اشاره
امام حسین(ع) فرمود:
برتری کسی که یتیم آل محمد(ص) را که از سرپرستان خود جدا شده و در جهل فرو رفته است سرپرستی کند و او را از جهل بیرون آورد و امور مشتبه را برای او روشن سازد، بر کسی که یتیمی را سرپرستی کند و به او آب و غذا دهد، مانند برتری خورشید بر ستاره سُها1 است.2
از گذشتههای دور عنایت خاصی از سوی یاران ائمه(ع) و علمای شیعه در گردآوری پرسش و پاسخهایی که میان پیامبر اکرم(ص) و ائمه(ع) و مخاطبانشان رد و بدل میشده وجود داشته است. یکی از قدیمیترین این کتابها «مسائل علیبن جعفر» است که در آن علیبن جعفر، سؤالات فقهی را که از برادرش امام موسی کاظم(ع) پرسیده جمعآوری کرده است. یکی دیگر کتاب «الاحتجاج» است که مؤلف آن «ابومنصور احمدبنعلیبن ابیطالب طبرسی» از علمای قرن ششم میباشد. در این کتاب هم پرسش و پاسخها و مناظرات پیامبر خدا(ص) و اهل بیت(ع) با موضوع اعتقادی جمعآوری شده است. مرحوم علامه محمدباقر مجلسی، از علمای قرن یازدهم و اوائل قرن دوازدهم، نیز در مجلدات مختلف از کتاب عظیم «بحارالانوار»؛ بهویژه در جلد نهم و دهم به پرسش و پاسخها و مناظرات اعتقادی قرآن و رسول اکرم(ص) و اهلبیت(ع) پرداخته است.
در آثاری که با موضوع پرسش و پاسخ نگارش یافته، بیشتر به اصل پرسش و پاسخ پرداخته شده و کمتر به بحث «روشهای پاسخگویی» توجه گردیده است.
چندین سال پیش، درسی را با عنوان اصول عقاید برای دانشپژوهان قرآنی داشتم. در طول کلاس به مناسبتهایی تجربیات خود درباره شیوه پاسخگویی به پرسشهای اعتقادی را بیان میکردم. پس از آن تصمیم گرفتم این شیوهها را برای استفاده دبیران و روحانیان بهصورت کتاب منتشر کنم. وقتی شروع به نوشتن کردم، به کتب روایی هم مراجعه کردم تا برای هر کدام از شیوهها شاهدی قرآنی یا روایی بیابم. در این مراجعه بود که متوجه شدم، بر فضای پاسخگویی به پرسشهای اعتقادی در قرآن و سیره و سخنان اهل بیت(ع) قواعدی حاکم است که نشان میدهد دین برای پاسخگویی به پرسشهای اعتقادی برای خود شیوه و روشی خاص دارد. به همین دلیل کار قبلی را کنار گذاشته و شروع به تحقیق کردم. از اینجا به بعد دیگر به آنچه با تجربه خویش بدان رسیده بودم توجهی نداشتم. دغدغه اصلی بنده این شده بود که آیات و روایات را بررسی کرده و قواعد پاسخگویی اهل بیت(ع) را استخراج کنم.
پرسشهای اعتقادی، بهویژه در زمان نزول قرآن و عصر اهل بیت(ع) از مسائل پیش روی مبلغان دینی و از پرسشهای اصلی هر روزگاری بوده است. در عصر ما این پرسشها فراگیر شده و از قِبل سهولت ارتباطات و توسعه رسانههای جمعی در تمام اقشار و سنین مختلف از مسائل اصلی زندگی انسان شده است.
فرایند پاسخگویی به پرسشهای اعتقادی دو رکن اساسی دارد؛ یکی محتوای پرسش و دیگری شیوه پاسخگویی. برای یک پاسخگویی موفق، باید هم بر محتوای پاسخ مسلط بود و هم با شیوه انتقال آن به مخاطب آشنا شد. حال با توجه به اینکه قرآن و اهل بیت(ع) در پاسخگویی شیوه خاصی داشتهاند و با توجه به اعتقاد ما در پیروی از ثقلین، باید این شیوهها را پیدا کنیم و در مسیر پاسخگویی بهکار گیریم.
در این سلسلهمقالات که در مجله رشد قرآن و معارف اسلامی چاپ میشود بنا داریم مخاطب را قدمبهقدم از ابتدا، یعنی قبل از اینکه وارد عرصه پاسخگویی شود، تا وقتی که مشغول پاسخگویی میشود، همراهی کنیم؛ بدینترتیب که شیوهها را با نظم خاصی در دو بخش کلی: «پیشنیازهای پاسخگویی» و «مسیر پاسخگویی» مطرح خواهیم کرد.
