مقدمه
خشکی و کمبارشی ویژگی ذاتی فلات مرکزی ایران بوده و هست و براین اساس، دسترسی به آب پایدار همواره مهمترین دغدغه ساکنان این ناحیه در طول تاریخ بوده است. ایرانیان باستان با ابداع سیستم قنات تا حدود بسیار زیادی بر این مشکل طبیعی فائق آمدند و بر پایه آن، خاستگاه تمدنهای باشکوه و شهرهای مهمی در بخش فلات مرکزی ایران شدند که در برخی منابع از آن به «تمدن کاریزی» یاد میشود (رحمانیان و میرزایی، 1391). در این زمینه، پاپلی یزدی و لباف خانیکی معتقدند که حیات اجتماعی و اقتصادی اجتماعات شهری و روستایی فلات مرکزی ایران بر محور قنات است و بدون قنات اساساً تمدن در این بخش از سرزمین ایران شکل نمیگرفت (پاپلی یزدی و لباف خانیکی، 1379: 7). قنات بهعنوان سیستم آبیاری مطمئن و سازگار با طبیعت برای سالیان متمادی مهمترین رکن زندگی اجتماعی و توسعه در ایران بوده است بهگونهای که تا دهه 1960 اکثر مناطق واقع در نواحی مرکزی ایران نیازهای آبی خود را از قنات تأمین میکردند (جمعهپور، 1385: 40). اما با ورود مدرنیته به ایران و شدت تحولات تکنولوژیکی در دهههای اخیر، اگرچه در بسیاری از زمینهها باعث پیشرفتهای زیادی در ایران شد، اما در زمینه مسائل زیستمحیطی و دسترسی به منابع پایدار آب، مشکلات و مسائل زیادی ایجاد کرده است. به دیگر سخن، در این زمینه و بهطور خاص در بخش فلات مرکزی ایران نهتنها پیشرفتی حاصل نشده، بلکه فناوریها و دانش نوین خود ایجادکننده بسیاری از معضلات زیستمحیطی و به مخاطره افتادن منابع آب، خشک شدن قنوات و پایین رفتن سفرههای آبهای زیرزمینی شده است. فناوریهای حفر چاههای عمیق، پمپهای برقی مکنده آب، موتورهای دیزلی چرخنده پمپ، لولههای چاههای عمیق، جدار چاه و لوازم مرتبط با سیستم چاه تلمبه برای استحصال آب، اگرچه در کوتاه و میانمدت باعث توسعه کشاورزی و ترویج آبرسانی به شهرها و روستاها در بخش فلات مرکزی ایران شد، اما به دلیل عدم سازگاری و تناسب با محیط خشک و کم بارش ایران، معضلات زیستمحیطی و اجتماعی پایداری برای ایران به ارمغان آورد که جبران آن بسیار سخت و حتی غیرممکن است.
در این زمینه، تجربه و دانش محلی نیاکان و پیشینیان ما میتواند راهگشای بحرانهای زیستمحیطی و آبی ایران کنونی باشد. راهحل مطمئن و پایدار که حاصل تجربه هزاران ساله و سازگار با اقلیم و محیط خشک ایران است به ما نشان میدهد که ساختار و سیستم قنات همچنان میتواند زمینهساز توسعه پایدار ایران باشد. قنات، سازگارترین، مطمئنترین، پایدارترین و بهصرفهترین روش برای بهرهبرداری از سفرههای آب زیرزمینی در فلات مرکزی ایران بوده و هست.
در میان رشته قناتهای متعدد در پهنه سرزمینی ایران، قنات گوهرریز جوپار، نمونهای منحصربهفرد از سیستم هیدرولیک اجتماعی و همسازی با اقلیم و طبیعت خشک استان کرمان است که با گذشت هزاران سال از احداث آن همچنان پرآب، پایدار و سرزنده است.
ویژگیهای ممتاز و منحصربهفرد قنات گوهرریز باعث شده است تا این شاهکار ایرانی در سال 2016 به ثبت جهانی یونسکو برسد.
این پژوهش با مطالعه دانش بومی سیستم قنات به دنبال معرفی و تبیین ویژگیهای قنات گوهرریز جوپار بهعنوان نمونهای از الگوی توسعه پایدار در فلات مرکزی ایران است.
