مقدمه
یکی از کاربردهای مهم مطالعه هوش، تشخیص ضرورت توجه به تفاوتهای فردی در برنامه درسی و کلاسهای درس توسط معلمان است. معلمان باید از سطوح شناختی دانشآموزان خود مطلع باشند و براساس آن تدریس کنند معلمان خوب به دانشآموزان خود کمک میکنند، تجربههای خود را در شکلهای هرچه پیچیدهتر و راههای مناسبتر سازماندهی یا تجدید سازمان کنند. آنان باید به این نکته واقف باشند که ساختارهای ذهنی خود دانشآموزان، کلید رشد آنها در تمام زمینههاست.
بعضی از فراگیرندگان در یادگیری مفاهیم ریاضی بهصورت کلاسیک با مشکلاتی روبهرو هستند که در این حال باید معلم ریاضی با خلاقیتی که در تدریس مفاهیم، با نمودار و ابزار دیگر نشان میدهد، یادگیری را معنادار کند و برای آن دسته از فراگیرندگان که با کمک نهادهای صوری مفاهیم ریاضی را بهتر درک میکنند، با شیوههای نوین تدریس کار یادگیری را آسان سازد. در سه دهه اخیر، اصل تفاوتهای فردی به ویژه در قالب دو نظریه «سبکهای یادگیری» و «هوشهای چندگانه» مطرح شده است. هر یک از هوشهای چندگانه، یک ابزار شناخت و یادگیری دانشآموزان است [۱۱].
براساس نظریه هوشهای چندگانه، هر فرد واجد هشت هوش مستقل و متفاوت است که با بهرهگیری جامع و کامل از آنها میتوان یادگیری را در سطح عالی ارتقا بخشید. کاربست این نظریه در تدریس و انجام پژوهشی در این خصوص نگرشی نو را در امر یاددهی برای افراد به ارمغان میآورد. چرا که رویکرد سنتی برای آموزش به فعال کردن هوشهای منطقی- ریاضی و کلامی- زبانی دانشآموزان اکتفا میکند. با این روش تنها دانشآموزانی که از هوش منطقی- ریاضی و کلامی- زبانی بالایی برخوردارند، میتوانند به خوبی بیاموزند. در حالی که طبق یافتههای تحقیق، تنها ۲۵ درصد دانشآموزان از این دو هوش در سطح بالایی برخوردارند. با طراحی فعالیتهایی که سایر هوشهای چندگانه را در برمیگیرند، میتوان به بقیه دانشآموزان کمک کرد تا آنها نیز شاهد پیشرفت تحصیلی خود بهویژه در درس ریاضی باشند[۱۲و۱۰].
هنگامی که واژه «هوش» به گوش ما میخورد، معمولاً مفهوم ضریب هوشی (IQ) به ذهنمان میآید. طبق نظریه گاردنر، برای به دست آوردن تمام قابلیتها و استعدادهای یک فرد، نباید تنها به بررسی ضریب هوشی پرداخت، بلکه انواع هوشهای دیگر او نیز باید در نظر گرفته شوند. نظریه گاردنر با انتقاداتی از سوی برخی روانشناسان و مربیان روبهرو شده است. منتقدان میگویند: تعریف گاردنر از هوش بسیار وسیع و گسترده است و هشت نوع هوشی که او تعریف کرده، فقط نشاندهنده استعدادها، خصوصیات شخصیتی و تواناییهاست. از دیگر نقطهضعفهای نظریه گاردنر میتوان به کمبود پژوهشهای عملی پشتیبان آن اشاره کرد. با وجود این، نظریه هوش چندگانه محبوبیت زیادی بین مربیان و آموزشگران پیدا کرده است و بسیاری از معلمان از این نظریه در انتخاب شیوه تدریس خود استفاده میکنند.
