از آنجا که رشد آموزش تاریخ برای دبیران درس تاریخ منتشر میشود، در آن باید نیازهای آموزشی معلم و دانشآموز و نیز بازخورد مطالب ارائهشده و دیدگاه مخاطبان نسبت به آن موردتوجه قرار گیرد. بههمین منظور، در هر سال تحصیلی، در جمع تعدادی از همکارانمان در یکی از استانها حاضر میشویم تا نظرات ایشان را دربارۀ چندوچون مجله دریابیم. در این شماره به سراغ چند تن از دبیران تاریخ استان آذربایجانغربی رفتیم: آقایان احمد پاشالو، بهادر آرمند، حسین رسولی، حسینعلی شکرزاده، محمدرضا خادم شمس، محمود قادری، یاسر جوزایی و خانمها مریم عبدلی، مریم طارم، معصومه سعیدی و نسیبه مجدی. نظرات این دبیران ارجمند را با هم میخوانیم.
* * *
معتمدراد: بهنام خدا. تشکر میکنم از همکاران در ادارۀ کل استان و دیگر همکارانی که از شهرستانهای استان آمدهاند؛ بهویژه آقای جوزایی و همچنین آقای شکرزاده، سرگروه تاریخ استان، که در این مدت زحمت کشیدند و با دفتر مجله همکاری کردند.
موضوع بحث ما دربارۀ مجلۀ رشد آموزش تاریخ است. در صحبتهایی که با دبیران داشتیم، بعضی گلهمند بودند که مجله را ندیده و نخواندهایم و به دست ما نرسیدهاست. بعضیها هم کماکان خود را همراه مجله دانستند و با ارائۀ مقالهها و پیشنهادها، همکاری مستمری با مجله داشته و دارند. ما پیشنهاد میکنیم دبیران محترم حتماً مجله را از طریق اشتراک تهیه کنند، زیرا بهترین ارتباطی که دبیران میتوانند با ما داشته باشند، از طریق همین مجله است.ما در هر شماره معمولاً میزگرد یا گفتوگوهایی داریم. میزگردها با دبیران تاریخ استانها هستند. گفتوگوها را هم معمولاً با استادان، صاحبنظران و کارشناسان تاریخ انجام میدهیم. در بخش آموزشی، خلاقیتها، مهارتها و شیوههای تدریس معلمان را داریم. گزارش همایشهایی که در حوزۀ تاریخ صورت میگیرند، عنوان دیگری از مباحث مجله است. همچنین، صفحاتی را به معرفی کتاب اختصاص دادهایم. اینها مباحث کلی مجله هستند. در این نشست میخواهیم هم به محتوای مجله بپردازیم و هم از دیدگاهها و نظرهای شما در خصوص چگونگی انتشار مجله مطلع شویم. از دکتر رسولی خواهش میکنم آغازگر بحث باشند. بفرمایید.
رسولی: به نام خدا. من بعضی از مطالب را یادداشت کردهام. مشکل اصلی مجله همین مطالعۀ کم آن است، چون مجله خیلی کم به دست ما میرسد. اگر ممکن است شرایطی فراهم شود که فایل مقالات به دست ما برسد؛ مثل تمام فصلنامههای علمی و پژوهشی که جدیدترین مقالات را در دسترس میگذارند. به نظرم بهتر است فایل مقالات بهصورت تکتک باشد، چون خیلی از همکاران لازم نمیدانند تمام مقالات را بخوانند. همچنین، بهتر است این فایلها در پیامرسانهای فعال در دسترس معلمان قرار گیرند. بعد هم راهکارهایی هست برای تشویق همکاران؛ مثلاً از مقالات رشد تاریخ میتوانید چند مقالۀ خوب را انتخاب کنید و یک آزمون برخط (آنلاین) بگذارید. حتی اگر بشود، خود مجلۀ رشد نرمافزاری داشته باشد و تمام مقالات در آن دستهبندی شوند. احتمالاً در آن صورت میزان مطالعۀ مجله هم خیلی بیشتر میشود.
