هویت معلمی
در نگاه سنتی، نقش معلم در حد تدریس کتاب درسی و برگزاری آزمون خلاصه میشود، اما بر اساس مبانی نظری سند تحول، هویت معلمی بر اساس چرخش تحول، بهگونهای دیگر تبیین شده است (ص 417 و 387) تا در توسعه شایستگیهای وی مورد توجه قرار گیرد؛ از جمله:
ـ چرخش از معلم بهعنوان انتقالدهنده دانش به مربی و اسوه تربیتی و سازماندهنده فرصتهای تربیتی متنوع برای احیا و ارتقای مراتب حیات طیبه متربیان؛
ـ چرخش از معلم مجری تصمیمات برنامه درسی به معلم تصمیمساز در فرایند برنامهریزی درسی؛
ـ از ارتقای خودبهخودی سطح حرفهای مربیان به ارزیابی مداوم عملکرد و صدور درجه مربیگری؛
ـ یادگیری خودآغازگر، و سازگار میان قابلیتهای وجودی (احساس، شهود، تخیل، تعقل و عمل)، نقادی و ارزیابی مداوم عملکرد خود بر اساس نظام معیار اسلامی و یکیشدن خود و فرایند درک و اصلاح موقعیت؛
ـ بهبود مداوم موقعیت متضمن کسب معرفت، عمل و تأمل در خصوص نتایج آن بهصورت فردی و گروهی در جهت تحقق هویت معلمی؛
ـ اتخاذ چنین رویکردی در شکلگیری هویت معلمی با رویکرد فطرتگرایی توحیدی نیز سازواری دارد. بر اساس رویکرد فطرتگرایی توحیدی (سند برنامه درسی ملی، ص 12) معلم (مربی) ویژگیهایی دارد از جمله:
ـ اسوهای امین و بصیر برای دانشآموزان است؛
ـ با شناخت و بسط ظرفیتهای وجودی دانشآموزان و خلق فرصتهای تربیتی زمینه درک و انگیزه اصلاح مداوم موقعیت آنان را فراهم میآورد؛
ـ زمینهساز رشد عقلی، ایمانی، علمی و اخلاقی دانشآموزان است؛
ـ راهنما و راهبر فرایند یاددهیـ یادگیری است؛
ـ یادگیرنده و پژوهشگر است.
مؤلفههای کتاب راهنمای معلم
معلمان بر اساس چرخش و رویکردهای قبل، در عین حال بر اساس راهنمای حوزههای تربیت و یادگیری قرار است زمینه کسب شایستگیهای دانشآموزان را فراهم آورند. در این فرایند، ضمن تحصیل در دانشگاه فرهنگیان و ... و آشنایی با ابعاد کلی تربیت، با روشهای تدریس هر یک از برنامههای درسی نیز آشنا میشوند و بهطور دائم با خودآموزی و شرکت در دورههای آموزشی، به توسعه حرفهای خود اقدام میکنند. اما شواهد مبین آن هستند که بهسازی معلمان به کارهای ویژهتری هم نیاز دارد. یکی از آنها تدوین کتاب راهنمای فرایند یاددهی یادگیری در هر یک از برنامههای درسی (کتاب درسی و...) است. این موضوع یکی از دغدغههای همیشگی سازمان پژوهش و برنامهریزی آموزشی بوده که تلاش کرده است در کنار کتاب درسی دانشآموزی، کتاب راهنمای معلم را نیز تألیف کند.
اما هنوز راهنما و چارچوب روشنی برای تألیف این کتاب وجود ندارد. لذا کتابهای راهنما با ابعاد کمی و کیفی متفاوتی تألیف شدهاند. مؤلفههای زیر میتواند چارچوب کلی تألیف کتاب راهنمای معلم را مدنظر قرار دهد:
1. ماهیت دوره تحصیلی (ویژگیها، قابلیتها، نیازها، علاقهها و ...)؛
2. اهداف دوره تحصیلی؛
3. اهداف حوزه تربیت و یادگیری؛
4. منطق و رویکرد خاص حوزه تربیت و یادگیری؛
5. اهداف برنامه درسی (کتاب درسی و ...)؛
6. مفاهیم و مهارتهای اساسی برنامه درسی؛
7. دانش تخصصی نسبت به مفاهیم برنامه درسی؛
8. راهبردها و روشهای تربیت و یادگیری برنامه درسی؛
9. راهبردها و روشهای سنجش و ارزشیابی برنامه درسی؛
10. اصول حاکم بر بخش تجویزی، نیمهتجویزی و غیرتجویزی؛
11. فرایند راهنمایی و مشاوره در تلفیق با راهبردهای آموزش؛
12. تنوع فرصتهای یادگیری (فیلمهای آموزشی، نرمافزارها، گردش علمی، دستورزی و فعالیتهای عملی در قالب پروژه و ...)؛
13. فرایند ارتباط ظرفیتهای دانشآموزان با چهار عرصه (خدا، خود، خلقت و خلق)؛
14. چارچوب طراحی آموزشی در کلاس درس و نحوه اجرای آن؛
15. فرایند عملی تدریس چند واحد یادگیری.
