جمعه ۲ آذر ۱۴۰۳

مقالات

پرواز با شهبال‌های هنر

  فایلهای مرتبط
پرواز با شهبال‌های هنر
ای کاش فرصت زیاد و صفحات بیشتری داشتیم تا همیشه و همواره پای صحبت دبیران هنر در جای جای کشور عزیزمان می‌نشستیم. واقعیت این است که روایت هر کدام از دبیران هنر، علاوه بر اینکه با دیگری متفاوت است، بسیار شنیدنی و پرجاذبه است. از سخنان این عزیزان ده‌ها ایده و محور برای ایجاد شور و حرکت هنری حاصل می‌شود؛ امری که لازمه گام زدن استوار در عرصه هنر است. این بار دبیران هنر استان فارس ما را به ضیافت اندیشه‌ها و روش‌های هنری ارزنده خود در کلاس دعوت‌ کرده‌اند. از خانم سکینه آقا‌حسینی سرگروه هنر استان فارس، و کارشناس گروه‌های آموزشی جناب دکتر شهریاری، برای اهتمام در شکل‌گیری این میزگرد مفید تشکر می‌کنیم.

دوستان و همکاران عزیز! می‌دانید که در سال ۱۳۹۸، همسان‌سازی کتاب درسی در پایه دوازدهم به پایان رسید و این به آن معنی است که ما ۸ ساعت درس هنر داریم؛ امری که در تعلیم‌‌وتربیت هنری بی‌سابقه‌ است. ۸ ساعت ظرفیت بسیار خوبی است. ما در سرمقاله‌ها همواره تأکید کرده‌ایم که مقوله هنر یک مقوله فرادرسی است؛ یعنی درسی است که سایه‌سارش باید بر تمام درس‌ها بیفتد. این درس باید حس زیباشناسی دانش‌آموزی را که فکر و ذهنش کنکور است، تلطیف کند وگرنه در او شخصیت سالم شکل نمی‌گیرد. نظام ارزش‌های اقتصادی، سیاسی، اجتماعی، علمی، و زیباشناختی باید به مثابه عوامل متناسب و متناظری باشد که شخصیت متعادل را شکل دهد. در حال حاضر مقطع خوبی است و درس هنر جایگاه خودش را دارد. این مقدمه‌ای است تا تجربیات ارزشمند شما دوستان را بشنویم. ما سعی کرده‌ایم مجله رشد هنر را به‌عنوان مجله‌ای تراز قرار دهیم تا دبیران هنر بیشترین حضور را در آن داشته باشند. لطفاً با معرفی خود، احساسات، نظرات، خاطرات و روش‌های آموزشی‌تان را به نحوی شرح دهید که دیدگاهتان را نسبت به درس هنر به خوبی منعکس سازد. در ابتدا از سرگروه هنر خانم آقاحسینی، خواهش می‌کنم نمایی از درس هنر استان را ترسیم کنند.

 

سکینه آقاحسینی:
طی سه سال حضور من در این گروه، به‌عنوان سرگروه، تعداد همکارانی که در سطح تخصصی کار می‌کنند به حدود ۱۰۰ نفر می‌رسد. بقیه دبیران غیرتخصصی هستند که آن‌ها را هم سعی کرده‌ایم برایشان کارگاه‌های آموزشی و دوره ضمن‌خدمت بگذاریم.

مریم فتحی: در مهرماه که دنبال کار پژوهش برای کتاب هشتم بودم، آماری از دبیران هنر از اداره گرفتم که نشان می‌دهد ما در استان حدود ۱۶۹ نفر دبیر هنر، فقط در متوسطه اول داریم.

آقا حسینی: از طرف گروه آموزشی استان، کارگاه‌های آموزشی خوبی برای همکاران، چه تخصصی چه غیرتخصصی، برگزار شد. البته به سختی مجوز این ساعت‌ها را دادند. متأسفانه ما در بازدیدها به دبیرانی برمی‌خوریم که هیچ اطلاعاتی راجع به هنر ندارند، چرا که رشته تخصصی آن‌ها چیز دیگری است. یا اصلاً علاقه‌مند به هنر نیستند. اگر در سطح نواحی یا استان آموزش بدهیم باز هم نمی‌شود. چرا که شاید امسال هنر تدریس کنند ولی سال دیگر تدریس نکنند.