این را هم لازم است بگویم که مجله ازنظر علمی خیلی ساده و ضریب تأثیر آن کم است. شاید به همین دلیل همکاران مقالات کمتری میفرستند. پس ازنظر علمی باید بیشتر روی مجله کار شود. اگر مجله علمی- ترویجی شود، خیلی خوب است.
من خودم برای مجلاتی که ضریب تأثیر بالاتری دارند، مقاله میفرستم. البته من مقالات سالهای ۹۳ و ۹۴ را که نگاه کردم، دیدم خوشبختانه در آن زمان مجله تنوع موضوعی خوبی داشت که این از نقاط قوت آن بود، ولی باز هم میشود موضوعات آن تخصصیتر شوند؛ مثلاً موضوعاتی از قبیل ایران باستان یا تاریخ پیامبران. اگر مجله در هر شماره به چند درس تاریخ بپردازد، مطمئناً معلمان بیشتری آن را میخوانند.در کلِ مقالات هم ضعفهایی وجود دارند. مثلاً مقالاتی در مورد تاریخ اروپا کم هستند، در حالیکه در کتابهای درسی در مورد تاریخ اروپا مطلب زیاد است. یا به موضوع انقلابها، مثل انقلاب کبیر و انقلاب صنعتی، خیلی کم پرداختهشدهاست. حوزۀ فلسفۀ تاریخ یا مکتبهای تاریخی هم چنین است. در این موارد هم متأسفانه مقالات کم هستند.
معتمدراد: مجلۀ رشد آموزش تاریخ علمی-پژوهشی نیست و از این نظر با فصلنامههای دیگر که دکتر رسولی فرمودند متفاوت است. آقای آرمند نقطه نظرات شما را گوش میکنیم. بفرمایید.
آرمند: بهنام خدا. من هم خیرمقدم عرض میکنم خدمت آقای معتمد و همکاران عزیز. اینجا دو مسئله وجود دارد: یکی کل مجلات رشد و دیگری مجلۀ رشد آموزش تاریخ. معمولاً نشریات وقتی مدتی از طول عمرشان میگذرد، دیگر آن جاذبۀ اولیه را از دست میدهند و عادی میشوند. آن اوایل که مجلۀ رشد آموزش تاریخ چاپ میشد، جاذبه داشت، ولی امروز دیگر بهاندازۀ قبل طرفدار ندارد. بنابراین، به نظر من مجله باید ساختارش عوض شود و اگر امکانش هست، حتی نامش هم عوض شود. در رشد آموزش تاریخ، بنده برعکس نظر آقای رسولی، بیشتر مقالات را پژوهشی میبینم. برای نمونه، اگر شمارۀ ۷۰ را ملاحظه بفرمایید، در آن چندوچون تاریخ شفاهی موردبحث قرارگرفته است که ما در هیچکدام از موارد درسی این را نداریم. به عبارت دیگر، متأسفانه همهچیز در آن هست، بهغیراز آموزش تاریخ. یعنی نهتنها در این مورد، در بقیۀ موارد هم همینطور است. مقالات متعددی در مورد تاریخ هست، ولی نحوۀ آموزش تاریخ، جایگاهش در مجله خیلی کم است. کدام استاد دانشگاه را سراغ دارید که روش تدریس آموزش تاریخ را بگوید؟ من که ندیدهام. ما استادان توانا و برجستهای در تدریس تاریخ داریم، ولی در میان آنها کسی نیست که روشهای آموزش تاریخ را تدریس کند. البته میدانم که روشهای نوین همیشه برای آموزش تاریخ ممکن نیست، چون تاریخ جزو علوم انتزاعی است و شما نمیتوانید آن را مشابه دیگر درسها آموزش دهید.آموزش تاریخ معلممحور است و اگر معلم روش درست تدریس تاریخ را نداند، آموزش تاریخ ناقص خواهد بود. متأسفانه من در مجلۀ رشد آموزش تاریخ که میتوانم به جرئت بگویم تقریباً تمام مقالات آن را میخوانم، حالا چه بهصورت گذری و چه بهصورت دقیق، و آرشیوی از مجله را هم در خانه و هم در مدرسه دارم، بهندرت در مورد آموزش تاریخ مطلبی میبینم!
