به یاد دارم که روز اول مدرسه، معلم بین بیان حرفها، سفارشها و انتظاراتش، از همه خواست که یک دفترچه کوچک برای یادداشت تکالیف مدرسه در نظر بگیریم و همیشه همراهمان داشته باشیم. اوایل که هنوز توان خواندن و نوشتن نداشتیم، به نوبت سر میز او میرفتیم و خودش برایمان مینوشت که روز بعد چه کارهایی باید انجام دهیم. بعد از یاد گرفتن حروف و قلم به دست شدن، مسئولیت این کار بر عهده خودمان قرار گرفت؛ او روی تخته یادداشت میکرد و ما توی دفترچه وارد میکردیم. دفترچه صورتی کلاس اول، زرد راهراه کلاس دوم و گلگلی کلاس سوم هنوز هم بین وسایل قدیمیای که به یادگار نگه داشتهام، هستند.
به مرور که سالهای تحصیلی بالاتر را میگذراندیم، سنت دفترچه یادداشت مخصوص به کنج کتاب نویسی تغییر کرد، اما همچنان به حافظه اکتفا نمیکردیم و ترجیح میدادیم خودمان را به دردسر فراموشی و به دنبالش آماده نکردن تکالیف نیاندازیم.
این روزها با پیشرفت فضای مجازی و گوشیهای تلفن همراه که همیشه در دسترس هستند، روش یادسپاری تکالیف مدرسه هم دستخوش تغییر شده است. مرسوم است معلم و دانش آموزان، یک گروه در یکی از شبکههای اجتماعی تشکیل دهند و در واقع از آن به عنوان بال کمکی استفاده شود. مثلاً ممکن است معلم متذکر شود که فلان چیز را امروز در گروه به اشتراک میگذارم یا فلان روز تعطیل، تکلیفتان را از گروه چک کنید. همچنین اگر کسی سؤالی داشته باشد، میتواند آن را بپرسد یا در صورت نیاز به اعمال تغییر، افزودن و کاستن در تکالیف دانش آموزان، معلم به راحتی آنها را اعمال میکند. البته میزان بهرهگیری از این فضا، بستگی به برنامهریزی معلم دارد و او میتواند تصمیم بگیرد که به کلی بیخیال استفاده از آن شود؛ اما غالب معلمها سعی میکنند این فضا را نادیده نگرفته و از آن استفاده کنند.
از آنجایی که انتظار میرود فرزندی در مقطع ابتدایی، گوشی و صفحات اجتماعی شخصی نداشته باشد، باید از تلفن همراه والدین خود برای این امور استفاده کند. عقل حکم میکند که از امکانات موجود برای پیشبرد بهتر اهداف خود استفاده ببریم؛ اما باید محاسن و معایب هر کاری را کنار هم دید و سنجید. محاسنش را حفظ و پررنگ و معایب را اصلاح کرد تا نتیجهای به دست آید که در کنار خود تخریب جوانب دیگر را به همراه نداشته باشد.
والدینی که با آنها در این زمینه برخورد کردهام، دیدگاههای مختلفی داشتهاند و بر اساس همین دیدگاه، روشهای متفاوتی را در پیش گرفتهاند. عدهای هر گونه ارتباط فرزندانشان به خصوص در سنین پایین را با فضای مجازی مضر میدانند و مانع آن میشوند. با این روش، فرزندان خود را از جمع بقیه هم سالانشان جدا میکنند و طبیعتاً مشکلاتی برای آنها میآفرینند. مثلاً این دانشآموزان در دریافت دادهها، جزوات، سؤالات، پرسش و پاسخها، تکالیف دقیقه نودی و اموری از این دست عقب میمانند و دچار سردرگمی خواهند شد. از طرفی هرگز فرصت یادگیری به موقع برای استفاده صحیح از فضای مجازی را پیدا نخواهند کرد؛ چیزی که در سبک زندگی امروز، خوب یا بد، نیاز هر کسی است.
