اشاره
در سالهای اخیر، محتوای کتابهای درسی براساس برنامه درسی ملی جمهوری اسلامی ایران و «سند تحول بنیادین» تغییر یافته است که مهمترین تغییر در کتابها، آموزش و ارزشیابی براساس «شایستگی» است. شایستگی عبارت است از توانایی انجام کار مطابق با یک استاندارد. معمولاً در رویکرد سنتی، «آموزش» و «پرورش» از یکدیگر متمایز در نظر گرفته میشوند. اما متأسفانه با وجود این تمایز، در فرایند آموزش صرفاً بر دانستنیها تکیه میشود و ابعاد نگرشی و مهارتی به حاشیه رانده میشوند. از آنجا که در سند برنامه درسی ملی بر پنج شایستگی تعقل، ایمان، علم، عمل و اخلاق تأکید شده است، لذا باید بر مصادیق شایستگیهای مورد انتظار در فرایند یاددهی- یادگیری تأکید شود. برای اینکه بتوانیم آموزش براساس شایستگی را در کلاسهای درس به اجرا درآوریم، نخست باید با نظام آموزش براساس شایستگی آشنا شویم. پس از آن مهمترین قدم نگارش طرح درسی مبتنی بر آموزش براساس شایستگی است. در این مقاله نگارش طرح درسی متناسب با این نظام بررسی شده است.
مقدمه
هدف کلی برنامه درسی مطابق با برنامه درسی ملی جمهوری اسلامی ایران عبارت است از: تربیت یکپارچه عقلی، ایمانی، علمی، عملی و اخلاقی دانشآموزان بهگونهای که بتوانند موقعیت خود را نسبت به خود، خدا، دیگر انسانها و نظام خلقت به درستی درک و توانایی اصلاح مستمر موقعیت فردی و اجتماعی خویش را کسب کنند. لذا در نظام آموزشی دوره دوم متوسطه، شاخه فنیوحرفهای نوعی از آموزش است که در آن نظام آموزشی از طریق رشتههای گوناگون تحصیلی، هنرجو را به سطح مشخصی از شایستگی میرساند که این شایستگی ترکیبی از دانش، مهارت و نگرش است و مجموعه آنها هنرجو را برای حضوری موفقیتآمیز در زندگی شغلی آماده میسازد.
در آموزش مبتنی بر شایستگی، تأکید آموزش بر پیامدهای یادگیری است و نظام نمرهگذاری معیار مرجع است که معیار استانداردی است که از بازار کار برگرفته میشود. نکته مهم در مورد آموزش مبتنی بر شایستگی این است که هنرجو آنچه را قرار است آموخته شود، یا میتواند انجام دهد یا نمیتواند. به عبارت بهتر، هنرجو باید بتواند کار مشخص یا فعالیت یا تمرینی را به خوبی تمام، مطابق با استاندارد بازار کار، انجام دهد تا بتواند به شایستگی برسد. اما در مقابل مطرح میشود: آیا این عادلانه است که ارزشیابی نحوه انجام یک کار فقط بر این اساس باشد که آیا هنرجو میتواند آن کار را انجام دهد یا اینکه نمیتواند، و اگر میتواند شایستگی دارد و اگر نه، به شایستگی نرسیده است، و توانایی و نحوه انجام کار و تلاش و عملکرد وی مورد ارزیابی قرار نگیرد؟! پاسخ این سؤال خیر است. زیرا اولاً شایستگی را انجام کار برابر با یک استاندارد تعریف کردهایم و ثانیاً شایستگیهای غیر فنی نیز باید مدنظر قرار گیرند. کتاب درسی برای رفع این مشکل در انتهای هر واحد یادگیری یک جدول راهنمای ارزشیابی قرار داده که شاخصهای مدنظر برای ارزشیابی در آنها آورده شده است.
سطوح شایستگی
شایستگی در نظام آموزشی جدید شامل چهار سطح است. استاندارد عملکرد اغلب کارها در آموزش نیروی کار ماهر در دوره دوم متوسطه در سطح 2 شایستگی در نظر گرفته شده است.
طرح درس
«طرح درس» نقشه راه تدریس معلم و ابزاری برای تبدیل و ترجمه درسها به زبان دانشآموز است. طرح درس به تداوم و استانداردسازی آموزش کمک میکند و نحوه انجام برنامه درسی را مستند و ارزشیابی از برنامه درسی را میسر میسازد. طرح درسها ساختار منعطفی دارند. نمونهای از آنها مطابق با فرم1، برای تحت پوشش قرار دادن نظام آموزش براساس شایستگی ارائه میشود:
قسمتهای متفاوت ساختار طرح درس
1. مشخصات: همانطور که در فرم نمونه میبینید، ابتدا هنرآموز نام و نامخانوادگی، تاریخ، عنوان درس در واقع نام کتاب درسی را که باید تدریس کند و نیز عنوان واحد یادگیری را (معمولاً هر فصل از کتاب درسی از یک یا چند واحد یادگیری تشکیل شده است) در جدولهای پیشبینیشده وارد میکند.