مطلبی که دکتر رسولی فرمود درست است. خیلی از مقالات مجله در راستای آموزش تاریخ نیستند، مثل همان مقالهای که خدمت شما عرض کردم؛ یعنی چند و چون تاریخ شفاهی. یا مثلاً سیر علم پزشکی یا سقوط صنعت. عموم موارد در راستای آموزش کتاب درسی نیستند و این تنها شامل رشد آموزش تاریخ نیست؛ بقیۀ مجلات هم این مشکل را دارند. بهخصوص با کتابهای درسی جدید بیشتر ناهماهنگاند. کتابهای جدید تاریخ رویکردهای جدیدی را باز کردهاند.
معتمدراد: خانم دکتر طارم، آقای آرمند به مبحث تاریخ شفاهی اشاره کردند و فرمودند در مواد درسی چنین موضوعی را نداریم. شما نیاز مجله را در چه میبینید؟
طارم: بهنام خدا. من هم به همکاران عزیز خیرمقدم میگویم. قبل از اینکه توضیحی بدهم، باید بپرسم که آیا مجله با توجه بهعنوان آن، یک مجلۀ کمکدرسی حساب میشود؟ یعنی رشد آموزش تاریخ هست؟ من فکر میکنم چون این مجله مختص دبیران است، مناسب است همکارانی که یک مقدار از مطالعه فاصله گرفتهاند، با خواندن اینگونه مقالات، آگاهی بیشتری پیدا کنند. یک وقتهایی هست که دانشآموزان علاقهمندند در مورد تاریخ محلی خودشان چیزی بدانند. پس من و همکارانم باید پیشزمینهای از تاریخ محلی داشته باشیم. یا فرض بفرمایید دانشآموزی دوست دارد تاریخ شفاهی کار کند. من پارسال یک کلاس پرشور داشتم که بچههایش کارهای زیادی میکردند. مثلاً دانشآموزی خیلی دوست داشت بداند سلسله نسب خانوادگیاش به چه کسی میرسد؟ خب من باید چیزی دربارۀ شجرهنامهنویسی بدانم تا بتوانم در راستای آن اطلاعاتی به دانشآموز بدهم. این است که من، برعکس همکاران، فکر میکنم نباید به مقالاتی که در رشد آموزش تاریخ منتشر میشوند، کملطفی شود. من این مجله را از سال ۸۶ دارم و انصافاً میبینم که از آن سال به این طرف مجله خیلی قویتر و مطالب آن پربارتر شدهاند.معمولاً در هر فصلی، از یک مجموعه تجربهها و خلاقیتهای همکاران گزارشی تهیه میکنند. این به من همکار بستگی دارد که آیا میروم به دنبال آن و از آن استفاده میکنم، یا نه؟ واقعیت این است که متأسفانه این انگیزه را بین همکارانمان مشاهده نمیکنیم. وقتی من انگیزه ندارم، بهزور که نمیشود مجله را در اختیار من قرار بدهند و بگویند بخوان؛ مجانی هم بدهند نمیخوانم، چه رسد که بخواهم خودم دنبالش بروم. این است که باید اول از خودمان شروع کنیم؛ حتی در نوشتن.اگر اطلاعات ما پیوسته بهروز شود، من فکر میکنم هم محتوای مجله پربارتر میشود و هم تغییر و تحول ایجاد میشود. این تغییر و تحول از طرف ما باید صورت بگیرد. فکر میکنم که باید از یک جایی خودمان آغازگر باشیم. به هر حال، تحلیلی که من از مجله دارم، این است که احساس میکنم به نسبت سالهای قبل، مطالبش هم علمیتر و هم پربارترند. از دهۀ هشتاد به این طرف مجله خیلی فرق کرده است.
