شنبه ۳ آذر ۱۴۰۳

مقالات

تبیین آموزش جغرافیا

  فایلهای مرتبط
تبیین آموزش جغرافیا
الگوی برنامه درسی (طرح برنامه درسی) با توجه به اسناد بالادستی آموزش و پرورش (قسمت چهارم)

 در سه مقاله گذشته درباره فلسفه آموزش جغرافیا از منظر عقل، دین و اسناد بالادستی آموزش‌وپرورش و ارزش تربیتی آ‌موزش جغرافیا بحث کردیم. در این مقاله نویسنده سعی دارد تا خوانندگان و برنامه‌ریزان درسی جغرافیا را با نحوه نگاه اسناد بالادستی آموزش‌وپرورش به مفهوم جغرافیا، نحوه طراحی برنامه درسی جغرافیا به‌عنوان یک حوزه یادگیری و عناصر برنامه درسی این درس از منظر اسناد بالادستی آموزش‌وپرورش آشنا کند.

طـرح برنامه درسی جغرافیا با توجه به مؤلفه‌های برنامه درسی (اصول ناظر بر طراحی برنامه‌های درسی و تربیتی، رویکرد برنامه درسی فطرت‌گرایی توحیدی و شایستگی‌های پایه).

الف) اصول ناظر بر طراحی برنامه‌های درسی و تربیتی

با مطالعه اصول یازده‌گانه ناظر بر طراحی برنامه درسی و تربیتی، رویکرد کلان حاکم بر برنامه‌های درسی و تربیتی و بیانیه حوزه‌های تربیت و یادگیری، می‌توان استنباط کرد که برنامه درسی ملی به کدام‌یک از طرح‌های برنامه درسی و نظریه‌های برنامه درسی توجه دارد. اصول یازده‌گانه ناظر بر برنامه درسی ملی به شرح زیر است:

توجه به دین‌محوری، تقویت هویت ملی، توجه به اعتبار نقش یادگیرنده، اعتبار نقش مرجعیت معلم (مربی)، اعتبار نقش پایه‌ای خانواده، توجه به جامعیت برنامه درسی، توجه به تفاوت‌های فراگیران و تفاوت‌های محیطی، تعادل و توازن در برنامه درسی، توجه به یادگیری مادام‌العمر، جلب مشارکت و تعامل در برنامه‌ریزی و اصل یکپارچگی و فراگیری.

از این یازده‌ اصل، دو اصل «اعتبار نقش پایه‌ای خانواده» و «جلب مشارکت و تعامل مؤثر با معلمان، دانش‌آموزان، خانواده و سایر گروه‌های ذینفع» به شرکت‌کنندگان در تدوین برنامه درسی اشاره دارد.

این دو اصل حاکی از آن است که برنامه درسی باید با تفاهم نمایندگان خانواده‌ها، معلمان، دانش‌آموزان و ذینفعان از دانشگاه (نمایندگان گروه‌های مختلف جغرافیایی)، متخصصان آموزش جغرافیا، برنامه‌ریزان درسی و سایر مطالبه‌گران از برنامه‌ درسی در جامعه، مانند نهادهای تحقیقاتی و اجتماعی و ...) طراحی و تدوین شود.

اصل «تعادل» به رعایت توازن در توجه به ساحت‌های مختلف تعلیم‌وتربیت، تدوین اهداف آموزشی و انتخاب محتوا و نیز روش‌های متفاوت در طراحی، تولید، اجرا و ارزشیابی برنامه درسی اشاره دارد. از آنجا که برنامه‌ریزان درسی در شناخت ساحت‌های تربیت و یادگیری و مهندسی برنامه درسی تخصص دارند، به‌طور طبیعی لازم است که به‌عنوان ناخدای برنامه درسی در کلیه فرایندهای برنامه‌ریزی درسی با گروه تدوین‌کننده برنامه درسی همکاری کنند.

