشتغال مربیان، پشتیبانی و آگاهیبخشی به خانواده به عنوان اولین مربی کودکان، ایجاد فضا و تهیه تجهیزات مناسب، تولید محتواهای چندرسانهای متنوع و جذاب، از جمله برنامههای کوتاهمدت و میانمدتی است که میباید در برنامهریزیها و اقدامات عملی مدنظر قرار گیرند. بر اساس بررسیهای به عمل آمده، برنامهریزیهای بلندمدت و بنیادی مبتنی بر پژوهشها و مطالعات همهجانبه نویدبخش عزم جدی و همتی بلند در این عرصه خطیر است.
در خاتمه ضمن گرامیداشت مقام و منزلت معلم، به ویژه مربیان تلاشگر و دلسوز، مهدهای کودک و پیشدبستانیها، در ایام شهادت مظلومانه معلم با فضیلت، استاد شهید مرتضی مطهری، ضروری است با آگاهی از نقش بیبدیل خود در تربیت کودکان، بهویژه در حساسترین زمان آن، یعنی اوان کودکی، در رشد و تعالی آنان کوشا باشیم و با آغاز قرن جدید در زمره بانیان بنای رفیع تربیت نسل توحیدی و مهدوی کودکان ایران اسلامی باشیم؛ انشاءالله.
منابع
1. محمدی ریشهری- حکمتنامه کودک. نشر دارالحدیث 1385
2. گروه نویسندگان- مدیریت و برنامهریزی برای دوران اولیه کودکی- نشر دانژه 1397