آقای دکتر رسولی پیشنهادی در مورد آزمون دادند. من هم فکر میکنم اگر بخواهید مجلۀ رشد آموزش تاریخ مورداستفادۀ همکاران قرار بگیرد، بهترین روش این است که در هر سال، سه دورۀ مجله در فهرست دورههای آموزش ضمن خدمت قرار بگیرد. این باعث میشود که همکاران اینها را هم با علاقه بخوانند و هم هدفمند. مگر دورههای ضمن خدمت هدفی جز ارتقای سطح علمی همکاران ما دارند؟ از ما چه دردی دوا خواهد شد که برویم مطالبی را بخوانیم که در راستای تخصص ما نیستند! یا محفوظاتی را که به دردمان نمیخورند، چرا بخوانیم؟!
معتمدراد: آقای قادری نظر شما چیست؟
قادری: عرض سلام و خیرمقدم دارم. من متأسفانه مجلات را از سال ۹۳ به این طرف دارم و مجلات قبلی را ندارم. با این حال، قبل از اینکه بیاییم اینجا، چند نسخه از مجله را دوباره نگاه کردم. اولین چیزی که برایم جالب بود، این بود که با وجود کمبود کاغذ و گرانی آن، مجله از لحاظ چاپ و کاغذ هیچ مشکلی ندارد؛ یعنی بدتر که نشده، بهتر هم شده است. ولی ازنظر محتوا مطالب مجله با مطالب کتاب درسی گاهی همخوانی ندارد؛ مثلاً مقالهای در مورد جریان یا حکومتی در شمال آفریقا چیزی گفته است که با کتاب درسی نسبتی ندارد. متأسفانه کتاب درسی در مورد موضوعات تاریخی خیلی کم توضیح میدهد. ای کاش توضیحات بیشتر از طریق مقالات همین مجله داده میشد! چون خیلی از همکاران تازهاستخدام هستند و برخی از آنها هم رشتهشان تاریخ نیست.من در یکی از گروههای دبیران تاریخ دیدم خانمی تاریخ تدریس میکرد که معلوم بود خیلی بیاطلاع است. سؤالاتی میپرسید بسیار ابتدایی. مثلاً چرا فلان جنگ را خندق یا احزاب میگویند؟ به نظرم، مقالاتی که در این مجله چاپ میشوند، بهتر است بیشتر در همان چارچوب کتاب درسی باشند. حرف خانم دکتر طارم که فرمودند در دورههای ضمن خدمت تاریخ از محتوای مجلات رشد استفاده شود درست است. الآن کتابهایی برای ضمن خدمت میگذارند که به درد ما نمیخورد.از طرف دیگر، چه اشکال دارد که در مدرسهها برای معلمان اشتراک بگیرند؟ این خیلی خوب است. در مهاباد بیشتر از ۲۰ معلم تاریخ نداریم. من بهعنوان سرگروه میتوانم به همکارانم بگویم که شما این مجله را مشترک شوید. حرف من را گوش میکنند.
معتمدراد: سرکار خانم عبدلی خوشحال میشویم نظر شما را هم بشنویم.
عبدلی: من هم خدمت شما و همکاران محترم خیرمقدم میگویم. من مجلات رشد را از سال ۹۱ که به گروه آموزشی ما آمد، دیدم و هر وقت در گروه بودم، میخواندم. در چند سال اخیر متأسفانه دیگر به گروهها ارسال نمیشود! حالا آقای قادری مدرسهها را میگویند، ولی من گروههای آموزشی را میگویم. حداقل باید در استانها به مناطق دورافتاده یک جلد ارسال شود، ولی نمیشود. من از این بابت گلایه دارم!در داخل مجله هم از تاریخ اروپا مطالب خیلی کم است. بهخصوص دربارۀ تاریخ تطبیقی کشورهای اروپا با آسیا، که من خیلی به آن علاقه دارم و خودم هم خیلی در این باره کتاب مطالعه کردهام. منتها در مجلات رشد آموزش تاریخ مطالبی در این مورد، بهخصوص در راستای کتابهای درسی، نمیبینیم. اگر مقالات طوری باشد که در راستای کتابهای درسی باشد، خیلی خوب است.