سه اصل «دین‌محوری»، «جامعیت» و «یادگیری مادام‌العمر» به الگوی برنامه درسی یا طرح برنامه درسی اشاره می‌کند. مقصود از الگو یا طرح برنامه‌ درسی، انتخاب دیدگاه یا فرادیدگاه برنامه درسی از بین طرح‌های مختلف درسی با توجه به یک سری از ارزش‌های تربیتی است. طرح‌های مختلف برنامه درسی معمولاً مبتنی بر یک یا چند دیدگاه تربیتی است. اصل دین‌محوری اشاره به این دارد که تمامی اجزا و عناصر برنامه درسی و تربیتی باید مبتنی بر مبانی توحیدی و اصول و ارزش‌های ناب محمدی (ص) و هدف غایی تربیت اسلامی باشد «و ما خلقت الجن و الإنس إلّا لیعبدون» (الذاریات/ 65). هدف از آفرینش جن و انس چیزی جز عبادت و همسویی و هماهنگی انسان با قادر متعال نیست.

اصل دین‌محوری با توجه به فلسفه تعلیم‌وتربیت، مقدم بر سایر اصول است. این اصل در حقیقت به این نکته اشاره می‌کند که برنامه درسی مبتنی بر فلسفه تعلیم‌وتربیت اسلامی نه تنها نباید مغایرتی با این فلسفه داشته باشد، بلکه ضمن توجه به واقعیات عینی و مادی این‌جهانی در جهت شناخت و بهره‌گیری از آن، باید برای نیل به هدف والاتری که همان‌ قرب به خداوند متعال است، تلاش کند.

اصل دین‌محوری تأکید دارد که نباید تعلیم‌وتربیت، تفکر انسان را در چارچوب این جهان مادی محبوس کند، بلکه باید تلاش کند فراگیر با قدرتی فزاینده به درون طبیعت‌ و ماورای آن نفوذ کند و زمینه استعلای روحانی فرد و گشودگی و باز بودن دانش‌آموز را نسبت به عوالم هستی و بی‌نهایت فراهم کند. گشوده بودن نسبت به بی‌نهایت ملازم با گشوده بودن فکر نسبت به روحانیت انسان و پذیرا بودن این نکته است که انسان موجودی معنوی است. احساس روحانی و معنوی دلالت بر ارتباط میان جهان درون فرد با جهان‌های خارجی دارد. این کار از طریق غور باطنی و تفکر شهودی امکان‌پذیر است.

جهان یک کل یکپارچه است و عناصر آن حساب‌شده و حکیمانه در جای خود قرار داده شده است. کوه تنها یک برجستگی روی زمین نیست که ما از بزرگی آن شگفت‌زده شویم، بلکه باید به آفرینش حکیمانه آن و کارکردهای چندگانه‌اش بیندیشیم. برای مثال، مکان مرتفع برای جذب رطوبت و تعدیل دما و جریانات بادها، مرزی برای تفاوت‌های آب و هوایی و پوشش گیاهی، مخزنی از معادن مختلف و به تعبیر قرآن میخی برای پیوند دادن لایه‌های زمین و چسباندن زمین به ماده ماگما، سدی در برابر لرزش‌های درونی زمین و بالاخره مکان مرتفعی که کوهنورد با صعود از آن می‌خواهد فکر و روح خود را تا جاودانه‌ها بالا بکشد. از آنجا که طبیعت قطب اول در مطالعه جغرافیاست، دید کل‌گرایانه و توحیدی به جهان این پیام را می‌دهد که جهان هستی را نباید به واحدهای کوچک و جدا از هم تجزیه کنیم، بلکه به طبیعت و جهان‌های فراتر از آن باید به منزله عوالمی مرتبط از یک کل وحدت‌یافته نگاه کنیم.

اهمیت این دیدگاه در این است که:

اولاً موجب یک برخورد خلاق و معنادار با زندگی می‌شود. تأکید بر اینکه طبیعت با تمام پدیده‌هایش آکنده از تجلیات قدسی است، به مثابه منبعی برای خلاقیت، خضوع در برابر خالق آفرینش و زیبایی جهان هستی است.