2. ایجاد انگیزه و سابقه ذهنی: ایجاد انگیزه عاملی است برای توجه هنرجو به درس. اما نکته قابل تأمل این است که وقتی هنرجو مطالب بیشتری درباره موضوع درسی بداند، یادگیری مطالب بعدی برای او آسانتر خواهد بود. بنابراین باید از دانش اولیه و پیشین فراگیران برای یادگیری بهتر استفاده کرد. همه اینها تأکید میکنند که بخش ایجاد انگیزه نقش مهمی در فرایند یادگیری ایفا میکند. زیرا تا ردیف اول آجرهای یک دیوار را نچینیم، چیدن ردیف دوم معنایی ندارد و بلافاصله آجرها فرو خواهند ریخت.
بنابراین از این بابت هنرجویان به دو دسته تقسیم میشوند: دسته اول هنرجویانی که درباره موضوع تدریس مطالبی را از قبل میدانند یا تجربه شخصی یا زندگی در رابطه با موضوع دارند و دسته دوم هنرجویانی که تجربه شخصی یا اطلاعاتی از قبل ندارند. اینها کسانی هستند که ردیف اول دیوار یادگیری آنها چیده نشده است. در این بخش، ما باید در طرح درس خود یک تجربه ذهنی جدید را برای آنها مطرح کنیم تا بتوانند مطالب جدید خود را با مطالب پیشین مرتبط سازند. در غیر این صورت یادگیری غالباً با شکست مواجه خواهد شد. نتیجه مطالعات نشان میدهد که افراد ماهر نسبت به افراد مبتدی در یادآوری مطالب جدیدی که مرتبط با کارشان است، بهتر عمل میکنند. برای تبیین بهتر سابقه ذهنی سعی کنید، تا آنجا که میتوانید این اظهارات را به خاطر بسپارید:
• روزنامه بهتر از مجله است
• لب ساحل مکانی بهتر از خیابان است
• در ابتدا، دویدن بهتر از قدم زدن است
• شاید شما میبایست چندین مرتبه تلاش میکردید
• در موفقیت یکباره مشکلات به حداقل میرسند
• پرندگان به ندرت به آن نزدیک میشوند
• باران خیلی زود آن را خیس میکند
• یک نفر به فضای بیشتری نیاز دارد
• اگر هیچ مشکلی نباشد، میتوان آرامش داشت
• یک صخره یا مانع میتواند به لنگر انداختن آن منجر شود
• اگر نخ آن آزاد شود، شما به شانس دومی دست نخواهید یافت
به خاطر سپردن جملههای قبل تا چه میزان برایتان سخت است؟ حال دوباره این اظهارات را با دانستن این موضوع که متن در مورد روش به پرواز درآوردن بادبادک است، بخوانید. این بار شما راحتتر این اظهارات را به یاد خواهید آورد. داشتن یک سابقه ذهنی که از طریق آن اطلاعات جدید به دانش قبلی مرتبط شود، به یادگیری بهتر میانجامد. هنگام نوشتن طرح درس توجه داشته باشید که انسانها زمانی بهتر یاد میگیرند که: انگیزه داشته باشند؛ به یاد گرفتن موضوعی خاص احساس نیاز کنند؛ هدفهای یادگیری واضح باشند؛ بهطور فعال درگیر باشند؛ یادگیری وابسته به سابقه و مطابق نیازهایشان باشد؛ روشهای یادگیری گوناگونی را مورد استفاده قرار دهند؛ و یادگیری لذتبخش باشد.
3. ملزومات و تجهیزات مورد نیاز: ملزومات و تجهیزات مورد نیاز به آن دسته از تجهیزاتی گفته میشود که وجود آنها یادگیری را برای دانشآموز و یاددهی را برای هنرآموز هموار میکند. این تجهیزات میتوانند ساده یا پیچیده یا ساخته دست هنرآموز باشند.
4. هدفهای عینی: تدوین هدفهای عینی یکی از اقدامات اساسی فرایند تهیه طرح درس است. در این بخش هدفهایی را که در پایان آموزش باید به آنها رسید، مشخص میکنیم. این هدفها که شامل هدفهای دانشی، مهارتی و نگرشی هستند، هنرجو را از وضعیت موجود به وضعیت مطلوب خواهند رساند. برای آنکه معلمان بتوانند هدفهای عینی آموزشی را تدارک کنند، سه عنصر اصلی را باید رعایت کنند. بنابراین برای هدفهای عینی سه نوع اطلاعات فرض میشود: شرایط، عملکرد و معیار.
شرایط: منظور از شرایط، موقعیتها، محدودیتها، ملزومات، مواد و تجهیزاتی است که تحتتأثیر آنها رفتار شکل میگیرد.
عملکرد: منظور از عملکرد رفتاری است که در قالبهایی چون دانش، مهارت و نگرش تحت شرایط خاصی از فرد سر میزند.
معیار: منظور از معیار یا استاندارد، در نظر گرفتن میزان کار مورد نیاز یا دقت و درستی کاری است که باید انجام شود.