در «پیشنیازهای پاسخگویی» در پی آن هستیم تا نیازمندیهای ورود به عرصه پاسخگویی را مشخص کنیم و در «مسیر پاسخگویی» میخواهیم نکاتی را که پاسخگو در مواجهه با یک پرسش و اقدام به جواب باید در نظر بگیرد بیان کنیم. این بخش در سخ قسمت تبیین شده است:
اول: نکاتی که با دقت در خود «پرسش» باید در نظر گرفت؛
دوم: مطالبی که با دقت در شخصیت و نیات «پرسشگر» باید مورد توجه قرار گیرد؛
سوم: اموری که در خود «پاسخ» باید در نظر گرفته شود.
قسمت سوم، خود در چهار عنوان ذکر شده است:
اول: «نکات اخلاقی» که باید در حین پاسخگویی رعایت شود؛
دوم: «نکات مربوط به واژهها»؛
سوم: «مستندات» و دلایلی که پاسخگو میتواند از آنها استفاده کند؛
چهارم: «شیوهها»یی که پاسخگو در نحوه ارائه پاسخ میتواند از آنها بهره ببرد.
بدیهی است که چون ما به دنبال پیدا کردن روشها در فرهنگ قرآن و اهلبیت (ع) هستیم. منابع ما آیات قرآن و کتب روایی خواهد بود. البته برای فهم بهتر قرآن از تفاسیر و فنون تفسیری که در پی تبیین هر چه دقیقتر قرآن بودهاند نیز استفاده کردهایم؛ مثلاً در برخی از موارد برای فهم دقیق آیه به سراغ شأن نزول آن در کتب تفسیری رفتهایم. در کتب روایی نیز، هم به دنبال روایاتی بودهایم که گفتار معصوم(ع) را نقل کردهاند و هم نشان از کتبی گرفتهایم که سیره معصومین(ع) را شرح دادهاند.
ناگفته نماند که در برخی از این شیوهها پرسشهای اعتقادی موضوعیت نداشته و در پاسخگویی به پرسشهای فقهی و اخلاقی نیز باید مراعات شوند.
در همین جا تذکر این نکته ضروری است که برخی از مستندات در ناحیه دلالت، بهصورت آشکار بر مدعا دلالت داشته و برخی دلالت ظنّی دارند. از جهت سند هم حتیالمقدور تلاش شده تا روایات از کتب معتبر و شیعی نقل شود. روایات در این نوشتار بررسی سندی نشده؛ اما از نظر مضمونی روایاتی آورده شده که با اصول اساسی دین در تعارض نیست و از نگاه محتوایی اشکالی ندارند. ارجاع به چند منبع در یک روایت هم نشان از اعتماد علما به روایت دارد.
1. روش چیست و روششناسی کدام است؟
روش یا متد3 در لغت به معانی متعدد از جمله: قاعده، قانون، شیوه، اسلوب، سبک و ... آمده است؛ اما در اصطلاح به سه چیز اطلاق میشود:
1. مجموعه طرقی که انسان را به کشف مجهولات و حل مشکلات هدایت میکند؛
2. مجموعه قواعدی که هنگام بررسی و پژوهش واقعیات باید به کار برد؛
3. مجموعه ابزار یا فنونی که پژوهشگر را در این مسیر از مجهولات به معلومات راهبری مینماید.4
با توجه به نکات فوق روش خود در این تحقیق را اینگونه تعریف میکنیم: روش عبارت است از راه بهکار گیری قواعد، شیوهها و فنون پاسخگویی که پاسخگو برای رسیدن به اهداف خود از آن بهره میگیرد.5
2. پرسش
مقصود ما از پرسش در اینجا هر گزارهای است که از سوی مخاطب مطرح شده و در انتظار پاسخی برای آن است، خواه قصد او برطرف کردن جهل خود باشد یا به قصد دیگری این پرسش را مطرح کند.
3. پرسشهای اعتقادی
همانطور که در مقدمه ذکر شد، مقصود ما از اعتقادات مسائلی است که به حوزه عقاید و مسائل فکری مربوط میشود. به تعبیر دیگر اگر ما تقسیمبندی عقاید، اخلاق و احکام را در نظر بگیریم، مقصود عقایدی است که قسیم اخلاق و احکام میباشد.
