عزم تربیت یکپارچه کودکان سراسر ایران، نویدبخش تحول در سیاستگذاری و تصمیمگیری هماهنگ است.
طلیعه تحول در تعلیموتربیت دوره پیش از دبستان با آغاز هزاره سوم و همزمانی آن با فصل بهار طبیعت را میتوان به شکوفایی نهال رشد و تعالی همه کودکان ایران تشبیه نمود.
این اتفاق و اتحاد و تقارن آن با فصل بهار یادآور این شعر ماندگار از یمینیشریف است:
سر زد از پشـت ابـرها خورشیـد
باغ و بستـان دوبـاره زیـبـا شـد
فصل سرما و برف و باد گذشت
مـوقع گـردش و تـماشــا شـد
کودکان این زمیـن و آب و هـوا
این درختان که پر گل و زیباست
باغ و بستان و کوه و دشت همه
خانــه مــا و آشیـانـه ماســت
دست در دست هم دهیم به مهر
میهن خویــش را کنــیم آبــاد
یـار و غـمخـوار همـدگر باشیـم
تا بـمــانیـــم خــــــرم و آزاد
برنامهریزی و اقدام برای مدیریت نظاممند و هماهنگ در مهدهای کودک و مراکز پیشدبستانی از دغدغههای مکرر دلسوزان تربیت کودکان بهویژه رهبری معظم انقلاب اسلامی، حضرت آیتالله خامنهای(مدظلهالعالی)، بوده، ولی همواره در پیچوخمهای قوانین دچار وقفه و عدم تحقّق شده است.
واکاوی اسناد و قوانین مربوط به مدیریت مهدهای کودک و پیشدبستانیهای ایران نشان میدهد، از اواخر دهه 1340 با تغییر در رویکرد و مأموریت این مراکز، از آموزشی و پرورشی به مراقبت و نگهداری، تلاش در زمینه تربیت کودکان تعدیل و تحدید شده است.
ناهماهنگی و عدم همسویی برنامه و فعالیتهای مهدهای کودک با برنامه و اهداف مورد انتظار در نظام آموزشی و پرورشی و به تبع آن اسناد و قوانین تحولی تعلیموتربیت کشور، از مهمترین چالشهای واقعی و اساسی حاکم بر مدیریت اینگونه مراکز است.
تحلیل واقعبینانه وضع موجود و دستورات داهیانه رهبر معظم انقلاب، بهویژه در سیاستهای ابلاغی ایشان در سال 1392، مبنی بر «توجه به تعلیموتربیت از سنین مهدهای کودک و پیشدبستانیها بهعنوان امر حاکمیتی» و همچنین تصریح روشن ایشان در سخنان شهریورماه 1399 درخصوص «توجه اساسی و فراتر از نگهداری و مراقبت از کودکان در مهدهای کودک» مؤید این موضوع است.
طرح این دغدغهها مسئولان را به تکاپو و تصمیم برانگیخت و سرانجام در روزهای پایانی پاییز (25/9/99) شورای عالی انقلاب فرهنگی مسئولیت حوزههای برنامهریزی، مدیریت، نظارت و ارزیابی بر مهدهای کودک را به وزارت آموزشوپرورش واگذار کرد تا فرصتی برای برنامهریزی و مدیریت یکپارچه بر مهدهای کودک و پیشدبستانیها ایجاد شود.
امیدواریم همگان همت کنیم و دست در دست هم با این تصمیم خطیر در آغاز هزاره سوم، آیندهسازانی در طراز اهداف و آرمانهای مقدس جمهوری اسلامی ایران و به تعبیر اسناد تحولی تعلیموتربیت کشور، برای دستیابی به مراتبی از حیات طیبه و جامعه مهدوی تربیت کنیم.
در این صورت شاهد آغاز تحول بنیادین از بنیادیترین سن تعلیموتربیت، یعنی همان اوان کودکی و سالهای پیش از دبستان خواهیم بود. انتظار این است آنگونه که نظم و هماهنگی در فعالیتها را به متربیان آموزش میدهیم، آنان نیز هماهنگی و انسجام در برنامهها و فعالیتها را از متولیان تعلیموتربیت، اعم از سیاستگذاران، برنامهریزان، مجریان و مربیان ببینند. در این صورت تربیت کودکان اثربخش بوده و در عمل الگو برای تربیت نسل آینده هستیم.
انشاءالله