ثانیاً باز بودن و تواضع در برابر عظمت هستی منبعی از همدلی و شفقت برای معلم در برابر دانش‌آموزان و دانش‌آموزان در برابر یکدیگر فراهم می‌کند.

ثالثاً این پیام را می‌دهد که حقیقت‌های برگرفته از دیسیپلین‌ها هرگز تمام حقیقت نیست و برای رسیدن به استعلای روحانی و حقیقت وجود، الزاماً‌ بـاید از رویـکــــرد میان‌رشتـه‌ای و چندرشته‌ای تبعیـــت کنیم.

رابعاً به دانش‌آموز به منزله فردی نگاه می‌شود که نه‌تنها به قابلیت‌های شناختی او، بلکه به نیازهای  عاطفی، زیبایی‌شناختی، فیزیکی و روحانی او نیز توجه شده است (مهرمحمدی به نقل از جی پی میلر، 1379).

اصل جامعیت اشاره به توجه برنامه درسی به نیازهای گوناگون دانش‌آموزان و جامعه در سطوح محلی، منطقه‌ای، ملی و جهانی در کلیه ساحت‌های تعلیم‌وتربیت دارد.

این اصل اشاره می‌کند که دانش‌آموز و جامعه دو منبع مهم برای تدوین اهداف برنامه درسی هستند و وظیفه برنامه درسی آماده کردن افراد برای زندگی در جامعه است. هر برنامه درسی که فقط مبتنی بر دانش صرف باشد موجب می‌شود برنامه درسی در نظر یادگیرندگان بی‌فایده جلوه کند. از طرفی برنامه‌ای که اساساً مبتنی بر نیازها و علایق فراگیران باشد، موجب ایجاد شکافی عظیم در دانش مورد نیاز جهان امروز خواهد شد و پیشرفت علم را کند خواهد کرد. از طرفی برنامه‌ای که برای در نظر گرفتن نیازهای زمان حال جامعه طراحی شده است موجب تقویت وضعیت موجود فراگیران شده و فرصت‌های ایجاد دانش جدید و خلق اندیشه‌های نو را در آن‌ها متوقف می‌کند. راز کارآمدی یک برنامه درسی کارآمد در جغرافیا یا سایر موضوعات درسی را باید در بها دادن متناسب آن به نیازهای فرد، جامعه و دانش دانست.

تأکید دیگر این اصل، توجه به نیازهای فرد و جامعه در سطوح محلی، منطقه‌ای، ملی و جهانی است. با توجه به این اصل، رویکرد آموزش جغرافیا از محیط نزدیک شروع و به محیط‌های دورتر ادامه پیدا می‌کند. این اصل در‌ آموزش جغرافیا بر بهره‌گیری از رویکرد محیط‌های توسعه‌یابنده تأکید دارد (آموزش درباره همسایگان، محله، روستا، شهر، استان، ناحیه، کشور، همسایگان کشور، قاره و سرانجام یک دید جهانی از زمین و مردم آن).

اصل یادگیری مادام‌العمر بر این نکته توجه دارد که با توجه به انفجار علوم و منابع اطلاعاتی و کوتاه شدن عمر مفید اطلاعات، بهتر است به جای انتقال اطلاعات، روش‌های یادگیری و تحقیق کردن را به دانش‌آموزان یاد دهیم. هدف کانونی مدرسه و طرح‌ریزی برنامه‌های درسی باید تربیت فراگیرنده خودراهبر باشد. یک اصل مشخص در دنیای غیرمشخص آینده این است که انسان پیوسته با تحولات علمی و تغییرات اجتماعی، اقتصادی و  مواجه خواهد بود که احتمالاً طبیعتی غیرقابل پیش‌بینی را به‌ دنبال خواهد داشت. بقای انسان به این بستگی دارد که بتواند در صورت امکان در این تغییرات اثر بگذارد و خود را با تحولات دائمی سازگار کند. در چنین شرایطی یادگیری به صورت اساس بقا درمی‌آید و تعلیم‌وتربیت هر چه بیشتر به صورت یک نیاز ضروری برای هر فرد می‌شود. افراد به این نیاز دارند که به‌طور روزافزون مسئولیت تعلیم‌وتربیت خویش را بر عهده گیرند و انسان به فردی تبدیل شود که خود را تعلیم دهد و تعلیم‌وتربیت به وسیله دیگران به تعلیم‌وتربیت به وسیله خود تبدیل شود. این تغییر بنیادی در ارتباط فرد با خویش، مشکل‌ترین مسئله‌ای است که تعلیم‌وتربیت در دهه‌های انقلاب علمی و تکنولوژیکی با آن روبه‌روست. یادگیری جغرافیا نیز از این قاعده مستثنا نیست و برنامه‌ریزان درسی در طرح‌ریزی برنامه درسی جغرافیا باید به این مهم توجه کنند (خویی‌نژاد به نقل از جی‌گالن سیلور و ویلیام الکساندر، صص 62 تا 63).