 

لطفاً دوره قبل از کتاب‌های هفتم و هشتم را با این دوره که این سه کتاب آمده مرور و مقایسه کنید.
زهره کنگاوری:
من رشته هنر را در دانشسرای هنر خواندم و ۳۱ سال سابقه تدریس دارم. باید بگویم که کتاب پایه دهم بیشتر تئوری است و به معرفی رشته‌ها می‌‌پردازد، درحالی‌که بچه‌ها زیاد به تئوری گرایش ندارند. به همین دلیل وقتی می‌خواهیم امتحان بگیریم دانش‌آموز پس می‌زند. چرا که بیشتر کار عملی را دوست دارد.

 

از نظر شما کتاب با نیازها هماهنگ هست یا نیست؟
زهره کنگاوری:
نه کتاب خیلی اشکال دارد. کار عملی باید باشد. من کار عملی کار می‌کنم. در جلسه اول رنگ‌شناسی درس می‌دهم. در کلاس هفتم با طبیعت بی‌جان شروع می‌کنم و خیلی جواب می‌دهد. مدتی که بچه‌ها کار کردند کارهایشان را قاب می‌کنیم و در نمایشگاه به مناسبت ۲۲ بهمن نمایش می‌دهیم. این کار باعث نوعی تبادل نظر می‌شود.

 



حمیدرضا اعتمادی: کارشناس هنرهای تجسمی و کارشناس ارشد ارتباط تصویری هستم و ۲۲ سال سابقه تدریس دارم. سال ۱۳۸۳ نشریه‌ای به نام «پیک هنر» در مدرسه تهیه می‌کردم و در کلاس هم نکاتی را اضافه بر کتاب به دانش‌آموز یاد می‌دادم. مقاله‌ای هم در نشریه نگاه منتشر کرده‌ام به‌عنوان: «خوشنویسیِ دیروز؛ آموزش‌وپرورشِ امروز».

 

بازخورد انتشار «پیک هنر» در بچه‌ها چه بود؟
پیک هنر مکمل کتاب بود. مثلاً اگر در مورد استاد کاتوزیان مطلبی در کتاب نبود، در پیک هنر به آن می‌پرداختیم. من اعتقاد دارم که در پایه هفتم، هشتم و نهم یک فیلتری داریم به نام معلم آموزش عمومی هنر. زبان دانشگاه با زبان کودکی متفاوت است. برای معلم هنر تحصیلات دانشگاهی داشتن خوب است، اما انتقال به دانش‌آموز مهم‌تر است. من باید بتوانم مطلب را برای بچه‌ها قابل فهم کنم. یعنی تدریس به شیوه‌ای که در حد بچه‌ها باشد. در طراحی پوستر در پایه نهم به صورت ایده‌یابی و مرحله به مرحله با بچه‌ها کار می‌کنم. در بحث ارزشیابی گرافیک نهم تک‌تک فعالیت‌های بچه‌ها پوشه کار دارند.

 

بهترین روش ارزشیابی که اعمال کردید و نتیجه‌ گرفتید چه بود؟ پوشه کار یا آزمون عملکردی؟
اول به بچه‌ها می‌گویم ایده‌ها را بنویسند. بعد بازخورد می‌گیرم و نمره ثبت می‌شود. در مرحله بعد بچه‌ها اسامی مرتبط با موضوع و اسامی غیرمرتبط را می‌نویسند. سپس ارتباط با موضوع را می‌نویسند و من تیک می‌زنم. در زمانی که به مرحله اجرا می‌روند. برای ایده و اجرا، هر دو نمره ثبت می‌شود.

 

بهترین خاطره معلمی شما چیست؟
اگر از بچه‌ها بخواهم از روی طرح کتاب نقاشی کنند، کاری ساده است و آن‌ها که کپی‌کار خوبی‌اند نمره خوبی خواهند گرفت. اما من روی تخته شطرنجی کار کردم و گفتم کلمه «علی» را به‌صورت کوفی بنایی، با خلاقیت خود طراحی کنند. اتفاقاً دانش‌آموزی  که در کپی کمترین نمره را گرفته بود پرگار گذاشت و با رسم دوایر متحدالمرکز محمدرسول‌الله را طراحی کرد! برای من خلاقیت چیز دیگری است؛ غیر از کاری که ما انجام می‌دهیم. کتاب‌های امروز چون به خلاقیت پرداخته‌اند موفق‌ترند. در واقع بستر خلاقیت اگر فراهم شود، شکوفایی بچه‌ها بهتر خواهد بود.

