معتمدراد: بسماللهالرحمن الرحیم. در ابتدا تشکر میکنم از شما دبیران محترم که زحمت کشیدید و در این بحث و گفتوگوی مجازی شرکت کردید. خیلی تمایل داشتیم در یک نشست حضوری در خدمت شما باشیم ولی نگرانی از این ویروس خطرناک ما را مجاب کرد که گفتوگو را در فضای مجازی انجام دهیم. همانطور که همه شاهد هستیم نه تنها کشور ما بلکه جامعۀ جهانی هم مدتی است گرفتار و تحتتأثیر این ویروس و بیماری قرار گرفته و فرایند آموزش را تحتتأثیر خود قرار داده است. در این نشست مجازی نخست میخواهیم بدانیم که همکاران چه شناخت و تعریفی از کلاسهای مجازی دارند و سپس وضعیت کلاسهای آموزشی مجازی را بهطور عام و کلاسهای درس تاریخ خود را بهطور خاص تشریح فرمایند. من از آقای لطفی میخواهم شروعکنندۀ بحث باشند. لطفاً بفرمایید آقای لطفی.
- لطفی: به نام خداوند جان و خرد، و سلام خدمت همکاران عزیز و گرامی. من این گفتوگو را به فال نیک میگیرم و امیدوارم بتوانیم در جلسۀ دیگری به دغدغۀ اصلی همکاران از مشکلات آموزشی تاریخ بهویژه در استان البرز بپردازیم. همانطور که میدانید و همکاران عزیز هم مستحضر هستند آموزش مجازی یا آموزش الکترونیکی در بستر اینترنت و از راه دور امکانپذیر میشود. این آموزش چه آنلاین و چه غیرآنلاین آموزش برنامهریزی شدهای است که در آن معلم و دانشآموزان یا یاددهنده و یادگیرندهها در محیطهای جدا از هم قرار میگیرند. طبعاً در این نحوۀ آموزش به تکنولوژیهای ارتباطی و نهادهای زیرساخت برای طراحیهای آموزشی و ارتباطی نیاز است که متأسفانه ما در این تکنولوژی (آموزش مجازی) هنوز ضعیف هستیم، علاوه بر این هم دستگاههایی که قرار است محتوا تولید کنند و هم دستگاههایی که باید سیاستگذاری برنامهریزی را اجرا کنند نیز قوت لازم را ندارند. بهخصوص که آموزش اگر بخواهد دو طرفه باشد باید بهصورت آنلاین دوطرفه باشد تا بین معلم و یادگیرنده ارتباط به شکل تعاملی برقرار شود. این یک مقدمه و کلیتی در مورد آموزش مجازی. اما با توجه به حادثهای که از دیماه 98 ابتدا در چین اتفاق افتاد و سپس کشورهای دیگر و از جمله ایران هم گرفتار آن شدند، دیدیم که آموزشوپرورش ما هم مجبور شد مدارس را تعطیل کند و به سمت آموزشهای مجازی برود؛ چون یکدفعه این اتفاق افتاد و طبق روال برنامهریزی خاصی هم برای آن نبود. بیشتر از همه، خود همکاران و دبیران در سراسر کشور بار این کار را بر دوش کشیدند، چه از نظر فراهم کردن فضای اینترنتی و چه از نظر تهیۀ سخت افزارها، مثل گوشی و تبلت و ... . متأسفانه در آن شرایط بحرانی نتوانستیم آن بستر نرمافزاری را تهیه کنیم.
به هر حال، اکنون بعد از حدود یک سال در کانالها و گروهها میبینیم که در تمام رشتهها، از جمله در رشتۀ تاریخ، معلمان و دبیران خودشان به روشهای مختلف توانستهاند آموزش مجازی را به نحو احسن به جریان بیندازند. در استان البرز هم، آموزش مجازی کلید خورد، در برخی از مدارس آن مثل مدارس تیزهوشان و مدارس خاص پیشگام شدند و با تهیۀ نرمافزارهایی متنوع این امکان را برای دبیران از جمله دبیران تاریخ در مدارس فراهم کردند و ما هم توانستیم از طریق این سیستمهای نرمافزاری آموزش مجازی را شروع کنیم. دیگر مدارس هم بسترهایی مانند زوم، واتساپ و بعدها شاد در این مسیر قرار گرفتند که متأسفانه اشکالاتی داشته و دارد البته نباید انتظار داشته باشیم که نرمافزاری بدون هیچ سابقهای و پشتوانهای، مخصوصاً وقتی در تنگنا ساخته میشود نواقصی نداشته باشد. حتی شرکتهای معتبری که الان در حال ساخت نرمافزارها هستند مشکلاتی دارند، و در هر صورت، ما این نرمافزارها را در مدارس استفاده کردیم. اگرچه شما میدانید که در برخی از مدارس حتی تا اردیبهشت ماه 99هم هیچخبری از آموزش مجازی نبود و بسیاری از معلمان فقط در حد اینکه از طریق واتساپ و یا ... متن یا صوتی برای دانشآموزان بفرستند آموزش میدادند. البته برخی از همکاران هم بودند که در مراکز تیزهوشان زحمتهای خوبی کشیدند.