من با آزمون هم کاملاً موافق هستم، چون بهانهای است برای اینکه همکاران، مشترک مجله شوند. البته مشکلات مالی هست، ولی دلیل نمیشود مجله را تهیه نکنیم. البته من هم بهعنوان سرگروه کمکاری کردم! ارتباط ما با شما خیلی کم بود. راجع به ساختار مجله نمیتوانم نظر بدهم، چون در این دو سال اخیر مطالعه نداشتهام.
معتمدراد: آقای پاشالو شما بفرمایید.
پاشالو: خدمت شما خوشامد میگویم. تا آنجا که من مطالب مجله را پیگیری میکنم، میبینم همان دیدگاه دوران پهلوی در اکثر مقالات وجود دارد. منظورم دربارۀ تاریخ ایران است. مثلاً دربارۀ دوران بعد از اسلام، میبینم که خیلی وابستهاند به منابع دوران پهلوی. به عبارت دیگر، ردپاهای قضاوتهای دوران پهلوی را در مجلات میبینیم. منابعی که ارجاع میدهند، مثلاً منبع سی سال پیش است که از ارجاع خارج شده، ولی دوست مقالهنویس ما به آن منبع ارجاع دادهاست. برای مثال کتاب «ایران در زمان ساسانیان» کریستین سن، سالهاست از رده خارج شده، اما همچنان منبع مقالات این مجله است.موضوع بعد دربارۀ کلیگویی در مقالات است. متأسفانه مطالبی که نوشته میشود، مطالب کلی است. برای مثال دربارۀ صفویه کلیات نوشته میشود یا مثلاً سلجوقیان یا هر سلسلۀ دیگر. متأسفانه تکنگاری کم است؛ بهخصوص در تاریخ محلی. نمیدانم سیاست مجله کلیگویی است یا این کار دلیل دیگری دارد.موضوع بعدی اینکه مطالب مجله با موضوعات کتاب درسی متناسب نیست. مجله باید کمککار کتاب درسی باشد. همۀ دوستانی که رشتۀ تاریخ خواندهاند، بیشتر از این هم مطلب نوشتهاند. به نظرم این مطالب پیش پاافتادهاند. بعضی از همکاران اطلاعات کمی دارند و در نتیجه در کلاسشان فقط روخوانی کتاب انجام میشود و تحقیق و بررسی اصلاً مدنظر نیست. خواهش من این است که مطالب مجله با موضوعات کتاب متناسب باشد.
معتمدراد: سعی میکنیم در مجله مطالب را طوری انتخاب کنیم که هم به موضوعات درسی بپردازیم و هم رسانهای عمل کنیم. خانم سعیدی شما مطلب جدیدی دارید، بفرمایید.
سعیدی: مطالبی که من آماده کرده بودم بگویم، همۀ دوستان محترم گفتند. من تا سال ۹۰ خیلی از شمارههای مجله را تهیه و مطالعه میکردم. مجله مطالب ارزشمندی دارد و مطالب کمکآموزشی را اختیار همکاران قرار میدهد. مثلاً چند شماره در مورد طرح درس حرف زده بود یا پایگاههای اینترنتی تاریخی را معرفی کرده بود. من خیلی از آنها استفاده کردم. حتی زمانی که میخواستم پایاننامۀ ارشدم را بنویسم، دوباره به مجلات سر زدم و از فهرست پایگاههای اینترنتی معرفیشده استفاده کردم. با این حال چند پیشنهاد هم دارم. چون این مجله مجلهای است تحلیلی برای معلمان، مدرسان و دانشجویان، انتظار داریم خیلی از مطالب مجلات رشد با کتابهای درسی مرتبط باشند. متأسفانه خیلی از همکاران ما در شهرستانها که رشتۀ غیر مرتبط را تدریس میکنند، اشکالات زیادی دارند. لذا اگر این مجله با کتابهای درسی هماهنگ باشد، خیلی خوب است. همینطور خوب است در کنار نمایشگاههای کتابی که برگزار میشوند، مجلات رشد هم غرفه داشته باشند. همچنین، مجله حداقل یک همایش سالانه برگزار و از همکاران دعوت کند تا آنها با هم تعامل داشته باشند.
