جمعه ۲ آذر ۱۴۰۳

مقالات

ذکر خدا

  فایلهای مرتبط
ذکر خدا
موضوع ذکر و یاد خدا در درس‌های دین و زندگی آمده است. این مقاله به شما کمک می‌کند بحث ذکر را برای دانش‌آموزان بهتر تدریس کنید.

مقدمه

موضوع ذکر خدا، به یاد او بودن، او را حاضر و ناظر دانستن و اهمیت آن در زندگی عملی انسان‌ها، از موضوع‌هایی است بنیانی که نوع عملکرد همه ما به آن بستگی دارد. جالب آن است که این موضوع تقریباً در همه پایه‌های درس دین و زندگی آمده؛ چه مستقیم و چه غیرمستقیم. شایسته است همکاران دبیر ما برای تبیین موضوع در کلاس درس، پشتوانه و منبعی فراتر از کتاب درسی داشته باشند تا با دست پر در کلاس حاضر شوند. این مقاله شاید بتواند از عهده این کار برآید.

 


معنای لغوی و اصطلاحی

ذکرـُ  ذِکراً و ذَکراً، یعنی: به یاد آورد، یادآور شد‌، و دانست. ذکر به معانی متفاوتی آمده است؛ مثل شهرت، آوازه، نام نیک، حمد و ثنا، شرافت، نماز و دعا کردن، صرف محکم و با ارزش و ... [بندرریگی- 172].

در اصطلاح، وقتی کسی به یاد چیزی است، آن را می‌داند و می‌شناسد، از آن یاد می‌کند و می‌فهمد که آن هست یا من نزد اویم، گوینده نسبت به آن «ذکر» دارد: ... و الذکر یقال اعتباراً باستحضاره و لحضور الشیء القلب اؤ القول... فمن الذکر، باللسان و ... من الذکر بالقلب و اللسان معاً [راغب اصفهانی، 181].

از آن رو ذکر به معنی درک حضور آمده، برای حضور چیزی نزد قلب (باور) یا نزد زبان (در حد سخن فقط). گاهی ذکر چیزی فقط با زبان است و گاهی با دل و باور انسان نیز پیوند دارد.

با این تعریف، وقتی می‌گوییم ذکر خدا، یعنی گاهی خدا را به زبان یاد می‌کنیم و گاهی با توجهی عمیق و قلبی او را به یاد می‌آوریم و احساس می‌کنیم در حضور اوییم. پس ذکر خدا یعنی به کار بردن کلماتی که به ما یاد‌آور می‌شوند که او هست، او را ستایش می‌کنیم، و ما نزد اوییم. این احساس و باور در مسیر زندگی ما می‌تواند بسیار نقش‌آفرین باشد.

نقطه مقابل ذکر، «غفلت» است. یعنی از یاد بردن چیزی که هست و ما نزد او بوده‌ایم. زیرا خداوند در کریمه 24 سوره کهف می‌فرماید: «و اذکر ربک اذا نسیت و قل عسی ان یهدین ربی لاقرب من هذا رشدا»: پروردگارت را یاد کن و بگو باشد که پروردگارم مرا به راهی نزدیک‌تر از این به صواب هدایت کند.


 

اهمیت ذکر خدا

ذکر خدا چه در مراحل مقدماتی مثل ذکر زبانی، و چه گامی فراتر، یعنی ذکر قلبی، و چه در درجه‌ای والا، یعنی ذکر عملی، انسان را از مرحله حیوانی جدا می‌کند و او را به مقام انسانی می‌رساند. ذکر تأثیر خارق‌العاده‌ای بر جان انسان می‌گذارد.

در آیات 41 تا 43 سوره «احزاب» می‌خوانیم: «یا ایها‌ الذین آمنوا اذکروا الله ذکراً کثیراً و سبحوه بکرهً و اصیلاً هو الذی یصلی علیکم و ملائکتُهُ لیخرجکم من الظلمات الی النور و کان بالمؤمنین رحیماً»: ای مؤمنین! خدا را بسیار یاد کنید و صبحگاه و شامگاه او را منزه دانید. هموست و فرشتگانش که به شما درود می‌فرستند تا شما را از تاریکی‌ها به‌سوی نور بیرون آورند و خدا با باور داران مهربان است.

