البته، میدانیم پیش از تهاجم ویروس مذکور به جامعه انسانی، عصر دیجیتال آغاز شده بود. به گونهای که از چندی پیش، دیگر کتابهای درسی تنها مرجع کسب دانش برای دانشآموزان نبودهاند، دانشآموزان دانشنامهها یا دایرةالمعارفها را کنار گذاشتهاند، به جای آنها بیشتر از فناوریها استفاده میکنند و پرسشهای خود را از تلفنهای هوشمندِ درون جیب یا کیف خود میپرسند. در همین حال، نظریههای آموزشی نوینی بر مبنای کار در وبجهانگستر پدیدار شدهاند که یکی از آنها نظریه ارتباطگرایی است.
ارتباطگرایی
در سال 2005 دو نظریهپرداز به نامهای جورج زیمنس1 و استفان داونز2 نظریهای تحت عنوان ارتباطگرایی3 مطرح کردند: مقاله زیمنس که تحت عنوان «ارتباطگـرایی: یادگیری به عنوان ایجـاد شبکه»4 در سال 2004 بهصورت برخط منتشر شده بود؛ اما مقاله داونز که با عنوان «مقدمهای بر دانش ارتباطی» در سال بعد از آن منتشر شد. این مقالات به نقش مهمی که فناوریها در فرایند یادگیری ایفا میکند و روشهای دسترسی اطلاعات در عصر رقمی (دیجیتال) میپردازند: «دانش، مؤلفان بسیار و جنبههای مختلف دارد، دانش هر شخصی با شخص دیگر متفاوت و همواره در حال تغییر است».
ارتباطگرایی چهارچوبی نظری برای یادگیری در عصر رقمی است که در دوران پساکرونا نیز میتوان از آن به عنوان میراث دوران کرونا استفاده کرد. ارتباطگرایان تأکید میکنند که فناوریهای اینتـرنتی، ماننـد مـرورگرهـای وب، موتورهـای جستوجو، ویکیها، انجمنهای گفتوگوی برخط و شبکههای اجتماعی هر کدام به روشی جدید به یادگیری کمک مـیکنند و به یادگیرندگان امکان میدهند اطلاعاتی را در وبِ جهانگستر، به شیوههایی که قبل از عصر رقمی امکانپذیر نبود، به اشتراک بگذارند5. آنان میگویند که یادگیری فرد در تنهایی اتفاق نمیافتد، بلکه درون شبکهها و در ارتباط با دیگران روی میدهد.
گرهها و پیوندها
ارتباطگرایی، یادگیری را چیزی فراتر از ساخت درونی دانش میداند. در این نظریه، معمولاً برای توصیف نحوه به دست آوردن و تبادل اطلاعات در شبکه از دو اصطلاح «گره» و «پیوند» استفاده میکنند. دانشآموزان در شبکه بهصورت «گره» در نظر گرفته میشوند. «گره» به هر شیء قابل اتصال به اشیای دیگر، مانند کتاب، صفحه وب، شخص و غیره اشاره دارد. دانشآموز با ایجاد ارتباط یا «پیوند» بین «گره»های مختلف اطلاعات به دست میآورد، یاد میگیرد و به ایجاد و حفظ ارتباط برای کسب دانش ادامه میدهد. در ارتباطگرایی، یادگیری فرایند خلق «گره»ها و «پیوند»های جدید است؛ یعنی یادگیری فـراینـد شکـلدهی و شکـلگیری شبکههاست؛ چون دانش و شناخت در سطح شبکهای از افراد و فناوریها توزیع شده است و یادگیری یعنی ارتباط در این شبکهها.
ارتباطگرایی در کلاس درس
دانستن درباره ارتباطگرایی یک چیز است؛ اما درک واقعی و کاربرد آن در کلاس درس و در فعالیتهای یادگیری چیزی دیگر. به یاد داشته باشید که در دیدگاه ارتباطگرایی مسئولیتهای یادگیری جدید از معلم گرفته شده و به یادگیرنده سپرده شده است. برخلاف روشهای تدریس سنتی و نظریههای دیگر مانند ساختگرایی یا شناختگرایی، در ارتباطگرایی وظیفه معلم این است که دانشآموزان را راهنمایی کند تا یادگیری و توسعه دانش شخصی خود را به پیش ببرند. به عبارت دیگر، این بر عهده یادگیرنده است که در یادگیری تجربه به دست آورد، تصمیم بگیرد و شبکههای یادگیری خود را تقویت کند.
