رویکرد تلفیقی در کلاس های تک پایه (اول تا ششم ابتدایی)
مؤلفان: سپیده ابوالحسن زاده، سمیرا احمدی مقدم، فاطمه قیطران پور
ناشر: آلتین، تبریز
سال نشر: 1398
تعداد صفحه: 88 صفحه
در عصر حاضر، استفاده از روشهای تدریس گوناگون و مناسب، در مدیریت زمان کلاسهای درس مؤثر و مفید و بسیار مورد تأکید دستاندرکاران نظام تعلیموتربیت است. روش تلفیق درسها و کتابهای آموزشی از جمله این روشهاست. امروزه موضوع تلفیق از مهمترین مباحث در حوزه برنامهریزی درسی شناخته شده است. با توجه به ویژگیهای برنامه آموزشی در کلاسها و محدودیت زمانی آموزگاران در ارائه محتوای برنامه درسی، به نظر میرسد حرکت بهسوی برنامه درسی تلفیقی میتواند به تمامی معلمان کشور در ارائه برنامه آموزشی کمک شایان توجهی کند. برنامه درسی تلفیقی یعنی طراحی فعالیتهای یادگیری بهگونهای که تجربههای مرتبط با سه حوزه شناختی، عاطفی و حسی ـ حرکتی را به هم ربط دهد. برنامه درسی درهمتنیده (تلفیقی) یک هدیه بزرگ به معلمان باتجربه است که تدریسشان را مهیج کنند و کمک میکند افقهای دور را ببینند. همچنین به دانشآموزان کمک میکند روی یادگیری خود کنترل داشته باشند.
کتاب حاضر کوشیده است با تدوین چگونگی تلفیق درسها و کتابهای مختلف در پایههای تحصیلی دوره ابتدایی، گامی هرچند کوچک برای کمک به معلمان عزیز به منظور برنامهریزی مناسب آموزشی و مدیریت زمان برداشته شود.
در تمنای یادگیری 2
جلد دوم کتاب در تمنای یادگیری در سال 1399 بر اساس گفتوگو با دکتر محمدرضا سرکارآرانی چاپ شده است. تمنای یادگیری صرفاً عنوان یک کتاب نیست، بلکه یک نظریه و حتی فراتر از آن است؛ یعنی عشق به معلم و معلمی است.
معلمان و فرهنگیان با نگاه و نظرات ارزشمند این استاد فرهیخته آشنایی دارند. ایدههای درسپژوهی ایشان، بهویژه از طریق گروههای آموزشی، در مدرسهها اجرایی شدهاند. سرکارآرانی توانمندسازی معلمان از طریق درسپژوهی (یادگیری تیمی معلمان) را مهمترین روش بهسازی آنان و غنیسازی فرایند آموزش و یادگیری میداند.
او با طرح موضوع تمنای یادگیری در مقابل امتناع از یادگیری، بیان میکند بچهها برای رشد و شکوفایی خود به آزادی، امنیت و فرصت (یادگیری از طریق اشتباهکردن) و برای تغییر رفتارشان به همدلی، به دلیل قانعکننده نیاز دارند، نه تحکم و فرمان بزرگترها. راهبرد آموزش بر اساس نظریه تمنای یادگیری را نوعی راهبرد تعاملی میداند و پیشنهاد میکند تمرین کنیم که دستور ندهیم، برچسب نزنیم، نصیحت نکنیم، تهدید نکنیم، وعظ و سخنرانی نکنیم، قضاوت نکنیم و بازرسی نکنیم؛ چون این رفتارها مخل تعامل و ارتباط و گفتوگو در تربیت هستند.
نکته مهم دیگر در این کتاب، اشاره به رویکرد فرهنگی و اجتماعی در آموزش است. او بر این اساس بیان میکند، تدریس نه تنها به توانایی عمل حرفهای طراحان و معلمان در حوزه عمل، بلکه به تاریخ و آداب و فرایندهای معناساز جامعه مانند فرهنگ، زیستبوم و کیفیت زیست اخلاقی نیز بستگی دارد. مطالعه این کتاب که در 9 فصل تنظیم شده است، به معلمان و مربیان کمک میکند رویکرد معلمی خود را همواره بازبینی، بازاندیشی و بازآفرینی کنند.