امام صادق (ع) در تفسیر آیه «ذکراً کثیراً» می‌فرماید: «اذا ذکر العبد ربه فی‌الیوم مائه مره کان ذلک کثیراً»: هرگاه بنده، پروردگار خویش را روزی صد بار یاد کند، این معنای ذکر بسیار است [محدث قمی، 3-200].

بدیهی است که معنی صد بار یاد کردن از خدا فقط به معنی صد بار تکبیر گفتن نیست، بلکه حداقل صد بار بداند و یادآور شود که خدا مرا می‌بیند، من در حضور اویم و ادب حضور را باید رعایت کنم.


 

ذکر زبانی

ذکری است که در حد زبان بماند و به دل راه پیدا نکند. انسان به مصداق آن و مفهومش نیندیشد و فقط بر زبان براند. سؤال مهم این است که: «آیا ذکر زبانی به تنهایی و بدون اتصال و فهم درونی و قلبی، ارزش‌ دارد یا نه؟»

محدث خبیر و کارشناس بزرگ احادیث، مرحوم عباس قمی، در کتاب پر قیمت «سفینه» نکته قابل ملاحظه‌ای در جواب این سؤال دارد: «اگر چه اصل ذکر، همان ارتباط قلبی است که به وسیله زبان ادا می‌شود و زبان وسیله‌ای برای بیان می‌گردد تا جایی که هر وقت می‌گوییم ذکر چیزی، بلافاصله ذهن ما به‌سوی ذکر زبانی می‌رود، با این حال ذکر زبانی به تنهایی فایده‌ای دارد و بدون امتیاز نیست. حداقل آن است که زبان از لغوگویی و بیهوده‌سرایی باز می‌ماند و به ذکر خدا مشغول می‌شود؛ و البته این فایده کمی نیست. با این وضع، زبان آدمی کم‌کم با یاد خدا مأنوس می‌شود یا الفت پیدا می‌کند. به یاد خدا می‌شود (حتی بدون ارتباط و باور قلبی) و این به خودی خود یک ارزش است. ولی اینجا شیطان برای ضایع کردن این ارزش وارد عمل می‌شود و به او القا می‌کند که ذکر زبانی به تنهایی ارزش ندارد و آن را ترک کن!

در اینجا ذاکر باید بفهمد که همین ذکرهای زبانی خودش امتیاز خوبی محسوب می‌شود و بکوشد که به آن‌ها معرفت یابد و مفاهیم والایش را درک کند و به قلب اتصال دهد. اگر سعی کرد و نتوانست ارتباط قلبی به آن دهد، حداقل این است که همان ذکر ظاهری زبانی را ترک نکند» [محدث قمی، 3-209].

مرحوم مولی احمد نراقی در «معراج‌السعاده» بعضی شرایط را ذکر می‌کند که اگر ذکر‌ها با آن‌ها همراه باشند، بهتر و پرارزش‌تر می‌شوند؛ مثلاً:‌

1. ذکر در شب‌های قدر، سحرگاهان و شب و روز جمعه باشد.

2. ذکر با طهارت ظاهری همراه باشد.

3. ذکر رو به قبله ارزش بیشتری دارد.

4. ذکر را بلند نگوید، مگر آن را که شرع مقدس دستور به بلند‌گویی داده است (خیرالذکر الخفی).

5. کمی فکر کند که چه می‌گوید و معنی ذکر را بفهمد.

6. خوراک حلال خورده باشد و ذکر بگوید.

7. با دهان خوش‌بو ذکر بگوید.


 

ذکر قلبی

آن است که انسان بداند و توجه کند، با زبان خود چه می‌گوید و دل، زبان را همراهی کند و انسان به آنچه بر زبان می‌‌راند، باورداشته باشد. مثلاً اگر تکبیر می‌گوید، واقعاً خدا را از همه چیز و همه ‌کس بزرگ‌تر و با عظمت‌تر بداند و این باور در قلب وجودی او رسوخ کرده باشد.

