نقیضه سرایی مجابات در ادبیات فارسی
-
مدرس دانشگاه فرهنگیان دکتر و دبیر ادبیات فارسی دبیرستانهای تبریز
-
فاطمه جعفری کلیبر
فایلهای مرتبط
۱۳۹۹/۰۵/۰۶
تقلید از آثار ممتاز ادبی در ادوار مختلف در میان تمام ملتها وجود دارد. یکی از اشکال تقلید از آثار مشهور گذشتگان، تقلید طنزآمیز است که نقیصهپردازی، نقد جدلی یا مجابات گفته میشود و در ادبیات غرب به «بارودی» و در ادب عربی به «نقیضه» معروف است و آن، تقلید ظریف و هنرمندانه از شاهکارهای ادبی است. تقلیدهای طنزآمیز لطیفی از ادبیات سعدی، حافظ و فردوسی را از زبان مردم میشنویم که جالب و در نوع خود هنرمندانه و شاید برای برخی سؤالبرانگیز باشند. این نوع ادبی اغراض متفاوتی دارد. در نوشتار حاضر ضمن اینکه تعدادی از نقیضههای زیبا و رایج در میان مردم جمعآوری گردیده، به برخی از کارکردهای آنها نیز اشاره شده است.
چکیده
تقلید از آثار ممتاز ادبی در ادوار مختلف در میان تمام ملتها وجود دارد. یکی از اشکال تقلید از آثار مشهور گذشتگان، تقلید طنزآمیز است که نقیصهپردازی، نقد جدلی یا مجابات گفته میشود و در ادبیات غرب به «بارودی» و در ادب عربی به «نقیضه» معروف است و آن، تقلید ظریف و هنرمندانه از شاهکارهای ادبی است. تقلیدهای طنزآمیز لطیفی از ادبیات سعدی، حافظ و فردوسی را از زبان مردم میشنویم که جالب و در نوع خود هنرمندانه و شاید برای برخی سؤالبرانگیز باشند. این نوع ادبی اغراض متفاوتی دارد. در نوشتار حاضر ضمن اینکه تعدادی از نقیضههای زیبا و رایج در میان مردم جمعآوری گردیده، به برخی از کارکردهای آنها نیز اشاره شده است.
مقدمه
نقیضهگویی در اصطلاح ادبی نوعی تقلید طنزآمیز از یک اثر ادبی معروف است. شاعر یا نویسنده نقیضهسرا از سبک، قالب و طرز نگارش نویسنده و شاعر مشهوری تقلید میکند و قصدش از این کار انتقاد یا شوخ طبعی است. نقیضهسرایی تقلیدی ظریف و هنرمندانه از آثار ادبی مشهور است. نقیضهپرداز موفق، کسی است که از ذوق و قریحه خداداد و از خلاقیت و استعداد بالایی برخوردار باشد تا بتواند بین اثر اصلی و نقیضه آن ارتباطی منطقی و تعادلی لطیف برقرار سازد. نقیضهپردازی را در ادبیات غرب، پارودی (parody) گویند.
هر نوع تقلید طنزآمیز ادبی، نظیرهسازی یا نقیضهپردازی محسوب میشود. این نوع تقلید ظریف و هنرمندانه از دیرباز در بین شاعران و نویسندگان خلاق و مستعدّ ایرانی معمول بوده است. کهنترین نمونه نقیضهپردازی متعلّق به سوزنی سمرقندی (قرن ششم) است که بر اشعار معزّی، سنایی و شاعران معاصر یا پیش از خود سروده است. ولی موفقترین چهره طنزپرداز و نقیضهسرا، که خلاقیت ادبی، ابتکار عمل، فصاحت کلام و ایجاز سخنش او را پرچمدار این ژانر ادبی و صدرنشین نقد اجتماعی قرار داده عبید زاکانی (قرن هشتم) است. این شاعرـ نویسنده بذلهگوی قرن هشتم با تازیانه دردناک کلامش، بر پیکر اجتماع فاسد زمان خود نواخته و نامردی و ناکارآمدی حاکمان و مسئولان را برجستهتر کرده است.