پیشینه تحقیق
پژوهشهای بسیار زیادی در خصوص قنات در داخل و خارج از ایران انجامشده است. گوبلو (1371) قنات را فن و اختراعی مهم و پایدار از سوی ایرانیان باستان برای دستیابی به آب در بخش خشک و نیمهخشک فلات مرکزی ایران میداند. در این زمینه وولف در مطالعه قناتهای ایران معتقد است قناتهای ایران باعث شدهاند تا بسیاری از مناطق ایران که به دلیل خشکی زیاد غیرقابلسکونت بودهاند، به باغهای سرسبز، زمینهای زراعی و شهرها و روستاهای زیاد تبدیل شوند (1968, Wulff). مهدوی و اندرسون سیستم ذخیره آب در منطقه دشت کویر و ایران مرکزی را مطالعه کردهاند (1983, Anderson & Mahdavi) و لایتفوت در مطالعه قناتهای تمدن شرقی به بررسی فناوری هیدرولیک در مناطق پیرامونی امپراتوریهای نخستین پرداخته است (1997 Lightfoot,). بیومونت در مطالعه حدود 250 رشته قنات در دشت ورامین به اهمیت قنات در حیات اقتصادی و اجتماعی روستاها و آبادیهای دشت ورامین پرداخته است (Beaumont, 1968).
حائری (1386)، پاپلی یزدی (1379)، سمساریزدی(1379) بهنیا (1367) در خصوص قناتهای ایران و ویژگیهای آن مطالعه کردهاند. فداکار داورانی (1388) معتقد است که قنات یک سرمایه اجتماعی بزرگ و قوی برای ایرانیان است و زیاری (1379) بیان میکند که هدف از قنات، ایجاد سکونتگاه، اجتماعات پایدار، توسعه کشاورزی و رونق اقتصادی بوده است.
مبانی نظری
1. دانش بومی
با آشکار شدن بسیاری از رویهها و روشهای زندگی بشر امروزی که خارج از توان زیستمحیطی است و نمیتواند پایدار باشد، تکنیکها، روشها و فنونی که با قانونهای بومشناختی هماهنگ و سازگار هستند، موردتوجه قرارگرفته است. بخش مهمی از این روشها و فنون، تجربه دانشی است که مردم بومی پس از چند هزار سال در سازگاری با محیط و شناخت سرزمین زیستگاهی خود به دست آوردهاند (جمعهپور، 1385: 28 ـ 27). این بینش و تجربه گرانبها را «دانش بومی1» نام نهادهاند. دیالا دانش بومی را دانشی میداند که ویژه جامعه و فرهنگی خاص است و مبنایی اطلاعاتی برای تصمیمگیری به شمار میآید (1991:10, Dialla به نقل از جمعهپور). لیونبرگر و گوین دانش بومی را دانشی تعریف کردهاند که کشاورزان آن را به کمک تجربه خود آموختهاند و از نسلی به نسل دیگر منتقل میکنند. این دانش رفتهرفته رشد کرده، در طول زمان مورد آزمایش قرارگرفته و با محیط سازگار شده است (عمادی و عباسی، 1383: 16). فرهادی معتقد است که دانش مردم بومی بخشی از فرهنگ و معارف عوام است که بهصورت عینی و آزموده شده، شکلگرفته و مجموعه تجربیات نانوشته و شفاهی اجتماعات بومی در خصوص محیط طبیعی و اجتماعی خاص خود است (فرهادی، 1381: 13). هزارجریبی و صفری تعریف کاملتری از دانش بومی را ارائه کردهاند. آنان معتقدند که دانش بومی به مجموعهای از داشتهها، مهارتها، ارزشها، باورها، ابزارها و روشهای یک گروه اجتماعی یا ملتی گفته میشود که در زمینههای گوناگون زندگی از طریق تجارب و تأیید نسلهای متمادی به ارث رسیده است و کاربرد صحیح آن میتواند باعث توسعه درونزا باشد که در واقع توسعه منطبق با فرهنگ مردم و محیط آن جامعه است (هزارجریبی و صفری، 1394: 37).