با توجه به توضیحاتی که دادم و با آن سیاستگزاری که در امر برگزاری امتحانات نهایی گرفته شد میتوانم بگویم عملاً عمدۀ زحمات ما در سال 98 هدر داده شد و این خودش زمینهساز این بود که در مهرماه 99 مشکلاتی بهوجود بیاید. در سال قبل ما آموزش را به نحو احسن برگزار کردیم و انتظار داشتیم براساس کلیّت کتاب و آن آموزشی که داده شده بود تصمیم گرفته شود. ولی امتحان نهایی را تا 80 درصد گرفتند، یعنی تا آخر بهمن ماه که تدریس شده بود؛ عملاً دانشآموزان یک مقدار به سختی به کلاسها میآمدند و انگیزۀ امتحان را از دست دادند چون تصور می کردند مثل سال قبل است. اضافه کنم من بالغ بر 26 سال است که به تدریس تاریخ در کرج مشغولم و جز تاریخ درس دیگری را تدریس نکردهام.
معتمد راد: یکی از دغدغههای اولیا، در رابطه با آموزش از راه دور، تعامل معلمان بـا دانـشآمـوزان آنهـاست. خـانـم بیـژنـی بفرمایید این تعامل چگونه است؟
- بیژنی: به نام پروردگار یکتا. در مورد تعامل دانشآموزان با دبیران در فضای مجازی یکی از دغدغههای اولیای آنها هم همین است و همچنین خود مسئولان آموزشوپرورش و معلمان دغدغۀ اصلیشان همان ارتباط معلمان و دانشآموزان در فضای مجازی است. من قبل از هر توضیحی یک نگاهی بیندازم به زمانی که ما کلاسهای حضوری داشتیم و بعد بیاییم سراغ آموزش مجازی. در آموزش حضوری ارتباط بصری زنده بین معلم و دانشآموز قویتر است. دانشآموز سر ساعتی به کلاس میآید و تکالیفی دارد که باید انجام دهد و در بحثهای کلاسی و پرسش و پاسخ هم شرکت میکند. با همکلاسیهایش در کلاس نیز ارتباط دارد، و مجموعۀ این شرایط، میتواند در رشد شخصیت اجتماعی دانشآموز در جنبههای مختلف تأثیرگذار باشد. این شرایط در فضای مجازی وجود ندارد و بچهها با همکلاسیها و معلمشان در ارتباط نیستند. در آموزش حضوری معلم در هر لحظه از تدریسش کاملاً بر کلاس اشراف دارد و همۀ دانشآموزان مخاطب او هستند. دانشآموزی اگر اشکالی داشته باشد در همان وقت میپرسد و در مجموع از فرصتها بهتر استفاده میشود. اما در آموزش مجازی بین سؤال معلم و جوابی که دانشآموز میفرستد وقفه میافتد و کلاس به اندازۀ کلاس حضوری نمیتواند تنظیم شود. در فضای حضوری معلم میتوانست به دانشآموزان قوی یا دانشآموزان متوسط یا سطح پایین توجه داشته باشد، با اولیا در ارتباط باشد و از طریق مدرسه کارهای آنها را پیگیری کند. اما در آموزش مجازی چنین امکان و فرصتی وجود ندارد. ببینید، ما از سال 98 تا امروز کلاسهای مجازی را تجربه کردهایم. خود وزارت آموزشوپرورش هم پیشبینی نمیکرد که ممکن است این مشکل پیش بیاید و بخواهد از آموزش مجازی در این سطح استفاده کند. قبل از اینکه مسئولان این وزارتخانه بخواهند بهطور جدی برنامهای بریزند و کار را شروع کنند خود معلمان آمدند و آموزش مجازی را از طریق برنامههایی مانند واتساپ شروع و از اپلیکیشنهایی که در اختیارشان بود استفاده کردند. واقعیت این است. ببینید، ما هیچ وقت نمیتوانیم بگوییم آن ارتباطی که در حضوری بود در مجازی هم شکل بگیرد. به چند دلیل: یکی اینکه هیچوقت آن کلاس درس مثل کلاس حضوری نشد. ما در تدریس مجازی نمیدانیم که آیا این بچهها که در خانه نشستهاند و ما داریم برایشان تدریس میکنیم اصلاً توجه به درس دارند یا ندارند. واقعاً اینها چه میکنند؟ شاید دانشآموز برای رفع تکلیف فقط یک گوشی به دست گرفته! البته در همان آموزش مجازی دانشآموزانی هم داریم که پیگیری میکنند و دغدغه درس را دارند و حتی نگران هستند. دانشآموزی داشتم که به لحاظ درسی دانشآموز سطح بالایی بود، ولی باز میگفت آموزش اگر حضوری بود ما بهتر درس را یاد میگرفتیم. این را دقت کنید که منِ معلم کلیپهای تدریس را دقیقاً آماده میکنم، حتی قبل از کلاس یا در حین کلاس که برگزار میشود از طریق صدا و نوشتار میفرستم ولی باز هم حلقۀ مفقوده به لحاظ آموزش داریم. یعنی نمیتوانیم با دانشآموز ارتباط مستقیم داشته باشیم. این واقعاً چالش جدی ما در فضای مجازی است. هر چند که در هر جلسه حضور و غیاب هم میکنیم ولی باز هم هیچ وقت تعامل واقعی دانشآموز و دبیر شکل نمیگیرد. تازه مشکلات دیگر هم هست. مثلاً ما موردی داشتیم از سال پیش که برای بعضی دانشآموزان امکان تهیه نت وجود نداشت. یا به لحاظ گوشی مشکل داشتند یا ممکن است کلیپهایی را که ما میفرستیم نتوانند با توجه به کلاسهای دیگری که دارند دریافت کنند؛ و ببینند، این یک مسئلۀ جدی است. در فضای مجازی هم گرچه اولیای مدارس را داریم که مسائل را دنبال میکنند ولی باز در همین فضا فاصلهمان با آنها بیشتر شده است. به هر حال ما در هر جلسه که حضور و غیاب میکنیم به مدرسه اطلاع میدهیم که فلان دانشآموز غایب است و مدرسه پیگیری میکند که چرا او غایب بوده و در آخر از طریق خانواده اطلاعاتی به ما داده میشود. از آن طرف بعضی از اولیا هم یک وقتهایی در آموزش مجازی شرکت میکنند و با خیال راحت همۀ کارها را به معلم میسپردند، در حالی که ما واقعاً دانشآموزانی داریم که مشکل دارند، و نیاز هست که اولیایشان به آنها توجه داشته باشند که چه کار میکنند، چطور به کلاس توجه میکنند، و وقتی در کلاس پرسش میشود آیا واقعاً خودشان جواب میدهند یا از روی متن میخوانند. اینها خیلی اهمیت دارد و ما همه چیز را نمیتوانیم کنترل کنیم.
نکتۀ دیگر در مورد چالشهای مجازی، دانشآموزان پایۀ دهم هستند که ورودیهای جدید دبیرستان میباشند و شناخت آنچنانی نسبت به پایۀ دهم ندارند. من در فضای مجازی درس تاریخ، سعی میکنم با طرح چالشهایی، حتی با استفاده از تصاویر کتاب، سؤالات مفهومی طرح کنم. مثلاً میگویم مباحث درسی را پیگیری و فعالیتها را در همان لحظه در کلاس بررسی کنند، و سپس نظراتشان را با هم مبادله کنند که از این طریق خودشان هم یک نوعی مشارکت در تدریس داشته باشند و تواناییهایشان را در کلاس نشان بدهند. با همۀ اینها باز هم میگویم آن شناخت دقیقی که من نسبت به بچههای یازدهم و دوازدهم دارم در مورد بچههای دهم ندارم.
به هر حال من طی یک مدت برای پایۀ دهم سعی کردم آزمون مفهومی برگزار کنم که فعالیتمحور باشد و بشود حداقل یک ارزیابی نسبی از بچههای دهم صورت بگیرد. اما مطمئنم شناخت کامل نسبت به این بچهها تا پایان ترم اول طول میکشد. ما دانشآموزی داشتیم به اصطلاح سر کلاس مجازی بود ولی در سرکار بود. اینها زمانی که کلاس حضوری هم داشتیم کار درست و حسابی انجام نمیدادند چه رسد به حالا که کلاس مجازی شده است! از روزی که آموزش مجازی شروع شد تعدادی از بچهها مشغول کار هم شدهاند، مثلاً رفتهاند و در فروشگاهی کار میکنند، فقط یک گوشی به دست میگیرند ولی توجه کافی به درس ندارند. فقط حضورش را اعلام میکنند. ولی حتی آزمونهایی که میدهد به طور یقین آزمون واقعی نیست. این هم یکی از مشکلات مجازی است. زمانی که کلاس حضوری بود دستکم بچهها سر کلاس میآمدند ولی از روزی که کلاسها مجازی شده، بعضی از بچهها به لحاظ اخلاقی هم تغییر کردند طوری که والدین هم نمیتوانند برایشان کاری بکنند. این هم مشکلاتی هست که با آن مواجه هستیم.
معتمدراد: در برنامۀ درسی، اهدافی که برای کتابهای درسی پیشبینی شده، سعی بر این بوده که توسط معلمها محقق شود. آقای معلمان بفرمایید این اهداف آموزشی تا چه اندازه در آموزش مجازی تحقق یافته است.