هوشهای چندگانه
هوش عامل مهم و وجه تمایز انسان با سایر موجودات زنده، در تلاش برای سازگار شدن با محیط است [۶]. هاوارد گاردنر، روانشناس معاصر، با طرح این معنا که هوش دارای انواع شکلها و مظاهر گوناگون است و تأکید بر این واقعیت که انسانها دارای هوشهای متفاوت هستند، مبدأ تحرکات نظری و عملی گستردهای در بعضی نظامهای آموزشی در جهان شد که با تکیه بر مفهوم هوشهای چندگانه، در جهت ایجاد تنوع و گوناگونی در برنامههای آموزشی خود گام برداشتهاند [۵].
گاردنر برای نخستین بار در سال ۱۹۸۳، با انتشار کتابی با عنوان «چارچوبهای ذهن: نظریه هوشهای چندگانه»، با تعریفی از هوش، مبنی بر آنکه هوش توانایی خلق محصول مؤثر، یا خدمت باارزش در یک فرهنگ است، با به چالش کشیدن تبیین مرسوم از هوش، هشت گونه متفاوت هوش را مقولهبندی کرد. نظریه گاردنر الزاماً به هشت هوش یا هشت توانایی محدود نمیشود. در ادامه به اختصار به توصیف هوشهای چندگانه در افراد میپردازیم.
۱. هوش کلامی- زبانی: این نوع هوش یعنی توانایی استفاده از کلمهها و زبان. مهارتهای افراد دارای هوش زبانی عبارتاند از: گوش کردن؛ صحبت کردن؛ نوشتن؛ قصهگویی؛ توصیف کردن؛ آموزش؛ استفاده از شوخی؛ صرف و نحو و معنی کلمهها؛ حفظ اطلاعات؛ متقاعد کردن افراد [۶].
۲. هوش منطقی- ریاضی: شامل توانایی کشف الگوها، ارائه دلایل قیاسی و تفکر منطقی است. برخی مهارتهای این هوش عبارتاند از: حل مسئله؛ تقسیمبندی و طبقهبندی اطلاعات؛ کار کردن با مفاهیم انتزاعی و درک رابطههای آنها با یکدیگر؛ بهکار بردن زنجیرههای طولانی از استدلالها برای پیشرفت؛ کار کردن با شکلهای هندسی [۳ و ۴].
۳. هوش بصری- مکانی: آذرفر به نقل از گاردنر میگوید: این توانایی به فرد امکان خلق ماهرانه تصویرهای ذهنی را به منظور حل مشکلات میدهد. برخی مهارتهای افراد دارای هوش بصری- مکانی عبارتاند از: حس جهتیابی خوب؛ ساختن؛ خواندن و نوشتن؛ درک نمودارها و جدولها؛ طراحی، نقاشی و دستکاری تصویرها؛ تفسیر تصویرها [۱و ۲].
۴. هوش حرکتی- جسمانی: عبارت از استفاده از بدن و سیستمهای ادراکی و مکانیکی مغز در حل مسائل و شامل توانایی فهم دنیا از طریق بدن است. برخی مهارتهای افراد دارای هوش حرکتی- جسمانی عبارتاند از: ورزش؛ آزمایشهای دستی؛ ایفای نقش؛ استفاده از دستها برای خلق کردن؛ بیان احساسات از طریق بدن [۳].
۵. هوش میانفردی: شامل توانایی فهم و درک تفاوت میان روحیهها، احساسها، هیجانات و فهم افراد است. مهارتهای افراد دارای هوش میانفردی عبارتاند از: دیدن چیزها از نظر دیگران؛ گوش کردن؛ فهم حالتها و احساسات دیگران؛ ارتباط زبانی و غیرزبانی؛ حل آرام تضادها؛ بنا نهادن ارتباط مثبت با دیگران [۳ و ۱۱].
