مقدمه
در بررسی تطبیقی1 شاهنامه با قرآن، آیات و روایات اسلامی میتوان پی برد که فردوسی بر آن بوده تا هم اصالت داستانها را حفظ کند و هم روح و رنگ اسلام را بر سراسر شاهنامه بگستراند. به همین دلیل است که میتوان ردپای آموزشهای متعالی قرآنی و مکتب اهلبیت(ع) بهویژه اخلاق را در جای جای اثر گرانقدرش یافت؛ برای نمونه در نگرش شاهنامه، به هنگامی که سختیها به انسان روی میآورند؛ باید نیایش خداوند را بهجا آورد و هرگاه که انسان شاهنامه از پروردگار خویش خواهشی دارد، به سوی آسمان مینگرد و حتی مانند سیاوش صورتش را بر خاک میمالد.
هدف از نگارش مقاله حاضر بررسی جایگاه اخلاق در شاهنامه فردوسی براساس کتابشناسی فردوسی و شاهنامه است. به این منظور از میان بیست عنوان کتاب که از سال 1357 تا سال 1387 نگاشته شده، اندیشههای فردوسی در این میدانگاه کاویده شده است. این مقاله در پاسخ به این سؤال نگاشته شده است: جایگاه اخلاق از دیدگاه فردوسی در میان داستانهای شاهنامه براساس کتابشناسی فردوسی و شاهنامه (از سال 1357 تا 1387) چگونه است؟
اخلاق از منظر شاهنامه
فردوسی خواسته است همچون حکیمی توانا، مسائل دینی و خداشناسی را برای همگان بازگو کند و سرودن حماسه را بهانه قرار داده است. سخن او در بسیاری موارد، ساختاری اسلامی دارد و نظم کلام او برخاسته از الگوهای اسلامی است.
یکی سخت سوگند شاهانه خورد
به روز سپید و شب لاژورد
(داستان سیاوش، ب 2517)، که متأثر از این آیات قرآن کریم است: والضحی و اللیل إذ سجی/ و اللیل إذا یغشی (ضحی: آیه2) (رستنده، 16:1378).
وی همهجا هشدار میدهد که خردمندان با تکیه بر خود، از قرب یزدان به دور میافتند.
کنون ای خردمند روشنروان
بهجز نام یزدان مگردان زبان
که اویست بر نیک و بد رهنمای
وزویست گردون گردان بهجای
گر این پند من یک به یک نشنوی
به آهرمن بدکنش بگروی
(داستان خاقان چین، ب1 و2، داستان لشکر آراستن کیخسرو با افراسیاب، ب 2698). چرا که در منطق شاهنامه راه ایزد را باید با هدایت الهی یافت، نه با تفکر و اندیشه.
کنون پنج هفتهست تا من بهپای
همی خواهم از داور رهنمای
که بخشد گذشته گناه مرا
درخشان کند تیرهگاه مرا
(داستان لشکر آراستن کیخسرو با افراسیاب، ب 2650 و 2651) آفریننده شاهنامه یگانه راه نجات و رستگاری را ارادت و فروتنی در برابر راهنما میداند (آزاد، 23:1381)
حکیم توس در کل شاهنامه بر توحید و یگانگی ذات باری تعالی تأکید خاص دارد:
سکندر چو بر تخت بنشست گفت
که با جان شاهان خرد باد جفت،
که پیروزگر در جهان ایزد است
جهاندار کز وی نترسد بدست
(پادشاهی اسکندر، ب1 و2) و مهمتر اینکه در خلال مندرجات نامهها و مکتوبات شاهان پیش از اسلام، معانی ظریف و والایی از توحید را به کار گرفته است که جز در قرآن و روایات و احادیث شیعه وجود ندارد (ابوالحسنی منذر، 174:1388). هیچیک از داستانهای شاهنامه، بدون حمد، ثنا و سپاس خداوند تبارک و تعالی نیست. هیچیک از پهلوانان، قهرمانان و سرداران شاهنامه، کارها و پیروزیهایشان را به خود نسبت نمیدهند. همه آنها اظهار میدارند پیروزی یا شکست آنها به خواست خداوند بوده است؛ مثلاً در داستان هفتخوان، هیچ خوانی نیست که رستم مدح و ثنای خداوند را نگفته باشد. به دیگر سخن، رستم نماد سالک است که میخواهد برای ستیز با نفس خویش از پروردگار استمداد کند.
به جایی که تنگ اندر آید سخن
پناهت بهجز پاک یزدان مکن
(پادشاهی کیکاوس و رفتن او به مازندران، ب 328) (پاپلی یزدی، 4:1386ـ3). کیخسرو به مدد نام خداوند که قطعاً روزها و شبها در همه حال با خود آهسته زمزمه میکرد، توانست تمام دیوان را هلاک کند. او به حقیقت مصداق آیه 37 سوره نور است: رجال لاتلهیهم تجاره و لا بیع عن ذکر الله (امین دهقان، 67:1383).
در بینش اعتقادی بزرگمرد عرصه ادب فارسی، گردش چرخ زمین و زمان، اوراق زرین عالم طبیعت، فروغ زندگی خورشید و ماه در پهنه آسمان، همه و همه آفریده و محتاج اویند.
