طنابکشی گروهی
وسایل مورد نیاز:
• یک طناب نرم که به پوست دست کودک آسیب نرساند.
• (برای هر کودک حدود یک متر) و مقدار کمی روبان و ماژیک یا گچ.
روش اجرا:
روبان را دقیقاً به وسط طناب متصل میکنیم و خط بزرگی با ماژیک یا گچ بر زمین میکشیم.
از آنجا که میتوان این بازی را در فضای باز و یا حتی در محیط کلاس انجام داد، در آن از مشارکت تعداد زیادی از بچهها استفاده میشود؛ مثلاً دو گروه ۶ تا ۷ نفره و یا حتی بیشتر.
سهم کودکان در این بازی یکسان است؛ بنابراین همه آنها از مشارکت در بازی لذت زیادی میبرند.
ماهیگیری آهنربایی
وسایل مورد نیاز: یک چوب دستی که بهعنوان میله ماهیگیری به کار میرود؛ چند شکل ماهی که روی مقوا کشیده شده و سپس بریده شده است؛ گیرندههای کاغذ بزرگ، یک آهنربای کوچک، مقداری نخ.
روش اجرا: تعدادی شکل ماهی را روی یک قطعه مقوا بکشید و آنها را با قیچی ببرید. آهنربای کوچک را به نخ و سپس به چوب دستی متصل کنید. به سر هر ماهی مقوایی یک گیره کاغذ بچسبانید. کودکان را به گروههای دو یا چند نفره تقسیم کنید تا در لحظات بازی، با تشویق همگروههای خود در نتیجه بازی مشارکت داشته باشند. حتی میتوانید روی هر ماهی را شمارهگذاری کنید. با انجام دادن این بازی، کودک با شمردن و نام اعداد نیز آشنا خواهد شد.
قطار اعداد
وسایل مورد نیاز: مقوای کلفت، ماژیک، قیچی
روش اجرا:
یک قطار دارای شمارههای مختلف بسازید؛ به این صورت که ابتدا تصویر یک قطار را که حداقل ۱۵ تا ۲۰ واگن ۱۰ سانتیمتری دارد، روی قطعهای مقوا نقاشی کنید. سپس تصویر واگنهای نقاشیشده قطار را همانند پازل تقسیمبندی و از عدد یک تا ... شمارهگذاری کنید. آنها را به ترتیب ببُرید. هر بخش را به نحوی برش دهید که با عدد بعد و قبل خودش جور شود؛ مثلاً شماره دو (۲) فقط با شماره یک (۱) جور شود (مثل قطعات یک پازل). کودکان وقتی با مشارکت یکدیگر اعداد را با هم جفت میکنند تا شکل قطار را بسازند، توالی اعداد را کشف خواهند کرد.
کودک با انجام دادن این فعالیت، علاوه بر یادگیری اعداد به اهمیت کار گروهی و مشارکت پی میبرد و لذت مشارکت را میچشد.
بازیهای سنتی ـ مشارکتی
اکثر بازیهای سنتی، با مشارکت و به صورت گروهگروه انجام میشود؛ بازیهایی همچون: عموزنجیرباف، گرگم و گله میبرم، وسطی و زووو.. که مهمترین هدف آنها کسب لذت و ایجاد انگیزه مشارکت و احساس صمیمیت و اجتماعی شدن است. این بازیها نیاز چندانی به ابزار ندارند و در عین حال بازیکنان بیشتری را به خود جذب میکنند. در ادامه، یکی از این بازیها را بررسی میکنیم.
بازی سنتی عموزنجیرباف
اهداف کلی: آموزش اصوات، تقلید و شناخت صداهای مختلف حیوانات
اهداف جزئی: رعایت نوبت و احترام به حقوق دیگران، تحرک و شادی، تبعیت از قانون
تعداد بازیکن: حداقل ۱۰ نفر
سن بازیکنان: ۸ تا ۱۴ ساله
ابزار لازم: ندارد
محوطه بازی: محوطه خاصی لازم ندارد، ترجیحاً حیاط مدرسه.
شرح بازی:
ابتدا دو نفر که تقریباً از لحاظ نیروی جسمانی و قد و وزن یکسان و قدری بزرگتر از بقیهاند، انتخاب میشوند؛ یکی بهعنوان سرگروه و دیگری عموزنجیرباف.
این دو بازیکن به دو سر رشته و زنجیری که سایر بازیکنان با قلاب کردن دستهای یکدیگر درست کردهاند، میپیوندند و دایرهوار کمانی را تشکیل میدهند.
ابتدا سرگروه، عموزنجیرباف را مخاطب قرار میدهد و این دو سؤال و جوابهایی را به صورت شعر رد و بدل میکنند. البته در اینجا بقیه بچهها سرگروه را همراهی میکنند.