4. قرآن
در این تحقیق حجیّت قرآن بهعنوان یک اصل موضوعی6 پذیرفته شده است. از نظر ما قرآن:
الف. کتابی آسمانی است که تحریفی در آن صورت نگرفته است.
بیتردید، ما این قرآن را به تدریج نازل کردهایم، و قطعاً نگهبان آن خواهیم بود.7
ب. برای هدایت همه انسانها فرستاده شده است.
ماه رمضان [همان ماه] است که در آن، قرآن فرو فرستاده شده است، [کتابی] که مردم را راهبر، و [متضمن] دلایل آشکار هدایت، و [میزان] تشخیص حق از باطل است.8
ج. ظواهر و محکمات قرآن حجت بوده و متشابهات آن هم با تفسیر پیامبر(ص) و اهلبیت(ع) حجت است.
اوست کسی که این کتاب [قرآن] را بر تو فرو فرستاد. پارهای از آن، آیات محکم [صریح و روشن] است. آنها اساس کتابند و [پارهای] دیگر متشابهاتند [که تأویلپذیرند]. اما کسانی که در دلهایشان انحراف است برای فتنهجویی و طلب تأویل آن [به دلخواه خود] از متشابه آن پیروی میکنند، با آنکه تأویلش را جز خدا و ریشهداران در دانش کسی نمیداند. [آنان که] میگویند: «ما بدان ایمان آوردیم، همه [چه محکم و چه متشابه] از جانب پروردگار ماست»، و جز خردمندان کسی متذکر نمیشود.9 (ال عمران/ 7)
5. اهل بیت (ع)
مقصود ما از اهلبیت(ع) در این تحقیق شخص رسول خدا(ص) و خاندان پاک اوست. در این تحقیق حجیت سنت این بزرگواران نیز بهعنوان اصل موضوعی پذیرفته شده است. از نظر ما:
الف. سخنان اهل بیت(ع) اگر در مقام بیان بوده و تقیه نبوده باشد قابل استناد میباشد.
ب. رفتار آن بزرگواران نیز مانند سخنانشان حجیت دارد.10
ج. تقریر آنها که نشانه تأیید عملی است حجت بوده و مانند رفتار و گفتار قابل استناد است.11
اهمیت پرسش در معارف دینی
با مروری بر آیات قرآن و روایات اهلبیت(ع) در مییابیم که دین بهصورت کلی مخاطبان خود را به پرسشگری تشویق نموده و با تعابیر گوناگون انسانها را به سمت پرسشگری سوق داده است. اگرچه دین، علاوهبر تشویق به پرسشگری، ذهن کنجکاو انسان را نیز مدیریت کرده و جهتگیری پرسشهای او را نیز مشخص کرده است که در بحث بعد به آن خواهیم پرداخت.
دین در یک دعوت کلی انسانهایی را که دچار جهل هستند، به پرسش از اهل ذکر تشویق میکند. خداوند در دو آیه از قرآن کریم میفرماید:
اگر نمیدانید از اهل ذکر بپرسید.12
پرسش و پاسخهای زیادی که در قرآن وجود داشته و سؤالات فراوانی که اقشار مختلف مردم از اهلبیت(ع) پرسیدهاند، نشان از آن دارد که نهتنها دین در مقابل پرسشگری مانعی ایجاد نکرده؛ بلکه با نوع برخورد خود راه را برای خالی شدن ذهنها از سؤالات باز کرده است.
گذشته از پرسشهایی که مردم از اهلبیت(ع) مینمودند، خود این بزرگواران نیز مردم را دعوت به پرسشگری میکردند. از معروفترین روایاتی که مؤید این مدعاست، روایتی از امیرالمؤمنین علی(ع) است که فرمود:
ای مردم! از من بپرسید پیش از آنکه مرا از دست بدهید.13
همچنین پیامبر خدا(ص) فرمود:
دانش گنجینهای است و کلیدهای آن پرسش است؛ پس رحمت خدا بر شما بپرسید که بر اثر آن چهار نفر پاداش مییابند: سؤالکننده، پاسخدهنده، شنونده و دوستدار آنان.14
شاید با توجه به این معارف بتوان گفت که از نگاه دین، از پرده بیرون آمدن برخی از حقایق فقط در سایه پرسش امکانپذیر خواهد شد و کسانی که اهل پرسش نیستند، از رسیدن به برخی از حقایق الهی نیز محروم هستند.