۶. هوش درونفردی: عبارت است از فهم و بیان احساسات درونی، دانستن اینکه چه کسی هستید و چه کارهایی میتوانید انجام دهید، و داشتن بصیرت نسبت به احساسهای خود در همان لحظهای که روی میدهند. مهارتهای افراد دارای هوش درونفردی عبارتاند از: شناخت تواناییها و ضعفهای خود؛ بازتاب دادن و تحلیل کردن از خود؛ آگاهی از حالات درون خویش؛ آرزو کردن و رویاپردازی؛ دانستن نقش خود در ارتباط با دیگران [۶].
۷. هوش موسیقایی: این توانایی استفاده از صدا را در وسیعترین حوزه ممکن میسازد. مهارتهای افراد دارای هوش موسیقیایی عبارتاند از: آواز خواندن؛ نواختن ادوات موسیقی؛ تشخیص تن صدا؛ انشای موسیقی؛ حفظ ملودیها؛ فهم ساختار و ریتم موسیقی.
۸. هوش طبیعتگرا (هوش محیطی): مهارت در شناخت گونههای متفاوت گیاهان و جانواران و محیط فردی، از پدیدههای طبیعی گرفته تا شکلهای غیرزنده. این افراد از افراد دیگر الگو میگیرند و به باغبانی، بازی با حیوانات اهلی، و جستوجو در طبیعت علاقهمندند. برخی مهارتهای آنها عبارتاند از: تشخیص گونههای گیاهی و حیوانی و سایر گونههای طبیعی؛ شناسایی گونههای مشابه و درک شباهتها و تفاوتهای آنگونهها [۶].
نظریه هوشهای چندگانه در فرایند یاددهی- یادگیری
معمولاً در کلاسهای سنتی با دانشآموزان بهصورت یک گروه مشابه برخورد میشود و تمرینات مشابهی به همه دانشآموزان میدهند و انتظار هم دارند که در زمان یکسان، جواب مشابهی بدهند. از دانشآموزان انتظار میرود طی یک زمان محدود و یکسان، دانش ارائهشده به وسیله معلم را فرا گیرند. غالباً دانش رسمی با استفاده از زبان و تحلیل ریاضی منطقی ارائه میشود و به وسیله روشهای محدود و آزمونهای مکرر، مورد ارزیابی قرار میگیرد که به موجب آن، بهترین نمره به دانشآموزی اختصاص داده میشود که بالاترین توانایی را برای محفوظات دارد [۴].
از نظر گاردنر، هوشهای چندگانه میتوانند نقش زیادی در یادگیری و آموزش دانشآموزان بهخصوص در کلاس درس داشته باشند [۹]. آگاهی از نظریه هوشهای چندگانه معلمان را برمیانگیزد تا روشهای متفاوتی برای کمک به همه دانشآموزان کلاسشان بیابند. به اعتقاد گاردنر، اساس نظریه هوشهای چندگانه محترم شمردن تفاوتهای افراد، تنوع و فراوانی روشهای یادگیری و شیوههای ارزیابی این روشها، و اثرات مثبت توجه به این تفاوتهاست. کارشناسان تعلیموتربیت میکوشند از این نظریه به صورت کاربردی بهره بگیرند و برنامههای آموزشی را براساس آن پایهریزی کنند [۱]. بهطوری که اکنون مدرسههای بسیاری در سراسر دنیا، مبتنی بر این نظریه تأسیس شدهاند (مدرسههای MI) و فراگیرندگان را براساس نظریه هوشهای چندگانه آموزش میدهند.
یادگیرندگان
یادگیرندگان دانشآموزان پایه هفتم دوره اول متوسطه در «مدرسه امامیه» بودند. تعداد دانشآموزان کلاس ۲۸ نفر و مساحت کلاس مناسب بود. نیمکتها بهصورت منظم و پشت سر هم قرار داشتند، بهطوری که دانشآموزان با معلم به خوبی ارتباط برقرار میکردند و با روحیه شاد بودند. آنها اولین سال ورودشان به دوره اول متوسطه بود و به همین دلیل نسبت به درس بسیار حساس بودند و با هم رقابت درسی داشتند.