- معلمان: دربارۀ این موضوع به چند مسئلۀ بنیادی باید توجه کنیم. ما با دانشآموزانی روبهرو هستیم که امروز نسبت به گذشته، از راههای مختلفی اطلاعات و آگاهی به دست میآورند و این باعث میشود که اطلاعات درست و نادرست زیادی در اختیار داشته باشند و از طرفی هم به دانشآموزان مباحثی القا میشود که نتیجه این شده که ما دبیران تاریخ در کلاسها با این سؤال مواجه هستیم که «تاریخ به چه درد ما میخورد؟»من باور دارم که افراد اگر دلیل یک فعالیت را بدانند آن فعالیت را بیشتر انجام میدهند. بنابراین من جلسۀ اول تمام کلاسهای تاریخ خودم را با پرداختن به این موضوع آغاز میکنم؛ یعنی با تعریف علم تاریخ شروع میکنم. در گام دوم به چرایی درس تاریخ میپردازم که تاریخ مطالعۀ ریشههای مشترک نیاکان ماست و ما را به یکدیگر پیوند میدهد و هویت اجتماعی و فردی ما را شکل میدهد. در ارتباط با موضوع فضای مجازی و کلاسهای مجازی، در گذشته کلاسهای ما فاقد امکانات هوشمند بود، بنابراین امکان نمایش فیلم و عکس برای دانشآموزان میسر نبود. ولی در شرایط حاضر من تلاش میکنم تدریسم را در قالب پاورپوینت انجام بدهم. همچنین فیلمهای آموزشی مناسب را در رابطه با موضوع درس برای دانشآموز ارسال کنم. نیز سعی میکنم محورهای اصلی درس را مطرح کنم و از بچهها میخواهم که آن محورها را داخل کتاب پیدا کنند و در کلاس بحث کنند. بعد از آن تأکید زیاد دارم که در مباحث درس مجازی به فعالیتها پرداخته شود و آنها را بررسی کنیم و یک ربع آخر کلاس سعی میکنم پرسش مهم در رابطه با هر درس مطرح کنم و از دانشآموزان بخواهم بهصورت فعال نظراتشان را بگویند و جمعبندی کنند.
معتمدراد: نرمافزار کاربردی شاد یکی از برنامههای وزارت آموزشوپرورش است که هماکنون در اختیار معلمان و دانشآموزان قرار دارد. خانم حاجیپور بفرمایید که محدودیتها و فرصتهای استفاده از این برنامه در درس تاریخ چه اندازه است؟
- حاجیپور: بسمالله الرحمن الرحیم، ما با حجم زیادی از اطلاعات تاریخی روبهرو هستیم. حجم زیاد کتاب تاریخ همیشه دغدغۀ دبیران تاریخ بوده و ما گاهی مجبور هستیم برای رساندن خود به طرح درس و بازۀ زمانی، برخی از مطالب را کم کنیم یا سریع از آن عبور کنیم. این کمبود وقت خودش باعث ملموس نشدن مطالب تاریخ برای دانشآموز شده و همچنین، عدم امکانات برای تفهیم موضوع هم خودش مشکلاتی را بهوجود میآورد، اما خوشبختانه وجود نرمافزار شاد سبب شده مباحث از قبل حاضر شود و توضیحات تکمیلی هم داده میشود. علاوهبر این به جز اتکای صرف بر تصاویر و مطالب کتاب میتوان از سایتهای مجاز هم بر طبق موازین آموزشی و اهداف آموزشی که در خود کتاب ذکر شده، استفاده کرد و درک مطلب را برای دانشآموز ممکن ساخت. از مزایای دیگر نرمافزار شاد این است که معلم متکلموحده نیست و او میتواند بلافاصله اطلاعات تکمیلی را بهصورت متن، تصویر و فیلم در اختیار دانشآموزان قرار بدهد و آنها را وارد بحث و گفتوگو کند و مشارکت را در همین بحثها برای دانشآموزان فراهم نماید. ولی مشکلی که وجود دارد اینست که فرصت کم است و محدودیت هم وجود دارد، مثلاً سرعت اینترنت کم است. ما معمولاً حتی در گفتوگوی متنی با دانشآموزان با مشکل مواجه هستیم و بعضاً پیام ما یا دانشآموز دیر رد و بدل میشود. سایتهایی که ما میتوانیم برای کتابهای تاریخی معرفی کنیم سایت نورلیب و نورمگز هست. همینطور سایت دانشگاه تهران، سایت پژوهشگاه علوم انسانی، سایت کتابخانه ملی، و یا حتی کانال مستند برنامه تلویزیون و سایت موزهها را میتوانیم برای فعالیتها و تحقیقات کلاسی به دانشآموزان معرفی کنیم، اما در اینجا محدودیتی به نام آموزش سواد رسانهای استاندارد وجود دارد که به معلمها و شاگردان و اولیای آنها آموزشدادهنشده. این اتفاق کرونا خیلی ناگهانی بود و آموزش را بهصورت درست و غلط و تجربی انجام دادیم. در ابتدا عدم آشنایی معلمان تاریخ به نرمافزارهای شاد و امکانات آن باعث شده بود آموزش کمی سخت شود ولی همین محدودیت تبدیل به فرصت شد؛ یعنی معلم مجبور شد خودش را بهروزرسانی کند تا بتواند آموزش دهد و از تواناییهایش در برنامه شاد استفاده کند. فرصت دیگر اینکه امکان بارگذاری و اشتراکگذاری سایتها، دسترسی به کتابهای تاریخی و دسترسی به سایت موزهها بهوجود آمد تا در صورت نیاز دانشآموزان به این سایتها مراجعه کند و اگر فعالیت و تحقیقی از آنها خواستیم مطلبی برای ارائه به کلاس داشته