اهمیت پرسش به اندازهای است که امام صادق(ع) میفرماید:
همانا مردم هلاک میشوند، چون نمیپرسند.15
البته تعمق در معارف اسلامی این نکته را به ما گوشزد خواهد کرد که فقط پرسیدن نیست که درهای حقیقت را روی ما میگشاید؛ بلکه باید انسان اهل خوب پرسیدن باشد که با حقایق بیشتری آشنا شود.
رسول خدا(ص) نیز فرمود:
خوب پرسیدن نیمی از دانش است.16
امیرمؤمنان علی(ع) فرمود: «هر که خوب پرسش کند، دانا شود و هر که دانا شود، خوب پرسش کند.»17
توجه در این روایات به ما میفهماند که میان دانایی و خوب پرسیدن رابطه متقابل وجود دارد که هر کدام باعث ازدیاد دیگری میشود.
اما اینکه خوب پرسیدن چه ویژگیهایی دارد؟ در قسمت بعد به صورت مختصر به آن پاسخ خواهیم گفت.
انواع پرسش
پرسش را به پنج ملاک میتوان تقسیم کرد و خوب و بد آن را تشخیص داد. آن پنج ملاک عبارتاند از: الف. چه میپرسیم؟ ب. چرا میپرسیم؟ ج. از که میپرسیم؟ د. چگونه میپرسیم؟ ه. چقدر میپرسیم؟
الف. چه میپرسیم؟
از یک بعد خوب بودن پرسش بستگی به مطلبی دارد که درباره آن سؤال میشود. برخی از مطالب در حد فهم و درک انسان نبوده و از دایره توانایی علمی او خارج است.
از تو درباره قیامت میپرسند [که] وقوع آن چه وقت است؟ بگو: «علم آن، تنها نزد پروردگار من است. جز او [هیچکس] آن را به موقع خود آشکار نمیگرداند. [این حادثه] بر آسمانها و زمین گران است، جز ناگهان به شما نمیرسد.» [باز] از تو میپرسند گویا تو از [زمان وقوع] آن آگاهی. بگو: «علم آن، تنها نزد خداست، ولی بیشتر مردم نمیدانند.»18
برخی از مطالب نیز مورد نیاز انسان نیست. همین هنگامه بر پاشدن قیامت خود نمونهای از همین امور است. آنچه انسان بدان نیاز دارد این است که بداند چه باید انجام دهد تا در قیامت به حیات طیبه دست پیدا کند. خداوند نیز علم مربوط به این را از طریق انبیا و اولیای الهی به مردم رسانده است.
مردی از بادیهنشینان19 به حضور رسولالله(ص) شرفیاب شد. انسبن مالک میگوید: هرگاه مرد بادیهنشینی به حضور پیامبر اکرم(ص) میآمد و از آن حضرت مطالبی را سؤال میکرد، ما خوشحال میشدیم. این مرد که از بیابان آمده بود، به رسول خدا(ص) عرض کرد: قیامت کی برپا میشود؟
همزمان با سؤال این شخص، وقت نماز فرا رسید. حضرت شروع به نماز خواندن کرد. وقتی نماز تمام شد، فرمود: آن کسی که از زمان فرا رسیدن قیامت سؤال کرده بود، کجاست؟
آن مرد گفت: منم یا رسول الله!
حضرت فرمودند: تو برای قیامت چه آماده کردهای؟
گفت: به خدا سوگند من اعمال زیادی از قبیل نماز و روزه (مستحبی) برای قیامت فراهم نکردهام؛ یعنی به همان مقدار واجب اکتفا کردهام و توفیق انجام عبادتهای مستحبی نصیبم نشده؛ ولی ذخیرهای دارم و آن این است که من، خدا و پیامبر او را دوست دارم.
پیامبر(ص) فرمود: هر انسانی با محبوب خود محشور میشود.
انس میگوید: هنگامی که حضرت رسول(ص) فرمود: هر انسانی با محبوب خود محشور میشود، هرگز مسلمانان را بعد از اسلام چنین با نشاط ندیدم.20
در اینجا هم میبینیم که پیامبر اکرم(ص) به جای سخن گفتن درباره زمان برپایی قیامت، از توشه آخرت سخن میگویند.