در نوشتن هدفهای عینی باید هدفها را بهصورت کاملاً روشن بنویسیم. زیرا مبهم بودن هدفها غالباً باعث دست نیافتن به آنها خواهد شد. بکوشید، در قالب هر جمله فقط یک هدف منظور شود. مطمئن شوید که سه قسمت شرایط، عملکرد و معیار در هر کدام از هدفها منظور شدهاند. و در نهایت اینکه مطمئن شوید هدفهای در نظر گرفتهشده، شما را به هدف کلی میرسانند. هدفهای عینی در طرح درس باید شامل هر سه گروه شوند. یعنی همانقدر که به هدفهای دانشی توجه میکنیم، به هدفهای مهارتی و بهویژه نگرشی هم توجه شود. برای نوشتن هدفهای عینی، بهمنظور رعایت کردن سه عنصر اساسی شرایط، عملکرد و معیار میتوان از جدول 1 کمک گرفت.
در جدول1، ردیفهای اول و دوم شامل هدفهای مهارتی، ردیفهای سوم تا پنجم هدفهای نگرشی و ردیف ششم شامل هدف دانشی است:
- هنرجو با استفاده از آچار ترکمتر، سیستم تعلیق و فنربندی خودرو را مطابق با کاتولوگ خودرو مربوطه آچارکشی کند.
- هنرجو با به پایان بردن درس «تولید چندرسانهای»، با استفاده از نرمافزار ویژوال استادیو یک برنامه تلویزیونی در سطح «الف» تولید کند.
- هنرجو از نخی که در اختیار دارد، برای بافتن یک دستکش بهصورت بهینه استفاده نماید.
- هنرجو با توپی که در اختیار دارد، پاس پنجه والیبال را به صورت کامل به دوست خود آموزش دهد.
- هنرجو در زمین بسکتبال خطای رانینگ را به همتیمیهای خود تذکر دهد.
- هنرجو پس از یادگیری قانون اهم یک نمونه مسئله را بهصورت کامل پاسخ دهد.
5. الگوسازی: در این بخش هنرآموز با توجه به محتوای مورد آموزش تمام و یا بخشی از درس را به صورت عملی برای هنرجویان انجام میدهد. هنرجو میتواند از فیلمهای آموزشی مناسب نیز استفاده نماید.
6. تمرین هدایتشده: هنرجو با مشارکت سایر همگروهیهای خود و با کمک استادکار یا هنرآموز بتواند فعالیت مورد نظر را از ابتدا تا انتها بهصورت صحیح انجام دهد.
7. تمرین مستقل: هنرجو به تنهایی بتواند فعالیت از پیش تعیینشدهای را بهصورت صحیح و برابر با استاندارد انجام دهد.
8. ارزشیابی: ارزشیابی در یک تعریف کلی فرایند جمعآوری، ثبت، تفسیر کاربرد و گزارش کردن اطلاعات درباره پیشرفت و موفقیت هنرجو در زمینه توسعه دانش، مهارت و نگرش است. براساس این تعریف ارزشیابی به دو رویکرد مکمل تقسیم شده است: ارزشیابی از میزان یادگیری، ارزشیابی برای بهبود یادگیری.
روشها و فعالیتهایی که یک معلم برای ارزشیابی انجام میدهد نقش مهمی در شکل دادن به انگیزه یادگیری و عملکرد دانشآموز بازی میکند. در نگاه سنتی ارزشیابی به سؤالاتی اطلاق میشود که معلمان برای سنجش میزان یادگیری دانشآموزان ارائه میدهند. اگر ارزشیابی را در این حد محدود کنیم به توسعه شایستگیهای پایه و ساحتهای تربیت مدنظر سند تحول بنیادین کمکی نکردهایم. در آموزش براساس شایستگی رویکرد ارزشیابی تلفیقی است یعنی در کنار ارزشیابی از میزان یادگیری که مربوط به ارزشیابی پایانی و نتیجهمحور برای گذراندن یک واحد درسی است، میباید از ارزشیابی برای بهبود یادگیری نیز استفاده کرد که ارزشیابی فرایندمحور است. در ارزشیابی فرایندمحور هنرآموز با مشاهده فعالیتهای کارگاهی، راهاندازی و مدیریت بحثهای کلاسی و تهیه چکلیستهای خودارزیابی، پوشه کار، نمونه کار، پروژه، آزمون 360 درجه، روبریک، شبیهسازی و ... میتواند چگونگی یادگیری آنها را مورد ارزشیابی قرار دهد.
منابع
1. سند تحول بنیادین در آموزشوپرورش.
2. رشد آموزش فنیوحرفهای و کاردانش، پاییز 1396.
2. راهنمای عملی نگارش طرح درس، آقازاده محرم و محرم نقیزاده، 1394.
3. مبانی آموزشوپرورش شناختی، خرازی کمال، محمود تلخابی، سمت، 1396.
4. شیوه سخنرانی در نشستهای علمی، کرمی حسین و محمد یعقوبی، دانشگاه شهید بهشتی، 1393.
۱۰۹۶۵
کلیدواژه (keyword):
آموزش مبتنی بر شایستگی,طرح درس,دانش، مهارت,نگرش,