غفلت از تدبر در قرآن کریم خسارت بار است
۱۳۹۸/۱۲/۱۲
گفت و گو با دکتر علی تفریحی، معلمی با ۲۷ سال سابقه تدریس قرآن کریم در بجنورد
اشاره
دکتر علی تفریحی در سال ۱۳۴۹ در شهر «ستخواست» از توابع شهرستان «جاجرم» (استان خراسان شمالی) متولد شد. در سال ۱۳۶۸، بعد از گرفتن دیپلم وارد «دانشگاه تربیتمعلم شهید بهشتی» مشهد شد و در رشته دینی و عربی مدرک کاردانی گرفت. طی سالهای ۱۳۷۲ تا ۱۳۷۴، در مرکز آموزشهای ضمنخدمت آموزشوپرورش، دوره کارشناسی را به پایان برد و از سال ۱۳۸۶ تا ۱۳۸۸ در دوره کارشناسی ارشد تحصیل کرد. سرانجام در سال ۱۳۹۴ از پایاننامه دکترایش دفاع کرد.
وقتی از سرگروه دین و زندگی استان خراسان شمالی خواستیم تا از فعالان شناختهشده قرآن، فردی را برای گفتوگو معرفی کند، آقای تفریحی را معرفی کرد. تفریحی ۲۷ سال بهصورت پیوسته در مدارس و مراکز آموزش عالی استان خراسان شمالی، قرآن تدریس میکند و حافظ کل قرآن است. این گفتوگو را با هم میخوانیم.
آقای دکتر تفریحی پایاننامههای شما در دورههای کارشناسی ارشد و دکترا چه بود؟
به نام خدا پایاننامهام در دوره کارشناسی ارشدم درباره یکی از مفسران به نام سُدّی کبیر، بود با عنوان «سُدّی کبیر و اقوال او در تفسیر» که این کار را براساس تفسیرهای مجمعالبیان و المیزان انجام دادم. اما پایاننامه دوره دکترایم با عنوان «بررسی سبب صدور حدیث شیعه» بود.
جنابعالی بهطور مداوم از همکاران وزارت آموزشوپرورش بودهاید؟
بله، از ســـال ۱۳۷۰ کــه دوره تربیتمعلم بنده پایان یافت، شروع به تدریس در مدارس کردم. از سال ۱۳۷۰ تاکنون بدون وقفه کارم معلمی بوده است و وارد هیچ کار اجرایی نشدهام.
معلم کدام دوره تحصیلی بودهاید؟
کارم را از مدارس دوره راهنمایی تحصیلی آغاز کردم. در این دوره، قرآن، عربی و دینی تدریس میکردم. ولی پس از چند سال عربی را کنار گذاشتم و در دبیرستان فقط به تدریس قرآن و دینی پرداختم تا اینکه با اخذ مدرک دکترا، باز هم در دانشگاهها قرآن را تدریس میکنم.
آقای دکتر تفریحی! از چگونگی شکلگیری علایق خود به قرآن بفرمایید. علاقه شما به قرآن چطور شکل گرفت: در خانه، مدرسه یا به علت دیگری؟
اصل خانواده است. شکر خدا خانواده بنده، همیشه مذهبی و مقید به آداب دینی بودهاند. برادرم نیز در دفاعمقدس به درجه رفیع شهادت نائل شد. برادر شهیدم، وقتی بنده کلاس اول ابتدایی بودم، قرآن را به من آموزش میداد. به برکت قرآن، خیلی زود قرآنخوان شدم و پس از آن کار را پی گرفتم و بهصورت متوالی چند بار قرآن را ختم کردم. البته نمیتوان از نقش معلمها در مدارس گذشت، زیرا معلمان برای من مشوقهای خوبی بودند. با تشویق و راهنمایی معلمها در مسابقات شرکت میکردم.
در سال سوم دبیرستان بودم که فکر کردم خوب است در کنار درس و مشق و تابستانها که همراه پدرم کار کشاورزی میکردم، در فرصتهایی که پیش میآید قرآن را حفظ کنم. در حقیقت هدایت خداوند بود که قرآن را حفظ کنم. برای مثال، وقتی گوسفندان را به چرا میبردم، آیاتی از قرآن را نیز حفظ میکردم. به این دلیل که نه کلاسی بود، نه آموزشی، مستمر هم نبود و راهنمایی هم نداشتم، هشت سال طول کشید تا کل قرآن را حفظ کنم. بعد هم با شرکت در امتحان، مدرک درجه ۳ حفظ و مفاهیم قرآن را گرفتم.