دانش بومی در هر زمینه یگانه و دارای پیوندهای نزدیک با محیطی است که در آن آشکارشده و بنابراین هزاران دانش بومی به تعداد سرزمینها و مردم بومی وجود دارد. دانش بومی شیوههای یادگیری، فهم و نگرش به جهان است که پیامد سالها تجربه و مسئلهگشایی بر اساس آزمونوخطا بهوسیله گروههایی از مردم در حال فعالیت است که منابع در دسترسشان را در محیط خود بهکاربرده و تجربه کردهاند (امیری، 1382: 39). بارزترین وجوه دانش بومی سرزمین ما میزان شگفتانگیز تلاش نسلهای گذشته در نوآوری است. فن دستیابی به آب در ایران با ساختن قنات و نظامهای وابسته به آن بهعنوان دانش بومی، بیانگر نوعی فناوری پایدار است که نهتنها با شرایط طبیعی سرزمین ایران بلکه با تمامی گستره اجتماعی و فرهنگی هماهنگی دارد و نشان میدهد که این دانش بومی ایرانیان از لحاظ اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و زیستمحیطی با تفکر نوین توسعه کاملاً سازگار است (عمادی و عباسی، 1383: 106).
2. چیستی قنات
آب، مهمترین رکن حیات است و از دیرباز، مهمترین عامل عمران و توسعه در جهان بوده است. توجه به وضعیت خاص منابع آب و توزیع نامتوازن بارندگی و منابع آب، خشکسالیهای پیدرپی، رعایت نشدن اصول مربوط به نگهداری و حفاظت منابع آب، در طول تاریخ، ذهن خلاق بشر را به خود مشغول داشته، تا به شیوههای گوناگون به کشف راهحلهای بدیع و خلاقانه برای رفع این مسئله بپردازد و به فکر استفاده بهینه از فنون بهرهبرداری از آبهای زیرزمینی و ترویج آموزش بیشتر در این زمینه باشد (ابیزاده، 1389: 1). یکی از منحصربهفردترین و بینظیرترین آنها قنات است. قنات مجموعهای شامل چندین چاه و یک تونل زیرزمینی است که آب را از مادر چاه _ چاه نخست که به سفره آبهای زیرزمینی متصل است) به مظهر قنات (جایی که آب در سطح زمین ظاهر میشود) منتقل میکند. قناتها از سطوح شیبداری برخوردارند که با پیمودن مسیر، آب موجود در لایههای زیرزمینی را به زمینهای بالاتر هدایت میکنند. جریان آب بدون استفاده از هیچ نوع انرژی بهصورت طبیعی از زیرزمین به بیرون هدایت میشود (سمسارزاده یزدی، 1379). فداکار داورانی معتقد است که قنات از نظر فیزیکی و مادی یک کانال زیرزمینی سراشیب است که آب را از مناطق بالادست و از زیر زمین به سطح همطراز با مزارع کشاورزی هدایت میکند (فداکار داورانی، 1388: 150). معمولاً سیستم قنات در مناطقی یافت میشود که متوسط بارندگی آن بین 100 تا 300 میلیمتر است (Abudanh & Twaissi, 1968).
پژوهشگران زیادی در خصوص منشأ و خاستگاه قنات مطالعه کردهاند که همه آنها معتقدند این شاهکار انسانی توسط ایرانیان باستان و در حدود 3000 سال پیش (سده هشتم پیش از میلاد) اختراع شده است (1377، کردوانی؛ 1371، گوبلو؛ , Porath2016, Hodge 1992؛, English 1968؛Wulffو 1968) نخستین رشته قنات در شمال غربی ایران و در حوالی ارمنستان امروزی حفاری شده است (1971 ,Beaumont). یکی از مهمترین و قدیمیترین منابع در خصوص سابقه تاریخی قنات در ایران مربوط به کتیبه سارگون دوم، پادشاه آشور (705 ـ 722 ق. م) است که در آن در شرح حمله به امپراتوری اورارتو2 در سال 714 قبل از میلاد به وجود قنات در شمال غربی ایران و محدوده آذربایجان اشاره کرده است (حائری، 1379: 34؛ کردوانی، 1377: 11). بر اساس منابع متقن و متعدد تردیدی باقی نمیماند که قنات توسط ایرانیان ابداع و در جهان ترویج یافت، بهطوری که ابتدا به سرزمینهای پیرامون ایران و سپس به سایر مناطق جهان صادر شد. در دوره اسلامی در بسیاری از ممالک اسلامی و متأثر از ایرانیان، سیستم قنات گسترش یافت. حتی قنات به سرزمینهای بسیار دورتر از ایران و در چین، ژاپن و مکزیک و آمریکای لاتین و شبهجزیره ایبری نیز گسترش یافت (1997: 433 ,Lightfoot).