در این مرحله مبحث توان از کتاب ریاضی با استفاده از نظریه هوشهای چندگانه تدریس شد. از جمله روشهایی که برای تدریس از آنها استفاده کردیم، روش سخنرانی و بحث، و تجزیه و تحلیل با استفاده از نظریه هوشهای چندگانه بود. در آغاز تدریس و در این مرحله، پس از بیان کلی مفهوم توان، از این مثال استفاده کردیم (هوش منطقی- ریاضی): زنون ۳۰۰ سال پیش از میلاد، این سؤال را طرح کرده بود که: اگر تیراندازی تیری را از فاصلهای به سمت هدف پرتاب کند، پس از طی نیمی از مسیر، فاصله تیر تا هدفبرابر فاصله اولیه و پس از طی نیمی از باقیمانده مسیر، فاصله تیر تا هدفبرابر فاصله اولیه است. این امر ادامه مییابد تا در مرحله nام، فاصله تیر تا هدف برابر فاصله اولیه خواهد شد.
در ضمن، مثالهایی برای نشان دادن بعد و اندازه توانهای ۱۰ مطرح شد؛ از جمله تخمین زمان نگارش جمع عددها از ۱ تا ۱۰۶ (هوش منطقی- ریاضی) که برخلاف اظهارات اولیه دانشآموزان، با استفاده از ماشین حساب (هوش حرکتی- جسمانی) بیش از ۱۱ شبانهروز طول میکشد. همینطور تا کردن کاغذ توسط ایشان (هوش حرکتی- جسمانی) که با هر بار تا کردن آن، تعداد لایههای کاغذ دو برابر قبل و توانی از ۲ میشود. دانشآموزان ملاحظه کردند که به فرض دانستن ضخامت اولیه کاغذ، با استفاده از ماشین حساب میتوان ضخامت کاغذ تا شده در هر مرحله را سنجید (هوش منطقی- ریاضی). آنها با تعجب دریافتند، بعد از ۲۰ مرحله، ضخامت کاغذ به حدود ۱۰۰ متر میرسد. البته بعد از هفت یا هشت مرحله دیگر نمیتوان کاغذ را تا کرد. این مثالها کمک میکنند که تخمین تعداد اتمهای هستی را که بنا بر فرضیهای حدود ۱۰۷۵ است، بهتر درک کنند. همچنین به نحوه تکثیر سلولها اشاره شد (هوش طبیعتگرایی) که آن نیز در هر مرحله توانی از ۲ میشود.
در ادامه، با استفاده از بازی یک مرغ دارم (هوش میانفردی، هوش طبیعتگرایی و هوش زبانی- کلامی) نیز مفهوم توان تمرین شد. به این صورت که اگر هر مرغی روزی سه تخم بگذارد و سپس هر تخم پس از ۲۰ روز یک مرغ شود، و این سیر ادامه یابد، پس از یک سال چند مرغ خواهیم داشت؟ همچنین با استفاده از حرکات دست و عبور در میان دانشآموزان و در مقابل تخته کلاس (هوش حرکتی- جسمانی) و گاه با استفاده از شعرهای مرتبط (هوش موسیقیایی) کوشیدیم جذابیت درس و یادگیری بیشتر شود.
بهمنظور پرداختن بیشتر به سایر جنبههای هوشی دانشآموزان، بخشی از جلسهها در خارج از کلاس و در سالن مطالعات، سایت رایانه و محوطه حیاط بهصورتهای زیر برگزار شد: برای درک بهتر توانهای ۱۰ و پیوند آن با هستی و طبیعت، مجموعه اسلایدی۱ که در آن فاصلههایی با توانهای ۱۰ از یک برگ درخت از ۱۲-۱۰ تا ۱۰۲۳، به همراه موسیقی پسزمینه تهیه شده است، به نمایش گذاشته شد تا دانشآموزان علاوه بر فهم بعد این عددها، با طبیعت و عظمت هستی و هستیآفرین بیشتر آشنا شوند (هوش طبیعتگرایی، هوش بصری- مکانی، هوش موسیقیایی و هوش وجودی).