برای استمرار اشراف به حفظ آیات قرآن، تکرار هم میکنید؟
در هر فرصتی که به دست میآید، بهویژه تابستانها، مرور میکنم تا فراموش نشود.
جنابعالی ساکن بجنورد هستید. فعالیتهای آموزشی شما همین جا متمرکز است؟
از زمانی که وارد آموزشوپرورش شدهام، تمام فعالیتهای آموزشیام در بجنورد بوده است.
به غیر از آموزشوپرورش و دانشگاه، چه فعالیتهای قرآنی در سطح جامعه دارید؟
با مؤسسههای آموزش قرآن هم همکاری میکنم. بیشتر فعالیت بنده در این مؤسسهها، در زمینه تدبر در قرآن است.
در زمینه تدبر چه کار میکنید و چه چیز را آموزش میدهید؟
به نظرم اهمیت تدبر در قرآن در جامعه مغفول است؛ بهویژه در میان اهل فرهنگ. میتوان علت عدم توجه به تدبر را در خلط بین تفسیر و تدبر دانست. میدانیم که تفسیر کاری تخصصی است و کار هرکس نیست. اما میشود گفت: هرکس به اندازه علم و درک خود میتواند در قرآن تدبر کند. وقتی در قرآن آمده است «یتدبّرون القرآن»، مخاطب همگاناند. رسول اکرم(ص) میفرمایند: «یا معاشر الناس تدبّروا فیالقرآن». ایشان هم با همگان سخن میگویند، پس این کار ممکن است. لذا به دلیل باز نشدن مفهوم تدبر برای عموم مردم، حتی اهل فرهنگ، آن را با تفسیر اشتباه میگیرند و میگویند تفسیر که کار ما نیست. اهل فن باید به آن بپردازند.
جنابعالی از تدبر در قرآن چه درکی دارید که میفرمایید، هرکس و در هر سطحی از دانش و اطلاعات میتواند تدبر کند؟
بهصورت ساده عرض کنم، تدبر میتواند در یک آیه قرآن هم باشد. یعنی خود را مخاطب آن بدانیم و ببینیم به ما چه میگوید. زیرا قرآن که فقط برای پیغمبر خدا(ص) و برای اهل علم نیامده است، برای هدایت تمام بشر نازل شده است. مثل بخشنامهای است که صادر میشود و همه مردم را در نظر دارد. لذا همه سعی میکنند از مفاد آن سر در بیاورند تا از منافع آن بهرهمند شوند و از هشدارهای آن بر حذر باشند. وقتی قرآن از صفات مؤمنان سخن میگوید، میتواند مثل همان بخشنامه باشد تا به دقت به آن توجه کنیم و خود را با آن صفات بسنجیم که چقدر در ما هست. یا وقتی درباره منافقین میفرماید: وقتی به نماز میایستند، کسلاند، باید دقت کنیم و بیندیشیم که هریک از ما چطور نماز میخوانیم. این کار خیلی راحت است و به داشتن علم خاصی نیاز ندارد. پس همگان میتوانیم خود را مخاطب قرآن بدانیم و حداقل خود و کار خود را در آینه آیات قرآن کریم بنگریم. البته علتهای دیگر هم دارد، ولی دلیل اساسی همین است که عرض کردم.
با عنایت به تجربه درازمدت شما در آموزش قرآن کریم، هم در مدارس و مراکز آموزش عالی و هم در سطح جامعه، میتوانیم از شما انتظار داشته باشیم که از وضعیت آموزش قرآن کریم در ابعاد کیفیت کتابهای آموزشی، شیوه تدریس در مدارس و سطح کیفی آموزش معلمان نقدی ارائه بدهید.
یکی از نارساییهای موجود در آموزش قرآن در آموزشوپرورش که مسبوق به سابقه است، ناهماهنگی بین مؤلفان کتابها و دانشگاه فرهنگیان است که وظیفه تربیت معلم قرآن را به عهده دارد. بنده اکنون در دانشگاه فرهنگیان مشغولم. در این دانشگاه روش آموزش قرآن تدریس شود.