این سه اصل دین‌محوری، جامعیت و یادگیری مادام‌العمر بر تلفیق پنج‌گانه برنامه درسی کل‌گرایانه (ماورای انسانی)، برنامه درسی مبتنی بر نیاز فرد، برنامه درسی مبتنی بر نیاز جامعه، برنامه درسی مبتنی بر رشته علمی و برنامه درسی فراگیرنده خودراهبر در طرح‌ریزی برنامه درسی جغرافیا تأکید دارد.


سه اصل «تقویت هویت ملی»، «توجه به تفاوت‌های فردی (استعداد، جنسیت، محیط)» و «یکپارچگی و فراگیری» بر رعایت معیارها در انتخاب محتوا تأکید دارند. اصل تقویت هویت ملی به تقویت باورها و ارزش‌های اسلامی، فرهنگ و تمدن ایران و اسلام، تقویت زبان فارسی، توجه به ارزش‌های انقلاب اسلامی، میهن‌دوستی، وحدت و انسجام فرهنگی، استقلال ملی و هم‌بستگی اسلامی توجه دارد. اصل توجه به تفاوت‌ها ضمن تأکید بر رعایت نیازهای مشترک دانش‌آموزان به تفاوت‌های ناشی از محیط زندگی (شهری، روستایی، عشایری، فرهنگی و جغرافیایی)، جنسیتی و فردی دانش‌آموزان (استعدادها، توانایی‌ها، نیازها و علایق) در انتخاب محتوا توجه دارد. در اصل یکپارچگی و فراگیری ضمن تأکید بر داشتن برنامه مشترک برای کلیه دانش‌آموزان (به‌ویژه در اهداف و مفاهیم برنامه درسی) به رعایت انعطاف در انتخاب محتوا با توجه به نیاز دانش‌آموزان عادی، دانش‌آموزان با نیازهای خاص و استعداد‌های درخشان اشاره می‌کند.

اصل اعتبار «نقش یادگیرنده» به راهبردهای یاددهی و یادگیری و نقش فعال فراگیر و آگاهانه دانش‌آموز در جریان یادگیری و  اصل «اعتبار نقش مرجعیت معلم» به صلاحیت‌های حرفه‌ای معلم در فعال‌سازی دانش‌آموز و غنی‌سازی محیط یادگیری توجه دارد. ما در مقالات بعدی به بحث در مورد این اصول خواهیم پرداخت.



ب) رویکرد برنامه درسی فطرت‌گرایی توحیدی و طرح برنامه درسی

به موجب سند برنامه درسی ملی، رویکرد کلان حاکم بر برنامه‌های درسی، رویکرد «فطرت‌گرایی توحیدی» است. اتخاذ این رویکرد به معنای زمینه‌سازی لازم برای شکوفایی فطرت الهی دانش‌آموزان از طریق درک و اصلاح مداوم موقعیت آنان به منظور دستیابی به مراتبی از حیات طیبه است. فطرت اشاره به سرشت الهی در وجود آدمی است. گرایش‌های فطری و الهی انسان به خداپرستی، حقیقت‌جویی، احترام به موجودات، کنجکاوی و کشف اسرار خلقت، علم‌جویی، زندگی در کنار جمع و بهره‌گیری از مزایای آن، عدالت‌خواهی، نوع‌دوستی، قاعده‌مندی در رفتار، کشف کردن اسرار آفرینش، تلاش در رفع نیازهای فردی، خانوادگی و جمعی، شناخت محیط زندگی و پدیده‌های موجود در محیط، درک علت رخدادها و فرایندهای حیاتی، عقلانی و منطقی اندیشیدن، زیبایی‌گرایی، توجه به یکپارچگی جهان آفرینش، مفید بودن برای خود و دیگران، غلبه بر طبیعت و بهره‌گیری از آن برای تداوم زندگی، علاقه به حفظ سلامت فردی و اجتماعی و ... تأکید دارد.