اهداف کتاب راهنمای معلم
ـ افزایش شناخت و معرفت معلمان با ماهیت و فرایند تربیت و یادگیری در هر دوره تحصیلی؛
ـ توسعه شایستگیهای معلمان در زمینه اهداف و مفاهیم کلیدی برنامه درسی موردنظر؛
ـ توسعه صلاحیتهای حرفهای معلمان در طراحی، اجرا و ارزشیابی فرصتهای یادگیری برنامه درسی موردنظر.
پیشنهاد عملی
1. با تحلیل نکات گفتهشده، پیشنهادهایی برای بخشهای تصمیمگیری ارائه میشوند:
ـ هارمونی و هماهنگی بین سازمان پژوهش و برنامهریزی آموزشی و دانشگاهها (فرهنگیان، شهید رجایی و دانشکدههای علوم تربیتی کشور در طراحی، تدوین و فرایند تربیت و یادگیری دانشجومعلمان)؛
ـ مشارکت استادان دانشگاه فرهنگیان و ... در فرایند طراحی و تدوین برنامههای درسی در سازمان پژوهش؛
ـ مشارکت کارشناسان برنامه درسی سازمان پژوهش در طراحی و تدوین برنامه درسی تربیتمعلم؛
ـ مشارکت استادان دانشگاه فرهنگیان و ... در توسعه شایستگیهای حرفهای معلمان.
2. با تحلیل این نکات الگویی برای تألیف کتاب راهنمای معلم در هر یک از دورههای تحصیلی پیشنهاد میشود:
ـ دوره ابتدایی: بهجای تألیف کتاب راهنمای معلم برای هر درس، بهتر است برای هر یک از پایههای تحصیلی در این دوره یک کتاب راهنما مبنا قرار گیرد. بر اساس این پیشنهاد، برای کل دوره ابتدایی شش کتاب راهنما با تأکید بر مؤلفههای ذکر شده کافی است.
ـ دوره متوسطه اول: بهجای تألیف کتاب راهنمای معلم برای هر درس، بهتر است برای هر یک از برنامههای درسی در هر سه پایه یک کتاب راهنما، با تأکید بر مؤلفههای ذکرشده، مبنا قرار گیرد.
ـ دوره متوسطه دوم (نظری): بهجای تألیف کتاب راهنمای معلم برای هر درس، بهتر است برای هر یک از برنامههای درسی در سه پایه در هر یک از رشتههای تحصیلی (تجربی، ریاضی و علوم انسانی و معارف اسلامی) یک کتاب راهنما تألیف شود و برای تکدرسهای هر پایه، با توجه به همبستگی آنها در سه پایه، یک یا دو کتاب راهنما تألیف شود.
ـ دوره متوسطه دوم (فنیوحرفهای و کاردانش): ماهیت آموزش در فنی و مهارتی با دیگر بخشها فرق اساسی دارد. بهتر است برای دانشآموزان شاخه کاردانش کتاب درسی تألیف شود و بر اساس استانداردها، کتاب راهنما صرفاً برای هنرآموزان تألیف شود. برای شاخه فنیوحرفهای بهتر است برای هر رشته، در پایه کتاب راهنما تألیف شود. در ضمن، آنچه فعلاً تحتعنوان کتاب هنرجو تألیف میشود نیز قابل تأمل است و باید نسبت به آن بازاندیشی شود.
ـ از سالهای گذشته، کتاب راهنمای معلم بهصورت متمرکز تألیف شده است، اما به نظر میرسد با توجه به راهکار 3-9 سند تحول و سیاست مشارکتمحوری معلمان در فرایند طراحی و تدوین برنامههای درسی، از ظرفیت گروههای آموزشی استانها برای تألیف کتاب راهنمای معلم بهره گرفته شود.
ـ با توجه به گسترش فناوری اطلاعات و ارتباطات، بهنظر میرسد علاوه بر تولید نسخه فیزیکی، از ظرفیت فناوریهای جدید هم استفاده شود. در عین حال، بهگونهای تدبیر شود که حذف، اصلاح و بازنگری محتوای کتاب راهنمای معلم بهطور مستمر قابلیت انجام داشته باشد و نیاز به تألیف مجدد آن نباشد.