مفهوم جغرافیا از منظر اسناد بالادستی
• مصوبه اهداف دورههای تحصیلی نظام تعلیموتربیت رسمی عمومی جمهوری اسلامی ایران (مصوبه نهصد و پنجاه و دومین جلسه شواری عالی آموزشوپرورش مورخ 97/2/10)
برای درک مفهوم جغرافیا و اهداف آموزشی آن از منظر اسناد بالادستی آموزشوپرورش، ناچار از مراجعه به اهداف ساحتهای تربیت در دورههای مختلف تحصیلی، اهداف غایی برنامه درسی ملی (شایستگیهای پایه) و تحلیل بیانیه حوزه تربیت و یادگیری علوم انسانی و مطالعات اجتماعی هستیم. این بررسی نشان میدهد که برداشت سیاستگذاران تربیتی ما را به کدامیک از دیدگاهها درباره مفهوم جغرافیا و اهداف آموزشی آن نزدیک میکند.
ساحتهای تربیت اشاره به ابعاد تربیت فردی و اجتماعی فرد دارد که برنامههای درسی برای تحقق آنها باید تلاش کنند. این ساحتها عبارتاند از: ساحت تربیت زیستی و تربیتی، ساحت تربیت اعتقادی/ عبادی و اخلاقی، ساحت تربیت زیباییشناسی و هنری، ساحت تربیت زیستی و بدنی، ساحت تربیت علمی و فناورانه، ساحت تربیت اجتماعی و سیاسی و ساحت تربیت اقتصادی و حرفهای. بررسی ارتباط اهداف ساحتها و شایستگیهای پایه بهعنوان دال یا (راهنما) و استنباط از آنها بهعنوان مدلول نشان میدهد که دیدگاه سیاستگذاران تربیتی در زمینه اهداف برنامههای درسی از جمله آموزش مفاهیم جغرافیایی چیست؟
در سند مبانی نظری تحول بنیادین در نظام تعلیموتربیت رسمی عمومی جمهوری اسلامی ایران (آذرماه 1390، صص 154 تا 158) 34 هدف بهعنوان اهداف کلی ساحتهای تربیت در شش ساحت تربیت زیستی و بدنی، اعتقادی/ عبادی و اخلاقی، اجتماعی و سیاسی، زیباییشناختی و هنری، اقتصادی و حرفهای و تربیت علمی فناوری ذکر شده است. بعدها این اهداف کلی در 952 جلسه شورای عالی آموزشوپرورش (97/2/10) با توجه به دورههای تحصیلی و متناسبسازی آن با رشد شناختی و سنی دانشآموزان به 70 هدف خُردتر و یک هدف فراساحتی تقسیم شدهاند. مطالعه اهداف ساحتهای تربیت در دورههای تحصیلی حاکی از تداوم این اهداف همراه با توالی و وسعتبخشی در مفاهیم مندرج در اهداف، با توجه به رشد سنی و عقلانی فراگیران است. از اهداف ساحتهای تربیت در دورههای تحصیلی 18 هدف از ساحتهای تربیت در دورههای تحصیلی شناسایی شد که با آموزش مفاهیم جغرافیا کم و بیش ارتباط دارد. جدولهای 1 تا 4 ارتباط اهداف ساحتهای تربیت در دورههای تحصیلی را با آموزش مفاهیم جغرافیایی نشان میدهد.
جدول 1. ارتباط آموزش مفاهیم جغرافیایی با توجه به ساحت تربیت زیستی و تربیتی
جدول 2. ارتباط آموزش مفاهیم جغرافیایی با توجه به ساحت تربیت اعتقادی/عبادی و اخلاقی
جدول 3. ارتباط آموزش مفاهیم جغرافیایی با توجه به ساحت تربیت علمی و فناورانه
جدول 4. ارتباط آموزش مفاهیم جغرافیایی با توجه به ساحت تربیت اجتماعی و سیاسی
در سند برنامه درسی ملی (صص 16 تا 19)، 32 هدف با عنوان «شایستگیهای پایه برای برنامه درسی ملی» در پنج عنصر تربیتی «تعقل، ایمان، علم، عمل و اخلاق» ذکر شده است. دلایل این حیطهبندی هدف غایی تربیت اسلامی است که پرورش افراد عاقل و متفکر، مؤمن، عالِم (باسواد)، عامل (توانا در بهکارگیری دانستهها در زندگی فردی و اجتماعی) و دارای اخلاق حسنه را مدنظر دارد. از این 32 شایستگی یا هدف پایه، 12 هدف یا شایستگی با آموزش مفاهیم جغرافیایی ارتباط دارد که از آنها میتوان 18 هدف آموزش جغرافیا را استنباط کرد. جدول شماره 5، چهار ارتباط اهداف شایستگیهای پایه در دورههای تحصیلی را با آموزش مفاهیم جغرافیایی نشان میدهد.