فهمیدن برخی از مطالب هم به مصلحت انسان نیست. پرسش کردن درباره این امور هم از پرسشهای خوب نمیتواند باشد. خداوند در قرآن کریم میفرماید:
ای کسانی که ایمان آوردهاید، از چیزهایی که اگر برای شما آشکار گردد شما را اندوهناک میکند مپرسید. و اگر هنگامی که قرآن نازل میشود، درباره آنها سؤال کنید، برای شما روشن میشود. خدا از آن [پرسشهای بیجا] گذشت، و خداوند آمرزنده بردبار است.21
شاید بتوان گفت خوب پرسیدن از این زاویه، پرسش کردن درباره چیزی است که انسان توانایی فهمش را داشته، مورد نیازش بوده و مصلحت انسان در گرو فهم آن باشد.
ب. چرا میپرسیم؟
نیت پرسشگر هم در خوب و بد بودن پرسش مؤثر است. گاهی پرسشها برای فهم حقیقت است؛ اما گاهی برای عرض اندام یا به لغزش انداختن طرف مقابل است. پرسشهای نوع اول مصداق حسنالسؤال و پرسشهای نوع دوم از سؤالات نادرست است.
امام صادق(ع) به عنوان بصری فرمود:
آنچه را نمیدانی از دانشمندان بپرس؛ اما بر حذر باش از اینکه برای به لغزش انداختن آنها و آزمایش [رتبه علمی] آنها پرسش کنی.22
امیرمؤمنان علی(ع) نیز به کسی که از آن حضرت سؤال مشکلسازی پرسید، فرمود:
به نیت یادگیری بپرس؛ نه به قصد آزردن و به لغزش انداختن.23
حسینبن علوان میگوید: مردی از امام صادق(ع) درباره طعم آب پرسید. امام فرمود:
برای فهم بپرس؛ نه برای مچگیری و درماندهسازی. طعم آب طعم زندگی است.24
ج. از که میپرسیم؟
با توجه به توصیه قرآن به پرسش از دانایان و اهل ذکر25، باید گفت که برای روشن شدن شبهات و یافتن پاسخ سؤالات نمیتوان به هر کسی رجوع کرد، دانا و اهل علم بودن حداقل صفتی است که باید در طرف مقابل وجود داشته باشد.
د. چگونه میپرسیم؟
یکی از اموری که در حسن سؤال تأثیر بسزایی دارد ادب پرسش است. وقتی جاهلی از یک دانشمند پرسشی میکند، باید ادب گفتار را رعایت کرده و متواضعانه درخواست پاسخ داشته باشد.
رسول خدا(ص) فرمود: با کسی که از او چیزی یاد میگیرید و با کسی که چیزی به او یاد میدهید به نرمی برخورد کنید.26
ه. چقدر میپرسیم؟
در نگاه اسلامی، اعتدال رکن تمام اعمال نیک است. اگر عملی هر چند خوب، از حد اعتدال به سمت افراط یا تفریط رفت، ارزش خود را از دست داده و تبدیل به ضد ارزش میشود.
امیرمؤمنان علی(ع) فرمود:
زیاد پرسیدن خستهکننده است.27
این مقاله ادامه دارد...
پینوشتها
1. یکی از ستارگان دبّ اکبر.
2. «عن ابی محمد الحسن بن علی العسکری(ع) قال: قال الحسین ابن علی(ع) فضل کافل یتیم آل محمد المنقطع عن موالیه الناشب فی رتبه الجهل یخرجه من جهله و یوضح له ما اشتبه علیه علی فضل کافل یتیم یطمعه و یسقیه کفضل الشمس علی اسها.» الاحتجاج، ج 1، ص 11.
3. method
4. نگرشی بر آموزش با تأکید بر آموزش دینی، ص 28؛ به نقل از: دائرهالمعارف علوم اجتماعی، ص 446.
5. اقتباس از همان.
6. اصل موضوعی به معنی اصلی است که مبنای اثبات سایر مسائل قرار میگیرد و صحت آن در علم خاصی مسلم فرض میشود؛ هر چند اثبات صحت آن در علم دیگری نیازمند استدلال است.
7. (إنا نحن نزلنا الذکر و إنا له لحافظون) سوره حجر: 15، آیه 9.
8. (شهر رمضان الذی انزل فیه القرآن هدیللناس و بینات من الهدی و الفرقان) سوره بقره: 2، آیه 185.
9. (هو الذی انزل علیک الکتاب منه آیات محکمات هن ام الکتاب و اخر متشهابهات فأما الذین فی قلوبهم زیغ فیتبعون ما تشابه منه ابتغاء الفتنه و ابتغاء تأویله و ما یعلم تأویله إلا الله و الراسخون فی العلم یقولون آمنا به کل من عند ربنا و ما یذکرالا اولوا الألباب) سوره آل عمران: 3، آیه 7.