 

برای هنرهای آوایی چه می‌کنید؟
از نمایش نماهنگ‌های موسیقی استفاده می‌کنم. مثلاً کلیپ «مرغ سحر» را همراه با متن نمایش می‌دهم. روی ویدیو پروژکشن بچه‌ها متن را می‌بینند و زمزمه می‌کنند. در این بین بحث ریتم، وزن‌ و آواهای موزون و ناموزون، رنگ و بافت صوتی را هم طبق کتاب تعریف می‌کنم و با هنرهای تجسمی مقایسه می‌کنم.

 

نجما رزمی: کارشناس شیمی کاربردی، کارشناس‌ارشد ادبیات نمایشی، شاعر، داستان‌نویس و دارای تجربه در بازیگری و کارگردانی هستم. قبلاً ۱۴ سال دبیر شیمی و دو سال هم کارشناس فرهنگی هنری در شهرستان کازرون بودم. اما در مورد هنر، ابتدا که شروع کردم ۶ کارگاه ۴ ساعته در رشته‌های عکاسی، هنرهای تجسمی، گرافیک و نمایش، متناسب با نیازها، به‌خصوص برای همکاران غیرتخصصی دایر کردیم. برای این کار از انجمن‌های هنری شهرستان، از جمله انجمن عکاسی کمک گرفتیم. روز اول تعداد شرکت‌کنندگان در کارگاه‌ها کم بود. اما کم‌کم زیاد شدند و در ششمین کارگاه تعداد بیشتر از همیشه شده بود.

 

ما در استان‌های مختلف دیده‌ایم که متناسب با فرهنگ خودشان فعالیت‌هایی را ارائه می‌کنند. مثلاً در سیستان‌وبلوچستان همکاران از ویژگی تاریخ سیستان استفاده می‌کنند. دبیر هنر ریشه‌های فرهنگی خودش را مطرح می‌کند. در فارس به طریق اولی ویژگی‌های فرهنگی داریم. آیا شما از این داشته‌ها برای بهبود کلاس هنر استفاده می‌کنید؟
عبدالرسول خواجه:
من لیسـانـس طراحی فرش، کارشناسی ارشد گرافیک،‌ مُذهِّب، و از سال ۱۳۸۰ سابقه دبیر هنری دارم. من منتقد کتاب هفتم، هشتم و نهم هستم. مشکل کتاب هنر این است که روند درستی ندارد. درس طراحی می‌توانست بهتر ارائه شود. در بخش طراحی در مورد اهمیت خوب نگاه کردن مطالبی بیان شده، ولی روندی ندارد که مثلاً از طراحی پایه شروع کند و به رنگ برسد. در خوشنویسی هم خوب بود متن را به خط نستعلیق می‌نوشتند. پرش زیاد دارد.

 

ظاهراً نمی‌شود کتاب جامعی تألیف کرد که نظر همه را تأمین کند. شما برای تلطیف کلاس چه ابتکاراتی دارید؟
خصوصیت کتاب‌های جدید این است که عکاسی، طراحی صنعتی و... را هم به‌عنوان هنر معرفی می‌کند؛ در حالی که در کتاب‌های قبلی فقط نقاشی و خوشنویسی را به‌عنوان هنر مطرح می‌کردند. در درس طراحی من با طراحی پایه شروع می‌کنم. در نقاشی به‌تدریج انواع رنگ‌ها را معرفی می‌کنم. در عکاسی دوربین معرفی می‌شود. در اصل کتاب نقشه راه را می‌دهد. چگونگی پیمودن راه با ماست.

 

از داشته‌های فرهنگی چطور استفاده می‌کنید؟
نسل جدید فضای فکری متفاوتی دارند. متناسب با این فضای فکری از داشته‌ها استفاده می‌کنم. مثلاً شهر کازرون از نظر باستانی، صنایع‌دستی و جغرافیا قابل توجه است. لذا من از این موقعیت‌ها و همچنین از طبیعت در آموزش هنر استفاده می‌کنم. برای مثال بلوط‌ها یا درخت‌های کازرون سوژه‌های مناسبی برای کار هستند.

 

نکته آخر:
باید در کتاب بازنگری شود. می‌شود از منابع مختلف استفاده و به نیازهای بچه‌ها بیشتر توجه کرد.