جدول 5. ارتباط آموزش مفاهیم جغرافیایی با توجه بهاه
بیانیه حوزه تربیت و یادگیری علوم انسانی و مطالعات اجتماعی و ارتباط آن با آموزش مفاهیم جغرافیایی
بیانیههای درسی در سند برنامه درسی، ماهیت حوزههای تربیتی و یادگیری، ضرورت و کارکرد برنامه درسی، قلمرو محتوایی حوزه و جهتگیریهای کلی در سازماندهی محتوا و آموزش حوزه تربیتی و یادگیری را تبیین میکند. یک حوزه یادگیری ممکن است چندین ماده درسی را تحت پوشش قرار دهد (سند برنامه درسی ملی، اسفندماه 1391، صص 19 تا 39).
حوزه تربیت و یادگیری علوم انسانی و مطالعات اجتماعی به مطالعه تعاملات انسانی و توانایی ایجاد رابطه مثبت و سازنده با مردم حول محور رابطه با خدا، درک موقعیت و فراموقعیت و عناصر آن در ابعاد مختلف (زمان، مکان، عوامل طبیعی و اجتماعی) و سنتهای الهی حاکم بر فرد و جامعه میپردازد و در پی تقویت و پرورش کنشهای مطلوب متناسب با نظام معیار اسلامی است. در ارتباط با ضرورت و کارکرد این حوزه از یادگیری گفته شده است که زندگی توحیدی نیازمند درک سنتهای الهی، مطالعه محیط طبیعی و انسانی (سیر در آفاق و انفس) پرورش احساس همدلی، نوعدوستی و احترام نسبت به دیگران، کنترل هیجانات و احساسات به هنگام قرار گرفتن در موقعیتهای واقعی و چالشبرانگیز (خانوادگی، اجتماعی و بینالمللی) است. دانشآموزان نیاز دارند در آموزشهای مدرسهای فرصتهایی برای به چالش کشیدن ایدههای خود و دیگران در خصوص مسائل اجتماعی در سطح محلی، ملی و جهانی در اختیار داشته باشند. آنها باید بتوانند نقش خود را در جهان امروز برای حفظ و ارتقای موقعیت و جایگاه ایران در بین کشورهای منطقه و در سطح جهان بشناسند (همان، ص32). بدون شک، ایفای این نقش بدون شناخت ایران و جهان در ابعاد مختلف از جمله «بعد جغرافیایی» امکانپذیر نیست.
در ارتباط با قلمرو حوزه تربیتی و یادگیری علوم انسانی و مطالعات اجتماعی، بخشی از آن به آموزش مفاهیم جغرافیایی اشاره دارد. قلمرو این حوزه شامل درک موقعیت و ابعاد آن در بعد زمان (گذشته، حال و آینده)، در بعد مکان (خانه، محله، شهر، کشور، زمین و کیهان)، در بعد عوامل طبیعی (محیط طبیعی و محیط زیست)، در بعد عوامل اجتماعی (ساختارها و نهادهای اجتماعی، رفتارها و روابط انسانی و قراردادها) و تعامل با آنها در آمایش سرزمین و درک چگونگی حاکمیت سنتهای الهی بر زندگی انسان در طول تاریخ و .... بهعنوان یک عضو مسئول جامعه ایران اسلامی است. در خصوص جهتگیریهای کلی در سازماندهی محتوا این سند اشاره به تلفیق موضوعات درسی علوم انسانی و اجتماعی به شیوه تلفیقی تا پایان دوره آموزش عمومی و در دوره متوسطه، آموزش به شیوه نیمهتخصصی و کم و بیش رشتهای تأکید کرده است (همان، 32 تا 33).