همچنین دیوان بسحق اطعمه، رساله التفاصیل فریدون توللی، چرند و پرند دهخدا و خارستان ادیب کرمانی به تقلید از گلستان سعدی در شمار آثار موفق نقیضهپردازی در عرصه ادبیات فارسی هستند. نقیضه یکی از ابزارهای ایجاد طنز و نقد است که با به خدمت گرفتن عناصری چون تحریف، بزرگنمایی، کوچک کردن و مبالغه از متون معروف، تقلید طنزآمیزی ارائه میدهد. نقیضهسرایی در نظم و نثر هر دو بهکار رفته است اما در شعر بیشتر است. اینگونه آثار، تحسین خواننده و شنونده را برمیانگیزد و موجب انبساط خاطر میشود.
نقیضهسرا عیب کار را در مییابد و با زبانی ادبی، هنری و تأثیرگذار، نظر مخاطب را به عیوب و کاستیها متوجه میسازد. اما لازمه بهرهمندی از ظرافتهای نقیضه، آشنایی گوینده و مخاطب با آثار اصلی مورد تقلید است. لذا اگر مخاطب، شعر و متن اصلی را نداند از پارودی و نقیضه آن لذت کافی نمیبرد. امروزه در تداول عامه اینگونه هنرنمایی در شعر را «پا تو کفش شعرا» گویند.
نقیضه از فنون عمده طنز است و کارکردهای مختلفی دارد. نقیضهپرداز با اغراض گوناگون به تقلید طنزآمیز آثار مشهور ادبی روی میآورد، گاه مراد از آن سرگرمی و شوخطبعی است و توهینی در آن مد نظر نیست و کسی مطالب آن را به خود نمیگیرد؛ اغلب نقیضهها در میان اهل ذوق به صورت تکبیت و گاهی دوبیتی یا بندی از شعر نو خلق میشود. چند مثال:
مژده ای دل که مسیحا نفسی میآید
که ز انفاس خوشش بوی کسی میآید
نقیضه آن
مژده ای دل که مسیحا نفسی میآید
هر دم از پنجره ما مگسی میآید
٭٭٭٭٭
امشب ای ماه به درد دل من تسکینی
آخر ای ماه تو همدرد من مسکینی
«شهریار»
نقیضه آن
امشب ای ماه به درد دل من تسکینی
نیست از شام خبر، ظرف چرا میچینی
٭٭٭٭٭
بنی آدم اعضای یکدیگرند
که در آفرینش ز یک گوهرند
«سعدی»
نقیضه
بنی آدم اعضای یکدیگرند
صدی ده پسر، ما بقی دخترند
٭٭٭٭٭
بنده همان به که ز تقصیر خویش
عذر به درگاه خدای آورد
ور نه سزاوار خداوندیاش
کس نتواند که به جای آورد
نقیضه آن
مرد همان به که به گاه نزاع
عذر، به درگاهِ نسا آورد
ورنه زنش در اثر لنگه کفش
حالِ ورا خوب به جا آورد
٭٭٭٭٭
به سراغ من اگر میآیید
نرم و آهسته بیایید مبادا که
ترک بردارد چینی نازک تنهایی من
نقیضه برای این شعر نو سهراب سپهری
به سراغ من اگر میآیی
دیگر آسوده بیا
چند وقتی است که فولاد شده
چینی نازک تنهایی من
٭٭٭٭٭
نقیضه و پارودی بخشی از مقدمه گلستان سعدی
وحشت پزشک را وقت عمل که ویزیتش موجب خالی شدن جیب است و درمان و نسخهاش عجیب و غریب! هر مریضی که به مطب وارد شود در قید حیات است و چون از در بیرون رود آماده ممات، پس در هر رفتن و برگشتن دو خطر موجود است و بر هر خطر نذریّ و نیازی واجب،
از عهده جیب که برآید
کز حقّ ویزیتش به درآید
چنانکه دانید باران نسخه بیحسابش همه را رسیده و پای بیمار را در طلب دارو به خیابان کشیده، شکم بیمار، بیهیچ علتی بدرد و پی به سرماخوردگی جزئی وی نبرد.
