جمعه ۲ آذر ۱۴۰۳

مقالات

مهارت‌ها و شیو‌ه‌های معلمی

  فایلهای مرتبط
مهارت‌ها و شیو‌ه‌های معلمی
روش‌های تدریس ارائه شده از سوی حجت الاسلام و المسلمین قرائتی برای تدریس بهتر و موفق تر شما ارائه می شود. تجارب ایشان برای اجرا در کلاس توصیه می‌شود.

اشاره
شیوه‌ها و مهارت‌های معلم می‌تواند در بازدهی آموزش تأثیر بسیار داشته باشد. بخش مهمی از موفقیت استاد و شیرینی کلاس به شیوه ارائه درس و مهارت‌های معلم مربوط است. بخش‌های قبلی این شیوه‌ها در شماره‌های قبل تقدیم شد و در اینجا نیز تعدادی از این روش‌ها از نظرتان می‌گذرد.

 

هیجان بجا
سخن و کلام عادی در مواردی، مؤثر و کارساز نیست و مخاطب نیاز به یک هیجان دارد که باید استاد آن را تأمین کند. حضرت علی‌(ع) هنگامی که می‌خواستند از شهیدان سخن بگویند، دستشان را به‌صورت مبارک می‌زدند و بسیار می‌گریستند.1 این کار را حضرت در مقابل مخاطبانی انجام می‌داد که نیاز به هیجان داشتند تا وجدانشان بیدار شود. این حدیث می‌آموزد که اگر یاد شهید همراه با گریه بلند و طولانی باشد، در شنونده اثر می‌گذارد.

در کتاب عیون‌الاخبار (ج 2، ص 105) می‌خوانیم: دلیل آنکه عبارات ابتدایی اذان، چهار بار، ولی عبارات دیگر دو بار تکرار می‌شود این است که در آغاز اذان، مردم بی‌خبرند و نیاز به یک نوع شوک و هیجان دارند؛ لذا هم با صدای بلند و هم با صدای خوب چهار بار باید «الله اکبر» گفت. ولی بعد از آن مردم در جریان ورود وقت شرعی قرار می‌گیرند؛ لذا دو بار کافی است.

 

داستان‌گویی
داستان‌های قرآن با سایر داستان‌ها تفاوت‌هایی دارد؛ از جمله:

• قصه‌گو خداوند است: (نحن نقص)2؛

هدف‌دار است: (نقص علیک من انباء الرسل ما نثبت به فؤادک)3؛

حق است، نه خیال:‌ (نحن نقص علیک نبأهم بالحق)4؛

براساس علم است، نه گمان: (فلنقصن علیهم بعلم)5؛

وسیله تفکر است، نه تخدیر: (فاقصص القصص لعلهم یتفکرون)6؛

وسیله عبرت است، نه تفریح و سرگرمی: (لقد کان فی قصصهم عبره)7؛

همچنین حکایت‌ها و داستان‌های روایی که در کتب معتبر آمده، از بهترین منابع برای نقل می‌باشند.

معلمان نباید از گفتن داستان خجالت بکشند؛ چرا که خداوند متعال می‌فرماید که ما خود قصه می‌گوییم: (نحن نقص)8. همچنین نباید این تصور و خیال را داشته باشند که تأثیر مطالب علمی و سنگین، بهتر و بیشتر از داستان‌هاست؛ بلکه راه صحیح، بیان داستان‌های مناسب در کنار مطالب و نکات علمی و استدلالی دیگر است. ضمن آنکه برای موفقیت باید در مطالعه و تلخیص و چینش داستان دقت نمود تا بتوان پس از اندکی ممارست، به‌صورت زیبایی از هنر قصه‌گویی برخوردار شد.

 

خواندن از روی نوشته
ذیل عنوان «طرح درس» توضیح دادیم که استاد باید مطالب خود را در قالب طرحی مکتوب، تنظیم و براساس آن ارائه نماید؛ در اینجا به این نکته مهم اشاره می‌نماییم که طرح درس، نمای کلی بحث و در حقیقت عناوین مهم و عصاره درس است و معلم و استاد باید در کنار آن، فیش‌ها و یادداشت‌هایی داشته باشد که به‌عنوان ضمائم استفاده کند؛ زیرا معلم وقتی برخی از سرفصل‌ها را روی تابلو و تخته می‌نویسد، برای توضیح نیاز به خواندن از روی نوشته دارد. به همین جهت، باید ضمائم طرح درس را‌ـ که همان فیش‌ها و یادداشت‌های مفصل‌تر است‌ـ داشته باشد و هیچ‌گاه خواندن از روی نوشته را برای خود سبک نداند.

بسیار بجاست که استاد در برخی مواقع مانند موقع نقل آیه یا حدیث یا متن تاریخی یا کلام مهمی از بزرگان و ... حرف خود را مستند کند و از روی نوشته معتبر بخواند تا کلام خود را تقویت و اعتماد شنونده را جلب کند و از هرگونه احتمال خطا در نقل به دور باشد. همچنین خواندن از روی نوشته، هم آرامش برای گوینده است و هم آرامشی برای شنونده.

برخی از علماء سعی می‌کردند که مطالب را از روی نوشته بخوانند و چه بسا این کار پیامی برای شاگردانشان داشت تا آنان نیز از این شیوه خوب تبعیت نمایند.