طبعاً ایران بهعنوان خاستگاه قنات، بیشترین رشته قنات را در جهان دارد و بیش از 50 درصد کل قناتهای جهان در ایران است بهطوری که 32164 رشته قنات فعال با 9 میلیون مترمکعب دبی آب در ایران وجود دارد (2006 ,Salih) وولف در سال 1968 بیان میکند که 75 درصد آبهای مورد استفاده ایرانیان از قنات تأمین میشود (1968: 94 ,Wulff). اما امروزه بر اثر ورود فناوری حفر چاههای عمیق و استحصال آب از طریق پمپهای موتوری و برقی، سطح سفرههای آبهای زیرزمینی پایین رفته و باعث خشک شدن بسیاری از قناتهای در ایران شده بهگونهای که حدود 10 درصد از منابع آب مصرفی ایرانیان مربوط به قنات است.
نمونه موردی: قنات گوهرریز جوپار
یکی از بینظیرترین قناتهای ایران، قنات گوهرریز جوپار کرمان است. این قنات در جنوب شهر جوپار و در دامنههای کوه جوپار و در فاصله 28 کیلومتری جنوب شهر کرمان قرار دارد. فاصله کم بین دامنه تند کوه جوپار مخروطهافکنه جوپار که شهر کنونی جوپار و باغهایش روی آن احداث شده، باعث شده است تا قنات گوهرریز ازنظر طول و بعد مسافت کوتاه باشد. بهعبارتدیگر، فاصله بین مادرچاه و مظهر قنات نسبت به بسیاری از قناتهای ایران کوتاه است، اما این مسیر کوتاه از پیچیدگی بسیار زیادی برخوردار است.
طراحان و مهندسان این قنات برای استحصال حداکثر آب و افزایش دبی و با توجه به فاصله کم و محدود کوه و دشت بهجای یک مادرچاه، شش مادرچاه در فواصل مختلف در دامنه کوه جوپار حفر کردهاند این شش رشته قنات مجزا در بالادست، بهتدریج در پاییندست به یکدیگر نزدیک و متصل میشوند و در یک رشته قنات اصلی جریان مییابند. به نظر میرسد این طراحی کاملاً برگرفته از الگوی هیدروگرافی سطحی از دامنه کوه به مخروطهافکنه است که در عمق خاک و در زیر سطح اجرا شده است. بهعبارتدیگر، الگوی آبهای جاری سطحی که از جویبارهای متعدد تشکیلشدهاند و در پاییندست تشکیل رودخانه میدهند، الهامبخش طراحی و ایجاد قنات گوهرریز جوپار بوده است.
قنات گوهرریز جوپار قدمتی طولانی دارد و در مجموع با 3556 متر طول و 129 حلقه چاه و در شش رشته با دبی آب 240 لیتر در ثانیه اصلیترین شاهرگ حیاتی این منطقه بهحساب میآید. عمیقترین مادر چاه در رشته تل سفید به عمق بیش از 50 متر است (کامیاب مقدس و همکاران، 1384: 708). این قنات حدود 330 هکتار اراضی باغ شهر جوپار را آبیاری میکند و یکی از مزیتهای آن، تأمین آب از گسل است و زیستگاهی برای ماهی سفید کور به شمار میرود. رضایی تواب و آذرنیاوند هفتگونه ماهی مختلف را در این قنات شناسایی کردهاند و بررسیهای آنان نشان میدهد که این قنات از نظر گونههای موجودات زنده آبزی بیشترین آبزیان را در میان قناتهای مختلف کرمان دارد (Rezaei Tavabe & Azarnivand, 2013: 101).
آب گوارا و فراوان قنات گوهرریز در منطقه خشک دشت کرمان باعث شده است تا پیشینیان و بومیان منطقه برای آن تقدس قائل باشند. در حدود 90 متری بالا مظهر قنات، مسجد صاحبالزمان روی چاه شماره 36 قنات ساختهشده و این چاه در وسط صحن مسجد قرارگرفته است. عمق این چاه حدود 5/5 متر و عمق آب برابر65/0 متر است. در داخل چاه لامپ و نور سبزرنگی تعبیه کرده و یک دریچه شیشهای روی چاه در کف مسجد قرار داده و فضای روحانی و مقدسگونهای را ایجاد کردهاند (کامیاب مقدس و همکاران، 1384: 709).