روش کنونی آموزش قرآن مربوط به چند سال قبل است، در حالیکه اکنون کتابها تغییر کردهاند. یعنی همزمان با اینکه مؤلفان کتابهای جدید را آماده کردهاند، کلاسهای ضمنخدمت روش تدریس نیز برای معلمان برگزار شدهاند. ولی دانشجویان این دانشگاه از چنین آموزشی محروماند. این دانشجویان که باید معلم شوند، دارند چیزهای دیگر میخوانند که تاریخ مصرفشان گذشته است. لذا دانشجویان بهروز نیستند و از معلمان در حال تدریس عقب ماندهاند.
البته در دانشگاه فرهنگیان، هر پایه یک کتاب دارد و در هر نیم سال ۳ ساعت روش تدریس قرآن را آموزش میبینند. اگر بخواهیم کتابهای معلم شش پایه آموزشوپرورش تدریس شود، حجم زیادی دارد. بهتر است از مجموع کتابهای معلمی که در آموزشوپرورش تألیف شدهاند، یک کتاب تهیه شود و این کتاب را در دانشگاه فرهنگیان و مراکز ضمنخدمت آموزشوپرورش تدریس کنند. اکنون جای این کتاب در این دو مرکز خالی است. من تا حدی با گزینش بخشهایی از این کتابها چنین کاری را کردهام و در اختیار دانشجویان قرار دادهام، مثلاً در دوره ابتدایی بخشهای مشترک داریم، ولی هر پایه بخش آموزشی خاص خود را هم دارد. به هر حال نبود کتاب آموزشی هماهنگ با آنچه در مدارس میگذرد، یک اشکال است.
خوشبختانه کتابهای درسی مدارس هر سال بهتر میشوند. بنده یکی از کسانی هستم که در دورههای ضمنخدمت، همزمان با تغییر کتاب، برای همکاران تدریس کردهام. ولی ضعفی که شاهد آنیم، ضعفی است که به کار برخی از همکاران معلم ما برمیگردد. در زمینه قرائت و آموزش قرآن این ضعف مشهود است. نمیتوان این نارسایی را از طریق آموزشهای فضای مجازی برطرف کرد. مرجع اصلی در آموزش فیزیک و شیمی، کتاب است، ولی در آموزش قرآن چنین نیست. بعضی دانشآموزان در قرآن رتبه استانی یا کشوری دارند. برخی از آنها در بیرون مدرسه، در کلاسها و در محافل قرآنی شرکت میکنند. چیزهایی میدانند که ممکن است معلم نداند. مثلاً مباحث صوت و لحن را برخی از دانشآموزان میدانند، ولی بعضی از معلمان از آنها اطلاعی ندارند یا موارد تجویدی همینطورند.
صوت و لحن باعث زینتبخشی به کلاس میشود. متأسفانه اغلب معلمان ما یا در کلاس قرآن نمیخوانند، یا اگر هم بخوانند، خیلی معمولی قرائت میکنند که رونقبخش قرآن در کلاس نیست تا دانشآموز را به قرآن و معلم علاقهمند کند. به هر حال اطلاعات معلم قرآن باید خیلی زیاد باشد تا بتواند به پرسشها و نیازهای دانشآموزان پاسخ درست بدهد. لذا معلم باید تجوید بداند، با تفسیر آشنا باشد، تدبر را به خوبی فهم کند، از اخلاق قرآنی بهره کافی و لازم داشته باشد، قرآن را درست بخواند، و تا حد ممکن خوشصدا باشد. اکنون چنین نیست و تعداد معلم با این ویژگیها کم است.
اینها گرچه وظیفه آموزشی نیستند، ولی تأثیر خاصی بر دانشآموزان دارند. معلم با این ویژگیها میتواند استعدادهای دانشآموزان را در حوزه قرآن کشف و آنها را جذب کند و پرورش دهد. برای مثال، یک دانشآموز خوشصدا در کلاس داریم، اگر وی جذب قرآن نشود، میرود خواننده میشود؛ معلوم هم نیست که چطور خوانندهای بشود.
