مقدمه
«واقعیت» یا «امر اجتماعی» هر آن چیزی است که مسلم و قطعی شمرده میشود. امر اجتماعی شامل هر وضع، رابطه، رویداد یا واقعیتی خواهد بود که به هر صورت جنبهای از حیات اجتماعی را متجلی میسازد. امور اجتماعی پدیدههای واقعی هستند [ساروخانی، ۱۳۶۷: ۳۵۶]. واقعیت کیفیتی مرتبط با پدیدههایی است که آنها را دارای وجودی مستقل از خواست و اراده خود میدانیم و نمیتوانیم آنها را کنار بگذاریم [مجیدی، 1375: 7]. جهان اجتماعی واقعاً به سطوح مختلف تقسیم نشده است. در واقع، واقعیت اجتماعی را بهتر است بهعنوان انواع گوناگون پدیدههای اجتماعی در نظر بگیریم که پیوسته در کنش متقابل و دگرگونی به سر میبرند. فهم چنین شمار انبوهی از پدیدههای اجتماعی گسترده و درهم تداخلکننده بسیار دشوار است. در اینجا به یک نوع طرح مفهومی آشکار نیاز است و جامعهشناسان چندین طرح مفهومی را برای احاطه بر جهان اجتماعی ساخته و پرداختهاند. اندیشه سطوح واقعیت اجتماعی را که در اینجا به کار رفته است، باید یکی از انواع گوناگون چنین طرحی به شمار آورد که میتواند برای مقاصد احاطه بر پیچیدگیهای جهان اجتماعی به کار آید [ثلاثی، ۱۳۸۹: ۶۳۷].
پیوستار کلانبینانه ـ خردبینانه
دو پیوستار واقعیت اجتماعی برای طرح سطوح عمده جهان اجتماعی به کار میروند. نخستین پیوستار پیوستار کلانبینانه ـ خردبینانه است. تصور جهان اجتماعی که از یک رشته پدیدههای سطح خرد تا سطح کلان ساخته شده باشد، به نسبت آسان است؛ زیرا تصوری بسیار آشنا به شمار میآید. در حد کلان این پیوستار، پدیدههای اجتماعی پهندامنهای همچون گروههای جوامع (مانند نظامهای جهانی سرمایهداری و سوسیالیستی) و خود جوامع و فرهنگها قرار دارند. اما در حد خرد پیوستار، کنشگران فردی و اندیشهها و کنشهایشان جای دارند. در میانه پیوستار نیز طیف وسیعی از گروهها، جمعها، طبقات اجتماعی و سازمانها جای میگیرند. ما در تشخیص این تمایزها و تصور جهان برحسب پیوستار خرد - کلان کمتر مشکل داریم. در اینجا مرزهای مشخص و تفکیککنندهای میان واحدهای کلان و خرد اجتماعی وجود ندارند و در عوض با پیوستاری سر و کار داریم که از حد خرد به حد کلان امتداد مییابد [همان، ص ۶۳۸].
سطح کلان واقعیت شامل جمعیت بزرگتری از افراد است که در مکان و در زمان طولانیتری سامان یافتهاند. سطح کلان واقعیت در نهایت به رابطه یک جمعیت به منزله کلیتی واحد با محیط اجتماعی و فیزیکی ـ زیستیاش مربوط میشود [جلائیپور و محمدی، ۱۳۹۶: ۱۰۷].
سطح خرد واقعیت از پارههایی از کنش متقابل و تعامل رو در رو یا آنچه گافمن (1961) «مواجهه» میخواند، تشکیل شده است. در مواجهههای متمرکز، افراد در یک جمعیت بومی با هم رو در رو میشوند و کانون توجه مشترکی دارند. در مواجهههای غیرمتمرکز، انسانها از رویارویی مستقیم دوری میکنند، ولی در فضای عمومی، کنشهای یکدیگر را زیر نظر میگیرند. نیروهای پایه سطح خرد به منزله سطح متمایزی از واقعیت، مواجههها را ایجاد میکنند و جهت میدهند. این نیروها عبارتاند از: عواطف، نیازهای پیوندجویانه، نمادها، نقشها، پایگاه، جمعیتشناسی و بومشناسی [همان، ص ۱۱۳]. در یک سوی پیوستار کلانبینانه ـ خردبینانه پدیدههای خرد، مانند کنشهای اجتماعی افراد، و در سوی دیگر آن، پدیدههای کلان، مانند فرهنگ و جامعه، قرار دارند. در میانه پیوستار نیز پدیدههایی که دامنه متوسط دارند، قرار میگیرند (شکل ۱).
پیوستار ذهنی ـ عینی
دومین پیوستار نمایانگر بعد ذهنی - عینی واقعیت اجتماعی است. در هر دو حد پیوستار خرد - کلان میتوان میان عناصر ذهنی و عینی تمایز قائل شد. در سطح خرد یا فردی، فرایندهای روانی و ذهنی کنشگر و الگوهای عینی کنش و کنش متقابلی را که کنشگر درگیر آن است، میبینیم. در اینجا بعد ذهنی به چیزی اطلاق میشود که تنها در قلمرو افکار رخ میدهد، حال آنکه بعد عینی مربوط است به رویدادهای واقعی و مادی. همین تمایز را میتوان در حد کلان پیوستار یادشده نیز پیدا کرد. هر جامعه، هم از ساختارهای عینی مانند حکومت، دیوانسالاری و قوانین ساخته شده است و هم از پدیدههای ذهنی مانند ارزشها و هنجارها. پیوستار ذهنی ـ عینی از پیوستار خرد ـ کلان پیچیدهتر است.