باشند. اما محدودیت دیدن عکس و فیلم خیلی موضوع را برای دانشآموز قابل لمس نمیکند. ما در کلاسهای مدرسه امکانات کاملی نداشتیم. مثلاً برای یک سفر علمی نیمروز مجبور بودیم ساعتها برنامهریزی کنیم و با مدرسه هماهنگ کنیم که معمولاً با مخالفت مدرسه مواجه میشدیم. حالا اگر همۀ اینها هم مهیا میشد نهایتاً میتوانستیم یک سفر نیمروزه داشته باشیم. مثلاً به دیدن موزه یا دیدن آثار باستانی یک شهر. حالا در برنامه شاد باتوجه به معرفی این سایتها میتوانیم از موزه دیدن کنیم یا حتی بهراحتی میتوانیم با استفاده از سایتهای مختلف یک کتاب یا بخشی از مطالب آن را بارگذاری کنیم. از طرفی مشارکت بچهها و تعامل با آنها در این فضا راحتتر اتفاق میافتد. دانشآموزانی که خیلی نظر دیگران برایشان مهم است موقعی که میخواهند پاسخی بدهند در این نرمافزار میتوانند راحت دادههایشان را بارگذاری کنند یا حتی صوت بگذارند. البته در این مشارکت محدودیتی که برای دانشآموزان دارد این است که انسان یک موجود اجتماعی است و تکامل روحی و جسمی او در اجتماع و در تعامل واقعی اتفاق میافتد که این واقعیت در فضای مجازی وجود ندارد. لذا ما در فضای مجازی نیاز به تجربه داریم تا ببینیم این موضوع چه نتیجهای دارد و این پذیرش و تطبیق به کجا میانجامد. به این نکته هم توجه کنید که در فضای حقیقی آموزشها بهصورت دیداری و شنیداری بوده ولی ما در شاد میتوانیم فقط بهصورت شنیداری این آموزشها را بدهیم. اگر شرایطی مهیا میشد که این آموزش بهصورت شنیداری و دیداری با هم میشد فرصت آموزش بهتری صورت میگرفت. فرصتی که برنامه شاد ایجاد کرده، بازدهی بیشتر یاددهی و ملموس شدن ارتباط درس تاریخ با دروس میانرشتهای مثل باستانشناسی، فیزیک و شیمی است. همچنین زمان بازدهی فعالیت کوتاه شده، یعنی نیاز نیست چیزهایی را به جلسه بعد موکول کنیم. باز با محدودیت دیگری که روبهرو هستیم سرعت و حجم اینترنت است که دانشآموز بتواند از خودش تصویر یا صوت بفرستد و نمونههایی از این قبیل.
معتمدراد: قطعاً هر معلمی در آموزش شیوههایی را بهکار میگیرد تا دانشآموز را به فهم محتوا برساند. آقای سلطانمحمدی بفـرمـاییـد در آمـوزش مجــازی از چــه شیوههایی میشود بهره گرفت؟
- سلطانمحمدی: ما در حال حاضر ابتدای راه آموزش مجازی هستیم و هنوز تجربۀ زیادی از این آموزش نوین نداریم. در هر حال باید این کمبودها را به فرصت تبدیل کنیم تا بتوانیم به مهمترین هدف که ارتقای سطح آموزش است برسیم. بنده بر این باور هستم که هیچ چیزی مثل آموزش حضوری نمیشود چون در علوم انسانی فقط با ارتباط مستقیم و دوسویه بین معلم و دانشآموز است که گفتوگو شکل میگیرد. اما چه کنیم که همگی به این کار مجبور هستیم. پس ترجیح میدهم از مزایا و فرصتها بگویم و چالشها را برطرف کنیم. برای یک معلم متد و روش و شیوههای یاددهی و یادگیری بر خودیادگیری رجحان دارد. چون اساساً حرفۀ معلمی یعنی اینکه معلم بتواند محتوای آموزشی را هرچه بیشتر به فراگیر منتقل کند. پس چگونگی نیل به این هدف و اینکه چه شیوهای را دنبال کند در فرایند آموزشی بسیار اهمیت دارد. در اینجا چون آموزش مجازی محوریت دارد و سرفصل و محتوای مشخص دارد، یادگیری تلفیقی اعم از خود معلم، حرفۀ معلم، کتاب درسی، کمکدرسی و پایههای آموزشی، سیدیهای تعاملی، هر کدام از اینها میتوانند در فرایند آموزش نقش خود را ایفا کنند. یکی از شیوههای آموزشی، یادگیری در قالب «پروژه» است، یعنی معلم کلیدواژهها و مسئلهها را مطرح کند و از شاگردها بخواهد مسئله را بررسی کنند و مطالعاتی انجام دهند. بهعنوان مثال در تدریس تاریخ معاصر، در درس نهضت مشروطه، کلیدواژههای مشروطه چیست؟، دموکراسی چیست؟، خواستههای شهروندان چیست؟، نقش استعمار دول خارجی چی بوده؟ و ... اینها کلیدواژه است. ما از جلسۀ قبل کلیدواژهها را به دانشآموزان میدهیم تا براساس آنها اطلاعات کسب کنند و به جلسۀ بعد بیاورند. بعد درس جدید را خودمان ارائه بدهیم و بعد در یک کار گروهی از مشارکت دانشآموزان استفاده کنیم. یا از آنها بخواهیم آرشیو بسازند تا موقع مطالعه بتوانند از آنها استفاده کنند و دسترسی داشته باشند. خودمان هم بر تکمیل فایلها نظارت و در نهایت جمعبندی کنیم. پرسشهایی مطرح میکنیم تا بتوانیم بفهمیم اهداف آموزشی محقق شده است یا نه، فرایند آموزش شکلگرفته یا نه. بالاخره از پاسخهایی که دانشآموزان به پرسشهای ما میدهند بهمنظور خود میرسیم.