10. دروس فی علم الاصول، حلقه اول؛ ص 98.
11. همان.
12. (فاسئلوا أهل الذکر إن کنتم لا تعلمون) سوره نحل: 16، آیه 43 و سوره انبیاء: 21، آیه 7. این که اهل ذکر مورد اشاره در آیه چه کسانی هستند، در بین مفسرین اندکی اختلاف وجود دارد. برای تحقیق بیشتر ر. ک: تفسیر نمونه، ج 11، ص 241؛ ترجمه المیزان، ج 12، ص 375.
13. «أیها الناس! سلونی قبل از تفقدونی»؛ نهجالبلاغه، خ 189؛ کامل الزیارات، ص 155.
14. «العلم خزائن و مفاتیحه السؤال فاسألوا رحمکم الله فانه یوجر أربعه: السائل، والمتکلم، والمستمع، والمحب لهم.» تحف العقول، ص 41؛ بحارالانوار، ج 74، ص 144.
15. «عن زراره و محمدبن مسلم و برید العجلی قالوا: قال أبو عبدالله(ع) لحمران بن أعین فی شیء سإله: إنما یهلک الناس لأنهم لا یسألون.» الکافی، ج 1، ص 40؛ بحارالانوار، ج 1، ص 198.
16. «حسن السؤال نصف العلم» منیهالمرید؛ ص 258؛ بحارالانوار، ج 1، ص 224.
17. «من احسن السؤال علم و من علم احسن السؤال»؛ میزان الحکمه، ج 5، ص 2316.
18. (یسئلونک عن الساعه أیان مرساها قل إنما علمها عند ربی لا یجلیها لوقتها إلا هو ثقلت فی السماوات و الأرض لاتأتیکم إلا بغته یسئلونک کأنک حفی عنها قل إنما علمها عند الله و لکن اکثر الناس لا یعلمون) سوره اعراف: 7، آیه 187. در بخش سوم، فصل درباره این مطلب سخن خواهیم گفت.
19. بادیهنشین به عربهای بیاباننشینی میگفتند که به زندگی شهری رو نیاورده و به همان زندگی ابتدایی خود پرداخته بودند.
20. «عن أنس مالک قال: جاء رجل من أهل البادیه و کان یعجبنا ان یأتی الرجل من أهل البادیه یسأل النبی(ص) فقال: یا رسول الله! متی قیام الساعه فحضرت الصلاه فلما قضی صلاته قال: این السائل عن الساعه؟ قال: أنا یا رسولالله قال: فما أعددت لها؟ [قال:] و الله ما اعددت لها من کثیر عمل لا صلاه و لاصوم إلا انی أحب الله و رسوله فقال له النبی(ص)، المرء مع من أحب قال أنس فما رأِیت المسلمین فرحوا بعد الاسلام بشیء أشد من فرحهم بهذا.» علل الشرایع، ج1، ص 139.
21. یا أیها الذین آمنوا لا تسئلوا عن اشیاء إن تبد لکم تسوکم و إن تسئلوا عنها حین ینزل القرآن تبدلکم عفا الله عنها و الله غفور حلیم) سوره مائده: 5، آیه 101.
22. فاسأل العلماء ما جهلت، و إیاک أن تسألهم تعنتا و تجربه» منیه المرید، ص 150؛ بحارالانوار، ج 1، ص 222.
23. «قال امیرالمؤمنین(ع) لسائل سأله عن معضله: سل تفقها و لاتسأل تعنتا» نهجالبلاغه، قصار 320.
24. «عن الحسین بن علوان قال: سأل رجل أبا عبدالله(ع) عن طعم الماء فقال: سل تفقها و لا تسأل تعنتا طعم الماء طعم الحیاه» المحاسن، ج 2، ص 575: الکافی، ج 6، ص 381؛ وسائل الشیعه، ج 25، ص 234؛ بحارالانوار، ج 63، ص 443.
25. (فاسئلوا أهل الذکر إن کنتم لاتعلمون) سوره نحل: 16، آیه 43 و سوره انبیاء: 21، آیه 7.
26. «قال النبی(ص): لینوا لمن تعلمون و لمن تتعلمون منه.» منیه المرید، ص 193؛ بحارالانوار، ج 2، ص 62.
27. «کثره السؤال تورث الملال» عیون الحکم و المواعظ، ص 389.