گروه f64
این گروه متشکل از چند عکاس جوان از جمله ادوارد وستون، انسل آدامز و ایموجن کانینگم بود که برای تهیه عکسهایشان از تنگترین روزنه دیافراگم یعنی دیافراگم 64 استفاده میکردند. نتیجه این کار ایجاد عکسهایی با بالاترین میزان وضوح و دقت بود.
باربارا پرابست
او با دوربینهای مختلف، با یک سیستم کنترل از زوایا و فواصل متفاوت بهطور همزمان از سوژه عکاسی میکند. یعنی بهطور همزمان دکمه شاتر دوربینها زده میشود. بدینترتیب او مجموعه عکس از سوژه خود دارد که در یک عکس واحد به نمایش میگذارد. او با این سبک نشان میدهد که چقدر آن لحظهها میتوانند معانی متفاوتی داشته باشند.
دیوید لوینتال
او از آدمکهای کوچک عکاسی کرده است. او با چیدمان و نورپردازی خاص خود به بازسازی صحنههای مختلف از جمله جنگ افغانستان پرداخته است. در این عکسها او از لنز ماکرو استفاده کرده است و بزرگنمایی 1:1 باعث شده است آدمکهای کوچک و ناچیز به اندازه انسان به نظر برسند. درواقع او به نوعی با گرامی عکاسی شوخی میکند بهگونهای که جهان را با مقیاس عروسکی به تصویر میکشد.
جرج و گیلبرت
این دو هنرمند بدون هیچ مجسمهای نمایشگاه افتتاح کردند. درواقع آن دو خودشان نقش مجسمههای زنده را بازی میکردند. و با فیگورهای مختلف فرمهای متعددی از مجسمه را نمایش میدادند. لباسهای قرن 19، صورتهای براق و حرکات نمایشی آنها بهعنوان مجسمه قابل باور بود. با این شیوه بیان آن میخواستند بگویند که زندگی ما هنر ماست.
باربارا کروگر
او از عکس دیگر عکاسان استفاده میکند و با اضافه کردن یک عبارت به آن معنای جدید ایجاد میکند.
بتی هان (betty han)
او عکسهای خود را روی پردههای بزرگ چاپ میکرد و سپس روی آن گلدوزی میکرد. در این اثر که «جاده و رنگینکمان» نام دارد، او خطوط جاده و رنگینکمان را با نخهای رنگی گلدوزی کرده است. درواقع با این کار او خواسته هنر سطح پایین را با هنر سطح بالا بیامیزد.
جیمز ولینگ (jams welling)
او یک هنرمند مفهومی است که به دلیل عکسهای رنگی و دیجیتالی دستکاریشدهاش معروف است. او اغلب در مکانهایی که از نظر شخصی یا تاریخی دارای اهمیت بودند عکاسی میکند و سپس عکسها را با فتوگرامهای گوناگون تلفیق میکند. درواقع او ابهام و نوعی شک و تردید را به نمایش میگذارد.