اشـــاره
دفترچه راهنمای آزمون استخدامی کشوری که چندی پیش از سوی «سازمان سنجش و آموزش کشور» منتشر شده، برای استخدام بهعنوان دبیر تاریخ و علوم اجتماعی، علاوه بر دانشآموختگان کارشناسی و کارشناسی ارشد این رشتهها، دانشآموختگان برخی رشتههای دیگر را هم واجد شرایط اعلام کرده است. اتخاذ این تصمیم واکنشهای زیادی را بین دبیران و معلمان رشتههای علوم اجتماعی و تاریخ و همچنین انجمنهای علمی این رشتهها و نیز برخی محققان و پژوهشگران علوم اجتماعی به دنبال داشت. آنها این تصمیم را نشانه بیتوجهی به دانش تخصصی علوم اجتماعی و تاریخ، جایگاه و منزلت تخصصی معلمان و دبیران این رشتهها و نیز موجب بیاعتباری علمی و خسارات زیانبار به نظام آموزشوپرورش کشور دانستند.
در واکنش به این اقدام، 29 شهریورماه هفت انجمن علمی کشور، شامل انجمن جامعهشناسی ایران، انجمن مطالعات فرهنگی و ارتباطات، انجمن تاریخ ایران، انجمن انسانشناسی ایران، انجمن علوم سیاسی ایران، انجمن ایرانی تاریخ اسلام و انجمن مددکاری اجتماعی ایران در نامهای به وزیر آموزشوپرورش، خواستار جلوگیری از این اقدام، بیاعتبار علمی این رشته و نزول جایگاه دبیران علوم اجتماعی شدند. گزیدهای از این نامه به شرح زیر است:
گزیدهای از نامه انجمنهای علمی به وزیر آموزشوپرورش
همان طور که استحضار دارید، در آستانه بازگشایی دانشگاهها، دانشآموختگان رشتههای علوم اجتماعی و تاریخ با خبری دور از انتظار و نگرانکننده روبهرو شدند. براساس مندرجات دفترچه راهنمای آزمون استخدامی کشوری که توسط سازمان سنجش و آموزش کشور منتشر شده است، برای استخدام بهعنوان دبیر تاریخ و علوم اجتماعی، علاوه بر دانشآموختگان کارشناسی و کارشناسی ارشد این رشتهها، دانشآموختگان برخی رشتههای دیگر هم واجد شرایط اعلام شدهاند. اتخاذ این تصمیم غیرحرفهای که نشانه بها ندادن به دانشآموختگان مجموعه رشتههای علوم اجتماعی و تاریخ و بیتوجهی کامل به دانش و تخصص در تصدی نقش مهم معلمی در آموزشوپرورش است، نتایج بسیار زیانباری در آموزشوپرورش و جامعه خواهد داشت که به بخشی از آنها اشاره میشود:
مقایسه واحدهای درسی دانشجویان رشتههای اعلام شده و دانشآموختگان سایر رشتهها نشان از فقدان نخستین و مهمترین شایستگی علمی برای آموزش این دروس در دانشآموختگان دیگر دارد. دانشآموختگان رشتههای علوماجتماعی و تاریخ بیش از ۱۰۰ واحد تخصصی و پایاننامه پژوهشی مرتبط با حوزه تخصصی خود را میگذرانند. این در حالی است که چنین درسهایی در برنامه آموزشی دیگر وجود ندارد. در نتیجه، گویی اینهمه سرمایهگذاری و صرف وقت در دانشگاهها برای آموزش تخصصی این درسها ضرورتی نداشته است.
این تصمیم غیرکارشناسی موجب میشود، اهمیت رشتههای علوماجتماعی و تاریخی که برای تربیت شهروند آگاه و مسئول و بهبود نظام حکمرانی بسیار با اهمیت هستند، نزد دانشآموزان کم شود، و در عین حال این پیام نادرست به آنان داده میشود که در نظام مدیریتی کشور، برای تصدی مسئولیتهای آموزشی و شاید سایر مسئولیتها، دانش تخصصی اهمیت چندانی ندارد. بهعلاوه، بر رغبت و انگیزه دانشجویان رشتههای علوماجتماعی اثر منفی دارد و باعث میشود وظایف تحصیلی خود را چندان جدی نگیرند. با این اقدام فرصتهای شغلی اندک دانشآموختگان این رشتهها که هماکنون نیز بسیار محدود و بحرانی است، باز هم محدودتر میشود.