معتمدراد: یکی از مکملهای آموزشی در کنار کتابهای درسی، تصاویر، فیلم و اسناد دیگر است. خانم شفیعی بفرمایید کاربرد این مکملها در آموزش مجازی چگونه است؟
- شفیعی: همانطور که همۀ همکاران میدانند کاربرد وسایل آموزش در آموزش خیلی مهم است. تصاویر، فیلم، اسناد یا هر وسیلهای که برای آموزش استفاده شود کمک میکند به آموزش چه در کلاسهای مجازی و چه در کلاسهای حضوری. من خودم از این وسایل استفاده میکنم. مثلاً از نقشه خیلی استفاده میکنم. اگر نقشههای کتاب کافی بود که از همانها استفاده میکنم در غیر اینصورت از مدیر مدرسه خواهش میکنم که یک دور کامل نقشه تاریخی را، از دورۀ باستان تا زمان حاضر، برای مدرسه تهیه کند. در کلاس مجازی هم از نقشهها و هم از فیلمهای مرتبط استفاده میکنم. برای پایۀ دهم موزۀ ایران باستان را بهصورت فیلمهای کوتاه نشان میدهم و اسناد مثل دستنوشتۀ آیتالله میرزای شیرازی در فتوای توتون و تنباکو و اسنادی که مرتبط با کلاس درس هستند برایشان میفرستم مخصوصاً از شخصیتهایی که نام برده شده و در کتاب تصویری از آنها نیست، شاید یک تصور ذهنی هم دانشآموز نسبت به آنها نداشته باشه اینها را برایشان ارسال میکنم، یا فیلم موزۀ جواهرات را در کلاسهای مجازی برای بچهها ارسال میکنم.
معتمدراد: در اجرای صحیح برنامه آموزشی شاد، خانم بیژنی بفرمایید چه چالشهایی وجود دارد و معلمان و دانشآموزان در آن به چه مشکلاتی مواجه هستند؟
- بیژنی: ببینید؛ واقعیت این است که ما یک مسائلی داریم که نمیتوان از طریق شاد انجام داد یعنی برنامه شاد این امکان را ندارد. همکاران ما مجبورند به دلیل مشکلاتی که در شاد وجود دارد، از برنامههای دیگر استفاده کنند.
برنامۀ شاد برنامۀ رسمی وزارت آموزشوپرورش است برای آموزش مجازی. من خودم دارم از این برنامه استفاده میکنم. اول که اصلاً مشکلاتش خیلی زیاد بود و تازه زمانی آمد که ما از قبل کلاسهایی را در واتساپ تشکیل داده بودیم؛ لذا انتقال کارها به شاد کار سختی بود. ما انتظار داشتیم که این برنامه یک برنامهای باشد که بتواند حداقل مشکلاتمان را برطرف کند. ولی دیدیم نه، مشکلات همانطور باقی است.
ما چند تا چالش عمده در برنامۀ شاد داریم. یکی کامل نبودن امکانات شاد است برای آموزش مجازی. شما باید بدانید که یک برنامه آموزشی مثل شاد با اپلیکیشنهای دیگر خیلی فرق دارد. چون آنها که برای آموزش مجازی طراحی نشده؛ برای گفتوگوست. با وجود این ما از آنها برای آموزش مجازی استفاده کردیم. لذا انتظار داریم که خود مسئولان وزارت آموزشوپرورش یک برنامهای در اختیار معلمان قرار بدهند که سرورهای قوی داشته باشد. در برنامه شاد، اولین چالشها این است که سرورهای قوی ندارد. ببینید خیلی از مدارس از شاد استفاده میکنند ولی پاسخگو نیست. مثلاً ناگهان هنگ میکند و توقف در کلاس بهوجود میآید، وقتی توقف در کلاس بهوجود میآید. من که نمیتوانم صبر کنم و ببینم این مشکل توقف کی از بین برود. پس مجبور هستم بروم مثلاً از برنامه یا از ابزار دیگری استفاده کنم. در لحظه شروع کلاس بهروزرسانی شاد انجام میشود ولی چیزی نمیگذرد که مشکلی در آن ایجاد میشود. این باعث میشود که ما نتوانیم از زمان کلاس که در اختیار داریم درست استفاده کنیم. در حالی که در آموزش حضوری زمان آموزش کلاس ما مشخص بود و اختیارش هم دست خودمان بود.