شما کتاب، نوشته و مقاله مستقل هم در زمینه آموزش قرآن دارید؟
نوشتههایی برای مثال در مورد تدبر دارم، ولی هنوز نتوانستهام در قالب کتاب آنها را تدوین کنم. بیشتر هم در قالب جزوههایی است که برای تدریس در دانشگاه تهیه کردهام. مقالههای چاپشده دارم؛ از جمله درباره رسمالخط قرآنی. نیازهای آموزشی آنقدر بنده را مشغول کردهاند که فرصتی برای تدوین و تألیف کتاب برایم نمانده است. ولی از دغدغههای مهم بنده به حساب میآید.
در مجله رشد هم اثر چاپشدهای دارم با عنوان به نظم درآوردن واژههای قرآن که مربوط به کتابهای سه پایه دوره راهنمایی است. البته سالها پیش چاپ شده است.
شما از کیفیت کار معلمان رضایت ندارید. چه پیشنهادی برای افزایش سطح سواد قرآنی و تعمیق آن نزد همکاران معلم دارید که حداقل در سطح استان شما ـ خراسان شمالی ـ با توجه به امکانات دنبال شود؟
یکی از راهکارها، برگزاری دورههای ضمنخدمت حضوری است که توضیح دادهام. یکی هم استفاده از نرمافزارهاست. البته نرمافزارهایی که با نیاز معلم و دانشآموز متناسب باشد. برای بخشی از آموزش این نوع نرمافزارها مفیدند؛ مثل نرمافزارهای تجویدی و صوت تخصصی. نرمافزارهایی که بهکار معلم میآیند و نرمافزارهایی که دانشآموز میتواند از آنها استفاده کند. البته انتقاد من از فضای مجازی به معنای رد استفاده از آن نیست، بلکه میتواند بهعنوان یکی از امکانات کمکآموزشی بهکار آید.
بنده در فضای مجازی فعالم و به پرسشها و شبهههای دانشآموزان و دانشجویان پاسخ میدهم. این کار مستمر بنده است و وقت زیادی را روی این کار میگذارم. زیرا احساس میکنم بهعنوان معلم قرآن وظیفه و رسالت مهمی در این زمینه دارم. آموزش قرآن به جای خود محفوظ است، ولی باید در میدان رفع شبهه بسیار فعال باشیم.
آیا ممکن است که پرسشها و پاسخها را برای چاپ مکتوب هم تدوین کنید؟ بهویژه آنهایی که عمومیت دارند، زیرا وقت گذاشتهاید، پس بهتر است حداکثر استفاده به عمل آید.
برای تهیه جواب برخی از پرسشها خیلی وقت میگذارم تا پاسخی اساسی و همهجانبه داده باشم. زیرا بسیاری از سؤالها تکرار میشوند و لازم است بهصورت بنیانی به آنها بپردازیم و جواب همهجانبهنگر بدهیم.
سر کلاس هم دانشآموزان زیاد میپرسند. تا وقتی با دانشآموزان درس داشتم، عمده کارم در کلاس، به پرسش دانشآموزان اختصاص داشت. میگفتم هر سؤالی دارید، مطرح کنید. الان در دانشگاه به دانشجویان میگویم، سؤالهای خود را نگفته نگذارید. اگر جواب را میدانم، همانوقت میگویم. وقتی هم به مطالعه و کاوش بیشتر نیاز دارم، میگویم در جلسه بعد جواب میدهم.
به دانشجویان میگویم، شما باید استاد را به چالش بکشید و فقط مستمع نباشید. از من سند و مدرک حرفهایم را بخواهید. باید متوجه باشیم که رسالت معلمان برای جهتدهی فکری به دانشآموزان اهمیت زیادی دارد. نباید از این نکته غفلت کنیم.
معلمان باید در زمینه سؤالها و شبهههای روز، کارامد و آگاه باشند. در فضای مجازی هم، کانالهای خوب و قوی داریم. معلم دینی و قرآنی باید اهل مطالعه باشد و اطلاعات جانبی روزآمد داشته باشد. زیرا حد پرسشها از معلمان فیزیک، شیمی و ریاضی مشخص است، ولی معلم دینی باید پاسخگوی تمام سؤالها، ابهامها و شبههها و مشکلات دانشآموزان باشد. معلمی میتواند در دل دانشآموزان خانه کند که از یک طرف سنگ صبور باشد و از طرف دیگر بتواند پاسخهای اقناعی بدهد.