این گرایش‌ها در حقیقت نوعی توجه فطرت بر علم و یادگیری موضوعات علمی، توجه به امور و مناسبات اجتماعی، عقل‌گرایی، تلاش در تأمین نیازهای فردی و اجتماعی، اخلاق‌گرایی، انسانیت‌گرایی و خداگرایی (گرایش‌های ماورایی) است. نظریه فطرت‌گرایی اگرچه نوعی نظریه جدید و ابداعی به نظر می‌رسد، اما در حقیقت تلفیقی از نظریات مختلف برنامه درسی (فرادیدگاه) اما با عنوانی جدید است. فطرت‌گرایی تأکید بر بهره‌گیری از همه نظریاتی دارد که می‌تواند به رشد ابعاد وجودی انسان در زمینه‌های مختلف و تحقق اهداف ساحت‌های تربیت و شایستگی‌های پایه کمک کند.



ج) شایستگی‌های پایه و طرح برنامه درسی

شایستگی‌های پایه اشاره به اهداف کلی برنامه درسی ملی با توجه به پنج عنصر تربیتی تعقل، ایمان، علم، عمل و اخلاق دارد. تحلیل اهداف شایستگی‌های پایه حاکی از توجه سیاست‌گذاران برنامه درسی به تلفیق پنج طرح برنامه درسی (یا نظریه برنامه درسی) شناخت‌گرایی، ماورای فردی (معنویت‌گرایی) و اخلاق‌گرایی به‌عنوان محوری‌ترین اهداف طرح‌ریزی برنامه درسی اما از طریق موضوعات رشته‌ای (حوزه‌های تربیتی و یادگیری)، مهارت‌های عملی مربوط به این حوزه‌ها و ارزش‌های اخلاقی مربوط به هر یک از این حوزه‌های تربیتی و یادگیری است.




منابع
1. قرآن کریم.
2. مبانی نظری تحول بنیادین در نظام تعلیم‌وتربیت رسمی عمومی جمهوری اسلامی ایران (مصوبه آذرماه 1390)» شورای عالی انقلاب فرهنگی و شورای عالی آموزش‌وپرورش.
3. «برنامه درسی ملی جمهوری اسلامی ایران (مصوبه اسفندماه 1391)». شورای عالی آموزش‌وپرورش.
4. جی پی میلر (1379). نظریه‌های برنامه درسی. ترجمه دکتر محمود محمدی. انتشارات سمت.
5. سیلور جی‌گالن و دیگران (1372). برنامه‌ریزی درسی برای تدریس و یادگیری بهتر. ترجمه دکتر غلامرضا خویی‌نژاد. مؤسسه چاپ و انتشارات آستان قدس رضوی.
6. اهداف دوره‌های تحصیلی نظام تعلیم‌وتربیت رسمی عمومی جمهوری اسلامی ایران. (مصوب نهصد و پنجاه و دومین جلسه شورای عالی آموزش‌وپرورش. مورخ 10/2/97).
7. معافی، محمود (1398). «فلسفه آموزش جغرافیا از منظر عقل، دین و اسناد بالادستی آموزش‌وپرورش».

 

۱۲۹۳
کلیدواژه (keyword): رشد آموزش جغرافیا، آموزش جغرافیا، برنامه درسی، طرح برنامه درسی، اسناد بالادستی، آموزش‌ و پرورش
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.