جدای از نقصها و کاستیهایی که در اهداف ساحتهای تربیتی در دورههای مختلف تحصیلی، شایستگیهای پایه یا بیانیههای حوزه تربیت و یادگیری علوم انسانی و مطالعات اجتماعی و نقص در جامعیت آنها دیده میشود، بررسی، تحلیل و استنتاج از اهداف ساحتهای تربیت زیستی و بدنی، اعتقادی / عبادی و اخلاقی، علمی و فناورانه، و اجتماعی و سیاسی، شایستگیهای پایه و بیانیه حوزه تربیت و یادگیری علوم انسانی و مطالعات اجتماعی مشخص میکند که این اهداف و بیانیه کم و بیش در آموزش جغرافیا به دیدگاههای جغرافیایی زیر ارتباط دارد:
مطالعه سطح زمین از نقطهنظر پراکندگیهای فضایی و روابط فضایی بین آنها، توجه به رابطه علّی بین پدیدهها و واکنش آنها بر یکدیگر، مطالعه و شناخت واقعیتهای عینی مکانها، مطالعه روابط متقابل (انسان و طبیعت)، تحلیل روابط متقابل و عملکرد فردی و اجتماعی بر محیط طبیعی، روابط متقابل انسان، تکنولوژی، و محیط، مطالعه پراکندگی پدیدههای طبیعی و انسانی، شناخت تواناییهای فردی و اجتماعی در تغییر محیط به شکل سازنده در بازساخت مکانی، تحلیل رفتار انسان در محیط و شناخت ظرفیتهای موجود در محیط و بهرهگیری از آنها و مطالعه مکانها (محلی، ناحیهای، ملی، قارهای و جهانی) توجه دارد (معافی، رشد آموزش جغرافیا، شماره 125، زمستان 98).
توجه به اهداف فراجغرافیایی و معنوی نیز باید مورد توجه قرار گیرد. اگرچه این اهداف جغرافیایی نیستند، اما از آنجا که رویکرد کلان حاکم بر برنامههای درسی بر شکوفایی فطرت الهی دانشآموزان از طریق درک و اصلاح مداوم موقعیت آنان به منظور دستیابی به مراتبی از حیات طیبه و تربیت یکپارچه عقلی، ایمانی، علمی، عملی و اخلاقی دانشآموزان تأکید دارد، لازم است دانشآموزان به گونهای آموزش داده شوند که از طریق نفوذ فکری در پدیدههای خلقت، درک حکمت آفرینش پدیدهها و شناخت یکپارچگی و وحدت جهان هستی و رسیدن به این نکته که «جهان تجلی صفات و اسماء الهی است» اهداف فراجغرافیایی دنبال شوند. این اهداف عبارتاند از:
• تدبر در صفات افعال و آیات خداوند متعال بهعنوان خالق هستی؛
• ایمان آگاهانه به توحید، نبوت، معاد، امامت، عدل، عالم غیب و حیات جاودانه؛
• باور به ربوبیت و حضور حکیمانه همراه با لطف و رحمت خالق یکتا در عرصه هستی (سند برنامه درسی ملی، 1391، صص 16 تا 19)
مفهوم برنامه درسی، الگوی برنامه درسی یا طرح برنامه درسی از منظر سند برنامه درسی ملی
هر چند تعاریف مختلفی از برنامه درسی مثل برنامه درسی بهعنوان مواد درسی (موضوعات درسی سنتی و نوین)، برنامه درسی بهعنوان تجربیات یادگیری (آنچه که در عمل فایده و کاربرد خود را در زندگی به دانشآموزان نشان داده است) و برنامه درسی بهعنوان هدفها (هر آنچه که در زندگی بزرگسالی و آینده مورد نیاز است) ارائه شده و همگی نظریاتی درستاند و در تعلیموتربیت نقش اساسی دارند (برای مثال، مواد درسی فراهمآورنده هسته اطلاعاتی تعلیموتربیت هستند و از طرفی فـراگیــران تجربیـاتی
در کلاس درس یاد میگیرند که در زندگی آنها کاربرد دارد و از طرفی تدوین هدفها پایهای برای تعلیمو تربیت مبتنی بر شایستگی است)، اما تأکید بر موارد سهگانه فوق موجب محدود شدن فکر و بازداشتن برنامهریزان درسی از پرداختن به سایر نظریات بااهمیت در برنامه درسی میشود. یک تعریف جامع از برنامه درسی این است «طرحی که بتواند نیازهای حال و آینده فراگیران را در همه سنین و موقعیتهای یادگیری از طریق درگیر کردن دانشآموزان در تجربیات یادگیری متنوع و مفید دربر گیرد» (خویینژاد به نقل از الکساندر و سیلور، 1372، صص 39 تا 40).