 

هومان عباسی: من کارشناس ‌ارشد باستان‌شناسی و تاریخ هنر، فارغ‌التحصیل هنرهای تجسمی از دانشگاه تربیت معلم، با ۱۸ سال سابقه تدریس در منطقه «جره و بالاده» کازرون هستم. دو سه سال هم هست در ناحیه ۱ شیراز خدمت می‌کنم. نقدی درباره درس معماری دارم. در پایه هشتم تقارن را در معماری توضیح داده و دانش‌آموز را به عکس ارجاع می‌دهد. در واقع بنا تقارن دارد، ولی عکس متقارن نیست. یا برعکس، پل خواجو از نظر معماری تقارن ندارد اما در عکس تقارن دارد. من برای علاقه‌مند کردن دانش‌آموزانی که به طراحی یا نقاشی علاقه‌ ندارند، از شیوه‌های مختلفی مثل اسکراچ‌برد استفاده می‌کنم. گاهی بچه‌ها را به اردو می‌بریم و از آن‌ها می‌خواهم روی شن با ابتکار خود طرح بزنند. برای آثار حجمی از مقوای خمیری استفاده می‌کنم. برای طراحی اولیه بچه‌ها را به صحافی می‌برم تا برش بزنند. سپس شیوه سرهم‌کردنش را به بچه‌ها می‌آموزم. بچه‌ها برای تزیین آن مانور می‌دهند. گاهی حتی آثارشان را می‌فروشند. بچه‌ها شعر یا نقشی را به‌صورت اسکراچ‌برد اجرا می‌کنند، که از آن در گرافیک محیطی استفاده و در حین کار اصول گرافیک محیطی شرح داده می‌شود. از آنجا که من بچه ایل قشقایی هستم، در رابطه با بومی‌سازی، بچه‌ها را با قهرمانان، هنرمندان و قصه‌های محلی آشنا می‌کنم. از آن‌ها می‌خواهم قصه‌ای قدیمی را از پدر، مادر یا مادربزرگشان یاد بگیرند. سپس برای این قصه‌ها تصویرسازی کنند. از بعضی قصه‌ها هم در نمایش استفاده می‌کنیم.

 