دستهای دیگر اجازه استفاده آزادانه فرزندانشان از فضای فراهم شده را میدهند؛ بدون آنکه نگران چیزی باشند. فرزندان چنین والدینی، همانهایی خواهند بود که از چک کردن گروه کلاسیشان در صفحات اجتماعی شروع میکنند و کمکم پایشان به چتهای مداوم با دوستان، مرور پروفایلها، بازی، سرچ و از این قبیل وقت گذرانیها باز میشود. بدون وجود محدودیتهای منطقی، چنین اتفاقی اصلاً دور از انتظار نیست؛ زیرا بچهها بیش از اینکه به فکر سود و زیان یک کار باشند، تحت تأثیر هیجان و لذتی که از آن دریافت میکنند، قرار میگیرند و وقتی هیچ مانعی در مقابل خود نبینند به سرعت جذب میشوند. این جاذبه در فضای مجازی به شدت بالاست، اگر مدیریت نشود به زودی وابستگی ایجاد خواهد کرد و آن وقت دیگر به راحتی قابل کنترل نخواهد بود.
گروهی نیز مدام در نگرانی و تشویش از این اتفاق به سر میبرند، مدرسه را مسئول و مقصر میدانند که فرزندانشان را در معرض ارتباط با فضای مجازی قرار داده است و از نتایج آینده در هراسند، اما به جز انتقال بدون فیلتر اضطراب و دلمشغولی خود به فرزندان و کلافه کردن آنها، کار دیگری نمیکنند. گاهی دست به سرزنش میزنند و استفاده را محدود میکنند، گاهی مقاومت را در توان خود نمیبینند و ترجیح میدهند عکسالعملی نشان ندهند؛ در نتیجه فرزندان خود را در برزخی قرار میدهند که گاهی خود را رها میبینند و گاهی محصور. در نتیجه نمیدانند چگونه میتوانند هم والدین خود را راضی نگه دارند و هم نیاز خود را برطرف کنند.
اما هیچ یک از این روشها آنی نیست که نتیجه مطلوب را در پی داشته باشد. افراط وتفریط در عمل یا به طور کلی دست از عمل شستن و قدم در راه انفعال گذاشتن، هر یک آسیبهای خود را نصیب فرزندان و طبعاً والدین میکند.
چگونه رفتار کنیم؟
•
همین که قرار باشد فرزند از وسیله ارتباطی والد استفاده کند، زمینه مدیریت
آسانتر را فراهم میآورد؛ کما اینکه در مورد کنترل کلیت استفاده فرزندان
از وسایلی نظیر لپتاپ، گوشی و تبلت توصیه میشود که آنها را در مالکیت
خود نداشته باشند، بلکه از آنچه تحت مالکیت والدین است، استفاده کنند؛
بنابراین فرزندتان باید بداند لازم است برای استفاده از چیزی که مالک آن
شما هستید، اجازه بگیرد و همین مقدمه نظارت شما است.
•
مهم است که از همان ابتدا، این موضوع را به بچهها بفهمانیم که استفاده از
شبکههای اجتماعی، باید با هدف خاصی باشد و آنها ابزاری برای وقت گذرانی
نیستند؛ یعنی شما زمانی سراغ گوشی خواهی رفت که به آن نیاز داشته باشی و
قرار باشد برنامه تحصیلیات را چک کنی. کارهای دیگر وقت تلف کردن است و
بهتر است زمان را به چیزهای ارزشمندتر و مفیدتری اختصاص داد.
• اگر برای انجام همان کارهای هدفمند هم محدوده زمانی در نظر گرفته شود، کنترل و مدیریت بهتر پیش خواهد رفت.
• با
فرزندتان طوری برخورد کنید که رابطهتان صادقانه پیش برود تا هرگز به
دنبال دور زدن شما نباشد یا شما بخواهید مدام بالای سر او باشید. دلایلتان
را برای روشی که در پیش گرفتهاید برایش توضیح دهید. در این صورت است که او
شخصیت خود را بالاتر میبیند و سعی میکند خواسته شما را درک و با آن
همراهی کند. اگر در شیوههای تربیتی خود درست پیش بروید، او به جایی خواهد
رسید که احساس نیازی برای استفاده طولانی مدت از این ابزار در خود نخواهد
دید و عاقلانه از آن استفاده خواهد کرد.
|