با مراجعه به مؤلفههای سند برنامه درسی ملی، اصول ناظر بر طراحی برنامه درسی و تربیتی (سند برنامه درسی ملی، اسفندماه 1391، صص 9 تا 11)، مفهوم برنامه درسی و انواع طرحهای برنامه درسی از منظر این سند روشن میشود. با توجه به سند برنامه درسی ملی، مفهوم برنامه درسی «مجموع تجارب یادگیری (عقلانی، اعتقادی، علمی، عملی و اخلاقی) است که در یک ارتباط تعاملی و خلاقانه با چهار عرصه یادگیری خود، خدا، جامعه و نظام خلقت در مدرسه زیر نظر معلم به اجرا درمیآید. این تجربه از طریق کسب فرصتهای یادگیری نهفته در حوزههای تربیت و یادگیری یازدهگانه بهدست میآید (سند برنامه درسی ملی، صص 3 تا 39).
توجه به پنج عنصر «تفکر، ایمان، علم، عمل (رفتار) و اخلاق» و چهار عرصه یادگیری «خود، خدا، جامعه و نظام خلقت» یادآور توجه برنامهریزان درسی به نظریات برنامه درسی رفتارگرایی، موضوعی/ رشتهای، اجتماعی، رشدگرا، فرایندشناخت، دیدگاه انسانگرایانه و دیدگاه ماورای فردی یا کلگرایانه است.
در یک سر طیف دیدگاههای تربیتی وجود دارد که توجه آنها به ابعاد بیرونی (رفتار دانشآموزان) معطوف است و انتهای دیگر طیف با ابعاد درونی مانند رشد تفکر، خودشکوفایی انسانی و پیوند انسان با کائنات سر و کار دارد.
در دیدگاه رفتاری مهمترین دلمشغولی معلم، شکل دادن به رفتارهای اوست (یادگیری دانشها، مهارتها و نگرشها). در دیدگاه موضوعی/ رشتهای، توجه بر یادگیری مفاهیم و مهارتهای پایهای در علوم تجربی و انسانی مورد نیاز است که تصور میشود اساس پیشرفت جامعه را فراهم میکند. دیدگاه اجتماعی بر جامعهپذیر کردن دانشآموزان و یادگیری مهارتهای اجتماعی تأکید دارد که به تربیت شهروند مشارکتجو میانجامد.
دیدگاه رشدگرا بر یادگیری مهارتهای یادگیری و ذهنی از طریق موضوعات درسی تأکید دارد. در واقع، یادگیری مهارتهای چگونه دانستن و پرورش مهارتهای ذهنی مانند روش حل مسئله، شناخت منابع یادگیری در علوم مختلف و پرورش مهارتهای تفکر (مانند تفکر خلاق، تفکر انتقادی، تفکر منطقی، مهارت فرضیهسازی، طرح سؤال، تحقیق کردن، تنظیم گزارش استدلال کردن، تجزیه و تحلیل و غیره اصل، و یادگیری مفاهیم علمی و حقایق فرع است. در دیدگاه رشدگرا، هدف تلفیق و متناسبسازی موضوعات درسی با جریان رشدشناختی، عاطفی، اجتماعی، زبانی، شخصیتی، اخلاقی و ایمانی دانشآموزان و جلوگیری از پسرفت یا توقف جریان رشد است. در دیدگاه انسانگرایانه بر خودشکوفایی و تربیت انسان با کارکرد تمام و کمال، دادن حق انتخاب به دانشآموز و کاوش و دستیابی به ارزشهای فردی و اجتماعی تأکید میشود. در دیدگاه ماورای فردی به شکوفایی معنوی و توجه به مرکز یا مرتبهای بالاتر از وجود فردی (نفس) و یگانگی و ارتباط با سایر عوالم وجود و دستیابی به خود متعالی بهعنوان غایت نهایی تعلیموتربیت تأکید میشود (مهرمحمدی به نقل از میلر، 1379).
برنامه درسی یک حوزه یادگیری و تربیتی از جمله جغرافیا باید به نظریات فوق در طرح برنامه درسی خود و در چارچوب سند برنامه درسی ملی توجه کند. طرح یک برنامه درسی بهعنوان نقشه یادگیری در یک موضوع درسی دارای عناصر مختلفی است. این عناصر شامل تبیین موضوع درسی، ضرورت و کارکرد برنامه درسی، اهداف غایی، رویکرد خاص و ویژه آموزشی، قلمرو کلی محتوایی (مفاهیم و مهارتهای ذهنی و عملی، باورها و ارزشهای کلیدی یا مجموعه فرصتهای یادگیری)، اهداف تفصیلی در دورههای مختلف تحصیلی، نحوه سازماندهی محتوا (تلفیقی یا مجزا، جدول توالی، تداوم و وسعت مفهومی)، اهداف تفصیلی در دورههای تحصیلی، راهبردهای یاددهی و یادگیری، شیوه ارزشیابی از آموختههای فراگیران، زمان آموزش، صلاحیتهای عام و حرفهای معلم و چگونگی پشتیبانی از برنامه درسی است. در تدوین برنامه درسی یادگیری جغرافیا توجه به عناصر فوق لازم است (چارچوب برنامه درسی و استانداردهای حوزههای یادگیری، اسفندماه 1396).