امیر پژمان: کارشناس هنرهای تجسمی در شهرستان استهبان و دارای ۲۱ سال سابقه تدریس هستم. من در نسخ تخصصی کار می‌کنم. به نظر من کتاب‌های جدید رویکرد و سرفصل‌های زیبا دارد. با این حال، نکته‌ای را باید اشاره کنم. عنوان کتاب‌های قبلی «هنر» بود، اما اکنون «فرهنگ و هنر» است، ولی در کتاب به فرهنگ اشاره‌ای نشده است. زنده‌یاد حسین تهرانی (استاد خوشنویس) می‌گوید: «۹۹ درصد اخلاق یک درصد هنر.» ما هنرمند زیاد داریم اما هنر شایسته و بایسته کم. این روزها هر کس زخمه‌ای به سازی زد و رنگی روی بوم ریخت، کارش هنر قلمداد می‌شود؛ ولی هنرمندی که بتواند اصالت و هویت فرهنگی شهر و قوم و طایفه را آشکار کند به هنر نزدیک‌تر است. گفته می‌شود این کتاب دانش‌آموزان را در آشنایی به میراث فرهنگی شهر کمک می‌کند، ولی من در کتاب در این مورد چیزی ندیدم. شاید کتاب هفتم نوعی کتاب هنر باشد. چون از نظر نگاه، زیبایی جلد، طراحی و... از کتاب‌های دیگر بالاتر است. اما کتاب هنر در پایه‌های بالاتر شبیه کتاب تاریخ شده است. کتاب هشتم از لحاظ گرافیکی جلوه خاصی ندارد به‌طوری که گاهی دانش‌آموزان کتاب‌های دیگر را اشتباهی به جای کتاب فرهنگ و هنر می‌آورند! یعنی ظاهر آن وجه تمایزی ندارد. کتاب هشتم نسبت به کتاب قبل سرفصل‌های خوب و شیرینی دارد، اما اگر بخواهیم دقیق نگاه کنیم، گاهی سرفصل‌ها گنگ و نامفهوم است. من نمی‌توانم منابعی پیدا کنم تا مطلب را به دانش‌آموز ارائه و تفهیم کنم. ما در مدارسِ نمونه هستیم. اما آیا در روستا هم امکانات لازم برای آموزش این سرفصل‌ها وجود دارد؟ در بخش خوشنویسی آیا لازم بود این حجم سرمشق در صفحات گنجانده شود؟ ادبیات و جملات هم خوب نیست. باید از ادبیاتی در خوشنویسی استفاده شود که در بچه نگرش مثبت ایجاد کند. دانش‌آموزان امروز هم، منابع کافی و هم استعداد خوب دارند. بنابراین باید درس به گونه‌ای باشد که در حوصله دانش‌آموز بگنجد. من سعی کردم آموزش را کاربردی کنم. لزومی برای خط درشت نمی‌بینم. خط تحریری بهتر است. اصلاً آموزش خط درشت روی تخته وایت‌برد شدنی نیست. طراحی حروف را به بچه‌ها آموزش دادم بعد حروف را برش زدیم. ترکیبی کار کردیم و المان‌های زیبا به‌وجود آمد. با این کار، حروف کم‌کم ملکه ذهن می‌شود. الان دانش‌آموز می‌تواند مثلاً با الف تندیس بسازد، یا نقش برجسته کار کند و از این راه می‌تواند حتی امرار معاش کند. خاطره‌ای دارم از زمانی که در روستای دستجرد استهبانات تدریس می‌کردم. دانش‌آموزی نحیف و سیه‌چرده داشتم. همیشه کنار میز من بود. ابتدا در سکوت مطلق بود. آرام‌آرام با من صحبت کرد. مشکل خانوادگی داشت. متوجه شدم به خوشنویسی علاقه‌مند است. در دفترش سرمشق خط تحریری دادم. بعد از عید که آمد، قرآن را تا وسط سوره آل‌عمران به‌صورت نستعلیق نوشته بود. ما نمایشگاه فصلی داریم و یک نمایشگاه دائمی از آثار دانش‌آموزان سال قبل. امسال عکس‌های دبیران مدرسه، کادر اداره و افراد شاخص شهر در زمینه ادبی، فرهنگی و علمی را در اختیار بچه‌ها قرار دادم و آن‌ها با نقطه چهره‌ها را طراحی کردند. در هفته معلم نمایشگاه پرباری داشتیم. از آن‌ها خواستم در منزل هم همین‌کار را با تصاویر فامیل و خانواده انجام دهند. آن‌ها از این کار درآمد هم داشتند. این برای بچه‌های روستایی خوب است. ۱۰ سال پیش در استهبان کارگاه هنر راه انداختیم. از بچه‌های فناوری کمک گرفتیم. در این کارگاه‌ها از کارهای سنتی‌مان استفاده شد. به‌عنوان مثال شیشه‌های رنگی را با طلق‌شیشه‌ای محکم کردیم. کار دیگری که انجام شد این بود که از والدین خواستم پوشه کار بچه‌ها را ببینند و نظر بدهند. استاد عظیم‌پور بحث جالبی کردند: ما نمی‌خواهیم هنرمند تحویل جامعه دهیم، بلکه می‌خواهیم نگرش بچه‌ها را نسبت به هنر عوض کنیم و کاری کنیم که نگرش هنری پیدا کنند. می‌خواهیم مسیر را برایشان باز کنیم. کار دیگری که انجام شد، ارتباط با انجمن‌های مختلف بود. از اساتید دعوت شد که بیایند و سر کلاس صحبت کنند. این کار انرژی و پتانسیل زیادی در بچه‌ها ایجاد کرد.

 

محمدهادی سلطانی سروستانی: من لیسانس هنرهای تجسمی با ۲۳ سال سابقه تدریس هنر دارم. تأیید می‌کنم کتاب نواقصی دارد اما جذابیت‌هایی هم دارد. ما می‌توانیم از معایب چیز خوب بسازیم. من در بخش عکاسی دانش‌آموزان را با چند چالش روبه‌رو کردم و این کار را در هر سه پایه انجام دادم. من ابتدا روی فرهنگ تأکید دارم و بعد از آن هنر. زیرا هنر باید یک فرهنگ غنی پشت سرش باشد. سه سال است که این فعالیت را با دانش‌آموزان انجام می‌دهیم. سال اول بذر آنغوزه (گیاه دارویی) به بچه‌ها دادم و گفتم بکارید. قبلاً آموزش نحوه کاشت را داده بودم. گفته بودم این گیاه را باید در بلندی کوه بکارید و وقتی سبز شد از مراحل رشد آن عکس بگیرید. این کار برای حفظ محیط‌زیست و خاک هم مؤثر است. سال بعد بذر گیاه «جاشیر» و امسال بذر «الوک» را کاشتند؛ به همان ترتیب. بچه‌ها از یک سوژه در گذر زمان عکس می‌گیرند و در عین حال تکنیک‌های عکاسی هم به آن‌ها گفته می‌شود. تکنیک‌های ساده‌ای مثل کادر افقی و عمودی، نور و غیره.

