اکنون که سردار سرداران جبهه مقاومت میهمان خدا و رسول مکرّم او و امیرمؤمنان است، شایسته است بهعنوان عرض ادب و تعظیم به پیشگاه ایشان، چند کلمهای تقدیم شما کنیم:
۱. برمبنای آموزههای قرآن کریم، حیات اجتماعی انسان صحنه پیکار و مبارزه میان حق و باطل است. از همان ابتدای حضور آدمیان بر زمین، تا به امروز و تا آینده تاریخ، این مبارزه و پیکار بهطور مستمر و پیوسته در جریان است و حقطلبان جهان با باطلگرایان به مصاف یکدیگر رفته و در اشکال گوناگون عقیدتی، فرهنگی، اقتصادی، نظامی و قدرت سیاسی با یکدیگر پیکار کردهاند.
این صحنه پیکار اجتماعی، که قرآن کریم بر آن اشاره دارد، جلوهای از صحنه نبرد نفس اماره و نفس لوّامه در درون فرد فرد انسانهاست که در صحنه جامعه بهصورت دو جبهه حق و باطل بروز و ظهور مییابد.
۲. در همین کشاکش میان نفس اماره و نفس لوّامه و میان جبهه حق و جبهه باطل است که صحنه امتحان و ابتلا شکل میگیرد و آدمیان با انتخابهای خود، عیار خود را مشخص میکنند و معلوم میدارند که آیا مصداق آیه شریفه «لیبلوکم ایّکم احسن عملاً» (ملک، ۲) هستند یا نه.
۳. اگر کسی پیام نفس لوّامه را شنید و بدان پاسخ مثبت داد و در نتیجه، در صحنه اجتماع در جبهه حق قرار گرفت و برای استقرار حق و عدالت و توحید در جامعه قیام کرد، درواقع به مقابله نفس اماره درون و جبهه باطل بیرون رفته است، که البته لازمه این مقابله و پیکار، ایستادگی، شجاعت، توکل بر خداوند و امید به نصرت الهی است: «ان الذین قالوا ربنا الله ثم استقاموا تتنزّل علیهم الملاهکه الّا تخافوا و لاتحزنوا و ابشروا بالجنه التی کنتم توعدون (فصلت، ۳۰)».
۴. قرآن کریم وقتی از این دو جبهه حق و باطل سخن میگوید، آنها را تحت دو ولایت الهی و طاغوتی قرار میدهد و روشن میسازد که حقطلبان جهان با پذیرش ولایت خداوند از فرمانروایی پیشوایانی بهره میبرند که خداوند برای انسانها معین کرده و حق و حقیقت در وجودشان عینیت یافته است.. اما باطلگرایان بیرق طاغوتها و تبهکارانی را بر دوش میکشند که در برابر خداوند کبر ورزیده و ذلت اطاعت از نفس امّاره را پذیرفتهاند:
«الله ولی الذین آمنوا یخرجهم من الظلمات الی النور و الذین کفروا اولیاههم الطاغوت یخرجونهم من النور الی الظلمات اولهک اصحاب النار هم فیها خالدون (بقره، ۲۵۷)».
۵. اگر به معنای ولایت، آن گونه که در قرآن کریم به کار رفته است، توجه کنیم، تقسیمبندی حیات اجتماعی انسان به دو جبهه حق و باطل بیشتر برای ما روشن میشود. حقیقت ولایت عبارت است از بههم پیوستگی و هم جبهه بودن و اتصال شدید یک عده انسان همفکر و همهدف، تحت رهبری واحد. اینان با رهبری انسانی که پیشرو آنان است، در مسیری که به هدفی مشخص منتهی میشود، قدم بر میدارند و به پیش میروند. از آنجا که این دو جبهه در تناقض و تضاد با هماند و سر ناسازگاری با هم دارند، مؤمنان تحت ولایت الهی و حاضر در جبهه حق نمیتوانند تحت ولایت طاغوتیان قرار بگیرند و ولایت آنان را بپذیرند٭:
«یا أیها الذین آمنوا لا تتخذوا عدوی و عدوّکم اولیاء تلقون الیهم بالموده و قد کفروا بما جاهکم من الحق ... (ممتحنه، ۱)»
۶. این مبارزه تاریخی و پیوسته، امروز با ظهور انقلاب اسلامی و بیداریِ بخش قابل توجهی از مسلمانان وارد مرحله جدیدی شد و در شکل مبارزه میان «جبهه مقاومت اسلامی» و «استکبار جهانی» (آمریکا و تابعان او) ظهور و بروز یافت.
توجه جامعه و بهخصوص نوجوانان و جوانان به این نگاه قرآنی به جامعه و مناسبات آن نیازمند رویکرد خاصی در تربیت است تا دانشآموزان به این تلقی از تحولات اجتماعی برسند و در هنگام تعیین موضع بتوانند جبهه حق و باطل را تشخیص دهند و به انسانی بیطرف و بیمبالات تبدیل نشوند. به بیان امام راحل قدسسره فرزندانمان را شیربچگانی تربیت کنیم که در برابر صهیونیزم جنایتکار و حامیانش بایستند. در این مسیر، الگوها و اسوهها نقش اساسی را دارند و میتوانند نگاه دانشآموزان و جوانان را به این جهت سوق دهند.
۷. یکی از بزرگترین این اسوهها شخصیتِ ممتاز و برجسته سردار شهید حاج قاسم سلیمانی است. او که در نگاه دور یک نظامی موفق در جبهههای جنگ جلوه میکند، از نزدیک انسانی است که بهترین عملکرد را در جبهه مقاومت داشته است، بهطوری که میتوان گفت شکلگیری جبهه مقاومت و تداوم و تکامل آن به میزان زیادی نتیجه عمل درست و قوی اوست. جبهه باطل و استکبار با تبلیغات فراوان و بیوقفه تلاش میکند مانع شکلگیری این جبهه یا مخدوش شدن آن شود، اما شناخت جوانان باشخصیتی نظیر این سردار بزرگ میتواند شناخت درستی به جوانان ما بدهد تا در میان هیاهوی تبلیغات راه را از چاه و دوست را از دشمن بازشناسند و به حول و قوه الهی بهعنوان عضوی از جبهه مقاومت اسلامی وارد زندگی اجتماعی شوند.
٭ طرح کلی اندیشه اسلامی. حضرت آیتالله خامنهای. ص ۵۳۲.