اکنون این سؤال مطرح میشود که با توجه به تنوع نظریات برنامه درسی در آموزش جغرافیا باید از کدامیک از این نظریات پیروی کرد. آیا سند برنامه درسی ملی نظریه یا نظریات خاصی را در طرحریزی برنامه درسی توصیه میکند. برای درک بهتر دیدگاه برنامه درسی نیازمند رجوع به اهداف ساحتهای تربیت در دورههای تحصیلی و مؤلفههای سند برنامه (اصول ناظر بر طراحی حوزههای تربیتی و یادگیری، رویکرد کلان حاکم بر برنامههای درسی، یعنی رویکرد فطرتگرایی توحیدی، اهداف کلی برنامه درسی ملی یا همان شایستگیهای پایه) هستیم.
ساحتهای تربیت و طرحهای برنامه درسی
بررسی اهداف ساحتهای تربیتی در دورههای مختلف تحصیلی و تأکید این اهداف بر یادگیری مهارتهای پایه، یادگیری هنرها و حرفهها، رفتار اخلاقی و منطبق با معیار اسلامی، خداشناسی و خداگرایی و تعهد به یک زندگی مؤمنانه و اخلاقی، توجه به مهارتهای عقلانی، ذهنی و خلاقیت، کسب مهارتهای زندگی اجتماعی، داشتن تعهد خانوادگی، محلی، ملی و جهانی، کسب مهارتهای شهروندی، شناخت قانون اساسی، شناخت روابط انسانی و قوانین حاکم بر جوامع، مشارکت در زندگی اجتماعی، شناخت فعالیتهای اجتماعی، فرهنگی و سیاسی، شناخت روابط انسانی و قوانین حاکم بر جوامع، محیطشناسی، شناخت محیط زیست و احساس مسئولیت در برابر آن، خودشناسی، شناخت نظام خلقت و پدیدههای آن بهعنوان آیات الهی، یادگیری انجام کارهای علمی و توسعه دادن به علم، کشف روابط و الگوهای ریاضی در طبیعت، استفاده از فناوری و نظام خلقت، کشورشناسی و درک فرهنگ و تمدن ایران و اسلام و درک هویت ایرانی - اسلامی، شناخت تأثیر انسان بر محیط طبیعی و اجتماعی و شناخت فناوری اطلاعات و ارتباطات، همگی یادآور توجه به نظریات مختلف برنامه درسی است. (اهداف دورههای تحصیلی نظام تعلیموتربیت رسمی عمومی جمهوری اسلامی ایران، مصوب نهصد و پنجاه و دومین جلسه شورای عالی آموزشوپرورش، 97/2/10).
منابع
1. قرآن کریم.
2. مبانی نظری تحول بنیادین در نظام تعلیموتربیت رسمی عمومی جمهوری اسلامی ایران (مصوبه آذرماه 1390)» شورای عالی انقلاب فرهنگی و شورای عالی آموزشوپرورش.
3. «برنامه درسی ملی جمهوری اسلامی ایران (مصوبه اسفندماه 1391)». شورای عالی آموزشوپرورش.
4. جی پی میلر (1379). نظریههای برنامه درسی. ترجمه دکتر محمود محمدی. انتشارات سمت.
5. سیلور جیگالن و دیگران (1372). برنامهریزی درسی برای تدریس و یادگیری بهتر. ترجمه دکتر غلامرضا خویینژاد. مؤسسه چاپ و انتشارات آستان قدس رضوی.
6. اهداف دورههای تحصیلی نظام تعلیموتربیت رسمی عمومی جمهوری اسلامی ایران. (مصوب نهصد و پنجاه و دومین جلسه شورای عالی آموزشوپرورش. مورخ 10/2/97).
7. معافی، محمود (1398). «فلسفه آموزش جغرافیا از منظر عقل، دین و اسناد بالادستی آموزشوپرورش».