 

فتحی: کارشناس ارشد پژوهش هنر هستم. خوشبختانه روند کتاب‌ها بهتر از قبل شده، چون لااقل به دبیران این فرصت را می‌دهد که بتوانند متنوع تدریس کنند. به همین دلیل اگر کار دبیرها را با هم مقایسه کنید دو کار شبیه هم نیستند. اختیار می‌دهد که در حیطه سرفصل آزادی عمل داشته باشیم. ولی همان‌طور که همکاران گفتند سرفصل‌های طراحی‌ها در سه کتاب هیچ ارتباطی با هم ندارند و پیوستگی وجود ندارد که همدیگر را کامل کند. سال گذشته برای تشویق بچه‌ها نمایشگاهی با ۵۰ اثر در گالری آبگینه گذاشتیم. خیلی بازدیدکننده داشت. همه کارها با همکاری بچه‌ها و خانواده‌ها انجام شد. امسال هم مدیر مدرسه یک کلاس در اختیار ما قرار داد که آنجا را به‌عنوان کارگاه هنر آماده کنیم. من نفری ۱۰ هزار تومان از بچه‌ها گرفتم و تمام وسایل موردنیاز را با این پول خریداری کردم. به بچه‌ها گفتم محیط کلاس را با توجه به درس گرافیک محیطی به کارگاه هنر تبدیل کنید. سعی کردم آماده‌سازی کارگاه برگرفته از مطالب کتاب باشد و نمره درس را هم به آن‌ها دادم. چقدر بچه‌ها استقبال کردند و لذت بردند!

 

زهرا هوشمند: لیسانس گرافیک دارم و سرگروه ناحیه ۴ شیراز هستم و همچنین ۱۷ سال سابقه کار در متوسطه اول دارم. با یک گروه سنی سروکار دارم که همه در اوج خلاقیت هستند و خیلی راحت می‌شود از این خلاقیت استفاده کرد. گاهی لازم است مبنا و سرفصل کتاب متناسب با کلاس و مدرسه تغییر داده شود. من با توجه به زیاد بودن سرفصل‌ها و زمان‌بر بودن آن‌ها، بعضی از سرفصل‌ها را با هم تلفیق می‌کنم. مثلاً بخش هنرهای سنتی نهم را با گرافیک محیطی تلفیق می‌کنم. ما با طلق و مقوا پنجره‌ها را تزیین کردیم. در پایه نهم در بخش ارتباط تصویری از بچه‌ها خواستم برای شغل آینده‌شان یک آرم طراحی کنند. به این ترتیب که اول شغل موردنظرشان را بنویسند و درباره‌اش توضیح دهند. بعد در مورد مخاطبان آن شغل بنویسند و با اصولی که آموزش دادم یک آرم برای آن شغل طراحی کنند. این طراحی‌ها به اوراق اداری تبدیل می‌شود. خوشنویسی را در هر پایه‌ای در قالب کار دیگری می‌آورم. مثلاً پایه هفتم خط نقاشی کار می‌کنم. پایه هشتم روی کاغذ آلومینیوم با شاپن کار می‌کنم. پایه نهم اسکراچ‌برد کار می‌کنم. خاطره شیرینی دارم. چندسال پیش در برگشت از مدرسه سوار اتوبوس شدم. خانمی آمد گفت: شما خانم هنرمند هستید؟ گفتم نه من هوشمندم! متوجه شدم که چون معلم هنر او بودم این اشتباه را کرده است. او شاگرد خودم بود.

 

علی اصغر زارعی: دارای ۲۵ سال سابقه کار هستم. ما معلم‌های هنر خیلی درد دل داریم. مهم‌ترین مشکل ما این است که به هنر به اندازه دروس دیگر مثل ریاضی اهمیت داده نمی‌شود. هنر مثل وعده عصرانه است. شد شد، نشد نشد! هنوز بسیاری به اهمیت درس هنر واقف نیستند و نمی‌دانند که هنر چه تأثیری در آینده کشور می‌گذارد. آقای امیری یکی از همکارانمان می‌گویند: پیشرفت یک کشور به پیشرفت صنایع مادر بستگی دارد. باید طراحی قوی باشد. از یک خودکار ساده تا هواپیمای پیشرفته. باید بتوانیم خلاقیت دانش‌آموزان را پرورش دهیم. هیچ درسی مثل درس هنر برای پرورش خلاقیت مؤثر نیست. چرا نباید خودروی ملی‌مان را خودمان طراحی کنیم؟

