هنرجویی برایمان تعریف کرد، سال قبل هنرآموزی داشتیم که یک تلفن همراه کوچک و قدیمی داشت و هر بار که با او شوخی میکردیم که آقا معلم، این چه گوشی داغونی است، میگفت من یک معلمم و به جز تماسگرفتن و پیامدادن، به فناوری خاصی نیاز ندارم. بعضی وقتها گوشیاش هنگ میکرد و همچنان که ما در کارگاه مشغول کار بودیم، در گوشهای باطری موبایلش را در میآورد تا دوباره آن را راهاندازی کند.
اما امسال استاد رضایی انگار فرد دیگری شده است؛ او تبدیل شده است به بازیگر، فیلمبردار، کارگردان و صدابردار. هر روز از داخل کارگاه کلی فیلم آموزشی تهیه میکند، روی آنها صدا میگذارد و در گروه کلاسمان بارگذاری میکند.
گوینده رادیو هم شده است و مدام صدای ضبطشدهاش را میفرستد. حضور و غیاب بچههای کلاس را کنترل میکند و در بیشتر شبکههای مجازی مدرسه، مدیر گروه است. نه تنها همه بچههای مدرسه شماره او را دارند و وقت و بیوقت به او پیام میدهند، بلکه خانوادهها هم مدام با او در ارتباط هستند. وقتی به استاد رضایی فکر میکنم، شخصیتش، به عنوان یک هنرآموز، برایم خیلی قابل احترام است. بارها شنیدهام مشکل هنرجویانی را که گوشی یا اینترنت نداشتهاند، خودش حل کرده است.
می گویند معلمی هنر است و در هنر علاقه و عشق حرف اول را میزند. مطمئنم آقای رضایی بزرگترین هنرمندی است که من میشناسم؛ چرا که فقط عشق آدمها را اینقدر عوض میکند. روز معلم را به همه این هنرمندان تبریک میگویم.