مسئله دیگر این است که اگر شاد برای آموزش طراحی شده باید امکان ارتباط با دانشآموز در آن قوی باشد. باید با بچهها صحبتهای تصویری هم داشته باشیم. و این از ضعفهای شاد است که ارتباط ما محدود به صوت و صدا شده یا مثلاً چالشی داریم تحتعنوان امتحان گرفتن از دانشآموزان، ما در کلاس حضوری براساس کتاب، سؤالات را طراحی میکردیم ولی در شاد این امکان وجود ندارد. در شاد یک بخش آزمونساز داریم که تازه برای بعضیها هم کار نمیکند. علاوهبر این محدود به سؤالات تستی است و سؤالات تشریحی نمیشود طرح کرد. ما باید بتوانیم آزمونهای خوبی برگزار کنیم ضمن اینکه امتحان نیاز به نظارت هم دارد ولی در شاد همچنین چیزی نیست. معلوم است که بعضی از بچهها از این فضا سوءاستفاده میکنند و کتاب را نگاه میکنند در نتیجه آزمون بهطور کامل انجام نمیشود. باید امکانات بهتری به شاد اضافه شود. مسئلۀ دیگر ارتباط با اولیای دانشآموزان است. در زمان کلاس حضوری اگر دانشآموزی مشکل داشت به مدرسه منتقل میشد حالا مثلاً در آموزش مجازی ممکن است بچهها وارد سایتهای دیگر شوند و پدر و مادر هم متوجه نشوند. لذا نیاز است که اولیا بدانند بچهها چه زمانی چه درسی دارند و بدانند فلان ساعت برنامۀ اصلی بچه شاد است. صفحۀ دانشآموز را ببیند که در کلاس در چه سطحی است. غیبتها را جویا شوند و مسائل و مشکلات بچهها را دنبال کنند. در این صورت آنها به معلمها هم کمک میکند و سبب میشود همه کارها به عهده معلم نباشد. هر معلم هم یک ظرفیتی برای کلاس مجازی دارد. مطمئناً اگر مدیران و عوامل اجرایی، کارها را پیگیری کنند خیلی کمک میشود.
معتمدراد: شاید سؤالی که اکنون ذهن برخی از اولیا را به خود مشغول کرده، این باشد که: آیا معلمی که در کلاسهای حضوری موفق نبوده، میتواند در آموزش مجازی موفق باشد؟
- حاجیپور: وقتی سواد و آگاهی معلم و علم او به وقایع تاریخی و تسلط او بر محتوای آموزشی در راستای اهداف آموزشی باشد فرصت برای تفهیم این درس به مخاطبان، یعنی دانشآموزان، فراهم میشود؛ حالا این فرصت چه در کلاس حضوری باشد و چه در فضای مجازی. بهنظر من در این برهه از زمان اگر معلمان تاریخ آگاهی کامل بر همه مباحث و کتابها و نقشهها و تصاویر، که امروزه اطلاعات میانرشتهای هم جزو آن حساب میشود، داشته باشند، تفهیم دانشآموزان راحتتر خواهد بود. البته در فضای مجازی کمبود زمان و عدم تعامل دوسویه باعث شده که ما از زمان نهایت استفاده را ببریم. یعنی دیگر در یک کلاس40 نفری همه با هم شروع نمیکنند به حرف زدن، یا همه بخوانند یا با هم جواب سؤالی را بدهند و در نتیجه کلاس درس را بههم بزنند. در فضای مجازی شاد پیامها ناخودآگاه خوانده میشود و صوتها ناخودآگاه گوش داده میشود لذا حواسها هم خیلی پرت نمیشود. بهخاطر همین است که فضای مجازی ممکن است برای بعضی از معلمان پربارتر هم باشد. در همه اینها ما باز هم با مشکل سرعت و همزمان فرستادن صوت و پیام مواجه هستیم. در پایان اینطور میتوانم جمعبندی کنم که تسلط بر فن تدریس و روش تدریس و آگاهی کامل بر آن درس برای معلم فرقی نمیکند در فضای مجازی تدریس کند یا در کلاس حضوری. تنها میتوان گفت اگر معلمی در برقراری نظم در کلاس حضوری مشکل داشته باشد شاید در کلاس مجازی بهتر عمل کند تا در کلاس حضوری.
