شنبه ۳ آذر ۱۴۰۳

مقالات

دکتر یدالله کریمی‌پور

  فایلهای مرتبط
دکتر یدالله کریمی‌پور
دکتر یدالله کریمی‌پور در سال ۱۳۳۵ در شهرستان بهبهان به‌دنیا آمد. تحصیلاتش را در رشته جغرافیای طبیعی شروع کرد و تا مقطع دکترا پیش رفت و موفق به اخذ دکترای رشته جغرافیای سیاسی از دانشگاه تربیت‌مدرس (در سال ۱۳۷۱) شد. ایشان هم‌اکنون عضو هیئت علمی و استاد تمام دانشگاه تربیت‌معلم تهران (خوارزمی) است.

اشاره
دکتر یدالله کریمی‌پور در سال 1335 در شهرستان بهبهان به‌دنیا آمد. تحصیلاتش را در رشته جغرافیای طبیعی شروع کرد و تا مقطع دکترا پیش رفت و موفق به اخذ دکترای رشته جغرافیای سیاسی از دانشگاه تربیت‌مدرس (در سال 1371) شد. ایشان هم‌اکنون عضو هیئت علمی و استاد تمام دانشگاه تربیت‌معلم تهران (خوارزمی) است.

تحصیلات رسمی دکتر یدالله کریمی‌نژاد به قرار زیر است: کارشناسی رشته‌ جغرافیای طبیعی از دانشگاه تربیت‌معلم در سال 1361، کارشناسی ارشد رشته جغرافیای سیاسی از دانشگاه تربیت‌مدرس در سال 1367، دکترای رشته‌ جغرافیای سیاسی از دانشگاه تربیت‌مدرس در سال 1371. یدالله کریمی‌پور عضو هیئت علمی و استاد دانشگاه خوارزمی تهران است. ایشان در مقاطع کارشناسی ارشد و دکترا در دانشگاه‌های تربیت‌معلم، تربیت‌مدرس و شهید بهشتی به امر تدریس اشتغال دارد.

یدالله کریمی‌پور دارای بیش از 13 مقاله چاپ‌شده در مجلات علمی- پژوهشی و 123 مقاله منتشر شده در مطبوعات و جراید است. ایشان همچنین 11 طرح پژوهشی و سه طرح ملی را در کارنامه فعالیت‌های پژوهشی خود دارد.وی دو اثر برجسته دارد که عبارت‌اند از: مقدمه‌ای بر ایران و همسایگان در موضوع علوم سیاسی؛ مقدمه‌ای بر تقسیمات کشوری ایران.

 

جناب استاد، از موافقت جناب‌عالی برای مصاحبه خیلی متشکرم.

خواهش می‌کنیم برای آشنایی بیشتر خوانندگان مجله خودتان را معرفی بفرمایید.


لطفاً نام و نام خانوادگی‌تان را بفرمایید.

یدالله کریمی پور هستم.

 
شهر محل تولدتان کجاست؟

بهبهان
 

چند بهار را تجربه کردید؟

متولد 1335/5/26 هستم.
 

وضعیت خانوادگی به لحاظ اینکه چندمین فرزند خانواده  هستید و ...

ششمین فرزند خانواده‌ام

 
از چگونگی تحصیل در دوره ابتدایی و شهر محل تحصیل بفرمایید.

دوره ابتدایی و متوسطه را در شهر محل سکونتم (بهبهان) گذراندم.

دوره ابتدایی برایم از دو جهت سخت بود:

الف) فاصله خانه تا مدرسه زیاد بود و من باید این مسیر را پیاده طی می‌کردم. فقط روز نخست برادر بزرگ‌ترم مرا به دبستان برد و از همان کلاس اول رفت و برگشت را پیاده پیمودم؛

ب) پدرم بقال و پیله‌ور بود. در شرایط اقتصادی دهه 40، دچار ورشکستگی شد. روستاییان دچار مشکل شده بودند و نمی‌توانستند بدهکاری خود را به پدرم بپردازند. بیشتر هم‌کلاسی‌هایم به‌ویژه هم‌محله‌ای‌ها این را می‌دانستند. با این همه من درسم را نه‌تنها رها نکردم که در دبستان دهخدا، از دیدگاه نمرات کارنامه همواره بین شاگرد نخست تا سوم بودم.
 