روز معلم سال ۱۳۹۷ بود که در دیدار با فرهنگیان، مقام معظم رهبری درباره پرورش معلمان زبده و کارامد صحبت کردند. البته قبلاً نیز سخنانی از جمله درباره تربیتمعلم بهصورت خاص داشتند. در حقیقت از دوره دکتر نجفی بود که مراکز تربیتمعلم رو به ضعف و تعطیلی گذاشتند و سعی کردند خارج از چارچوب تربیتمعلم، معلم را وارد آموزشوپرورش کنند. شما که با دانشگاه فرهنگیان سروکار دارید، درباره قوت و ضعف احتمالی این مراکز چه نظری دارید؟
یکی از نقصهای عمده در جذب معلم از طریق دانشگاه فرهنگیان، موضوع گزینشی است. متأسفانه الان دقت در گزینش مانند قبل نیست و خیلی راحت از این مورد مهم چشمپوشی میکنند. زمانی که ما به دانشگاه تربیتمعلم رفتیم، چقدر تحقیق محلی میکردند و چقدر افراد را در دوره تحصیل زیر نظر داشتند. آنوقتها، هم موقع ورود و هم زمان خروج از دانشگاه، مراحل گزینش داشتیم، الان چنین نیست. اکنون ما با افرادی سروکار داریم که برای تعلیموتربیت وارد مراکز تربیتمعلم نشدهاند. این افراد به آموزشوپرورش آسیب میزنند.
مقام معظم رهبری که واقعاً نظر کارشناسی دقیق در مورد جذب نیرو دارند، فرمودند: تربیت معلم آموزشوپرورش باید از طریق دانشگاه فرهنگیان انجام شود. اینکه دولت آزمونهای استخدامی میگذارد. هزاران نفر را جذب میکند و برای آنان در تابستان دورهای میگذارد، چطور میتواند معلم را آماده کند؟ در حالیکه در مدت چهار سال هم نمیشود بهصورت رضایتبخش در دانشگاه فرهنگیان این کار را کرد!
بنده در دورههای تابستانی تدریس داشتهام. در جلساتی که طبق ماده ۲۸ تشکیل میشوند نیز تدریس کردهام. همانطور که در دانشگاه فرهنگیان تدریس میکنم. خب اینها خیلی متفاوتاند. اگر در یک دوره تابستانی سهماهه، از ساعت ۸ صبح تا به فرض ۸ شب کار کنید، چقدر این فشار میتواند برای شرکتکنندگان مفید باشد؟ چقدر میتواند بازدهی مفید و آموزنده داشته باشد؟ معلوم است که ناکارامد و آسیبرسان است.
همانطور که مقام معظم رهبری فرمودند، در مواقع اضطرار دوره سهماهه اشکال ندارد. یا برای دوره ضمنخدمت و به اصطلاح دوره بازآموزی یا دانشافزایی دوره سهماهه عیبی ندارد. اما در وضع عادی، کار گزینش و آموزش باید از طریق دانشگاه فرهنگیان پیش برود. به نظرم دوره چهارساله خیلی طولانی و خستهکننده است و دوره تربیتمعلم دو ساله قبل خیلی بهتر بود. هم زودتر نیروها آماده میشوند و هم بازدهی بیشتر است.
میدانیم که در آموزشوپرورش، به اصطلاح قرآن کمعلامت برای آموزش در اختیار دانشآموزان قرار میگیرد. آیا از همین نوع قرآنها در دانشگاه فرهنگیان برای دانشجویانی که قرآن و معارف اسلامی میخوانند، استفاده میشود یا خیر؟ یعنی این هماهنگی بین این دو نهاد وجود دارد؟
قرآنهای کمعلامت خیلی خوباند و کار قرائت را آسان میکنند. زیرا با نگارش زبان فارسی مشابهت دارد. ولی به نظرم در حذف سکون زیادهروی شده است.