 

شما برای پرورش خلاقیت دانش‌آموزان چه روش‌هایی دارید؟
خلاقیت این است که کار تقلیدی و کپی نباشد. سعی می‌کنم بچه‌ها فکر نو داشته باشند و برای این کار برایشان محدودیت می‌گذارم تا مجبور شوند محدودیت را دور بزنند. مثلاً در درس طراحی می‌گویم فقط از شکل‌های هندسی استفاده کنید؛ یا محدودتر، فقط از دایره و مربع استفاده کنید. آن‌ها مجبور می‌شوند با خلاقیت این اشکال را کنار هم بنشانند.

 

ابتکارات تدریستان چیست؟
چون بچه‌ها به نمایش فیلم سینمایی علاقه‌مندند من فیلم نمایش می‌دهم و در وسط فیلم آن را قطع می‌کنم و مثلاً راجع به زاویه دید فیلم‌بردار توضیح می‌دهم. به این ترتیب بچه‌ها در موقعیت قرار می‌گیرند. هم فیلم می‌بینند و هم یاد می‌گیرند.

مهدی عظیم‌پور: ۲۶ سال سابقه تدریس دارم؛ از پیش‌دبستان تا دبیرستان و ضمن‌خدمت‌ها و دانشگاه. در استان ما نیروهای تخصصی بسیار زبده‌ای هستند. اگر می‌بینید که خیلی از دبیران هنر ما اقناع نمی‌شوند به این دلیل است که آرمان‌های آن‌ها وسیع است. معلم هنر باید بیشتر از معلم عادی هم کاریزمای شخصیتی داشته باشد و هم به دنبال اهداف خود باشد. به نظر من خوب است برای مسئولین و سیاست‌گذاران، فلسفه هنر بهتر و بیشتر تبیین شود. ما سطح کلاس هنر را در حدی که مسئولین می‌خواهند بالا نگه می‌داریم؛ چون به نظر خودم سطح بعضی از درس‌ها مثل ورزش و هنر پایین است؛ چرا که آموزش‌وپرورش بضاعت و امکانات لازم برای این درس‌ها را ندارد. لذا از نداری است که ما احساس بی‌مهری می‌کنیم.

 

از تجربیاتتان بگویید.
ما باید به جای تعلیم هنر، تبیین و ایجاد انگیزش را در اولویت قرار دهیم. من در دو کلاس تست کردم. در این تست تمام آیتم‌های همگون بودن را رعایت کردم. به نظر من اگر تبیین درست انجام شود، وظیفه تعلیم از گردن معلم ساقط می‌شود. ما تغییر کتاب را به فال نیک می‌گیریم حتی اگر عقب‌گرد باشد. فعلاً‌ نگران این هستیم که فرمت کتاب سی سال بخواهد یک‌جا بایستد و تغییر نکند!

سجاد بذرافشان: دانشجوی ارشد ارتباط تصویری هستم و ۶ سال سابقه کار دارم. سال اول که مشغول به کار شدم در چادر درس می‌دادم. یک شب باد چادر را برد و فردا ما در خاک به‌دنبال وسایلمان می‌گشتیم. در مورد کتاب، دوستان نیمه خالی را گفتند، ولی به نظر من کتاب قابل‌قبول است. من سعی می‌کنم با دانش‌آموزان رشته‌هایی را کار کنم که آن رشته‌ها عمومی و ملموس باشند. مثلاً در یک کلاس از ۳۰ نفر دانش‌آموز، ۵ نفر در خانواده گلیم‌بافی می‌کنند. بنابراین من به بحث گلیم‌بافی می‌پردازم. علاوه بر این بومی‌سازی و اهمیت به هنرهای گذشته رعایت می‌شود. از بچه‌ها خواسته‌ام با خانواده‌شان که بیرون می‌روند عکس قابل‌قبول بگیرند و از این عکس‌ها نمایشگاه برگزار می‌کنیم. غرفه‌هایی هم برپا می‌کنیم که بچه‌ها آثار طراحی خودشان را ارائه کنند و به فروش برسانند. در بخش گرافیک، بیشتر گرافیک محیطی کار می‌شود. البته قرار نیست همه گرافیست شوند.

