پنج شنبه ۶ شهریور ۱۴۰۴

مقالات

به روانی آب، به سختی سنگ

به روانی آب، به سختی سنگ
چند سالی بود معلم مدرسه‌ای استثنایی بودم. جبر روزگار کارم را به اینجا کشانده بود، وگرنه سرو‌کله‌زدن با بچه‌هایی که هرچه بگویی یاد نمی‌گیرند، کار آسانی نیست. تازه فقط بچه‌ها هم نبودند! کلاً هیچ‌جا معلمان مدرسه‌های استثنایی جدی گرفته نمی‌شدند، حتی در جمع همکارانشان؛. مثلاً همین دیروز در جلسه‌ای، معلمی با جعبه‌ای شیرینی وارد شده بود و از دانش‌آموزی می‌گفت که حالا پزشک شده و برای تقدیر از او برایش گل و شیرینی برده است. بقیه هم با حسادت برایش کف زدند و بعد با نگاهی طعنه‌آمیز ما را مستفیض کردند. همکاران مدرسه‌های استثنایی هم نگاهی به هم کردند و روز بعد بی‌حوصله‌تر از قبل وارد مدرسه شدند.

چند ماهی می‌شود درگیر آموزش نوشتن کلمه‌ی آب به یکی از شاگردان هستم. از هر دری که فکر کنید، وارد شدم. هزار روش ریز و درشت و تازه و کهنه را آزموده‌ام. رنگ به رنگ از وسایل کمک آموزشی گوناگون استفاده کرده‌ام؛ اما انگار نه انگار. آهی از سر خستگی و ناامیدی زدم و طبق هر روز، دانش‌آموز را پای تخته صدا زدم. در حالی که بی‌حوصله دفتر کلاسی را می‌نوشتم، با صدایی که معمولاً برای تازه‌واردها نا‌مفهوم است، صدایم زد و گفت: «خانم معلم، نوشتم. آب؛ آ اول، ب آخر. بالاخره یاد گرفتم». بعد هم خندید. در چشمان من خندید.

من به نوشته‌ی پای تخته نگاه کردم و با شادی او را در آغوش کشیدم و گفتم: «آفرین! بله بالاخره یاد گرفتی!»

شادی آن لحظه و لبخند دلنشین کودکی استثنایی با خبر قبولی در رشته‌ی پزشکی دانش‌آموز دیگران برابری نمی‌کرد؟! سر به آسمان بلند کردم و گفتم: «خدایا، همین‌طور که من از کمِ این بچه‌ها آن‌قدر راضی و خوش‌حالم تو هم از کم من راضی باش!»

 

آموزش‌و‌پرورش کودکان استثنایی همیشه با مشکلات خاص خودش همراه بوده است و همین ارزش و لذت کار با آن‌ها را برای کسانی که به هر شکلی با کودکان استثنایی درگیرند، بیشتر می‌کند. در این نوشتار به بخش کوچکی از این مشکلات اشاره می‌کنیم:

1. تنوع نیازها

آموزش کودکان استثنایی، به‌دلیل وجود نیازهای متنوع آموزشی، جسمی و روانیِ این کودکان، با چالش‌های خاصی مواجه است؛ مثلاً کودکانی که با اختلالات یادگیری مانند خوانش‌پریشی (دیسلکسیا) یا اختلال ریاضی (دیسکالکولیا) مواجه هستند، نیاز به روش‌های آموزشی خاص و متفاوت دارند.

دانش‌آموزان دچار مشکلات شنوایی، بینایی، جسمی‌حرکتی، درخودماندگی (اتیسم) و چندمعلولیتی با وجود اینکه با مشکلات متنوع و متفاوتی درگیرند و نیاز به آموزش‌های متعددی دارند، در مدرسه‌های استثنایی، به‌خصوص در شهرستان‌ها، در کنار هم و در یک کلاس و با یک معلم مشغول به تحصیل‌اند و همین کار تدریس را برای معلم با مشکل مواجه می‌کند.

 

2. کمبود منابع و تجهیزات

بسیاری از مدرسه‌ها به تجهیزات و منابع آموزشی مناسب برای تدریس به کودکان استثنایی دسترسی ندارند. معلمان در بیشتر مواقع مجبورند از ابزار معلم‌ساخته استفاده کنند. استفاده از این ابزار هرچند مزایای خاص خود را دارد؛ اما برای معلمان خستگی بیشتری در پی خواهد داشت. همچنین ممکن است معلمان مهارت لازم برای ساخت ابزار کمک آموزشی را نداشته یا آموزش‌های لازم برای کار با این کودکان را دریافت نکرده باشند، که این موضوع می‌تواند به کیفیت آموزش آسیب بزند.