سرگروه و سایر بچهها
عموزنجیرباف!...
بله...!
زنجیر منو بافتی... ؟
بله...!
پشت کوه انداختی...؟
بله...!
بابا اومده!...
چیچی آورده؟...
نخود و کشمش!...
با صدای چی؟؟؟
با صدای گربه!!!
میو، میو، میو، ...
به محض اینکه عموزنجیرباف نام حیوانی را بر زبان میآورد، سرگروه و سایر بازیکنان صدای حیوان مورد نظر را درمیآورند؛ به راه میافتند و از زیر دستهای عموزنجیرباف و نفر دوم که دستهایشان را به هم دادهاند، میگذرند؛ به جز همان نفر دوم که به صورت کتبسته، پشت به بچهها قرار میگیرد.
سرگروه دوباره شعر را شروع میکند و عموزنجیرباف آن را با نام حیوانی تمام میکند و همه بچهها از زیردستهای به هم گرهخورده نفری که کتبسته پشت به بچهها ایستاده است و نفر سوم، عبور میکنند.
در نتیجه، نفر سوم نیز دستهایش پیچ میخورد و پشت به بچهها قرار میگیرد. خلاصه این بازی را تا جایی انجام میدهند که همه بچهها، جز سرگروه و عموزنجیرباف، کتبسته و پشت و رو و یا به عبارتی زنجیر(!!) شوند.
داستانی با هدف ترغیب مشارکت
یکی بود یکی نبود. شکارچی ماهری بود که روی زمین برای کبوترها دامی پهن کرده بود و کمی دورتر در گوشهای کمین کرده بود تا کبوترها بیایند. بعد از مدت کمی یک دسته کبوتر از راه دور پروازکنان و بازیکنان در آسمان ظاهر شدند و برای خوردن دانههایی که شکارچی ریخته بود، بیتوجه روی دام نشستند و گرفتار شدند. سردسته آن کبوترها طوقی نام داشت.
کبوترها وقتی دیدند که در دام افتادهاند، همه غمگین و ناراحت شدند و سعی کردند از میان سوراخهای تور فرار کنند اما موفق نشدند. شکارچی وقتی دید آن همه کبوتر در تورش گرفتار شدهاند، هیجانزده شد و به سمت دام دوید تا پرندهها را بگیرد. طوقی به همراهان خود گفت: «گوش کنید دوستان. ما خیلی عجله کردیم و در نتیجه به دام افتادیم، اما نباید وقت را تلف کنیم. شکارچی دارد به طرف ما میآید. اگر لحظهای را هدر بدهیم، فرصت فرار کردن را از دست خواهیم داد. باید متحد شویم و با مشارکت از دست او فرار کنیم. اگر هر یک از ما بخواهیم به تنهایی فرار کنیم، فایدهای ندارد. اگر بخواهیم خودمان را نجات دهیم، باید همکاری کنیم. کبوترها پرسیدند: «باید چه کار کنیم؟» طوقی جواب داد: «بیایید همگی، همزمان به یک طرف پرواز کنیم». کبوترها قبول کردند و همه با هم بلند شدند و در حالی که تور را با خود حمل میکردند، به رهبری طوقی پرواز کردند. شکارچی به سرعت به دنبال کبوترها دوید؛ به امید اینکه وقتی خسته شدند و به زمین افتادند، آنها را بگیرد اما هر چه شکارچی سریعتر میدوید، کبوترها سریعتر پرواز میکردند. بعد از اینکه آنها راهی طولانی پرواز کردند، طوقی گفت: «دیگر از شکارچی خبری نیست... پس بهتر است برای رهایی از این دام به طرف خانه دوستم، موش مهربان، پرواز کنیم. او میتواند تور را با دندانهایش پاره کند.»
کبوترها با همکاری هم به طرف منزل موش حرکت کردند. موش از دیدن کبوترها و تور تعجب کرد ولی به سرعت بند دامها را یکییکی جوید و از پای کبوترها جدا کرد. در آخر هم به کبوترها به خاطر آن همه یکدلی و همکاری آفرین گفت.
خلاقیت گروهی و مشارکت
کودک با مشارکت، ارزش کار کردن با دیگران را درمییابد و با همکاری و تعاون، در کارها پیشرفت میکند. همچنین با بهرهگیری از کمک و دانشِ دوستان و همکلاسیهایش، دستاوردهای چشمگیری در انتظارش خواهد بود.
فواید مشارکتهای خلاقانه
سرعت بخشیدن به کار کودک با انجام دادن کار مشارکتی در مییابد که مهم نیست که توانایی دارد یا خیر، مهم همکاری و مشارکت وی در فعالیتهای جذاب است.