رسول خدا (ص) فرمود: «اگر ذاکر این‌گونه باشد، بین اهل غفلت مانند درخت سبز در میان گیاهان خشک است و او که می‌فهمد چه می‌گوید و به آن باور دارد،  مانند زنده‌ای میان مردگان است.»

و فرمود:‌«خدایم می‌فرماید: من همراه بنده‌ام هستم، زمانی که به یاد من است و دو لبش برای من حرکت می‌کند و دلش او را همراهی می‌نماید.»

و فرمود: «خدا به عیسی پسر مریم وحی فرمود: ای عیسی! در ذات و درونت مرا یاد کن تا در ذاتم تو را یاد کنم. دلت را برای من نرم کن تا رضایت مرا به کف آری. رضایت من به آن است که تملق‌کنان به سویم آیی. این‌گونه زنده باش و از مردگی بپرهیز.»

در نتیجه ذکر قلبی آن است که با پوست و گوشت و خون آدمی آمیخته شده باشد و دل آن را همراهی کند. پس اگر انسان در این حال ذکر خدا بگوید، همه‌ سلول‌های بدنش ذاکر است و همه عالم او را همراهی و مشایعت می‌کنند. زیرا داشتن معرفت نسبت به چیزی، ارزش آن را چند برابر می‌کند.

 


ذکر عملی

آن است که در صحنه‌های زندگی آدمی در مقام عمل به ظهور آید و خود را بنمایاند. مثلاً اگر به زبان «الله اکبر» می‌گوید، در قلب مقام تکبیر را بفهمد و باور داشته باشد و در صحنه عملی زندگی خدا را بزرگ شمارد و غیر از او هیچ‌کس را بزرگ نداند.

پس مقام ذکر عملی، لباس زیبا و سندسی شایسته برای ذکرهای زبانی و قلبی است که به آن‌ها پوشانده می‌شود. نشانه مهم ذکر عملی آن است که انسان را از حرام خدا دور و بتواند دست انسان را از نافرمانی حق کوتاه کند در صحنه‌های مقدماتی گناه و سرازیری سقوط، معصیت انسان را یادآور شود و چون ترمزی انسان را از سراشیبی سقوط از انسانیت نگه دارد.

رسول خدا (ص) فرمود: «یا علی! سه چیز است که عمل به آن بر مردم سنگین و سخت است... و یاد خدا در هر حال است. ولی یاد خدا تنها به گفتن «سبحان‌الله و الحمد‌لله و لا اله الا الله و الله‌اکبر» نیست، بلکه به آن است که اگر در برابر گناهی قرار گرفت، ذکر خدا وی را از ارتکاب به حرام باز دارد و آن نافرمانی از خدا را ترک گوید [محدث قمی، 3/200].

اصبغ‌ بن نباته، از اصحاب بزرگ امیرالمؤمنین علی (ع) است. وی گوید: «روزی امام به من توجه فرمود و گفت: ای اصبغ! می‌خواهی مقامی را به تو معرفی کنم که از ذکر خدا هنگام مصیبت هم بالاتر باشد؟

عرض کردم: بله یا امیرالمؤمنین!

فرمود: یاد خدا آن هنگام که انسان مقابل حرام قرار می‌گیرد، پس آن ذکر به قدری قدرت داشته باشد که بین انسان و صحنه گناه پرده و حایل شود و انسان را از زشتی در امان نگه دارد» [پیشین].

از رسول خدا (ص) شنیدم که می‌فرمود:

«من اطاع الله فقد ذکر‌ الله و ان قلت صلاته و صیامه و تلاوته للقرآن و من عصی الله فقد نسی ‌الله و ان کثرت صلاته و صیامه و تلاوته للقرآن» [المیزان عربی،1/342] هر که از خدا پیروی کند، خدا را یاد کرده است؛ حتی اگر نماز و روزه و قرآن خواندنش کم باشد (فقط به نماز واجب خود اکتفا کند). و هر که خدا را معصیت کند، او را از یاد برده است؛ حتی اگر نماز و روزه و قرآن خواندنش بسیار باشد.

 


فواید ذکر

1. آمرزش گناه

والذین اذا فعلوا فاحشه او ظلموا أنفسهم ذکروا الله. (آل عمران/135).