خداوند گردنده خورشید و ماه
روان را به نیکی نمایند راه
(منوچهر، ب 597). همانطور که در قرآن هم آمده است: «والله خلق کل دابه من ماء»: «خداوند هر جنبندهای را از آب آفرید». (نور: آیه 45) (چوبینه، 18:1377). همچنین نگارنده این اثر سترگ، آفرینش آسمان و زمین برای خدمت به انسان در راه رسیدن به کمال میداند.
جهانآفرین بینیاز است از این
ز بهر تو باید سپهر و زمین
که یادآور این آیه قرآن است: «و إن تکفروا فإن لله ما فی السماوات و ما فی الأرض و کان الله غنیاً حمیداً» (نساء: آیه 131) (چوبینه 33:1377).
در نهایت از همه زیباتر و پرمعناتر باور داشتن عدل الهی و دادگری خداوند است. اصلی که آدمی را از ستم باز میدارد، چرا که پیوسته خود را در پیشگاه عدل الهی حاضر میبیند. درست به همین دلیل محکم، منطقی و عقلانی است که فردوسی پیوسته از دادگری خداوند، حاکمان ستمگر را میترساند و هشدار میدهد که با عدل خود، شما را به عدالت دعوت کرده است؛ پس دادگر باشید و یاور درویشان. در قرآن و کلام بزرگان دین، مکرر بر لزوم اعتقاد به عدل الهی و رعایت دادگری در زندگی آدمی تأکید شده است، از جمله در قرآن کریم میخوانیم: و بترسید روزی که بازگردانیده شوید در آن به سوی خدا، پس به هر کس آنچه را که فراهم کرده است، داده شود و ستم نشوند، سوره بقره/ 281 (آزمایش، 62:1380ـ61).
نتیجهگیری
نتایج حاصل از این مقاله حاکی از آن است که:
1. حضور جاوید فردوسی در تاریخ به دلیل طرح بزرگ و جامعی است که او از مدینه آرمانی انسان ارائه کرده است و بیتردید داستانهای شاهنامه خالی از لطایف حکمی، نکات قرآنی و اخلاقی نیست.
2. فردوسی حکیمی است که آگاه به مسائل دینی است، چه شخصیتهای شاهنامه در جای جای داستانها به هر حال که باشند باید ستایش خداوند را بهجا آورند (شخصیتهایی چون کیخسرو، سیاوش و رستم).
3. شاهنامه فردوسی در حقیقت گزارشی کاملاً همخوان با منابع اسلامی است.
4. برای گریز از تکرار و واگویی حرفهای دیگران در این میدانگاه، بهتر است گهگاه این دست رویکردها مورد واکاوی ژرفتر قرار گیرد، چه، در طی سالهای پس از انقلاب اسلامی، کاوشهای پژوهندگان در این وادی به هیچ وجه کافی نبوده و نیست و همچنان نگاههایی عمیقتر و موشکافانهتر را میطلبد.
5. رویکردهای تطبیقی با محوریت شاهنامه از هر منظر که باشد سبب ارتقای دید و حتی خلق دیدگاههای تازه میشود و به دنبال آن درجه و کیفیت این اثر عظیم را بیش از پیش بر ما و بر جهانیان آشکار میکند.
پینوشت
1. مراد از آن بررسی مشابهتها و تحلیل ریشههای مشترک در شکلگیری و بیان فحوای سخنان نویسندگان در دو یا چند اثر است.
منابع
1. آزاد، نرجس؛ گزیدهای از معارف قرآن و نهجالبلاغه در شاهنامه فردوسی؛ شیراز؛ انتشارات نوید شیراز؛ چاپ اول 1381.
2. آزمایش، سیدمصطفی؛ با فردوسی سلوک صوفیانه تا دیار سیمرغ؛ تهران: انتشارات حقیقت، چاپ اول 1380.
3. ابوالحسنی (منذر)، علی؛ بوسه بر خاک پی حیدر(ع)؛ تهران؛ انتشارات پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی؛ چاپ اول 1388.
4. امیندهقان، معصومه؛ مقایسه انسان فرهمند در شاهنامه با ولی در مثنوی؛ تهران: انتشارات حقیقت؛ چاپ اول 1383.
5. پاپلییزدی، محمدحسین؛ حمد، ثنا و ذکر خداوند در شاهنامه حکیم ابوالقاسم فردوسی؛ مشهد: انتشارات آستان قدس رضوی؛ چاپ اول 1386.
6. چوبینه، سجاد؛ حکمت نظری و عملی در شاهنامه فردوسی؛ شیراز؛ انتشارات نوید شیراز؛ چاپ اول 1377.
7. حمیدیان، سعید؛ شاهنامه فردوسی چاپ مسکو؛ تهران: نشر قطره؛ چاپ دهم 1386.
8. رستنده، مجید؛ قرآن و حدیث در شاهنامه فردوسی؛ همدان: انتشارات مفتون همدانی؛ چاپ اول 1378.
9. قائمپناه، یدالله با مقدمه دکتر صابر امامی؛ عرفان در شاهنامه؛ تهران: انتشارات حکایتی دگر؛ چاپ اول 1387.