ارتباطگرایی، بسیار بر فناوری متکی است. بنابراین، اولین قدم برای ایجاد کلاس درس در ارتباطگرایی، ایجاد فرصتهای بیشتر برای یادگیری رقمی (دیجیتال) است؛ مانند دورههای برخط، وبینارها، شبکههای اجتماعی و وبنوشتها (وبلاگها). برای ایجاد ارتباط در کلاس درس راههای متفاوتی وجود دارد:
رسانههای گروهی
یکی از راهها استفاده از رسانههای گروهی در کلاس درس است. مثلاً، میتوان از یک حساب در یکی از گروههای مجازی کلاس به اشتراک گذاشتن اطلاعات، مشارکت در بحثها یا اعلام تکالیف خانه استفاده کرد. این محیطها میتوانند به افزایش تعامل در کلاس کمک کنند و بحثها را در میان دانشآموزان و معلمان باز کنند.
بازیوارهسازی
بازیوارهسازی وظایف و فعالیتهای دانشآموزان را در بازیهای رقابتی قرار میدهد و یادگیری را به تجربهای تعاملی تبدیل میکند. برنامههای مبتنی بر یادگیری و فناوریهای آموزشی بسیاری وجود دارد که معلمان میتوانند از آنها برای افزودن بازی در کلاس استفاده کنند.
شبیهسازیها
شبیهسازیها دانشآموزان را درگیر یادگیری عمیق میکنند و همچنین علاقه و سرگرمی را به محیط کلاس میافزایند. مثلاً، در درس کالبدشناسی، دانشآموزان با یک برنامه برخط استخوانبندی (اسکلت) انسان را شبیهسازی میکنند. آنها به کتاب خواندن یا گوش دادن به سخنرانی در کلاس درس، با شبیهسازی فرایندهای زیستی واقعی، زیستشناسی میآموزند.
هم دانشآموز و هم مربی میتوانند در کلاس درس از ارتباطگرایی بهره ببرند. اگر در نظر دارید از این نظریه در کلاس درس فعلی یا آینده خود استفاده کنید، این مزایا را در نظر داشته باشید:
در ارتباطگرایی، یادگیری زمانی اتفاق میافتد که همسالان به هم متصل میشوند و نظرات، دیدگاهها و افکار خود را از طریق یک فرایند مشترک به اشتراک میگذارند. بنابراین، دانش با سرعت بیشتری منتشر شود.
ارتباطگرایی مسئولیتهای یادگیری را از معلم به دانشآموز منتقل میکند و یادگیرنده باید تجربه یادگیری خود را خود ایجاد کند. نقش معلم در ارتباطگرایی به «ایجاد بومشناسی (اکولوژی) یادگیری، شکل دادن به جامعه ارتباطی و سپس رها کردن دانشآموزان در محیط» تبدیل میشود. ارتباطگرایی باعث تنوع میشود و از دیدگاههای فردی و در عین حال تنوع نظرات پشتیبانی میکند.
همهگیری کرونا چالش بزرگی برای جامعه بشری در سراسر جهان پدید آورده و منجر به تغییر اجباری تقریباً همه شئون زندگی ما شده است. بیگمان، آموزش نیز یکی از مهمترین موضوعهایی است که تحت تأثیر آن قرار گرفته است. در دوران کرونا، در همه دورههای تحصیلی، معلمان مجبور شدهاند در مدت زمانی بسیار کوتاه خود را با نظامهای آموزشی برخط تطبیق دهند. پیشرفت و تقویت آموزش مجازی یکی از دستاوردهای دوران کروناست که بیگمان در دوران پساکرونا نیز کاربرد گسترهتر خواهد داشت.
پینوشتها
1. George Siemens
2. Stephen Downes
3. connectivis
4. Connectivism: Learning as a Network Creation
5. https://www.learning-theories.com/connectivism-siemens-downes.html