آنان که هر گاه کار یا عمل بد کردند یا بر خویشتن ستم روا نمودند، خدا را یاد می‌کنند (و آمرزش می‌خواهند).


2. نورانی شدن دل‌ها

انما المؤمنون الذین اذا ذکر الله وجلت قلوبهم (انفال/2)

همانا مؤمنان آنان‌اند که هر گاه خدا یاد شود، دل‌هایشان جلا گیرد و نورانی شود.


3. آرامش دل و رفع اضطراب

الا بذکر‌الله تطمئن‌ القلوب (رعد/28)

همانا با یاد  خدا دل‌ها آرام گیرند.


4. برای سالم‌سازی قلب و دفع شیطان

امام علی (ع) فرمود: «ذکر‌الله مطرده للشیطان»: یاد خدا موجب طرد شیطان است [محمدی ری‌شهری، 5-284].

 


شرایط تأثیر ذکر

1. استمداد از خداوند و دعا کردن.

شرط اساسی و بنیانی تأثیر همه اذکار ظاهری و باطنی و قلبی آن است که انسان رو به جانب حق تعالی کند و از او بخواهد که ذکرها را به جان وی راه دهد و جانش را ظرف پاک و طاهری برای فرود آمدن معانی واقعی اذکار کند، آن‌گاه است که روح انسان مظهر اذکار می‌شود.


خداوند نیز وعده داده که اگر ذکرت برای من باشد آن را مایه هدایت و سعادتت قرار می‌دهم.

• والذین جاهدوا فینا لنهدینهم سبلنا و ان الله لمع المحسنین (عنکبوت/69)

و کسانی که برای به دست آوردن خشنودی ما کوشیدند بی‌تردید آنان را به راه رشد و مقام قرب راهنمایی می‌کنیم و یقیناً خدا با نیکوکاران است.

 

2. طهارت باطنی، فکری و عقلی

1/2. نیت خالص

تا نیت انسان از ذکر برای خدا خالص و پاکیزه نباشد، اذکار تأثیر چندانی در انسان ندارد. قرآن مجید کیفیت عمل را بر کمیت آن مقدم می‌کند و درباره حضرات اهل بیت (ع) که با نیتی خالص در راه خدا عمل کردند، می‌فرماید:

«انما نطعمکم لوجه‌الله لا نرید منکم جزاء و لا شکوراً»  (دهر/9): ما شما را فقط برای خشنودی خدا غذا می‌دهیم و انتظار هیچ پاداش و سپاسی را از شما نداریم.

نقطه مقابل آن ریاکاری و درخواست اجر از مردم است که بسیار خطرناک محسوب می‌شود و ارزش عمل را نابود و بی‌تأثیر می‌کند.

 

2/2. تقویت قوای عقلانی

بیان کردن یک سلسله اذکار و وردها و به زبان راندن آن‌ها، اگر بدون پشتوانه عقلی باشد، انسان را در مسیر حق قرار نمی‌دهد. مثلاً مداوم استغفار می‌کند، ولی با بی‌عقلی در راه گناهان قدم می‌گذارد و به دیگران اجازه سوء‌استفاده از خود را می‌دهد. نشانه‌های حق را می‌بیند، اما در آن‌ها تفکر نمی‌کند.

قرآن مجید انواع نعمت‌ها را می‌شمارد و در آخر آیه می‌فرماید: «افلا تعقلون؟»: آیا در این نعمت‌ها نمی‌اندیشید؟ معلوم می‌شود که در نعمت‌های خدا باید قوای عقلی را به کار انداخت و منشأ وجود آن‌ها را شناخت.


 

موانع ذکر

موانع داخلی (که از درون انسان نشئت می‌گیرد)

مثل دلبستگی‌های دنیایی  و مادی و علاقه مفرط به مال و صورت‌های زیبا و خانه‌های مجلل و مقام‌های اعتباری و دروغین دنیا:

• رجال لا تلهیهم تجاره و لابیع عن ذکر‌ الله و اقام الصلاه و ایتاء الزکاه یخافون یوماً تتقلب فیه القلوب و الابصار (نور/27): مردانی که هیچ داد و ستد و خرید و فروشی ایشان را از یاد خداوند و بر پا داشتن نماز و پرداختن زکات باز نمی‌دارد، و از روزی که در آن دل‌ها و دیدگان دگرگون شوند، بیمناکند.