لطفاً از چگونگی تحصیل در دوره دبیرستان و شهر محل تحصیل هم بفرمایید.

در دو دوره اول و دوم دبیرستان هم محل تحصیلم بهبهان بود. در مقطع نخست در دبیرستان سلطانی و در مقطع دوم در دبیرستان ششم شهریور درس خواندم. اون موقع سه رشته وجود داشت: ادبی، طبیعی و ریاضی. من در رشته طبیعی تحصیل کردم. در این دو مقطع هم هرگز از شاگرد سوم پایین‌تر نیامدم. خصوصیات کلی این دوره از زندگی برایم ماندگار شد. اگر بخواهم این خصوصیات را به طور خلاصه بیان کنم باید بگویم:

• باز هم گرفتاری پدرم ادامه پیدا کرد، هر چند با فراز و نشیب همراه بود. پدرم هم ولخرج بود و هم در دست و دلبازی زبانزد عام و خاص. اصلاً چیزی به‌ نام پس‌انداز نمی‌شناخت و هر چه کار می‌کرد به این و آن، به ویژه فامیل‌های ندار می‌بخشید.

ولی خوشبختانه از کلاس چهارم ابتدایی من حامی گران‌مایه‌ای داشتم که با نهایت دست و دل‌بازی، من و یکی از برادران بزرگ‌تر از خودم را پشتیبانی کرد. عمه‌ام جانی بیگم صداقت کیش که شوهرش را از دست داد، تقریباً همه‌ حقوق دریافتی را برای ما هزینه می‌کرد. تا زنده بود هرگز اجازه نداد سختی روزگار مرا در هم بشکند. خاطرات این شیرزن را نوشته‌ام که در روزگاری آن را منتشر خواهم کرد.

محبت و رسیدگی بی‌وقفه و بی‌منت عمه‌جانی باعث رشد سریع من در درس و ورزش شد، به‌گونه‌ای که طی سه سال هم شاگرد اول کلاس شدم و هم در مقام انشا‌نویسی در کل خوزستان به‌عنوان برجسته رسیدم و مرا به تهران و اردوی رامسر دعوت کردند و هم در کشتی دانش‌آموزی شرکت کردم.

در دوره اول و دوم دبیرستان تقریباً همه کتاب‌های تاریخی، ادبی و رمان‌های نویسندگان فارسی و خارجی را خواندم. از کتاب‌های  تولستوی، چخوف، داستایوفسکی، دشتی، ویکتور‌ هوگو، جان اشتاین بک، همینگوی گرفته تا کتاب‌های آل احمد، شریعتی، کسروی، شهید مطهری و ‌امام خمینی.
 

از دوره تحصیلات دانشگاهی هم بفرمایید.

دیپلم را در 1353 در رشته طبیعی (امروز می‌‌گویند تجربی) گرفتم. به دلیل مشکلات بسیار سخت مالی خانواده، به ویژه پس از مرگ عمه‌ام، قصدی برای ادامه تحصیل نداشتم. در پی کار بودم. به ویژه استخدام دولتی. به همین جهت در هیچ کلاس کنکوری شرکت نکردم؛ نه هزینه‌اش را داشتم و نه حال و احوالی.

دوست داشتم زودتر جایی استخدام بشوم و ازدواج کنم. می‌خواستم خانواده‌ام را هم‌یار باشم. استخدام شدن با داشتن دیپلم، کار شاقی نبود. البته استخدام در برخی دستگاه‌ها مانند شرکت نفت نیازمند داشتن واسطه یا پارتی بود. ولی در بیشتر ادارات امکان استخدام بود.