 

3. نبود حمایت اجتماعی

بی‌اطلاعی عموم جامعه از نیازها و توانمندی‌های کودکان استثنایی می‌تواند منجر به تبعیض و نادیده‌گرفتن این کودکان شود. همچنین، خانواده‌ها ممکن است در درک و حمایت از نیازهای آموزشی و اجتماعی کودکان خود با چالش‌هایی مواجه شوند. در خیلی از موارد، خانواده حاضر به پذیرفتن مشکل کودک خود نیستند و از او توقعی فراتر از توانش دارند. این مسئله علاوه بر ایجاد فشار بیش از حد به کودک، معلم او را نیز در فشار قرار می‌دهد و برای آموزش کودک نیز مشکلاتی را ایجاد می‌کند.

 

4. چالش‌های عاطفی و اجتماعی

کودکان استثنایی ممکن است با احساس تنهایی و انزوا مواجه و در برقراری ارتباط با همسالان خود با مشکل روبه‌رو شوند. این مشکلات عاطفی می‌توانند بر اعتماد‌به‌نفس آن‌ها تأثیر منفی بگذارد. ناتوانی این کودکان در برقراری ارتباطی مطلوب گاهی باعث پرخاشگری و ناسازگاری در آن‌ها می شود. همین امر باعث می‌شود آن‌ها در محیط‌های عمومی مثل بوستان‌ها یا در مهمانی‌های خانوادگی و در جمع دیگران مورد مقایسه قرار بگیرند یا طرد شوند؛ اما مشکل به همین‌جا ختم نمی‌شود. در موارد بسیاری هم ترحم زیاد اطرافیان به‌اندازه‌ی طرد و نپذیرفتن کودک می‌تواند آسیب‌زا باشد.

 

5. برنامه‌ریزی و تطبیق

طراحی برنامه‌های آموزشی فردی (IEP) که به نیازهای خاص هر کودک پاسخ می‌دهد، چالش بزرگی است. معلمان باید روش‌های تدریس خود را با توجه به نیازهای خاص هر کودک تطبیق دهند که این کار زمان‌بر و دشوار است. تعداد دانش‌آموزان در کلاس‌های مدرسه‌های استثنایی کمتر از مدرسه‌های عادی است؛ اما با توجه به اینکه برنامه‌ی آموزشی برای این کودکان باید بسیار خاص و منحصر به خودشان باشد، عملاً معلم برای هر دانش‌آموز باید برنامه‌ای مجزا و تدریسی متفاوت ارائه دهد. این هم از مشکلات تدریس برای کودکان استثنایی است. کار زیاد و بازده کم و طولانی‌مدت می‌تواند بسیاری از معلمان را از ادامه‌ی راه خسته و دلزده کند.

 

6. محدودیت‌های قانونی و اداری

برخی از نظام‌های آموزشی ممکن است به اندازه‌ی کافی انعطاف‌پذیر نباشند تا نیازهای کودکان استثنایی را به‌خوبی پاسخ دهند. همچنین، دسترسی به خدمات حمایتی مانند مشاوره و توانبخشی برای خانواده‌ها می‌تواند دشوار باشد. در بیشتر شهرستان‌ها مراکز ارائه‌ی خدمات درمانی و حمایتی مانند گفتاردرمانی و کاردرمانی که از نیازهای ضروری این کودکان است، در دسترس نیست یا بسیار محدود است. همان تعداد محدود هم هزینه‌های بالایی دارتد و با توجه به طول مدت درمان، برای خانواده‌ها، مسئله‌ای مهم و اساسی محسوب می‌شوند. حضور این نیروها در مدرسه‌های استثنایی که به‌صورت رایگان و دائمی به کودکان خدمات دهند، از نیازهای ضروری آموزش به کودکان استثنایی است و می‌تواند بار بزرگی را از دوش معلم بردارد.

 

نتیجه‌گیری

کودکان استثنایی بخشی از جامعه‌ی ما هستند که حق دارند در کنار سایرین از یک زندگی معمولی لذت ببرند. اطرافیان، جامعه و خانواده باید برای رسیدن به این حق طبیعی آن‌ها تلاش کنند.

زندگی کودکان استثنایی علاوه بر خود فرد برای خانواده و سایر اطرافیان او نیز پرچالش است؛ اما می‌توان با کمک آموزش و توانبخشی مؤثر و به‌موقع بسیاری از مشکلات و چالش‌ها را کاهش داد و آن را به‌سوی زندگی مطلوب‌تر هدایت کرد.

 


۹۹
کلیدواژه (keyword): رشد آموزش ابتدایی، تجربه، به روانی آب، به سختی سنگ،کودکان استثنایی،آموزش‌ و‌ پرورش کودکان استثنایی،فاطمه شیخ محسنی، مجتبی محرابی، سمانه محرابی
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.