معتمدراد: با وجود خلاءهایی که در آموزش از راه دور میبینیم آقای سلطان محمدی آیا نیاز به دورههای جدید ضمن خدمت هست؟
- سلطانمحمدی: حتماً و حتماً هست. چرا که تکنولوژی در حال پیشرفت است و پیوسته نرمافزارهای جدید ساخته میشود. پس باید با استفاده از معماری جدید، معماری آموزشی، روانشناسی تربیتی و روانشناسی آموزشی مدام معلم روزآمد شود؛ مخصوصاً در زمان ما که خیلی از فراگیرها رشتهشان کامپیوتر و نرمافزار است و هوش سرشاری هم دارند و در تکنولوژی گاهی از ما جلوتر هستند و مهارت هم دارند. این از نظر روانی بسیار مهم است که اگر بچهها چیزی بیشتر از معلمشان بدانند آن باوری که نسبت به معلم دارند ممکن است خدشهدار شود. پیشنهاد من این است که دورههای فشرده و قوی بگذارند که معلمها حتماً به لحاظ تکنولوژی از دانشآموز خودش جلوتر باشد تا فرایند آموزش به بهترین شکل صورت بگیرد.
معتمدراد: اولین ابزار آموزشی غیررسمی بعد از موضوع کرونا، واتساپ بود. خانم شفیعی این برنامه را در مقایسه با برنامه شاد چگونه ارزیابی میکنید؟
- شفیعی: واتساپ چون برای فضای آموزشی طراحی نشده بود اشکالاتی داشت. تنها نکتۀ مثبت آن سرعتش است که راحتتر میشد در آن کار انجام داد ولی ایرادهایش این است که قابلیت ویرایش متن را ندارد. وقتی یک پیامی حذف شود همه میفهمند که من یک پیام فرستاده و بعد حذفش کردهام. مخاطب من حداقل جای حذف شدن پیام من را میبیند، دیگر اینکه اگر کسی مدیر گروه باشد حالا میتواند با لینک یا اضافه کردن افراد دیگر را وارد کلاس بکند. این موضوع در بعضی از کلاسها مشکلاتی را ایجاد کرده بود که دانشآموز میتوانست افرادی را به کلاس اضافه نماید. ایراد دیگر این رسانه این است که تدریس زنده ندارد و حجم صوت نیز اگر از دوازده یا سیزده دقیقه بیشتر باشد ارسال نمیکند و باید آن را به قسمتهای کوچکتر تبدیل کرد. پیامی اگر ارسال شود مدتی از آن بگذرد دیگر مخاطب نمیتواند از آن استفاده کند. اینها معایبی است که این رسانه دارد، اما شاد، در مقابل آن، چون برای آموزش طراحی شده امکانات خوبی دارد. تنها ایرادش این است که سرعت اینترنتش پایین است. آن هم بهخاطر این است که مخاطبان در ساعت 8 تا 12 خیلی زیادند و سرعت اینترنت را پایین میآورند، و بعضی وقتها عملاً امکان کار برای ما نیست. دیگر اینکه لینک حضور و غیاب دارد. برای آزمون و تکلیف دادن خوب است. البته اگر سرعت اینترنت بالا باشد کارایی آن خیلی بیشتر است و اگر تقویت شود بهنظرم خیلی بهتر از رسانههای دیگر است. البته در واتساپ دیدهایم که پدر یا مادر دانشآموز یا افراد دیگر وارد کلاس میشوند ولی در شاد این امکان وجود ندارد که به نظرم بهتر است چون محیط آموزشی است. شاد در مورد مسائل تربیتی و آموزشی هم اطلاعاتی به دانشآموزان میدهد، و بهنظرم اگر تقویت شود بسیار کاربردیتر است. یک مشکل دیگر که در فضای مجازی شاد یا دیگر رسانههای مجازی داریم این است که دانشآموز ظاهراً در کلاس حاضری میزند ولی معلوم نیست که واقعاً خودش حضور داشته باشد. من دانشآموزی داشتم که برایم پیام داده بود که من نمیتوانم امتحان بدهم. بعد که سؤال کردم که در کلاس حاضری؟! گفت آخه من در قطار هستم و دارم مسافرت میروم! یا دانشآموزی دارم که سرکار میرود و از توی فروشگاهی که کار میکند برای من کار میفرستد که پر از سر و صداست و معلوم نیست در چه حالتی است. و عموماً که بچهها کارشان را برای من میفرستند میبینم که در همان محدودۀ تختشان هستند و از تخت پایین نمیآیند و در همان فضا کار میکنند و گاهی که برای من عکس میفرستند میبینم که کتاب زیر دستشان باز است. خب معلوم است چطور امتحان میدهد! یا دانشآموزی داشتم که خیلی دیر سر کلاس مجازی حاضر شد و گفت تازه گوشی تهیه کردهام. یا هستند کسانی که میگویند فقط میتوانیم از گوشی پدرمان استفاده کنیم آن هم فقط در شبها و یا صبح خیلی زود. اینها مشکلاتی هستند که ما در فضای مجازی با آن مواجهیم.
معتمدراد: همکارها خسته نباشند من به سهم خود از شما تشکر میکنم، بار اول ما بود که در فضای مجازی به این سبک به گفتوگو نشستیم. ممنونم از شما که توانستید تجربیات خود را بیان کنید. اگر در مباحث کلاسهای مجازی مطلبی داشتید برای مجله بفرستید. همه شما را به خدا میسپارم.