آدم بیمار همان به که هیچ
روی نیارد به پزشک و دوا
ورنه پس از رفتن پیش پزشک
جای مداوا بشود کلّه پا
منشی و دربان را فرموده گوش به ناله و افغان بیمار ندهد و مسئول بیمارستان را گفته هر که حقالعمل از پیش نیارد، به اتاق راهش ندهد.
ای پزشکی که از طریق ویزیت
ملک و املاک و سیم و زر داری
من که دارم ز درد میمیرم
تو چه از درد من خبر داری
در گونه اخیر، پارودی و نقیضه بیشتر جنبه تفنّن ادبی، شوخطبعی و سرگرمی دارد و بذلهگوییِ صِرف منظور نظر بوده است.
گاه نقیضه با رویکرد شوخی و طنز، از نامردیها، نامردمیها، شرارتها و کاستیها پرده برمیدارد تا در راستای اصلاح آنها اقدام شود. در اینجا نقیضه و طنز کارکردی اصلاحگرایانه مییابد و هجاگویی محوریترین درونمایه آن میشود. نمونه زیر با رویکرد مشکل بیکاری سروده شده است.
ابر و باد و مه و خورشید و فلک در کارند
تا تو نانی به کف آریّ و به غفلت نخوری
نقیضه آن
ابر و باد و مه و خورشید و فلک در کارند
کار اگر هست چرا دیپلمهها بیکارند
مجابات
مجابات، جوابگویی دو شاعر در رد یا تأیید به شعر یکدیگر است. شاعر دوم معمولاً در مجابات، به تقلید از وزن و قافیه شاعر اول شعرش را میسراید. نمونههایی از مجابات نغز فارسی با اغراضی گوناگون در پی میآید.
الف. مخالفت و رد نظر شاعر
آسایش دو گیتی تفسیر این دو حرف است
با دوستان مروت با دشمنان مدارا
«حافظ»
جواب
آسایش دو گیتی گیرم که این دو حرف است
با دشمن کج اندیش مشکل بُوَد مدارا
٭٭٭٭٭
من رشته محبت تو پاره میکنم
شاید گره خورد به تو نزدیکتر شوم
مجابات
گر رشته گسست میتوان بست
اما گرهی است در میانش «امیرخسرو دهلوی»
٭٭٭٭٭
پافشاری و استقامت میخ
سزد ار عبرت بشر گردد
هر چه کوبند بیش بر سر او
پافشاریش بیشتر گردد
«ملکالشعرای بهار»
مجابات
بس شگفت آید از بهار مرا
که ستوده است پافشاری میخ
چون زدندش به سر، به خاک نشست
پس کجا بود پایداری میخ
پست گردد ستم پذیر شود
ناستوده است بردباری میخ
«افسرمیرزا شیخالرئیس»
ب. استیضاح و دلیلجویی
عجب آید مرا ز مردم پیر
که همی ریش خود خضاب کنند
به خضاب از اجل نرهند
منابع
۱. داد، سیما (۱۳۷۸) فرهنگ اصطلاحات ادبی. تهران: انتشارات مروارید
۲. رستگار فسایی، منصور (۱۳۸۰) انواع نثر فارسی تهران: انتشارات سمت
۳. رضایی، عربعلی (۱۳۸۲) واژگان توصیفی ادبیات. تهران فرهنگ معاصر
۴. شمیسا، سیروس (۱۳۸۳) انواع ادبی، تهران: نشر میترا
۱۵۱۶۳
کلیدواژه (keyword):
ادبیات فارسی, نقیضه,پارودی,مجابات,تقلید,طنز