نکتۀ دیگر اینکه متأسفانه راهنمای درسی برای درس تاریخ کم داریم. خوشبختانه گروهی در یکی از پیامرسانها هست به نام دبیران سراسر کشور که گروهی فوقالعاده و کاملاً علمی است. به نظرم سردبیر مجلۀ رشد آموزش تاریخ هم میتواند از طریق فضای مجازی با تمام معلمهای تاریخ ارتباط داشته باشد.
معتمدراد: البته در کنار چاپ فیزیکی مجله، چاپ دیجیتال آن را در سایت داریم. آقای شمس نظر شما دربارۀ فعالیت مجله در فضای مجازی چیست؟
شمس: من هم خیرمقدم عرض میکنم. در مورد محتویات مجله نمیخواهم وارد مباحث فرضی شوم. مطالبی که در نشریه نوشته یا چاپ میشوند، مطمئناً با مسائلی که در پیامرسانها مطرح میشوند، فرق دارند. حجم مطالب پیامرسانها از مطالبی که در مجله ارائه میشوند خیلی کمتر است. مطالب مجله در هر موضوعی معمولاً دو سه صفحه است. این حجم را نمیتوانیم در پیامرسانها داشته باشیم. مطمئناً باید خیلی فشردهتر و خلاصهتر به آن اشاره شود.در مورد مجله هم یک انتقاد دارم و آن استفادهنکردن از آثاری است که کارشناسان و پژوهشگران خارج از کشور منتشر میکنند. من فعالیت مطبوعاتی داشتهام. در سال ۸۴ در مراسم سالگرد انتشار یک نشریه، مهمانی از فرانسه داشتیم که دانشجوی دکترای علوم سیاسی در پاریس بود. پایاننامۀ او در مورد سیاست در آذربایجان بود و بسیار خوب هم نوشتهشده بود. مجلۀ رشد آموزش تاریخ هم متعلق به همۀ ماست و ما میتوانیم در آن از نظرات افراد خارج از کشور هم استفاده کنیم. به اعتقاد من، مطالبی که در بعضی کتابهای آموزشی میخوانیم، تقریباً کلیشهای است و محدودیت دارد. ما بر اساس وضعیت سیاسی، فرهنگی و تمدنی کشورمان، میتوانیم از نظرات و سلیقههای متنوع در مجله استفاده کنیم. این کار به جذابیت نشریه هم کمک میکند؛ ضمن اینکه مطالب جالبتر و تازهتری در اختیار همکاران گذاشته میشود و وسعت مطالعۀ همکاران را افزایش میدهد. من خواهش میکنم حتماً به این پیشنهاد فکر کنید.بهعلاوه، به کارهایی ابتکاری که همکاران در مدرسه انجام میدهند، توجه کنید. من خودم چند سال در کلاسهایم از دانشآموزان میخواستم در خصوص مسائل و موضوعات کتاب درسی تاریخ مقالهای بنویسند. یک نمرۀ مستمر هم برای این کار در نظر میگرفتم. آنقدر مقالات جالبی میآوردند که بعضی از آنها برای خودم تازگی داشت. هرچند عمدتاً از اینترنت تهیهکرده بودند، ولی به سراغ کتاب هم رفته بودند. به هر حال مطالبی نوشته بودند که من بهعنوان دبیر تاریخ از آن استفاده کردم.
معتمدراد: سرکار خانم مجدی، شما در تکمیل صحبتهای آقای شمس نظرتان را بگویید.
