ده گام با امام
۱۳۹۹/۰۲/۳۰
در سیام شهریور ۱۲۸۱ خورشیدی، در شهر خمین از توابع استان مرکزی، در خانوادهای اهل علم و دانش و تقوا چشم به جهان گشود. او را سید روحالله نامیدند. پدرش آیتالله سید مصطفی موسوی فرزند علامه سید احمد موسوی بود که هر دو از علمای صاحب نفوذ اراک به شمار میرفتند و مادرش، هاجر، فرزند آیتالله میرزا احمد خوانساری بود. سید روحالله پنجماهه بود که پدرش در مسیر خمین به اراک مورد حملۀ جمعی از اشرار قرار گرفت و به لقاءالله پیوست. در نتیجه روح الله دوران طفولیت را به یتیمی گذراند.
از همان دوران کودکی در محیط علمپرور خانواده به کسب علم و دانش پرداخت. پس از گذراندن دورههای مقدماتی، برای تکمیل تحصیلات دینی به اراک رفت و از محضر استادانی چون آیتالله محمدعلی بروجردی و آیتالله محمد گلپایگانی بهره برد. با عزیمت آیتالله شیخ عبدالکریم حائری به قم، او نیز راهی قم شد و از محضر استادان بزرگی چون آیتالله حائری و آیتالله محمدعلی شاهآبادی استفاده کرد و درحالی که تنها ۲۵ سال داشت، به درجۀ اجتهاد رسید.
در کنار تحصیل علم به تدریس نیز مشغول شد. درحالی که ۲۷ سال داشت و در زمانی که برپا کردن کرسی درس فلسفه در حوزه چندان رونقی نداشت و با مخالفتهایی نیز روبهرو بود، برای طلاب کرسی درس فلسفه برپا کرد. آغاز رونق گرفتن کرسیهای درس ایشان در قم، با ورود آیتالله سید حسین طباطبایی بروجردی به قم مصادف شد؛ چهرهای که بهتدریج و تا سال ۱۳۴۰ به اصلیترین مرجع تقلید جهان شیعه بدل شد. در این دوران، آیتالله خمینی(ره) چهرهای سرشناس در میان علمای قم بود و جمع قابل توجهی از طلاب جوان اطراف او گرد آمدند.
با درگذشت آیتالله بروجردی در فروردین ۱۳۴۰، آیتالله خمینی (ره) بهعنوان یکی از گزینههای اصلی مرجعیت مورد توجه قرار گرفت. سخنان و نامههای او خطاب به شاه در مهرماه ۱۳۴۱ علیه «لایحۀ انجمنهای ایالتی و ولایتی»، وی را در کانون توجهات قرارداد. چند ماه بعد، رفراندوم رژیم پهلوی برای طرح موسوم به «انقلاب سفید» را نقد و تحریم کرد. این اقدامات واکنش تند رژیم پهلوی را به دنبال داشت. مأموران امنیتی رژیم در نوروز ۱۳۴۲ با حمله به مدرسۀ فیضیه، به ضرب و شتم طلاب و مردم اقدام کردند که این اقدام واکنش آیتالله خمینی(ره) را به دنبال داشت. آیتالله خمینی(ره) در عاشورای ۱۳۴۲ بار دیگر رژیم پهلوی و شخص شاه و همچنین رژیم اشغالگر صهیونیستی را آماج سخنان کوبندۀ خود قرارداد. در نتیجۀ این اتفاقات آیتالله خمینی (ره) بازداشت و از قم به تهران منتقل شد. این اقدام قیام مردم تهران و ورامین را به بار آورد که بعدها به قیام پانزدهم خرداد مشهور و نقطۀ عطفی در تاریخ انقلاب اسلامی شد.