تو همین گیر و دار فکری بود که اتفاقی با یه دانشجوی دانشگاه دانشسرای عالی (دانشگاه خوارزمی) آشنا شدم. قضیه از این قرار بود که در پی خواندن چند کتاب بودم که تو بازار نبود. یعنی جزو کتاب‌های ممنوعه بود. دوستانم گفتند فلانی (همان دانشجو) همه این کتاب‌ها را دارد. نشانی‌اش را پیدا کردم، دیدمش و کتاب‌ها را یکی یکی به من داد. اولی را که تموم کردم، رفتم بهش پس بدم، گفت: به همین زودی خواندی؟ گفتم: آره، چطور مگه؟ چند سؤال از کتاب کرد. یکی دو تا رو درست پاسخ دادم و بقیه را نه.

القصه، خیلی تشویقم کرد که بیام دانشگاه. او مارکسیست بود و من مذهبی. روی من خیلی کار فکری کرد که مرا کمونیست بکند، ولی نه اون سال و نه سال‌های دیگه نشد که نشد.

سال 53 را با هر مرارتی طی کردم. برای کمک خرج می‌رفتم خانه‌ها و به دختر و پسرهای دبیرستانی درس می‌دادم. در کنکور سال 1354 شرکت کردم، بی‌هیچ کلاس تقویتی و کنکوری قبول شدم.


رشته  تحصیلی و گرایشتان چه بود؟

جغرافیا؛ طبیعی.


چطور این رشته را انتخاب کردید؟

سال 54، سال شگفتی از لحاظ کنکور در دانشگاه‌ها بود به این معنا که در کنکور سراسری فقط امتیاز داوطلبان اعلام می‌شد و بعد هر داوطلب امتیاز و سایر مدارک خود را برای دانشگاه مورد‌علاقه خود ارسال می‌کرد و در هر دانشگاه به‌طور مستقل مدارک داوطلب بررسی و سپس نتیجه از طریق روزنامه‌های کثیر‌الانتشار به اطلاع رسانده می‌شد.

در آن سال بنده 12 یا 13 رشته قبول شدم. اولین رشته‌ای که قبول شدم رشته پرستاری در بیمارستان میثاقیه بود که الآن نام آن بیمارستان شهید مصطفی خمینی در خیابان ایتالیای تهران شده. وقتی برای مصاحبه به بیمارستان رفتم مشاهده کردم که 38 خانم و دو آقا آمده‌اند. از خانم‌ها فقط 4 نفر چادری بودند آن هم چادر گل‌گلی. آن موقع چادر مشکی خیلی کم بود و دو نفر هم روسری داشتند و بقیه بی‌حجاب بودند و من هم که مذهبی بودم وقتی شرایط را دیدم در مصاحبه شرکت نکردم و به اتفاق برادرم از در پشتی خارج شدیم. بعد دیدم روزنامهکیهان نامم را برای دانشگاه تربیت‌معلم اعلام کرد. این اولین سالی بود که دانشگاه تربیت‌معلم داشتیم. تا سال 53 اسم این دانشگاه، دانشسرای عالی بود و در گذشته هم دارالمعلمین مرکزی بود. البته اول شد دانشسرای مقدماتی، بعد شد عالی و از سال 54 که من آنجا پذیرفته‌ شدم نامش به دانشگاه تربیت‌معلم تغییر کرد (دانشگاه خوارزمی امروز).

در دانشگاه تربیت‌معلم برای پذیرش نهایی در مصاحبه شرکت کردم، آقای دکتر غفوری با من صحبت کردند و امتیازم را که نگاه کردند فرمودند در صورت پذیرفته شدن هم استخدام می‌شوم و هم حقوق دارم، تقریباً بیش از هزار تومان. پذیرفته شدم حقوقم 1340 یا 1380 تومان بود، من منتظر همین شرایط بودم. آن‌ موقع هزار تومان خیلی عدد بالایی بود. دلار کمتر از هفت‌ تومان بود، البته از دلار آن موقع چیز زیادی نمی‌دانستم. آن هزار تومان برای من خیلی ارزشمند بود.