 

آموزش غیرمستقیم
لازم نیست که استاد همیشه حرف‌های خود را به‌طور مستقیم بگوید؛ بلکه از شیوه‌های مفید آن است که انسان گاهی غیرمستقیم مطالب خود را ارائه دهد. مثلاً در معرفی خود خدا هم می‌توان از عظمت آفریده‌های او سخن گفت و هم از ضعف دیگران در خلق کوچک‌ترین مخلوقات. قرآن کریم گاهی از خالقیت خدا صحبت کرده است و گاهی از بی‌عرضگی دیگران؛ با این بیان که اگر همه جمع شوند، نمی‌توانند مگسی بیافرینند و اگر مگس چیزی از آنان برباید، نمی‌توانند پس بگیرند.9

در بحث انفاق گاهی می‌فرماید: «انفاق پاداش‌های زیادی دارد و خداوند کمبودهایی را که بر اثر انفاق پیدا می‌شود، جبران می‌کند10 و گاه می‌فرماید: باغ جمعی که بخل ورزیدند و مال خود را انفاق نکردند، سوخت»11.

گاهی از عزت خدا سخن می‌گوید12 و گاه بیان می‌کند که شرک و پرستش غیرخدا انسان را خوار و ذلیل می‌کند13.

امام علی‌(ع) بیان می‌کنند که خلافکار را غیرمستقیم تنبیه کنید و می‌فرمایند: «ازجر المسی‌ء بثواب المحسن؛ با خوبی کردن به نیکوکار، انسان بد را زجر بده.»14

خداوند برای رد عقائد تحریف‌شده مسیحیت، حضرت مسیح را مخاطب قرار می‌دهد و می‌فرماید که: (أ أنت قلت للناس اتخذونی و أمی الهین من دون الله)15؛ «آیا تو به مردم گفتی که تو و مادرت را در کنار خدا قرار دهند؟! آیا این عقیده باطل از جانب تو به مسیحیان القاء شده؟!» در حقیقت با خطاب به کسی که بی‌گناه است، به افراد خاطی هشدار می‌دهد. در زبان فارسی، به این نوع کلام در قالب ضرب‌المثل می‌گویند: به در بگو که دیوار بشنود!

 

پی‌نوشت‌ها
1. «ثم ضرب بیده علی لحیته الشریفه الکریمه فأ طال البکاء». (همان)
2. یوسف: 3.
3. هود: 120.
4. کهف: 1.
5. اعراف: 7.
6. اعراف: 176.
7. یوسف: 111.
8. یوسف: 7.
9. (یا أیها الناس ضرب مثل فاستمعوا له إن الذین تدعون من دون الله لن یخلقوا ذبابا و لو اجتمعوا له و إن یسلبهم الذباب شیئا لا یستنقذوه منه ضعف الطالب و المطلوب) (حج: 73)؛ «ای مردم! مثلی زده شده است، پس به آن گوش فرا دهید، همانا کسانی که به جای خدای یکتا می‌خوانید هرگز نمی‌توانند مگسی بیافرینند، هرچند برای این کار اجتماع کنند، و اگر آن مگس چیزی از آنان برباید، نمی‌توانند از او بازستانند. طالب و مطلوب هر دو ناتوان‌اند.»
10. (قل إن ربی یبسط الرزق لمن یشاء من عباده و یقدر له و ما أنفقتم من شی‌ء فهو یخلفه و هو خیر الرازقین) (سبأ: 39)؛ «بگو: بدون شک، پروردگارم برای هر کس از بندگانش که بخواهد روزی را گشایش می‌دهد یا برای او تنگ [و محدود] می‌گرداند و هرچه را [در راه او] انفاق کردید پس او [عوضش را] جایگزین می‌کند و او بهترین روزی‌دهندگان است.» شخصی از امام صادق‌(ع) پرسید: «اگر خداوند جای آنچه را انفاق شده پر می‌کند، پس چرا من هر چه انفاق می‌کنم جایگزینش نمی‌رسد؟! حضرت فرمود: «اگر مال حلال باشد و برای مصرف حلال انفاق شود حتماً جبران می‌شود». (کافی، ج 2، ص 486) علاوه بر این ممکن است جبران آن در آخرت باشد یا از طریق دفع بلا یا رسیدن عوض آن به نسل بعدی در همین دنیا یا از طریق غیرمال جبران شود.
11. «مرد باغداری که هر سال از میوه‌های باغش به فقرا انفاق می‌کرد، از دنیا رفت. وارثان تصمیم گرفتند فقرا را محروم نمایند. تنها یکی از وارثان مخالف بود؛ ولی اکثر آنان بخل ورزیدند و برای محروم کردن فقرا تصمیم گرفتند که سحرگاهان به باغ روند و میوه‌ها را بچینند. به باغ رفتند اما آن را یک تخته خاکستر دیدند. گفتند: «ما راه را گم کرده‌ایم، این باغ ما نیست.» اما دیگری گفت: «ما از راه درست پدر منحرف شدیم و تصمیم گرفتیم فقرا را محروم کنیم؛ لذا خودمان محروم شدیم.» آن فرزندی که از روز اول با بخل مخالف بود، گفت: «آیا به شما نگفتم این فکر غلط است؟» به هر حال آنان قهر الهی را دیدند و متنبه شدند و یکدیگر را ملامت کردند.» قرآن کریم در آیات 17 تا 33 سوره قلم به این داستان پرداخته است.
12. (من کان یرید العزه فللّه العزه جمیعا) (فاطر: 10)؛ «هرکس خواهان عزت است، پس عزت همه از آن خداست [و به هر که بخواهد می‌دهد]».
13. (لا تجعل مع الله إلها آخر فتقعد مذموما مخذولا)؛ (اسراء: 22)؛ «با خداوند معبود دیگری قرار مده که نکوهیده و سرافکنده خواهی نشست.»
14. نهج‌البلاغه (صبحی صالح)، حکمت 177، ص 501.
15. مائده: 116.

۲۰۶۷
کلیدواژه (keyword): رشد آموزش قرآن و معارف اسلامی,روش تدریس
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.