پس از این مرحله، تکلیفهایی به دانشآموزان برای منزل داده و از آنان خواسته شد، به طرح سؤالاتی از توان بپردازند که در زندگی فردیشان با آنها مواجه بودهاند (هوش درونفردی). مثلاً «اگر در کتابخانه اتاقم سه ردیف و هر ردیف سه قسمت و در هر قسمت سه کتاب موجود باشد، در کتابخانه من چند کتاب موجود است» که جواب ۳۳ میشود. در ادامه، تمام تمرین در کلاس برای دانشآموزان رفع اشکال شد و در حین کار برای حل سؤالها از دانشآموزان استفاده گردید (هوش میانفردی).
در جلسه دوم از جریان آموزش، دانشآموزان را به فضای طبیعی محوطه مدرسه بردیم و با استفاده از درختان و چوبهای موجود، برایشان این پرسش را طرح کردیم که برای ساخت یک دیوار چوبی با ارتفاع خاص و با تخمین قطر درخت، چند بار باید درخت برش زده شود و تکهها روی یکدیگر قرار گیرند و دوباره برش بخورند؟
دانشآموزان در قالب گروههای سهنفری، به محاسبه در همان مکان مشغول شدند (هوش طبعیتگرایی، هوش منطقی -ریاضی و هوش حرکتی- جسمانی). همچنین، روی موزاییکهای کف حیاط، با گچ یک صفحه شطرنجی ترسیم کردند (هوش بصری- مکانی) و یک دانه گندم در خانه اول و ۲ دانه در خانه دوم و ۴ دانه در خانه سوم و به همین ترتیب، با توانهایی از ۲ در چند خانه دیگر دانه گندم گذاشتند (هوش طبیعتگرایی). سپس به داستان مبدع شطرنج و اهدای آن به حاکم هندوستان اشاره شد که ابداعکننده شطرنج در ازای آن، از حاکم چنین مطالبه کرد که یک دانه گندم در خانه اول و در هر خانه به تعداد دو برابر دانههای خانه قبل و تا خانه آخر (خانه ۶۴) در نظر گیرند و به وی بدهند. از دانشآموزان در قالب گروهها خواسته شد که با توجه به وزن تقریبی یک دانه گندم و به کمک ماشین حساب، مقدار گندمی را که باید حاکم هدیه کند، محاسبه کنند. (هوش منطقی- ریاضی، هوش میانفردی و هوش حرکتی- جسمانی). دانشآموزان باور نمیکردند که حاکم میبایست تولید سالها گندم روی کره زمین را به وی هدیه میکرد و لذا دستور قتلش را صادر کرد.
در جلسه سوم در سالن مطالعه مدرسه، تمرینهای مکتوبی به ایشان داده و خواسته شد به صورت گروهی به مباحثه با یکدیگر و حل جمعی آنها بپردازند؛ ضمن اینکه معلم نیز در میان گروهها حاضر بود و به رفع اشکال و هدایتگری ایشان میپرداخت.
ارزیابی و نقد عملکرد فرایند کار
افزایش دانش و آگاهی معلمان از راههای متنوع پردازش اطلاعات توسط دانشآموزان، و فراهم آوردن فرصتهایی برای طراحی روشهای تدریس مبتنی بر هوشهای چندگانه، میتواند گامی مؤثر در جهت دستیابی به هدفهای متعالی آموزشی باشد [۸]. بهمنظور تحقق این امر، علاوه بر اینکه نظام آموزشوپرورش فعلی باید حمایت لازم را داشته باشد، معلمان نیز باید تسلط کامل و عمیقی روی موضوع مورد آموزش را داشته باشند، از این موضوع که راههای زیادی برای یادگیری دانشآموزان وجود دارد، آگاه باشند و در طراحی روشهای نوین برای خلق تجربههایی که موفقیت طولانیمدت دانشآموزان را در یادگیری تضمین میکنند، کوشا باشند [۷].