 یا ایها‌ الذین آمنوا لا تلهکم اموالکم و لا اولادکم عن ذکر‌الله و من یفعل ذلک فاولئک هم ‌الخاسرون (منافقون/9):

ای کسانی که ایمان آوردید اموال و اولادتان شما را از یاد خداوند باز ندارد و کسانی که چنین کنند، آنان خود زیانکارند.


2. موانع خارجی (که از بیرون انسان به‌سوی او هجوم می‌آورند و او را از یاد خدا باز می‌دارند)

مثل ابلیس و شیاطین:‌

  انما یرید الشیطان ان یوقع بینکم العداوه و البغضاء فی الخمر و المیسر و یصدکم عن ذکر‌الله و عن الصلاه... (مائده/91): همانا شیطان می‌خواهد در پرداختن به شراب  و قمار، بین شما دشمنی و کینه بیندازد و شما را از یاد خداوند و از نماز باز دارد..

 ان‌الذین اتقوا اذا مسهم طائف من الشیطان تذکروا... : اعراف / 201 پرهیزگاران هر گاه خیال شیطانی عارضشان شود، یاد خدا کنند...


 

ذکر موجودات عالم

در فرهنگ قرآنی، همه موجودات عالم ذکر خدا می‌گویند، اما هر کدامشان به زبان خود. این یعنی ای انسان! گمان مبر که فقط تو با خدا رابطه داری،‌ بلکه همه‌ عالم مطیع و فرمان‌بر اویند. مبادا تو از مسیر بندگی عقب بمانی!


قرآن و تسبیح موجودات:

الف) بعضی آیات قرآن به‌طور کلی موجودات عالم را تسبیح‌گوی خدا می‌‌‌دانند؛ مثل:

 تسبح‌ له السماوات السبع و الارض و من فیهن [اسراء/44]

 یسبح لله ما فی ‌السموات و ما فی‌الارض [جمعه/1]


ب) بعضی آیات قرآن صنف و گروه معینی را در مقام ذکر بر می‌شمارند؛ از آن جمله است:

1. ذکر ملائکه

•  قالوا اتجعل فیها عن یفسد فیها و یسفک الدماء و نحن نسبح بحمدک [بقره/30].

 و یسبح الرعد بحمده و الملائکه من خیفته [رعد/13].

 ... و من عنده لا یستکبرون عن عبادته و لا یستحسرون، یسبحون اللیل و النهار لا یفترون [انبیاء/19 و 20].

 و تری الملائکه حافین من حول العرش یسبحون بحمد‌ ربهم [زمر/75].


2. ذکر کوه‌ها

 و سخر‌نا مع داود الجبال یسبحن [انبیاء/79]


3. ذکر پرندگان

 الم تر ان الله یسبح له من فی ‌السماوات و الارض و الطیر صافات. [نور/41]


4. ذکر رعد

•  و یسبح الرعد بحمده [رعد/13]

اما با توجه به همه آیات، این سؤال مطرح می‌شود که ذکر موجودات چگونه است و به چه معناست؟

قبل از اینکه به‌طور مختصر به این مطلب بپردازیم، باید به این تذکر توجه کنیم که قرآن مجید قبل از هر چیز به طور صریح ما را متوجه می‌کند که شما نمی‌توانید معنا و مفهوم اصلی این ذکرها و زبان موجودات عالم را بفهمید:

 ما سمیعیم و بصیریم و هشیم/ با شما نامحرمان ما خامُشیم.

و ان من شیء الا یسبح بحمده و لکن لا تفقهون تسبیحهم [اسراء/44]: همه موجودات عالم ذکر خدا می‌گویند و او را ستایش می‌کنند، ولی شما ذکر آن‌ها را نمی‌فهمید.