آن موقع از خوابگاه آمدم بیرون، خوابگاه برایم جالب نبود، یک اتاق اجاره کردم در کوچه مزینان خیابان ایرانمهر که بیشتر سبزواری‌ها و هم‌شهری‌های دکتر شریعتی بودند، من هم از اقوام ایشان اتاق اجاره کردم و فقط دویست تومان کرایه می‌دادم. بعد از ظهر روز مصاحبه دیدم در 5 یا 6 رشته دیگر هم قبول شده‌ام که ظاهراً معتبرتر و بالاتر از رشته جغرافیا بودند. آن موقع در رشته جغرافیای طبیعی ثبت‌نام کرده بودم، اگر چه در دبیرستان رشته طبیعی خوانده بودم و البته امیدوار بودم در پزشکی قبول شوم، فردای آن روز برای مصاحبه به دانشگاه تربیت‌معلم رفتم و درخواست اعاده مدارک برای ثبت‌نام در دانشگاه‌های دیگر کردم، اما به من گفتند اینجا ثبت‌نام شدی و دیگر امکان برگشت ندارد، به مرور متوجه شدم در 10 تا 12 رشته دیگر قبول شده‌ام حتی تهران و ... و شاید حتی پزشکی ارتش و ... این‌طور شد که در جغرافیا تحصیل کردم. البته این یک توفیق بود و ویژگی‌های خوبی هم داشت: اول اینکه حقوق می‌دادند و دوم اینکه این رشته برایم خیلی ساده بود و تا پایان لیسانس من چندان زحمتی به خودم ندادم. نمراتم بسیار خوب بود، اگر نخواهم بگویم عالی بود ولی بسیار خوب بود. من زحمتی نمی‌کشیدم و بیشتر کار سیاسی انجام می‌دادم.

تا سال 58 که من درسم در حال اتمام بود به انقلاب فرهنگی رسید و فقط چند واحد از درسم باقی مانده بود تا اینکه بعد از انقلاب فرهنگی در سال 60 به تبریز رفتم و درسم تمام شد.


مشوق شما در مقاطع مختلف تحصیل چه کسی بود؟
در دوره‌ دبستان معلم خوبی داشتیم به نام آقای استادان که خیلی خوب درس می‌داد و منضبط بود و با توجه به مسافت مدرسه تا منزل که وسیله ایاب و ذهاب نداشتم و تحصیل سخت بود، ایشان مدام مرا تشویق به تحصیل می‌کردند.

در دوره متوسطه، تقریباً همه دبیرانم برای من خوب بودند و بهترین آن‌ها آقای محمد‌حسین مرتب، شاعر بهبهانی بود و خیلی مرا تشویق می‌کرد. همچنین برادرم که خود نویسنده و شاعر بود و کتاب‌های زیادی در اختیار من قرار می‌داد. من خیلی کتاب در اختیار داشتم و خیلی رمان می‌خواندم، شاید بخشی از کتاب را نمی‌فهمیدم اما باز می‌خواندم. در واقع من هم درس می‌خواندم هم کتاب می‌خواندم هم ورزش می‌کردم و کشتی می‌گرفتم و هم خیلی کنجکاو بودم و آرام و قرار نداشتم. کلاً آدم ساکتی نبودم که یک‌جا بنشینم و درس بخوانم، آزادی عمل نداشتم و پدرم کاری به کار من نداشت.  در دوره دبیرستان هم که در دبیرستان 6 بهمن تحصیل می‌کردم همیشه شاگرد اول تا سوم  و مبصر کلاس بودم.


مجله رشد آموزش جغرافیا برای شما استاد گرامی آرزوی ادامه  توفیق و تندرستی دارد.

 
 
عناوین برخی از مقالات و کتاب‌های استاد:

1. نگاهی نو به مسئله کرد در خاورمیانه، جغرافیا، 1395، شماره 50.

2. ژئوپلتیک خلأهای حقوقی مبارزه با آلودگی دریاها، فصلنامه مجلس و راهبرد، 1394، شماره 83.

