شنبه ۳ آذر ۱۴۰۳

مقالات

خداحافظ رفیق تک پایه

  فایلهای مرتبط
خداحافظ رفیق تک پایه
آموزش چندپایه در هر کشوری با نگاه به فرایندهای موجود در نظام آموزشی آن کشور اجرا می‌شود. در کشورهایی که محتوای آموزشی در کتاب‌های درسی مدون و مصوب شده‌است، خواه آموزش‌ها به‌صورت تک‌پایه و خواه به‌صورت چندپایه اجرا شوند، تدریس کلیه‌ی اهداف آموزشی مندرج در متن کتاب‌ها را باید آموزگار انجام دهد. الگوهای رایج برنامه‌ی درسی چندپایه به سازگاری با کلاس‌های تک‌پایه تمایل دارد و معلمان در برنامه‌ریزی درسی از یک مدل شبه تک‌پایه استفاده می‌کنند. در این مدل، آموزگار به هر یک از پایه‌ها به‌صورت مستقل آموزش می‌دهد. هنگامی که دانش آموزان بدون نظارت و به‌نوبه‌ی خود روی فعالیتی که آموزگار تعیین کرده‌است، کار می‌کنند، آموزگار ممکن است همان مقدار از زمان را با یک پایه‌ی دیگر صرف کند یا عمداً زمان بیشتری را به گروه‌هایی اختصاص بدهد که به همراهی او بیشتر نیاز دارند.

نمایی از کلاس چندپایه

به این برش از کلاس چندپایه‌ی پنجم و ششم ابتدایی نگاه کنید:

«وقتی آموزگار وارد کلاس شد و سلام و احوال‌پرسی کرد، از دانش‌آموزان پایه‌ی ششم خواست درس 14 کتاب هدیه را مرور کنند. چون می‌خواست درس را از آنان بپرسد و بعد به سراغ درس جدید برود. سپس به سراغ کلاس پنجمی‌ها رفت و از آن‌ها خواست تمرین دوم صفحه‌ی 114 کتاب ریاضی را بیاورند. روز قبل به دانش‌آموزان گفته بود تمرین‌های این صفحه را حل کنند. دانش‌آموزی صورت سؤال را خواند و معلم نیز پای تخته، به‌صورت گفتاری، توضیحات بیشتری داد و مثال دیگری زد. پس از ده دقیقه، برای حل تمرین بعدی، به گروه کلاس پنجمی‌ها گفت: «روی این تمرین فکر کنید تا من بیایم» و به سراغ هدیه‌ی آسمان پایه‌ی ششم رفت و مشغول پرسیدن درس 14 شد. پس از آن نام درس جدید را که «سرزمین‌های همیشه سرسبز» بود اعلام کرد. مطالب درس را به پنج قسمت تقسیم‌ کرد و از هر نفر خواست یک پاراگراف آن را برای کنفرانسی که قرار است 10 دقیقه بعد اجرا شود مطالعه کنند. دوباره به سراغ کلاس پنجمی‌ها رفت و از یک دانش‌آموز خواست پای تخته بیاید و سؤال را حل کند. در ادامه، از همیار معلم خواست به فرایند تمرین حل‌کردن دانش‌آموزان رسیدگی کند. باز هم به سراغ ششمی‌ها رفت و از نفر اول خواست قسمت خودش را شرح بدهد. در حین کنفرانس توضیحات لازم را می‌داد و از دانش‌آموزان می‌خواست هرچه را فهمیده‌اند بیان کنند. دانش‌آموزان به‌نوبت مشغول توضیح دادن قسمت خود بودند. آموزگار گاهی هم به تمرین‌هایی که به دانش‌‌‌آموزان کلاس پنجم داده بود رسیدگی می‌کرد و راهنمایی لازم را ارائه می‌داد.»

تدریس مستقل به هر پایه، با راهبردهایی برای مدیریت زمان در کلاس چندپایه، روند پذیرفته‌شده‌ای در میان معلمان ایرانی است که اغلب آموزگاران در کلاس‌های کم‌جمعیت به‌تدریج بدان عادت می‌کنند و با آن سازگار می‌شوند.


پشتوانه‌های نظری و عملی آموزش شبه تک‌ پایه

نظریه‌ی رشد شناختی پیاژه (1970) که بر نقش بلوغ روانی در رشد شناختی کودکان تأکید می‌کند، طرح‌واره‌هایی را از مراحل رشد و نمو کودک تعریف می‌کند که در آن آمادگی یادگیری به سن وابسته است. این نظریه توانسته است به مدتی طولانی پشتوانه‌ی مناسبی را برای توسعه‌ی برنامه‌ریزی تک‌پایه در مدرسه‌های ابتدایی فراهم کند. از سوی دیگر، مدل شبه تک‌پایه توسط مدل محتوایی ساخت برنامه‌ی درسی حمایت می‌شود که در آن محتوای آموزشی مرکب‌است از مجموعه‌ دانش طبقه‌بندی‌شده با ترتیب و توالی منظم، و رهبری معلم برای احراز یادگیری ضروری است.