علاوه بر موارد فوق، قرار گرفتن این دانشآموختگان در جایگاهی که دانش تخصصی آن را ندارند، از اعتبار اخلاقی و اجتماعی آنها میکاهد و به تعارضات غیراصولی بین نظام حوزوی و دانشگاهی دامن میزند که به هیچ عنوان به نفع این دو نهاد مهم علمی و آموزشی جامعه ایران نیست. به همین دلیل بسیار بعید است که این دانشآموختگان مسئول و متعهد هم خود راضی به پذیرش نقشی باشند که دانش تخصصی آن را ندارند.
بنا به دلایل ذکر شده، انجمنهای علوم اجتماعی و تاریخی امضاکننده این نامه، مخالفت شدید خود را با این تصمیم نسنجیده و غیرکارشناسی اعلام میکنند و از جنابعالی بهعنوان وزیر آموزشوپرورش و همچنین از سازمان اداری و استخدامی کشور انتظار دارند، برای احترام گذاشتن به دانش تخصصی دانشگاهی و جایگاه علوم اجتماعی و تاریخی، جلوگیری از تعارضات غیراصولی بین نظام حوزوی و دانشگاهی، و رفع نگرانی دانشآموختگان این رشتهها، دستور فرمایید هر چه زودتر نسبت به اصلاح آن اقدام نمایند و نتیجه را به اطلاع این انجمنها و آگاهی عمومی برسانند.
«حفظیات بیمسئولیت» توهم است
در همین زمینه، دکتر محمد فاضلی، عضو هیئتعلمی دانشگاه شهید بهشتی و از جامعهشناسان و محققان شاخص کشور نیز طی یادداشتی به این موضوع پرداخته و یادآور شده است: «باور کنید فیلسوف، جامعهشناس، مورخ، اقتصاددان، روانشناس، روانکاو، متخصص راهبرد (استراتژیست) سیاسی و بینالمللیشدن که کار علوم انسانی و اجتماعی است، آسان نیست و به اندازه بقیه علوم تخصص، کوشش، تجربه، استعداد و هوش میخواهد؛ درست همان گونه که به جایگاه متخصص فقه، اصول، الهیات و اندیشمند دینی بزرگ رسیدن، به هوش، سختکوشی، خلاقیت و حتی وارستگی نیاز دارد. علوم انسانی و اجتماعی حفظیات بیمسئولیت نیستند.»
متن کامل این یادداشت به شرح زیر است:
رؤسای هفت انجمن علمی علوم اجتماعی نامهای به وزیر آموزشوپرورش نوشتهاند و به مجاز شدن استخدام دانشآموختگان رشتههای دیگر برای دبیری تاریخ و علوم اجتماعی اعتراض کردهاند. «چرا کسانی فکر میکنند قراردادن دانشآموختگان رشتههای غیرمرتبط در جایگاه تدریس تاریخ و علوم اجتماعی درست است؟» یک پاسخ کاملاً روشن، صریح و مؤثر این است: «رابطه قدرت.» کسانی به پشتوانه قدرت به علم و تخصص توجه نمیکنند. اما ریشه دیگری هم دارد و فقط رابطه قدرت نیست.
قدرت از ترس آبرویش، مدعی نشاندن آدمهای غیرمتخصص به جای پرستار، پزشک، مهندس، برنامهنویس و ... نمیشود. قدرت میداند که افکار عمومی را نمیشود برای نشاندن غیرمتخصصان در جای پزشک و مهندس توجیه کرد، اما فکر میکند متخصص رشتههای دیگر میتواند تاریخ و علوم اجتماعی هم تدریس کند، و به این ترتیب علوم اجتماعی و تاریخ را کماعتبار میکند. چرا؟
۱. یک کلمه را حداقل از دوره دبیرستان در ذهن دانشآموزان میکنند: « حفظیات». به هر دانشآموزی که درس نمیخواند، حال و حوصله ریاضی و فیزیک نداشت، صرف نظر از اینکه چه قابلیتی داشت، میگفتند برود حفظیات بخواند. ادبیات، تاریخ، جغرافیا، دینی، فلسفه، اقتصاد و علوم انسانی و اجتماعی را یکجا با این کلمه مزخرف «حفظیات» جمع میبستند و یککاسه داخل گونیای میریختند که میشد روی دوش هر غیرمتخصصی گذاشت.