رویکرد انقلابی آیتالله خمینی(ره)، در میان ملت ایران جایگاهی کمنظیر به او بخشید. این جایگاه در قیام پانزدهم خرداد خود را نمایان کرد. در پی این قیام، رژیم پهلوی بهناچار آیتالله خمینی(ره) را آزاد کرده بود. با تصویب لایحۀ کاپیتولاسیون در مهرماه ۱۳۴۲، خمینی(ره) پیام هشدارآمیزی خطاب به رژیم پهلوی صادر کرد. درنتیجه، دوباره بازداشت و اینبار به ترکیه و سپس به نجف تبعید شد. با تبعید آیتالله خمینی(ره)، شبکۀ طلاب جوانی که در سالهای قبل گرد او جمع شده بودند، دست به کار برپایی جنبشی انقلابی در سرتاسر ایران شدند؛ جنبشی که بهتدریج در کنار جنبشهای سیاسی دیگر داخل ایران رشد یافت و زمینۀ انقلابی عظیم را فراهم کرد.
در آبان ۱۳۵۶، درگذشت مشکوک آیتالله سید مصطفی خمینی، فرزند ارشد آیتالله خمینی(ره)، که در ارتباط وی با شبکۀ انقلابی داخل کشور نقش مهمی داشت، زمینهساز اتفاقی بزرگ شد. انتشار مقالهای اهانتآمیز علیه آیتالله خمینی در روزنامۀ اطلاعات، در کنار شهادت فرزند ارشد ایشان، خشم و قیام مردم قم را به دنبال داشت که با سرکوب مواجه شد. این رویداد موجب شکلگیری سلسله قیامهای دیگری در سایر شهرهای ایران شد که در واکنش به سرکوب قیامهای قبلی شکل میگرفتند.
سال ۱۳۵۷ سال اوجگیری انقلاب مردم ایران به رهبری آیتالله خمینی بود. از این سال، در میان مردم از آیتالله خمینی(ره) با نام امام خمینی نام برده میشد. امام خمینی(ره) با پیامهای پیدرپی خود در واکنش به رخدادهای داخل ایران، به هدایت جریان انقلاب پرداخت. این وضعیت باعث شد امام در مهرماه ۱۳۵۷ با فشارحزب بعث عراق مجبور به مهاجرت از عراق شود. امام اول قصد عزیمت به کویت را داشت اما با ممانعت دولت کویت تصمیم گرفت به پاریس برود. این اقدام در جریان توفندۀ انقلاب تأثیری نداشت و راهپیماییها و تظاهرات مردمی به سراسر ایران گسترش یافتند.
در ۲۶ دی ۱۳۵۷، شاه با انتصاب شاپور بختیار به سمت نخستوزیری، ایران را ترک کرد. خروج شاه موجی از شعف و شادی را در ایران برانگیخت. واکنش امام خمینی(ره) به این اتفاق، اعلام تصمیم بازگشت به کشور بود. با وجود تلاشهایی که دولت بختیار برای ممانعت از ورود امام به ایران کرد، در ۱۲ بهمن ۱۳۵۷ امام از پاریس به تهران آمد و پس از پانزده سال دوری، در میان استقبال گستردۀ مردم به میهن بازگشت.
در فاصلۀ ۱۲ بهمن تا ۲۲ بهمن ۱۳۵۷، جدال میان دولت بختیار و جبهۀ انقلاب ادامه یافت و در ۲۲ بهمن، با اعلام سقوط دولت بختیار، پیروزی انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی(ره)، بهصورت رسمی اعلام شد. در نتیجه، دولت موقت به ریاست مهدی بازرگان که از سوی امام به این سمت برگزیده شده بود، زمام امور کشور را به دست گرفت.
در۱۰، ۱۱ و ۱۲ فرودین ۱۳۵۸، به دستور امام خمینی(ره)، نظام جمهوری اسلامی به رأی عمومی گذاشته شد واین الگوی حکمرانی با رأی ۹۸.۲ درصدی از سوی جامعۀ ایران مورد تأیید قرار گرفت. در ۱۲ مرداد ۱۳۵۸ انتخابات مجلس خبرگان قانون اساسی برگزار شد. اعضای منتخب کار تدوین قانون اساسی را آغاز کردند و پیشنویس آن را در ۲۴ آبان ۱۳۵۸ به پایان رساندند. این قانون در همهپرسی قانون اساسی در ۱۱ و ۱۲ آذر همان سال، با رأی ۹۹.۵ درصدی مردم به تصویب رسید و مبنای نظام جمهوری اسلامی شد.
۲۹۴
کلیدواژه (keyword):
تاریخ مشاهیر