شاید شما در حالت کلی، تواناییهای ذهنی را در قالب کشیدن یک تصویر، آواز خواندن، گوش دادن به یک موسیقی و دیدن یک نمایش در نظر بگیرید. این فعالیتها درست به اندازه نوشتن و حل مسائل ریاضیات، برای یادگیری حیاتی هستند. مطالعات نشان میدهند، بسیاری از دانشآموزان در آزمونهای سنتی عملکرد پایینی دارند، اما زمانی که معلم تجربههای کلاس درس را با فعالیتهای هنرمندانه، ورزشی، اجرای موسیقی و ... به نحو مطلوبی ادغام میکند، به فرایند یادگیری علاقه شدیدی پیدا میکنند و عملکرد بالایی از خود نشان میدهند.
شما با کاربرد این نظریه قادر خواهید بود فرصتهایی را برای یادگیری صحیح براساس نیازها، علاقهها و استعداد دانشآموزان خود فراهم سازید. با این روش دانشآموزان به فعالیتهای بیشتری میپردازند و به یادگیرندگانی تبدیل میشوند که مدام درگیر امر یادگیری هستند و فعالانه در فرایند آن شرکت میکنند؛ همچنین مشارکت والدین و جامعه در فرایندهای آموزشی مدرسه افزایش مییابد و فرصتی برای دانشآموزان بهوجود میآید تا نقطههای قوت خود را بروز دهند و هنگامی که شما بهمنظور افزایش فهم دانشآموزان تدریس میکنید، آنها تجربههای آموزشی مثبتی را به دست میآورند و به توانایی یافتن راهحلهای مسائل مختلف زندگی دست مییابند و کنترل زیادی روی هر آنچه که یاد میگیرند و نحوه یادگیری آن خواهند داشت.
از نظریه گاردنر چنین برمیآید که هر کس همچون یک منشور منحصربهفرد، میتواند از پرتو هوش عمومی، طیفی یکتا از هوشهای گوناگون به منصه ظهور بگذارد. گاهی هوشهای افراد قابل مشاهده و آشکار هستند و گاهی نیز قابل دید نیستند و منتظر فعال شدن یا شناخته شدن هستند. در اینجا لازم است روشهای متفاوت و متنوع و در عین حال متجسمی از برنامههای آموزشی ارائه دهیم تا همه دانشآموزان بتوانند انواع هوشهای خود را متجلی کنند؛ چرا که هر کس به نسبتهای متفاوت تمام هوشها را داراست. [۱۰].
نظام آموزشوپرورش میتواند با توجه به هوشهای چندگانه و مجزا بودن آنان از هم، فرصتها و امکانات متعددی را فراهم سازد تا دانشآموزان تواناییهای خود را هر چه بیشتر تشخیص دهند. در شرایطی که فقط یک یا دو هوش قابلیت بروز داشته باشند، از احتمال ظهور سایر توانمندیهای بالقوه دانشآموزان کاسته میشود. توجه به تواناییهای اختصاصی افراد و نیز توجه به این نکته که تواناییهای مزبور با یک آزمون ساده و در یک زمان محدود قابل سنجش نیستند، میتواند بستری را برای همه دانشآموزان مهیا کند تا تواناییها و استعدادهای خود را بشناسند و در راستای این تواناییها به پیشرفت و موفقیت خود کمک کنند.
نتیجهگیری
نظریه هوشهای چندگانه مدل مناسبی برای بررسی توان آموزشی و تواناییهای ارتقاپذیر افراد بهشمار میآید. کاربرد هوشهای چندگانه نهتنها باعث خلاقتر شدن یاددهی معلم سر کلاس میشود، بلکه در یادگیری معلم در دورههای ضمنخدمت و یادگیری دانشآموزان نیز تأثیر بسیاری خواهد داشت. یکی از بهترین روشهای شناسایی و کشف هوشهای توسعهیافته دانشآموزان، مشاهده نحوه سوء رفتار آنان در کلاس است. برای مثال، دانشآموزی که از هوش زبانی بالایی برخوردار است، امکان دارد خارج از نوبت صحبت کند. دانشآموزی با هوش مکانی فوقالعاده، ممکن است به خطخطی کردن دفتر خود با خیالپردازی بپردازد. دانشآموزی که در هوش میانفردی از توانایی برخوردار است، احتمال دارد به معاشرت با دیگران بپردازد و دیگری با هوش طبیعتگرای خود ممکن است بدون اجازه حیوانی را با خود به کلاس بیاورد.