مجدی: سلام عرض میکنم. من بهعنوان نمایندۀ مناطق استان در خدمت شما هستم. همکاران عزیز در شهر هستند و امکاناتشان خیلی بیشتر از ماست. من در منطقۀ مرزی تدریس میکنم و تنها نیروی تحصیلکردۀ تاریخ در منطقه هستم. در سومار فقط من تاریخ خواندهام! ما نیروهای تخصصی نداریم. استفاده از نیروهای غیرتخصصی باعث شدهاست مشکلات عدیده برای دانشآموزان به وجود بیاید. برخی همکاران از من میپرسند تاریخ معاصر فنی و کاردانش را چگونه باید تدریس کنند؟ کتابهای درسی هم خالی از اشکال نیستند. پارسال دانشآموزی از من پرسید که خانم مگر تاریخ ما فقط از افشاریه به بعد است که اکثر کتابهای ما از ساسانیان و هخامنشیان مطلب ندارند؟
با بحث دیجیتال هم موافقم. به نظرم اگر اینطور شود خیلی بهتر است. ما همه به اینترنت دسترسی داریم و معلمها هم بیشتر میتوانند از آن استفاده کنند. من خودم برای آموزش تاریخ معاصر از سریال معمای شاه خیلی استفاده کردم. یک گروه مجازی تشکیل داده بودیم و تکههایی از فیلم را که به درس مربوط بود، برای بچهها در گروه میگذاشتم. آن فیلمها برای آموزش خیلی خوب بودند. حتی میتوانیم در کلاس از نسخههای دیجیتال مجلات برای آموزش بچهها استفاده کنیم.
آرمند: چند سؤال دارم. یکی اینکه آقای معتمد! الآن شما چند مقاله برای چاپ در اختیاردارید؟ آماری دارید؟
معتمدراد: بله، حدود ۱۵۰ مقاله.
آرمند: اگر آن ۱۵۰ را در نظر بگیریم، یعنی شما برای تقریباً ۱۰ شمارۀ آینده مطلب دارید. اگر میانگین بگیریم، یعنی تا سه سال و خردهای مقاله برای چاپ دارید.
معتمدراد: برخی مطالب از لحاظ اهمیت مهمترند و زودتر چاپ میشوند.
آرمند: پیشنهادی دارم. من بررسی کردم و دیدم در هر مجله چیزی حدود پانزده شانزده مقاله داریم. اگر شما تعداد صفحات مجله را بیشتر کنید، مقالات بیشتری هم چاپ میکنید. درست است که هیچچیزی جای کتاب و کاغذ را نمیگیرد، اما به دلیل محدودیتها، مشکل به حال خود باقی است. یعنی مقالات چاپنشدۀ زیادی باقی میمانند. ازطرف دیگر چون فضای دیجیتال در حال غلبه بر فضای چاپی است، پیشنهاد میدهم شما یک مجلۀ دیجیتال هم منتشر کنید. در نسخۀ دیجیتال قرار نیست فقط مقاله قرار گیرد. عکس و فیلمهای آموزشی هم میتواند باشد. وقتی آموزش درس تاریخ از روی فیلم باشد، خیلی بهتر است. بنابراین، اگر مجلۀ رشد تغییر رویه بدهد، یعنی در کنار چاپ کاغذی، چاپ دیجیتالی همراه با فیلم هم داشته باشد، اتفاقات خوبی خواهد افتاد. فرض بفرمایید ما صدای مظفرالدینشاه را داریم. وقتی این صدا را برای بچهها میگذاریم خیلی تأثیرگذار است.
طارم: در مجلات رشد آموزش تاریخ جای یکسری موضوعات خالی است؛ مثلاً اسناد یا مکاتب جدید تاریخ. در مجله اصلاً از اینها صحبت نمیشود. اینها خیلی مهم هستند. اگر اینجور مباحث باشد، برای همکاران یک راهکار جدید است.
شکرزاده: من پیشنهاد میکنم بخشی از محتوای مجلات را اختصاص بدهید به استانها.
طارم: آقای دکتر نصرالله صالحی کتابی دارند دربارۀ آموزش تاریخ. چرا در هر شماره یکی از این روشها را توضیح نمیدهید؟
معتمدراد: پیشنهادهای خیلی خوبی مطرح شد که باید بررسی شوند. در خصوص چگونگی توزیع مجله، از آقای جوزایی مسئول توزیع مجلات رشد در استان، دعوت کردهام تا نظرات ایشان را هم بشنویم. آقای جوزایی بفرمایید.