مورخ، جامعهشناس، فیلسوف، اقتصاددان (یک کم کمتر چون با ریاضیات هم سروکار دارد)، عالم علوم سیاسی، مردمشناس، ادیب، جغرافیدان و ... همه انگار حافظهاند. ذخایر حفظیات که از سر ناتوانی در علوم دیگر، چون نمیتوانستهاند ریاضی یاد بگیرند، زیستشناسی، آناتومی و فیزیولوژی بفهمند، سر از حفظیات درآوردهاند.
از پیرمرد روستایی پرسیده بودند: فلانی - یکی از بستگانش - چه رشتهای میخواند؟ با بیمیلی گفته بود: «نمیدونوم، میگن عنقول و منقول میخونه.» الهیات را در دانشگاه تهران «معقول و منقول» مینامیدند. معقول «فلسفه و حکمت» و منقول «فقه» را شامل میشد. برخی تصورشان درباره علوم انسانی و اجتماعی همینقدر سادهانگارانه است.
۲. مهندس ساختمان اگر اشتباه کند، مسئولیت دارد؛ یک نفر میمیرد یا چهار نفر زیر آوار میمانند. اما برخی در این فکرند که علوم انسانی و اجتماعی هیچ مسئولیتی ندارد: تاریخ را هر جور دلت خواست درس بده، هر چه دلتنگت میخواهد به اسم علوم اجتماعی بگو. فلسفه هم که متر و معیار ندارد، چه اهمیتی دارد و چه مسئولیتی؟
واژه «حفظیات» گمراهکننده است. جامعهشناسان، مورخان، روانشناسان و بقیه علوم اجتماعی و انسانی که حتماً در گامهای بعدی سراغشان میروند، چیزی حفظ نمیکنند. اگر هم ادیبان یا بقیه اصحاب علوم انسانی و اجتماعی چیزی حفظ کنند، به جهت «حفظیات» بودن این علوم و دانشها نیست. اشتباه به عرض رساندهاند. اینها هم مثل بقیه علوم عرصه خلاقیت، تحلیل، مفهومسازی، مدلسازی، پژوهش بیطرفانه، اخلاق علمی، تحلیل پیچیدگی و کار تجربی روشمند مبتنی بر آزمایش، مشاهده، تاریخپژوهی و گردآوری دقیق داده و تولید اطلاعات هستند.
علوم انسانی و اجتماعی هم مسئولیت دارند؛ مسئولیت تمدنی دارند. هویت، تاریخ، عقل معاش و تدبیر سیاسی، توسعه، نظامسازی برای اداره حکومت، کرامت انسانی، اخلاق، آسیبهای جامعه انسانی، معناسازی، و تدوین سازوکارهای اداره جوامع با این علوم است. تهی کردن این علوم، تهی کردن جامعه و عاقبت توسعهنیافتگی است.
شما شاید نمیشناسید، ولی ما دیدهایم که مغزهای علوم انسانی و اجتماعی جهان و ایران، به اندازه بزرگان ریاضیات، پزشکی و مهندسی زحمت کشیدهاند و خلاقیت داشتهاند. حتی برخی جهان را تکان دادهاند. چیزی هم حفظ نمیکردهاند. باور کنید فیلسوف، جامعهشناس، مورخ، اقتصاددان، روانشناس، روانکاو، متخصص راهبرد (استراتژیست) سیاسی و بینالمللی شدن که کار علوم انسانی و اجتماعی است، آسان نیست. به اندازه بقیه علوم تخصص، کوشش، تجربه، استعداد و هوش میخواهد؛ درست همانگونه که به جایگاه متخصص فقه، اصول، الهیات و اندیشمند دینی بزرگ رسیدن، به هوش، سختکوشی، خلاقیت و حتی وارستگی نیاز دارد. علوم انسانی و اجتماعی «حفظیات بیمسئولیت» نیستند.