سنجش هوشهای چندگانه افراد میتواند باعث پرورش یادگیری آنان شود. انسانها دارای تمام این هوشها هستند، اما هر فرد دارای ترکیب متفاوتی از این هوشهاست. ما قادر به بهبود تمام این هوشها هستیم؛ اگرچه برخی از افراد در یکی از این هوشها نسبت به سایر هوشها به سهولت پیشرفت میکنند. تعلیم وتربیت مبتنی بر هوشهای چندگانه ایجاب میکند که معلمان به شیوههای متفاوتی با توجه به نقطهضعفها و قدرت افراد تدریس و ارزشیابی کنند، فعالیتهای یادگیری را حول محور مباحث و سؤالها نظم دهند، و موضوعهای درسی متفاوت را با هم مرتبط میسازند. بدین ترتیب آنها راهبردهایی را توسعه میدهند که به دانشآموزان اجازه میدهند، شیوههای متفاوتی از فهمیدن را بروز دهند و برای تفاوت خود با دیگران ارزش قائل شوند.
پینوشت
۱. فیلم آموزشی
www.aparat.com/v/sdXRF/
منابع
۱. امینفر، مرتضی (۱۳۶۷). فصلنامه تعلیموتربیت. سال چهارم.
۲. آذرفر، فاطمه(۱۳۸۶). سنجش وکاربرد هوشهای چندگانه در مدرسه و خانه. نشر مؤسسه فرهنگی، هنری و انتشاراتی ضریح آفتاب. مشهد.
۳. آرمسترانگ، توماس(۱۳۹۰)، هوشهای چندگانه در کلاسهای درس.ترجمه مهشید صفری. انتشارات مدرسه.تهران.
۴. آقازاده، محرم(۱۳۸۶). روشهای نوین تدریس. نشر آییژ، تهران. چاپ سوم.
۵. بوزان،تونی(۱۳۸۷). قدرت هوش خلاق. ترجمه پروانه قدس و زهره زاهدی، انتشارات جیحون. تهران.
۶. سیف، علیاکبر(۱۳۸۹)، روانشناسی پرورشی نوین: روانشناسی یادگیری و آموزش. نشر دوران.تهران.
۷. مظاهری، حسین(۱۳۹۱). ویژگیهای معلم خوب. نشر حافظ. تهران.
۸. مهرمحمدی، محمود (۱۳۸۵). نظریه هوشهای چندگانه و دلالتهای آن برای برنامه درسی و آموزش». فصلنامه تعلیموتربیت. شماره ۸۸.
۹. نیرو، محمد؛ حاجیحسیننژاد، غلامرضا؛ حقانی، محمود (۱۳۹۰). «تأثیر آموزش مبتنی بر نظریه هوشهای چندگانه گاردنر بر پیشرفت تحصیلی ریاضی دانشآموزان». فصلنامه رهبری و مدیریت آموزشی. سال پنجم. شماره ۲.
10. Teele , S ,Rainbows of Intelligence : Exploring How Students Learn,California :sage publications company,(2002),14- 16.
11. Caldwell, J.E. “Clickers in the large Classroom: Current Research and Best – Practice Tips .”CBE –Life Sciences Education, 2007, 6(1), 19 -22.
12. Chizmar, J. F., and Ostrosky, A. L. “The One Minute Paper: some Empirical Findings.: Journal of Economic Education, Winter, 1998,29(1),33 -36.