همانطور که پیشتر آمد، قنات گوهرریز، شش رشته یا شاخه دارد که مشخصات آنها به شرح زیر است:
1. شاخه دروازه چاه گاوگرد: این شاخه 25 حلقه چاه دارد و طول آن 891 متر است. عمق مادرچاه آن برابر 41/60 متر و عمق چاه انتهای آنکه به رشته اصلی متصل میشود 41/60 متر است
2. شاخه روباه: این شاخه 14 حلقه چاه 311 متر طول دارد و عمق مادرچاه برابر 32متر و عمق چاه انتهایی و متصل به شاخه اصلی برابر با 19/5 متر است.
3. شاخه نخ تل سفید: این شاخه 16 حلقه چاه و 409 متر طول دارد و عمق مادرچاه 45 متر و عمق چاه انتهایی متصل به شاخه اصلی 19 متر است.
4. شاخه ختمی: این شاخه 18 حلقه چاه و 362 متر طول دارد و عمق مادرچاه آن 35 متر عمق و چاه انتهایی متصل به شاخه اصلی برابر با 20/5 متر است.
5. شاخه حاج محمد نوش: این شاخه 18 حلقه چاه و 541 متر طول دارد و عمق مادرچاه آن 40/30 متر و عمق چاه انتهایی متصل به شاخه اصلی 18 متر است.
6. شاخه تل سفید: این شاخه 37 حلقه چاه و 1333 متر طول دارد و مادرچاه آن دارای عمق 50/20 متر و چاه انتهایی متصل به شاخه اصلی دارای عمق 4/5 متر است که مظهر قنات گوهرریز به فاصله یک چاه پایینتر از آن قرار دارد (کامیاب مقدس و همکاران، 1384: .71 ـ 709).
شکل 1 جهت، پلان و ساختار قنات گوهـرریز جوپار شکل 2 عکس هوایــی این قنات و نحــوه آرایش فضـایی میلههـای قنــات (چاهها) و شاخههای آن را بهخوبی نشان میدهند.
شکل 1: نقشه قنات گوهرریز جوپار (ترسیم از نگارنده)
شکل 2. عکس هوایی از قنات گوهرریز جوپار
مدیریت توزیع و تقسیم آب قنات گوهرریز نیز از ویژگی منحصربهفردی برخوردار است. حدود 100 متر پایینتر از مظهر قنات، سازه مهندسی آبی ساخته شده است که به «شش مقسم» معروف است. در اینجا آب قنات به 6 قسمت تقسیم میشود که آب کشاورزی شهر جوپار را تأمین میکند. مقسمها، آب مظهرشده را به نسبت مالکیت در بین مالکین از طریق انتقال به جوی مربوطه تقسیم میکنند. نام این مقسمها عبارتاند از 1ـ باج، 2 و 3ـ دیوانی، 4 ـ ملائی، 5 ـ جوپاری اربابی جهر، 6ـ جوپاری اربابی برز. عرض مقسمها متغیر و بین 38 و 84 سانتیمتر است که با توجه به مالکیتهای مختلف متغیر است. در زمان حاضر نیز، نسبت مالکیت آب و کارکرد مقسمها بهخوبی حفظ و باغهای کشاورزی جوپار بر همین اساس آبیاری میشوند.