 


ذکر خدا، کی و کجا؟

آیا برای ذکر خدا زمان و مکان معینی قرار داده شده است؟ آداب آن چیست؟

پیش از این در معنای اصطلاحی ذکر گفتیم که ذکر در معنای عام آن به معنی یادآوری و علم به بودن در محضر خداست. با این تعریف، انسان همواره باید در محضر حق باشد و نمی‌توان برای آن زمان مخصوصی در نظر گرفت. مگر می‌توان گفت که صبحگاه در یاد خدا باش ولی ظهرگاه به خود بپرداز؟

اما با نگاهی دیگر می‌توان گفت: این «به یاد بودن» نمادهایی دارد که در قالب‌های متفاوت به ما آموزش داده شده‌اند. مثلاً ما همواره با خدا ارتباط داریم، ولی در شبانه‌روز پنج‌بار این ارتباط را در قالب نماز که دستور مستقیم خدا در قرآن است، برقرار می‌کنیم. پس خواندن نماز (ارتباط مستقیم و بی‌واسطه با خدا) با ارتباط مداوم قلبی انسان با خدا منافات ندارد. همچنین انسان همواره باید یاد خدا باشد، ولی این یاد در قالب ذکرها یا کارهای مشخصی به ما آموزش داده شده‌اند. مثلاً به ما یاد داده‌اند که روز را به تلاش و گذران زندگی بپرداز و مقداری از شب را استراحت کن و پاسی دیگر را نیز به تسبیح و یاد خدا بگذران.

بدیهی است که این تسبیح شبانه با یادکرد خدا در روز منافاتی ندارد و تسبیح شبانه، قالبی از همان یاد روزانه است. با این حال، قرآن مجید به ما می‌فرماید: گرچه گاه ذکر خدا مهم‌تر است، ولی سراسر زندگی انسان باید به یاد او همراه باشد.

 


1. زمان ذکر

گفتیم که ذکر، ساعت و روز معینی ندارد. قرآن برای اینکه به ما بفهماند همیشه باید به یاد خدا باشید،

فرموده: «و سبح بالعشی و الابکار» [آل عمران/41]:

و شامگاهان و بامدادان، او را یادآور باش.

این صبح و شام کنایه از مداومت و همیشگی بودن تسبیح خداست. زیرا صبح و شام مرزهای ابتدا و انتهای یک روزند و گویی پروردگار به صراحت، انسان را به مداومت ذکر می‌خواند.

با این حال، بعضی اوقات در شبانه‌روز باب رحمت حق بازتر و عنایتش وسیع‌تر است. در ادامه به بعضی از این اوقات اشاره می‌کنیم:


الف) صبحگاه قبل از طلوع خورشید

 و سبح بحمد‌ ربک قبل طلوع الشمس [طه/120]

و قبل از ظهور آفتاب صبحگاه، پروردگارت را بستای.


ب) قبل از غروب خورشید

 و قبل غروبها [طه/120]

و قبل از غروب خورشید (نیز پروردگارت را بستای).


ج) نیمه‌های شب

 یا ایها المزمل. قم اللیل الا قلیلا. نصفه اوانقص منه قلیلاً. او زد علیه و رتل القرآن ترتیلاً [مزمل/1 تا 4]

ای مرد جامه به خود پیچیده! شب را زنده بدار، مگر اندکی از آن را، نیمه‌اش یا اندکی از نیمه کم‌نما، یا اندکی بر آن بیفزای و قرآن را شمرده و شیوا بخوان.


و یا کریمه:

و من آناء اللیل فسبح [طه/130].

و در پاس‌هایی از شب یاد خدا کن.


د) پس از هر نماز

فاذا قضیتم الصلاه فاذکروا الله [نساء/103].

چون نماز را به پایان بردید، یاد خدا کنید (و ذکر او بگویید).

 


2. مکان ذکر

آدمی در همه جا باید یاد خدا کند، ولی خدا اراده کرده است بعضی‌ جاها مقدس باشند و ذکر خود را در آنجا‌ها باارزش دانسته است. این مکان‌ها عبارت‌اند از:

الف) مساجد

 و مَن اظلم ممن منع مساجد‌الله ان یذکر فیها اسمه [بقره/114].

و کیست ستمکارتر از کسی که نگذارد نام خداوند در مساجد یاد شود؟


ب) جبهه‌های نبرد حق علیه باطل

بدیهی است رزمندگان اسلام و یاوران حق تعالی در اوج بحران‌ها و درگیری با کفر و شرک، از همه بیشتر به یاد خدا نیازمندند.