3. بررسی تأثیر تصمیمات سیاسی بر ناپایداری و تحولات ساختاری زمین و مسکن شهری ناشی از رویکرد سیاسی؛ مورد بجنورد، جغرافیا و توسعه، 1390، شماره 23.

4. تحلیل کنش‌های امنیتی منطقه خلیج‌فارس براساس هرم مازلو، پژوهش‌های جغرافیای انتظامی، 1392، شماره4

5. تفاوت‌های راهبردی سواحل ایران، ژئوپلتیک، 1395، شماره41.

6. فرصت‌ها و چالش‌های ژئوپلیتیک جمهوری اسلامی ایران در بازارهای گاز طبیعی، جغرافیا و توسعه، 1391، شماره 27.

7. درآمدی بر اثرات اصالت بخشی بافت‌های فرسوده شهر تهران (نمونه موردی: محله مفت‌آباد)، مطالعات شهر ایرانی اسلامی، 1390، شماره 5 (نویسندگان: سلیمانی، محمد؛ تولایی، سیمین؛ کریمی‌پور، یدالله؛ آقائی‌زاده، اسماعیل).

8. معرفی چارچوبی جهت  ارزیابی توان گردشگری ایران در مقایسه منطقه‌ای، مدیریت شهری، 1390، شماره 28 (کریمی‌پور، هدی؛ یگانه‌کیا، زینب؛ کریمی‌پور، یدالله).

9. بررسی تأثیر تصمیمات سیاسی بر ناپایداری و تحولات ساختاری زمین و مسکن شهری ناشی از رویکرد سیاسی مورد بجنورد، جغرافیا و توسعه، 1390، شماره 23 (نویسندگان: پیله‌ور، علی‌اصغر؛ افراخته، حسن؛ کریمی‌پور، یدالله؛ سلیمانی، محمد؛ قهرودی، منیژه)

10. بررسی زمینه‌های جابه‌جایی کلان جنگ‌های فراگیر در خاورمیانه،: تحقیقات کاربردی علوم جغرافیایی، 1390، شماره 22.

11. تفاوت‌های راهبردی سواحل ایران، نگرش‌های نو در جغرافیای انسانی، 1389، شماره 9 (کریمی‌پور، یدالله؛ محمدی، حمید‌رضا).

12.تحلیلی آماری از شهیدان جنگ، تحقیقات جغرافیایی، 1381، شماره 63 و 64 علمی- پژوهشی (کریمی‌پور، یدالله؛ کامران، حسن).

13. جهانی شدن منطقه‌گرایی و دولت-ملت‌ها، پژوهش‌های جغرافیایی، 1381، شماره 42 (کامران، حسن؛ کریمی‌پور، یدالله).

14. مقدمه‌ای بر علت وجودی ایران جدید، مدرس علوم انسانی، 1381، شماره 25 (کریمی پور، یدالله؛ کامران، حسن).

15. نگاهی نو به طبقه‌بندی استراتژیک مرزها (با تأکید بر مرزهای ایران)، نشریه دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران، 1380، شماره 160، (کریمی‌پور، یدالله؛ کامران، حسن)

16. بستر جغرافیایی تهدیدهای بیرونی، مطالعه موردی: حاشیه دریای مازندران، مجله تحقیقات جغرافیایی، 1380 (کامران، حسن؛ کریمی‌پور، یدالله).

17. Geo-culture and Security, Israel's Action in Iranian Culture Territory (Case Study: India (Geopolitics Quarterly), 2017, N.12

18. جغرافیا؛ نخست در خدمت صلح (نگرشی به مناسبت ایران و همسایگان)، انتخاب، 1394 (یدالله کریمی‌پور، حسین خالدی).

19. ژئوپلیتیک کرانه‌های دریایی ایران از دیدگاه مدیریت یکپارچه مناطق ساحلی، دانشگاه تربیت معلم، 1388 (محمد حیدری، یدالله کریمی‌پور)

20. مقدمه‌ای بر ایران و همسایگان، جهاد دانشگاهی، 1380.


۱۳۱۷۲
کلیدواژه (keyword): رشد آموزش جغرافیا,با پیشکسوتان
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.