مطالعه قنات گوهرریز نشان میدهد که گنجینه گرانبهایی از دانش بومی در آن نهفته است بهگونهای که طراحان آن از فاصله اندک کوه جوپار با دشت جوپار استفاده کرده و بهجای یک رشته قنات خطی از رشتههای شاخهای و جریانهای زیر سطح خوشهای برای استحصال بیشتر آب بهره گرفتهاند. خشکی و بارش اندک دشت کرمان باعث شده است تا پیشینیان برای آب قنات گوهرریز وجه قدسی نیز قائل باشند. وجود چاه و مسجد صاحبالزمان در بخش انتهایی قنات باعث شده است تا مردم برای حفاظت از قنات، مصرف بهینه آب و آلوده نکردن آب، حداکثر مشارکت و نظارت را داشته باشند. انتقال آب از میان باغها و خانههای علیا جوپار علاوه بر ایجاد حس سرزندگی و نشاط و محیط فرحبخش، نوعی فضای اجتماعی ایجاد کرده است. حوضچه شش مقسمی و خروجیهای آن، نظام توزیع آب و مدیریت دقیق آب در جوپار را نشان میدهد که بر مبنای میزان مالکیت زمین و باغ و نیاز آبی مالکان طراحی و اجرا شده است. تناسب سهم زمین و آب مانع تنشهای اجتماعی و رقابت بر سر آب شده است. میزان زمینهای کشاورزی و باغات متناسب با میزان آبدهی و دبی قنات است و کشاورزان و مالکان از افزایش واحد سطح کشاورزی بیش از توان آبدهی قنات پرهیز کردهاند. به نظر میرسد قنات گوهرریز محور وحدت، همدلی، هویت، اشتراک منافع و بهطورکلی عامل همبستگی اجتماعی در جوپار بوده است.
نتیجهگیری
قنات نقش انکارناپذیر در شکلگیری، حفظ و گسترش تمدن در فلات مرکزی ایران را داشته است بهگونهای که بسیاری از شهرهای مهم فلات مرکزی ایران (کرمان، یزد،کاشان، طبس و ...) و بسیاری از روستاها در پیرامون مظهر قناتها شکل گرفتند و سپس توسعه یافتند. از استمرار تاریخی و پایداری قنات در امتداد زندگی ایرانیان میتوان دریافت که قنات تنها یک سیستم آبیاری نیست، بلکه بخش مهمی از هویت، تاریخ و فرهنگ ایرانیان است که در قالب تجربه، دانش و میراث گرانبهایی از همزیستی و سازگاری ایرانیان با تنگناها و محدودیتهای محیطی در پهنه سرزمینی ایران به یادگار مانده است.
ورود فناوریهای نوین در بخش استحصال آبهای زیرزمینی از نیمه دوم سده بیستم، تهدید بزرگی برای قنات و سیستم و ساختار اجتماعی قنات در فلات مرکزی ایران بود و تمام دستاوردهای چندین هزارساله ایران در حوزه آب و مدیریت آب را مضمحل کرد.
بسیاری از فناوریهای نوین برخلاف دانش بومی و تجربه نیاکان ایران با اقلیم و خشکی ایران سازگار نیست و باعث معضلات زیادی در حوزه منابع آب در بخش مرکزی ایران شده است. برمبنای دانش بومی، احیای قنوات میتواند بهعنوان یک نظام آبیاری، تولیدی و اجتماعی و اقتصادی در بخش وسیعی از سرزمین ایران در خدمت توسعه پایدار قرار گیرد.
نمونه کامل و منحصربهفردی از الگوی توسعه پایدار و احترام به طبیعت و همزیستی با محیط در قنات گوهرریز جوپار مشاهده میشود که پس از گذشت صدها سال، این قنات همچنان فعال و پایدار است و نقش مهمی در ساختار اجتماعی و اقتصادی جوپار ایفا میکند.
تناسب مالکیت زمین و آب و نظاممهندسی دقیق توزیع آب باعث شده است تا در منطقه نهتنها تنشهای اجتماعی بر سر منابع آب قنات گوهرریز نباشد، بلکه این قنات عامل وحدت و همبستگی اجتماعی و سرمایه بزرگ اجتماعی برای ساکنان شهر جوپار باشد.
پینوشتها
1. Indigenous knowledge
2. Urartu
منابع
1. ابیزاده، الناز (1389). «نگرشی بر قنات با محوریت آموزش و
احیای فناوری بومی، فرهنگ و معماری ایرانی». معماری و شهرسازی آرمانشهر،
دوره 3، شماره 5، صص 22 ـ 1.
2. امیری اردکانی، محمد و عبدالرسول مرتضوی
و منصور شاهولی (1382). مبانی، مفاهیم و مطالعات دانش بومی کشاورزی.
تهران: وزارت جهاد کشاورزی، مرکز تحقیقات و بررسی مسائل روستایی.
3. بهنیا، عبدالکریم (1367). قناتسازی و قناتداری در ایران. تهران: مرکز نشر دانشگاهی.
4.