جوزایی: بهنام خدا. خیرمقدم عرض میکنم خدمت آقای معتمد و شما همکاران محترم. ابتدا خاطرهای خدمت دوستان عرض میکنم. من در دبیرستان تیزهوشان معاون بودم و پسرم هم آنجا درس میخواند. دبیر تاریخی داشتیم که الآن بازنشسته شده است. او مدت ۳۲ سال سابقۀ تدریس داشت. گاهی میدیدم کلاس را ترک میکرد، میآمد دفتر و بعد بچهها را میبرد سایت کامپیوتر برایشان فیلم میگذاشت.
پسر من شاگرد ایشان بود. این دبیر در دانشآموزان علاقۀ زیادی به تاریخ به وجود آورده بود. من خودم علاقۀ زیادی به مطالعۀ تاریخ دارم. رشتۀ خود من ادبیات است، اما وقتی بخواهم مطالعه کنم، کتابهای تاریخی میخوانم. ولی در بحثهای تاریخی پیش پسرم کم میآورم! این به خاطر علاقهای است که این معلم بزرگوار در پسرم به وجود آورده و او را به مطالعۀ تاریخ علاقهمند کرده است. میخواهم بگویم هدف ما هم از تدریس باید ایجاد انگیزه باشد.من از نمایش فیلم استقبال میکنم و خیلی هم علاقه دارم، اما مشکل اینجاست که عموماً مدیران با این کار موافق نیستند؛ حتی دبیران هم چندان موافق نیستند! باید این رویکرد عوض شود. در کنار این تغییر رویکرد، اگر شما مجموعهای فیلم تاریخی در اختیار دبیران تاریخ بگذارید، به نظرم تحولی ایجاد میشود.
اما برگردیم به مجلات رشد. دوستان میدانند که من مسئول توزیع مجلات رشد در استان هستم. حالا سؤالی دارم از خدمت دوستان. خانم طارم گفتند که مجلات را مدام میخوانند، ولی بقیۀ دوستان به گمانم مشتری دائم مجلات رشد نیستند! اکثر شما در محتوا ایرادی داشتید که از حیطۀ تخصص من خارج است و نمیتوانم اظهارنظر کنم، ولی اگر واقعاً محتوای مجلات غنی باشد، به دنبال آن میرویم و آن را میخوانیم؛ چه به شکل کاغذی باشد و چه دیجیتالی.ما حدود ۴۳۷ نفر دبیر تاریخ در استان داریم که تاریخ تدریس میکنند، در حالی که فقط ۴۱ نفر در سطح استان مشترک داریم! متأسفانه یا خوشبختانه! مجلات رشد خودگردان هستند و بودجۀ دولتی ندارند و چون خودگردان هستند، رایگان نمیشوند. باوجود این، قیمت این مجلات مطمئناً کمتر از سایر مجلات است. هزینۀ چندانی ندارد، ولی نمیدانم چرا همکاران راضی نیستند و آن را نمیخرند! در استان فقط چهار درصد دبیران مجلات رشد را خواستهاند. البته باید توجه داشته باشیم که مجلات رشد عمدتاً یکی دو هفته بعد از توزیع، در سایت رشد بارگذاری میشوند و در دسترس همه قرار میگیرند.
در مورد محتوای مجلات، امیدوارم محتوا طوری شود که به سمتوسوی آموزشیشدن پیش برود. مجلات رشد فقط به آموزش و پرورش اختصاص دارند. نمیدانم چقدر خواستۀ معلمها را برآورده کردهاند؟ امیدوارم محتوای مجلات طوری باشد که معلمان واقعاً به آنها علاقه نشان بدهند.من خودم با استفاده از مجلات برای ضمن خدمت مخالفم و نمیتوانم به کسی اجبار کنم آن را بخرد. شائبۀ مالی هم پشت سر آن هست. اگر دغدغۀ ما فروش مجله باشد، این راهکار خوبی است، ولی این هدف نیست. مهم این است که مطالب را به همکاران برسانیم.
معتمدراد: از همۀ شما عزیزان بابت وقتی که گذاشتید و مباحث خوبی که مطرح کردید تشکر میکنم.