چرا سکون را مهم گرفتهاید و بر حرکات دیگر تأکید ندارید؟
حذف سکونی که بین کلمه باشد، مشکلی به وجود نمیآورد، اما اگر به حروف ناخوانا برسیم، در قرائت این حرف ناخوانا که بعد باید به اولین حرفی بچسبد که یا ساکن یا مشدد است، اگر حرف شمسی باشد مشدد و قابل تشخیص است، ولی اگر قمری باشد، دانشآموز دچار مشکل میشود. مثلاً اگر سه حرف ناخوانا باشد که بدون علامتاند، حرف چهارم ساکن هم باز بدون علامت است. در این صورت نمیداند که به کدام حرف وصل کند. یعنی در اتصال قبل و بعد حروف ناخوانا گیر میکند. البته میشود راه میانهای را انتخاب کرد.
با حذف سکون موافقم به شرطی که در لغزشگاهها، یعنی در وضعیت اتصال حروف ناخوانا، سکون را بیاوریم. ما میخواهیم به این ترتیب کار خواندن را برای دانشآموز راحت کنیم. این اقدام در همین راستا باید صورت گیرد. این حالت هم محدود است. اما در مورد دانشگاه فرهنگیان، بهصورت رسمی و عمومی این کار انجام نمیشود که از قرآن کمعلامت استفاده کنند. به سلیقه استاد بستگی دارد. ممکن است استادی بخواهد از قرآن کمعلامت برای آموزش استفاده کند، اما در دانشگاه چنین امکانی فراهم نیست.
در دانشگاه دغدغه هماهنگی با آموزشوپرورش را ندارند که عرض کردم و این یک نقص است. دانشگاه باید در نظر بگیرد که این دانشجویان قرار است معلم بشوند و سر کلاس بروند، پس باید با وضعیت و امکانات آن آشنا بشوند. ولی این دغدغه وجود ندارد. بنده در آنجا از نرمافزاری استفاده میکنم که قرآن کمعلامت دارد.
درباره ترویج حفظ قرآن در آموزشوپرورش چه نظری دارید؟
خب هرچه بیشتر باشد، بهتر است. ولی در مدارس باید این هدف تعقیب شود که دانشآموزان وقتی فارغالتحصیل میشوند، در طول ۱۲ سال حداقل جزء سیام قرآن را از حفظ داشته باشند. این کار هم باید به تدریج صورت بگیرد و جاذبه هم دارد. البته نباید اجباری باشد. باید با ایجاد جاذبه و تشویق این هدف را پیش برد. میتوانند امتیازی برای سربازی، در کنکور، در استخدام، یا برای ورود به دانشگاه فرهنگیان قرار بدهند تا مؤثر باشد.
مانند پیشنهاد شما را هیئت داوران مسابقات سراسری قرآن دانشآموزان سال ۱۳۹۷ در بیانیه پایانی آورد که برای افراد منتخب این مسابقات امتیازات و تسهیلاتی به منظور ورود به دانشگاه فرهنگیان در نظر بگیرند. وزیر سابق آموزشوپرورش هم در روز پایانی بود و شنید.
باید برای افراد مشوق گذاشت. درست است که روی مشوق مادی نباید زیاد انگشت گذاشت، اما نوع تأثیر آن به شخص بستگی دارد. به هر حال مشوقهای مناسب در هر کاری لازم است. بانکها که برای همه کارها وام میدهند، چه اشکالی دارد که به حافظ قرآن هم که نیاز دارد، وام بدهند!
دانشجویان دانشگاه فرهنگیان، همین دانشآموزانی هستند که معلمان محترم از میزان رویکرد آنان به قرآن و قرائت آن رضایت ندارند. خب اینان در دانشگاه فرهنگیان چه وضعی دارند، بهویژه آنانی که فردا باید معلم قرآن و دینی بشوند؟
آنجا هم ضعفهایی را شاهدیم. در مورد گزینش که صحبت کردیم، یکی از ضعفها «فقدان نیازسنجی» است. دانشجویان رشته معارف، باید بار اصلی تدریس قرآن را در مدارس به دوش بگیرند. ولی در زمینه آموزش علوم قرآنی خیلی کاستی دارند. در گزینش به حد لازم به تسلط افراد در قرائت قرآن توجه نمیشود که البته حداقل معیار است. حال که وارد شدند، باید برای خروج شرط بگذارند. یکی از شروط تسلط لازم بر قرائت درست قرآن است، زیرا میخواهد معلم قرآن بشود.
جناب دکتر تفریحی متشکریم. در ایفای رسالت معلمی خداوند به شما توفیق بدهد.
۵۹۲