پاپلی یزدی، محمدحسین و مجید لبافی خانیکی (1379). «نقش قنات در شکلگیری
تمدنها، نظریه پایداری فرهنگ و تمدن کاریزی». مجموعه مقالات همایش
بینالمللی قنات، یزد.
5. پاپلی یزدی، محمدحسین و همکاران (1379). قنات قصبه گناباد یک اسطوره. مشهد: شرکت سهامی آب منطقهای خراسان.
6.
جمعهپور، محمود (1385). «کاریز، دستاورد دانش و فرهنگ بومی زیستگاههای
کرانههای کویر و نظامهای وابسته به آن در ایران و بهرهبرداری پایدار از
آن (نمونه قناتهای کاشان)». فصلنامه علوم اجتماعی، شماره 33، صص 64 ـ 27.
7.
رحمانیان، داریوش و مهدی میرزایی (1391). «زوال تمدن کاریزی ایران به
روایت سفرنامههای بیگانه روزگار قاجار». تحقیقات تاریخ اجتماعی، سال دوم،
شماره دوم، صص 75 ـ 55.
8. رحیمی، حسین و جواد مؤمنی (1383). «نقش قنات
در توسعه نواحی خشک و نیمهخشک ایران». اطلاعات سیاسی اقتصادی، شماره 201 و
202، صص 209 ـ 202.
9. زیاری، کرامتالله (1379). «تکنیک قنات و نقش آن
در شکلگیری و توسعه اولیه سکونتگاه ایران.» دانشور پزشکی، دوره 7، شماره
28، صص 90 ـ 81.
10. عمادی، محمد حسین و اسفندیار عباسی (1377). «دانش
بومی و توسعه پایدار روستاها: دیدگاهی دیرین در پهنهای نوین». فصلنامه
روستا و توسعه، شماره 1، سال2.
11. فداکار داورانی، محمد مهدی (1388). «قنات و سرمایه اجتماعی». برنامهریزی رفاه و توسعه اجتماعی، دوره 1، شماره 1، صص 179 ـ 149.
12.
فرهادی، مرتضی (1381). «بحران محیطزیست در ایران و لزوم بازنگری به
دانشهای مردمی و راهکارهای فرهنگ ملی». نمایه پژوهش، شماره 13 و 14.
13. کردوانی، پرویز (1377). «ایران، خاستگاه قنات (کاریز) و منشأ گسترش آن در جهان». پژوهشهای جغرافیایی، شماره 35، صص 20ـ7..
14. گوبلور (1371). قنات، فنی برای دستیابی به آب. ترجمه سروقدم مقدم و محمد حسین پاپلی یزدی. مشهد: آستان قدس رضوی.
15.
هزارجریبی، جعفر و رضا صفری شالی (1394). «دانشهای بومی ایران». کاربست
نظریه بنیانی در شناخت دانش بومی، دوره 2 شماره 3، صص 65 ـ 37.
16. Beaumont, P. (1968).
Qanats On The Varamin Plain, Iran», Transactions Of The Institute Of British
Geographers, No. 45 (Sep., 1968), Pp.169 - 179.
17. Beaumont,
P. (1971). «Ganat Systems in Iran.» Hydrological Sciences Journal. 16:1, 39
-50.
18. Dialla,
P.e. (1991).«The Adoption Of Soli Conservation Practices In Burkina Faso».
Indigenous Knowledge And Development Monitor, 2(1).
19. English,
P.w. (1968).«The Origin And Spread Of Qanats In The Old World». Proceeding Of
The American Philosophical Society, Vol. 112. No. pp. 170 - 181.
20. Lightfoot,
D.l. (1997), «Qanats In The Levant: Hydraulic Technology At The Periphery Of
Early Empires». Technology And Culture Vol. 38, No. 2 (Apr., 1997), pp. 432 -
451.
21. Mahdavi, M
& Anderson, E.w. (1983). «The Water -Supply System In The Margin Of Dasht -
e- Kawir (Central Iran)». Bulletin (British Society For Middle Eastern
Studies), Vol. 10, No. 2(1983), pp. 131 - 147.
22. Razaei
Tavabe, K. & Azarnivand, H. (2013). «Biodiversity In Qanats (The Case Study
Of Kerman County, Iran)». Desert, Vol. 18, pp.99 - 104.