بالاتر از کیمیاگری
۱۳۹۹/۰۷/۳۰
1. یکی از هدایای ارزشمند الهی به انسان، امید و تلاش برای بهبود آینده است. به قول معروف، انسانها به امید زندهاند و تا آخرین لحظه زندگی خود باید آن را پاس بدارند و رشد دهند. مهرماه برای مدرسه، برای معلم و برای دانشآموز هزار و یک حرف و حدیث دارد، اما یکی از مهمترینهایش، ضرورت رویش و تقویت دوباره امید در زندگی علمی جامعه است.
2. در جامعه ما، چه کرونا باشد و چه نباشد، وقتی تقویم اواخر شهریورماه را نشان میدهد، بوی ماه مهر میآید و دوباره بوی خوش مدرسه! ما معلمها، مدرسه که میگوییم، دلمان هزار راه میرود؛ به یاد شادیها و دلهرههای کودکی و دانشآموزی خودمان تا همراهیهای معلمانه با دانشآموزان کوچک و بزرگی که در سالهای مختلف شاهد قد کشیدن و بزرگ شدنشان بودهایم. امسال کرونا در تمام ابعاد زندگیمان، از فردی و خانوادگی تا اجتماعی و شغلی، اثر گذاشته و ضرب شدهاست، اما به امید اینکه به یاری خداوند متعال و تلاش همگانی از این مرحله سخت عبور کنیم، مهرماه را با هم آغاز میکنیم. پس همکار گرامیام سلام و خدا قوت!
امیدوارم سالم و سعادتمند باشید و چه حضوری و چه غیرحضوری، دانشآموزانتان از دریای زلال مهر و علم و پارساییتان سیراب شوند و مسیر بیابند و حرکت کنند!
3. از حرکت گفتم، چون معلم محور حرکت جامعه است و گامهای علم و دین و تلاش جامعه با او تنظیم میشوند. اگر معلم نیاموزد، جامعه از کجا متخصص بیاورد؟ اگر معلم انسانها را تربیت نکند، جامعه چگونه رشد کند؟ و اگر معلم راه را معرفی نکند، جامعه چگونه هدف خود را بیابد و راه را گم نکند؟ البته اگرچه میدانیم مقام و جایگاه معلمی بسیار وسیع و فراگیر است و هر انسان هوشمند و هدفمندی، میتواند به آن مفتخر شود، اما کسانی که تمام زندگی خود را وقف این راه کردهاند و اهتمام زندگیشان بر این سیاق قرارگرفتهاست، بسیار گرامیتر و گرانبهاترند.
4. هر عضو مفید و مؤثری از جامعه، برای ایجاد ارزشی افزوده در تلاش است و برای تولید پدیدهای یا تغییر حالتی اقدام میکند، اما به بیان رهبر فرزانه انقلاب، حتی اگر کسی موفق شود خاک را طلا کند، به اندازه کار معلم ارزشآفرین نیست و این، یعنی کیمیاگریِ مواد، که از آرزوهای بزرگ بشر بوده است، در مقایسه با کیمیاگریِ انسانها ناچیز و بیمقدار است. سه نکته مهم در این میان وجود دارد. نخست آنکه پیش و بیش از همه این خود معلم است که باید ارزش جایگاه خود و کاری را که برعهده گرفته است بداند و براساس آن عمل و تربیت کند تا بهتدریج و با صبر و حوصله جامعه نیز قدردان واقعی زحمات و جایگاه او باشد.
نکته دوم این است که ارتقای جایگاه و مقام معلم، یعنی ارتقای جایگاه و مقام علم و تفکر و عقلانیت در جامعه، و همه میدانیم، ارزشمندی تفکر و رونق آن در جامعه، یعنی تداوم حیات واقعی و رشد و تعالی مطلوب. زندگی انسانی یعنی زندگی با تعقل و تفکر، و جامعه، به میزان برخورداری از این موهبت، زنده است و پویایی دارد و هر قدر که نسبت به این موهبت فقیر و ناداراست، رو به مرگ و نیستی دارد. بنابراین، اگر معلم و مربی در جامعه باید پاسدار حرمت و کرامت این جایگاه باشد، به خاطر شخص و نام خودش نیست، بلکه این رسالت را هم برای جامعه میپذیرد.
سومین نکته این است که اگر دو مطلب پیشین مورد پذیرش باشد، آنگاه ما معلمان باید بپذیریم که سهم بزرگی از نگاه و عملکرد امروز جامعه به علم، معلم، ادب و سعادت، محصول کار ماست. بدون تردید، قسمت بزرگی از آنچه امروز در جامعه ما در این مقوله برداشت میشود، کاشته ماست. بنابراین، همکار فرهیختهام، اگر برداشتهای امروزمان از مزرعه جامعه خوب است، بیایید برای بهتر شدنش در آیندهای نهچندان دور، بهتر بکاریم. و اگر خدای ناکرده از برداشت محصول امروزمان راضی نیستیم، بیایید برای اصلاح آن بیشتر تلاش کنیم؛ بهتر بکاریم و بهتر مراقبت کنیم!