انتقادات به الگوی شبه تک‌پایه

پژوهش‌ها در مورد کلاس چندپایه نشان می‌دهند، پایبندی مطلق به نظریه‌ی رشد شناختی پیاژه و استفاده‌ی مدام از روش شبه تک‌پایه در تدریس، می‌تواند مانعی جدی برای تحقق بالقوه‌ی یادگیری بین سنی و بین پایه‌ای تلقی شود. همچنین، مطالعات میدانی نشان می‌دهد، حتی در جایی که آموزگاران به‌خوبی آموزش‌دیده‌اند و انگیزه و امکانات کافی دارند نیز، در یک جلسه، ارائه‌ی برنامه‌های آموزشی مستقل به بیش از دو یا سه‌پایه دشوار است. از این رو، تبدیل‌شدن این الگو به‌عنوان مدلی ملی، برای مدرسه‌های دورافتاده و کم‌جمعیت موجب نگرانی خواهد بود، چرا که در کلاس چندپایه معلم نمی‌تواند به‌طور مداوم به هر دانش‌آموز دسترسی داشته باشد. در این میان، وی نیازمند استفاده از راهبردی است تا دانش‌آموزان را به‌منظور حمایت از یادگیری یکدیگر، مانند یادگیری مشارکتی یا تدریس خصوصی دانش‌آموزان هم‌سن و غیر هم‌سن به یکدیگر، تشویق کند.


پشتوانه‌های نظری رویه‌های بهبود

اثربخشی یادگیری مشارکتی و آموزش همسالان در کلاس‌های چندپایه توسط نظریه‌ی یادگیری سازنده‌گرای اجتماعی ویگوتسکی (1978) پشتیبانی می‌شود. این نظریه رشد شناختی را به‌عنوان یک فرایند دیالکتیکی زبانی مورد ملاحظه قرار می‌دهد که در آن دانش‌آموزان با به اشتراک گذاشتن تجربه‌های حل مسئله با یکدیگر، مطالب را می‌آموزند. این راهبرد می‌تواند به دانش‌آموزان امکان بدهد تا از طریق رسیدن به آنچه ویگوتسکی به آن «ناحیه‌ی مجاور رشد» می‌گوید، یعنی فاصله‌ی بین آنچه دانش‌آموز می‌تواند به‌تنهایی کسب کند با آنچه از طریق حل مسئله در همکاری با همسالان بدان دست می‌یابد، بیشتر یاد بگیرند.

در ضمن، کلاس‌های درس چندپایه ظرفیت بالایی برای داربست سازی دارند، چرا که در آن‌ها دانش‌آموزانی از سنین و توانایی‌های متفاوت در حال یادگیری با یکدیگر هستند. داربست سازی را می‌توان به‌عنوان فرایندی تعریف کرد که در آن یادگیرنده به انجام بخشی از یک کار تشویق می‌شود که به‌تنهایی در توانایی وی نیست و پس از آنکه از طرف دیگران حمایت می‌شود، می‌تواند تمامی آن فعالیت را کامل کند. بدین ترتیب، هم یادگیری اجتماعی و هم شناختی را می‌توان در سراسر مرزهای سنی داربست سازی کرد و از ظرفیت آمادگی برای یادگیری دانش‌آموزان بیشتر بهره برد. این امر مستلزم ایجاد تغییراتی در طراحی آموزشی معلم و تدوین طرح درس‌های تلفیقی است.


حرکت به سمت آموزش تلفیقی با تم‌های مشترک

تلفیق در کلاس‌های چندپایه یک ضرورت است، چرا که به ایجاد وحدت و سازگاری میان منابع هدف‌گذاری در برنامه‌ی درسی و سهولت تدریس در کلاس‌های درس چندپایه می‌انجامد. به‌منظور تسهیل یادگیری در مرزهای سنی و پایه‌ای، آموزگار می‌تواند مبحث یا تم مشابهی از یک موضوع درسی مشترک را در آغاز و پایان درس به همه‌ی فراگیرندگان ارائه کند. در خلال آموزش نیز سؤالاتی را از کل کلاس می‌پرسد که در سطوح پایه یا توانایی‌های متفاوت تدوین شده‌اند و زمینه‌ی همکاری همسالان با غیر همسالان را برای حمایت و گسترش یادگیری یکدیگر فراهم می‌کنند.


استفاده از ظرفیت محتوایی کتاب‌های درسی در تلفیق با تم‌های مشترک

بسیاری از موضوعات کتاب‌های درسی در طول پایه‌ها توسعه می‌یابند و با تحلیل موضوعی محتوای کتاب‌های درسی، می‌توان میان پایه‌های متفاوت نوعی ارتباط طولی در خصوص یک موضوع یافت.

معلم چندپایه به‌صورت هم‌زمان گروه‌های متعدد دانش‌آموزان را در اختیار دارد و می‌تواند با تدوین برنامه‌ی کلاسی، به‌نحوی‌که درس‌های مشابه مانند ریاضی برای همه‌ی پایه‌ها در یک ساعت اجرا شود، از ظرفیت ارتباط طولی بین محتواهای مشترک بهره ببرد.

مشترک بودن موضوع، فرصت‌هایی را در طراحی آموزشی برای معلم فراهم می‌کند تا از روش‌های تدریس مشارکتی و راهبردهای حل مسئله به شکل مفیدتری استفاده کند.

دانش‌آموزان پایه‌ی بالاتر برای پایه‌های پایین‌تر داربست‌های یادگیری می‌سازند و خود نیز از موقعیت‌های مروری و تقویت یادگیری‌های پیشین بهره‌مند می‌شوند.

• ناحیه‌ی مجاور رشد پایه‌های پایین‌تر هم در اثر قرار گرفتن در معرض گفت‌وگوهای سطح بالاتر از نظر موضوع و دیالکتیک زبانی توسعه می‌یابد و آن‌ها به‌مرور با کنجکاوی خلأهای یادگیری خود را پر می‌کنند.


۱۲۸۹
کلیدواژه (keyword): رشد آموزش ابتدایی,آموزش,آموزش چندپایه,آموزش شبه تک پایه,
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.