برای روشنتر ساختن قضایا و فائق آمدن بر این پیچیدگیهای بهتر است به یک نمونه عینی و نیز کارِ شماری از جامعهشناسان در زمینه پیوستار ذهنی - عینی نگاهی بیندازیم. برای مثال، خرید یک خودروی نو را در نظر بگیرید. در سطح ذهنی خرد باید بر رویکردها و جهتگیریهای خریدار فردی تأکید ورزید که بر نوع خودروی مورد خریداری تأثیر میگذارند. اما تمایز اساسی میان سطحهای خرد ذهنی و عینی تحلیل در همین قضیه نهفته است. خریدار ممکن است خواستار (حالت ذهنی) یک خودروی اسپورت باشد، ولی در عمل (واقعیت عینی) خودرویی مقرون به صرفه بخرد. برخی از جامعهشناسان به بررسی حالتهای روانی و ذهنی علاقهمندند و برخی دیگر به واقعیتهای عینی. در بسیاری از موارد فهم رابطه متقابل بین این دو سطح خرد مهم و سودمند است.
در سطح کلان نیز ابعاد ذهنی و عینی وجود دارند. تا مدتها بیشتر آمریکاییان خودروهای بزرگتر و نیرومندتر را ترجیح میدادند. سپس دگرگونیهای عینی در سطح اجتماعی پدید آمد و بر این رویکردهای مشترک تأثیر گذاشت و به دگرگونیهایی در ترجیحهای مشترک شمار انبوهی از مردم منجر شد. بسیاری از مردم تقریباً یکباره اتومبیلهای کوچک و کممصرف را پسندیده تشخیص دادند. همین دگرگونی به نوبه خود به دگرگونی بزرگی در ساختار شرکتهای خودروسازی آمریکا انجامید [ثلاثی، ۱۳۸۹: ۶۳۹-۶۳۸].
در این تقسیمبندی، پدیدههای اجتماعی از نظر عینی و محسوسبودن یا ذهنی و نامحسوسبودن در یک پیوستار قرار میگیرند؛ مانند پیوستار زیر:
پیوستار تلفیقی
در قسمت قبل دو پیوستار (کلان ـ خرد) و (ذهنی ـ عینی) بیان شدند. هرچند که این پیوستارها به خودی خود جالباند، اما روابط متقابل بین آنها اهمیت دارد. شکل ۳ بازنمودی ترسیمی است از تقاطع این دو پیوستار و چهار سطح واقعیت اجتماعی که از این تقاطع ناشی میشوند.
واقعیت اجتماعی در یک انگاره تلفیقی چند سطح یا بعد دارد که عبارتاند از: سطح ذهنی ـ کلان، سطح عینی ـ کلان، سطح ذهنی ـ خرد و سطح عینی ـ خرد.
نتیجهگیری
تمام پدیدههای اجتماعی خرد و کلان، یا عینی هستند و یا ذهنی. نتیجه اینکه چهار سطح عمده برای تحلیل اجتماعی وجود دارد و جامعهشناسان باید به رابطه متقابل و دیالکتیکی بین این سطوح توجه داشته باشند. هر یک از این سطوح چهارگانه فینفسه مهم هستند، اما آنچه بیشترین اهمیت را دارد، رابطه دیالکتیکی میان آنها است.
واقعیت اجتماعی، بهعنوان یکی از موضوعهای اساسی در جامعهشناسی، دیدگاههای متمایزی را رقمزده که در مقابل یکدیگر قرار دارند. انگاره «واقعیتهای اجتماعی» بر سطوح عینی ـ کلان و ذهنی ـ کلان تأکید میورزد، انگاره «تعریف اجتماعی» به سطوحذهنی - خرد و عینی - خرد، یعنی کنش توجه دارد، و انگاره «رفتار اجتماعی» به آن سطح از جهان عینی - خرد میپردازد که به قصد و نیت موکول نیست، و متوجه رفتار واکنشی فرد در برابر محرکهای خارجی است.
منابع
۱. برگر، پیتر و توماس، لوکمان (۱۳۷۵). ساخت اجتماعی واقعیت (رسالهای در جامعهشناسی شناخت). ترجمه فریبرز مجیدی. انتشارات علمی و فرهنگی. تهران.
۲. بیرو، آلن (۱۳۶۷). فرهنگ علوم اجتماعی. ترجمه باقر ساروخانی. انتشارات کیهان. تهران.
۳. جلائی پور، حمیدرضا و محمدی، جمال (۱۳۹۶). نظریههای متأخر جامعهشناسی. نشر نی. تهران.
۴. حقشناس، علیمحمد و دیگران (۱۳۷۹). فرهنگ معاصر هزاره انگلیسی به فارسی (ج ۱). انتشارات فرهنگ معاصر. تهران.
۵. ریترز، جورج (۱۳۸۹). نظریه جامعهشناسی در دوران معاصر. ترجمه محسن ثلاثی. انتشارات علمی. تهران.