5. بهتصریح آیات متعدد قرآنی و روایات و نیز کلام بزرگان این عرصه، ادب و تربیت بر تعلیم و آموزش مقدم است و مسلح شدن انسان بیادب به ابزار علم و مهارت، برای خود و جامعهاش خسارتبار خواهد بود. همواره یکی از دغدغههای مشترک جامعه معلمان و مربیان، اهتمام به ادب و تربیت نسل نوپا بوده و هست و در شرایط فعلی، این نگرانی و هشدار جدی است که اگر در شرایط کرونایی یا شرایط مشابه آن، مانند تعطیلات ناشی از آلودگی هوا و غیره، به هر شکل بتوانیم قدری و درصدی از نیازهای آموزشی فرزندان این مرز و بوم را پاسخ دهیم، برای نیاز حیاتی و ضروری ادب و تربیت آنان، چه تدابیر راهگشا و اثرگذاری وجود دارد؟
همه میدانیم که تربیت امری مربیمحور است و ارائه بهترین متنهای تربیتی نیز نمیتواند بهتنهایی نیاز فطری انسان را برای کمالجویی و تعالی پاسخ گوید. بنابراین، ضروری است از صدر تا ذیل وزارت آموزشوپرورش، از جمله هزاران معلم و مربی پرتلاش و دغدغهمند و مدیران و تصمیمگیرندگان محترم، بیوقفه و هوشمندانه در پی تدابیر مفید، بهموقع و قابلاجرا در این زمینه باشند.
6. در سند مبانی نظری تحول بنیادین آموزشوپرورش، در تعریف تربیت چنین آمده است: «تربیت عبارت است از فرایند تعاملی زمینهساز تکوین و تعالی پیوسته هویت متربیان، به صورتی یکپارچه و مبتنی بر نظام معیار اسلامی، بهمنظور هدایت ایشان در مسیر آماده شدن برای تحقق آگاهانه و اختیاری مراتب حیات طیبه در همه ابعاد.»
بدون تردید، هرکدام از کلیدواژههای انتخابشده در این تعریف میتواند مورد دقت و گفتوگوی کارشناسانه قرار گیرد، اما هماکنون مهمتر این است که چگونه این تعریف در شرایط متفاوت و متغیر زندگی به اجرا درآید؟ برای مثال، توجه همکاران گرامی را به «فرایند تعاملی» جلب میکنم. با استفاده از واژهنامههایی مانند «معین»، میتوان گفت فرایند تعاملی یعنی مجموعه عملیات و مراحل دوسویه یا چندسویه برای رسیدن به یک هدف مشخص.
حال خواهشمندم همکاران عزیز به این پرسشها توجه فرمایند: به نظر شما، آیا مجموعه اقدامات ما در مدرسهها و کلاسهایمان، از نگاه فرایندی و تعاملی بودن نمره قابلقبول و شایسته دفاع میگیرد؟ آیا مربیان و متربیان ما واقعاً خود را در یک تعامل مییابند؟ در تحلیل رابطه مجموعه فعالان و اثرگذاران یک مدرسه، چند درصد دانشآموزان دریافتکنندهاند و چند درصد تولیدکننده؟ به عبارت بهتر، شما جامعه دانشآموزی را در مدرسههای خود فعال ارزیابی میکنید یا منفعل؟
آنچه این پرسشها را حیاتیتر میکند، این است که در بخشی از تعریف تربیت آمده است «... جهت تحقق آگاهانه و اختیاری مراتب حیات طیبه در همه ابعاد». آیا دانشآموزی که سالها منفعلانه و در نقش دریافتکننده قرار داده شده است، میتواند آگاهانه و از روی اختیار، مراتب حیات طیبه را انتخاب کند؟ چکیده سخن آن است که یکی از رمزهای موفقیت ما در تربیت شایسته دانشآموزانمان در ارتباط حضوری و بهویژه در شرایط غیرحضوری، سرمایهگذاری روی تعاملیکردن فرایندهای مدرسه، چه در ابعاد آموزشی و چه در ابعاد تربیتی و پرورشی است. به یقین، مخاطبان عزیز تأیید میفرمایند که منظور از تعاملی شدن، ارائه درس از سوی معلم و پاسخ دادن دانشآموز به سؤالات امتحان نیست. تنها بهعنوان یک اشاره میتوان روی این پیشنهاد فکر کرد که: بیاییم در تمامی ابعاد کارهای آموزشی و تربیتی مدرسه، روی تولید توسط دانشآموزان قدری جدیتر حساب کنیم.
دانشآموز در هر زمینهای که تولید کند، آن را بهتر یاد میگیرد و احساس بهتری را تجربه میکند. دانشآموز در هر زمینهای که تولید کند، دلبستگی بیشتر و ماندگارتری خواهد داشت.
و در نهایت اینکه، دانشآموز هر اندازه تولید کند، احساس مفیدبودن و عزت و کرامت نفس میکند و این یعنی «هویتبخشی» که قسمت دیگری از تعریف تربیت است. طبیعی است برای رسیدن به چنین هدفی، چه حضوری و چه غیرحضوری، نوع تدریس ما، نوع آزمون ما و نوع فعالیتهای پرورشی ما باید بازخوانی و بازطراحی شود. چه خوب است در سال تحصیلی جدید این راه را جدی بگیریم.
7. امسال شروع سال تحصیلی رنگ و بوی محرم و اربعین دارد. واقعاً نظام تربیتی سیدالشهدا منفعلپرور است یا نیروی فعال پرورش میدهد؟ دانشآموزان این مکتب، آگاهانه انتخاب میکنند، فعالانه عمل میکنند و برای کسب نمره قبولی، هر تولید خوبی که بتوانند، هر هنری که داشته باشند و هر مهارتی را که در چنته دارند، به میدان میآورند. کافی است این الگوی هزاروچهارصدساله را بشناسیم و ترجمه صحیح آن را بهکار ببندیم.
صلی الله علیک یا اباعبدالله
۱۱۵۹
کلیدواژه (keyword):
رشد معلم,یادداشت سردبیر,