 

نجما رزمی: دیده شدن برای انسان مهم است، به‌خصوص برای نوجوانان. وقتی نمایشگاه می‌گذاریم یعنی کار تو خوب بوده و من به تو اهمیت می‌دهم. وقتی کار یک هنرجو در نمایشگاه قرار می‌گیرد، طبیعتاً بچه احساس بالندگی می‌کند. رشته‌ بسیاری از همکاران، هنرهای تجسمی است و در این بخش بیشتر کار می‌شود. بنابراین رشته نمایش یا رشته‌های دیگر مظلوم واقع می‌شود. من در کلاس درس تئوری را می‌گفتم. آخر کلاس گروه تئاتر را می‌آوردم تا نمایش اجرا کنند. در کلاس نمایشنامه‌خوانی برگزار کردم. بعد به بچه‌ها، دیالوگ‌نویسی را یاد دادم. گفتم از کتاب‌های پایه مثل بوستان و گلستان سعدی استفاده کنند و دیالوگ بنویسند. به آن‌ها عروسک‌سازی یاد دادم و عروسک را به‌عنوان شخصیت آوردند و دیالوگ‌ها را اجرا کردند. در پایه نهم با بچه‌ها تمرین بیان و بدن را انجام دادم. و همین‌طور در نمایشنامه‌خوانی از متون نمایشی کلاسیک استفاده کردم. این برای بچه‌ها خیلی جذاب بود و تازگی داشت.

 

سکینه آقاحسینیآقاحسینی: بحث آسیب‌شناسی درس فرهنگ و هنر مطرح نشد. بعضی از مدیران و معاونین مدرسه خودشان کلاس هنر را برمی‌دارند ولی کلاس نمی‌روند. قطعاً ما می‌گوییم معلم خلاق است که می‌تواند دانش‌آموز خلاق و توانمند پرورش دهد. همکاران از روش‌های قدیمی استفاده نکنند. همین‌که چند تا همکار جمع می‌شوند و از روش‌های درس یکدیگر استفاده می‌کنند خیلی ارزشمند است. هنگامی‌که طرح درس‌ها نوشته می‌شود و کنار هم قرار می‌گیرد به یک روش تدریس برتر می‌رسیم. در درس هنر مشارکت مدیران مهم است. اگر دانش‌آموزان از آثار تاریخی بازدید کنند و در این بازدیدها فرهنگ‌های بومی شرح داده شود، بسیار مفید خواهد بود. همان‌طور که همکاران گفتند در کتاب هفتم و هشتم پیوستگی نیست و گسست وجود دارد. در مدرسه ما انجمن‌های زیادی مثل انجمن نمایش و خوشنویسی هست و هر یک از بچه‌ها، بنا به سلیقه خودشان، در انجمن عضو می‌شوند. خودم با بچه‌ها نمایش کار می‌کنم. در مدرسه چند بچه شرور بودند. من متوجه شدم این پتانسیل و انرژی باید در جایی استفاده شود. اکنون دو سه سال است که این بچه‌ها نمایش کار می‌کنند و بسیار پیشرفت کرده‌اند. باید دانش‌آموزان را استعدادیابی کرد. پارسال در پایه هشتم دانش‌آموزی داشتم که اصلاً‌ از هنر خوشش نمی‌آمد و بسیار منزوی بود. اواخر سال که به بچه‌ها یک تصویرسازی را تکلیف دادم. او یک تصویر انتزاعی جالبی کشید: تشویقش کردم و از آنجا استارت خورد و تابستان ۵۰ تا ۶۰ کار انجام داد. در حال حاضر این دانش‌آموز نمایشگاه آثارش را ارایه می‌دهد. آیا این باعث شگفتی نیست؟!

سخن آخر اینکه هنر با جامعه ما پیوند خورده است. بیاییم دید هنری دانش‌آموزان را بالا ببریم. استعدادهای هنری را کشف کنیم. در جهت پیشبرد اهداف هنری مدرسه و جامعه تلاش بیشتری کنیم. دانش‌آموزان را با فرهنگ اصیل ایرانی، اسلامی، بومی و محلی آشنا کنیم.

به قول خواجه حافظ:
قلندران حقیقت به نیم جو نخرند
قبای اطلس آن کس که از هنر عاری است

 

از مطالب یک یک دبیران محترم هنر در دیار فارس استفاده کردم. امیدوارم این جلسات همنشینی برای بهره‌گیری هرچه بیشتر تداوم یابد.

۳۴۰۰
کلیدواژه (keyword): رشد آموزش هنر،میزگرد،گفت و گو، دبیران هنر استان فارس،هنر،
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.