 اذا لقیتم فئه فاثبتوا و اذکروا الله کثیرا [انفال/45].

چون با گروهی از دشمن رو در رو شدید، ثابت قدم باشید و خداوند را بسیار یاد کنید.


ج) مرقد انبیا، اولیا و امامان (ع)

خداوند اراده کرده است که مردم در خانه انبیا، اولیا و امامان او تجمع کنند و ذکر حق بگویند. این ذکر خدا در این خانه‌ها ارزش مضاعفی دارد. شاید معنای این توصیه آن باشد که توحید واقعی در مسیر توجه و محبت اولیای خدا معنای صحیح پیدا می‌کند و توسل به این مردان و زنان  الهی، راه دل را برای نورانی شدن و توحیدی ماندن هموار می‌سازد.

• فی بیوت اذن الله ان ترفع و یذکر فیها اسمه یسبح له فیها بالغدو و الآصال [نور/36].

(چراغ پر فروغ نور الهی) در خانه‌هایی قرار دارد که خداوند اذن فرموده است، دیوارهای آن را بالا ببرند (تا از دستبرد شیاطین و هوس‌بازان در امان باشد)؛ خانه‌هایی که نام خدا در آن‌ها برده شود و صبح و شام در آن تسبیح گویند.


د) مناسک حج بیت‌الله

 فاذا افضتم من عرفات فاذکروا الله عند المشعر الحرام [بقره/198].

و چون از عرفات کوچ نمودید (بهتر است) در مشعر‌الحرام خداوند را یاد کنید.

شاید این دستور کنایه از آن باشد که محرم با بستن احرام دست از مادیات و دنیا شسته و به‌سوی معنویت و خداخواهی روی آورده است. پس شایسته است که در این مسیر، به فکر خودخواهی، ماد‌ه‌پرستی و منفعت‌طلبی نباشد و یاد خدا بزرگ‌ترین انرژی معنوی برای ادامه حیات روحانی اوست.

 


کیفیت ذکر

در سفارش‌های اسلامی و آیات قرآن، و آنچه از دستورات رهبران عارف و آسمانی به ما رسیده، فهمیده می‌شود که ذکر زبانی باید (تا جایی که مقدور است) بی‌صدا و مخفیانه باشد و ذکر قلبی باید با حضور تام و دور از غوغای مادی و عادی انجام گیرد.


1. حالت ذکر زبانی آرام و بی‌صدا

•  واذکر ربک فی نفسک تضرعاً و خیفه و دون الجهر من القول [اعراف/205].

و پروردگارت را در دلت به زاری و ترس و بدون بانگ برداشتن یاد کن.

از این کریمه فهمیده می‌شود، ذکر باید با زاری و خضوع و دل‌شکستگی و تمنا همراه باشد و بدون سر و صدا و ظاهرسازی انجام گیرد. شاید برای همین است که وقتی مؤمن، بهترین ذکر، یعنی «لا اله الا الله» را می‌گوید، اصلاً لبانش تکان نمی‌خورد و کسی ذکر گفتن او را نمی‌فهمد (اگرچه اگر بفهمد هم اشکالی ندارد).

 

2. ذکر مأثور

واژه «مأثور» از ریشه« اثَر»، در اینجا به معنی ذکری است که از ناحیه شرع مقدس آمده باشد و ساخته و پرداخته خود ما نباشد. برخی از این اذکار در قرآن مجید آمده‌اند و برخی از دستورات روایی و از متن سنت حضرات معصومین (ع) استخراج شده‌اند که البته نیاز به کارشناسی و تشخیص تخصصی دارند. با این تعریف، صادر کردن نسخه‌های خودساخته برای اذکار مختلف و تحویل به مردم، بدعت و خطرناک است و گام نهادن در مسیر سیر و سلوک باید مطابق دستور شرع مقدس و دقیقاً براساس مسیر قرآن و اهل بیت (ع) باشد.

 

۳۲۷۴۰
کلیدواژه (keyword): رشد آموزش قرآن و معارف اسلامی، یاد خدا، ذکر زبانی، ذکر قلبی، ذکر موجودات عالم
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.