خودت را برای خوانندگان «رشد هنرجو» معرفی میکنی؟
محمد جعفر مرادی هستم. در روز 21 فروردین 1369 در شهر مرزی گیلانغرب، در استان کرمانشاهان، در خانوادهای متولد شدم که پس از تولد من، پنج نفره شد. پدر و مادرم قبل از من یک فرزند پسر و یک دختر داشتند. خواهر و برادرم از من بزرگترند.
معمولاً همه فکر میکنند ورزشکاران بچههای شر و شیطانی هستند. تو هم کودکی پر شر و شوری داشتی؟
اتفاقاً من بسیار خجالتی و کمرو بودم. به طوری که هر جا میرفتیم، از تنهایی، خیلی سریع خوابم میگرفت.
در بین اعضای خانوادهتان، قبل از تو، کسی ورزش میکرد؟
برادرم زمانی کشتی میگرفت، اما بعدها به خاطر شرایط زندگی و کار، این رشته را کنار گذاشت. پدرم هم هنوز به صورت تفریحی فوتبال بازیمیکند.
از دوران مدرسه بگو. بچه درسخوانی بودی یا فقط ورزش را دوست داشتی؟
کلاس سوم ابتدایی بودم که خانواده ما از گیلانغرب به تهران نقل مکان کردند. در ابتدای کار، مهاجرت از محل زندگی برایم خیلی سخت بود، اما کم کم خودم را با شرایط جدید وفق دادم.
دوران ابتدایی و راهنمایی (همان متوسطه اول امروز) من مثل همه همسن و سالهایم گذشت. سال اول دبیرستان هم به همین شکل سپری شد. در مجموع بچه درسخوانی نبودم.
چه چیزی باعث شد تربیت بدنی را انتخاب کنی؟
برای سال دوم باید انتخاب رشته میکردم، در حالی که نمیدانستم چه رشتهای انتخاب کنم. پدرم که خودش معلم بود، پیشنهاد کرد رشته تربیت بدنی را انتخاب کنم.
اولش که وارد این رشته شدم، با دیدن اطرافیانم جا خوردم. خیلی از آنها در رشتههایی مثل فوتبال و کشتی به تیم ملی رسیده بودند و در حال تحصیل در رشته تربیت بدنی هم بودند. به همین خاطر، خیلی از روزها را در اردوهای تیم ملی سپری میکردند. اما من هیچ سابقهای نداشتم و از آن دسته دانشآموزانی بودم که تمام اوقاتم در مدرسه میگذشت.
پس چطور تصمیم گرفتی بدوی؟
در همان زمان یکی از دوستانم که در کلاس کنار من مینشست، پیشنهاد داد به ورزشگاه شیرودی برویم. او خودش دونده بود و به این ورزشگاه میرفت و میدوید. اما من نرفتم. تا اینکه یک سال گذشت و ما خانهمان را عوض کردیم. منزل جدیدمان نزدیک میدان هفتتیر و ورزشگاه شیرودی بود. من هم از این فرصت استفاده کردم و تصمیم گرفتم سری به آنجا بزنم.
یادت میآید اولین مسابقهای که شرکت کردی، چندم شدی؟
بعد از اینکه به ورزشگاه شیرودی رفتم، متوجه شدم یک رقابت دوی صحرانوردی برگزار میشود که مرحله انتخابی رقابتهای قهرمانی کشور است. پرسوجو کردم ببینم من هم میتوانم در این مسابقه شرکت کنم یا خیر؟ اعلام شد که حضور همه در این رقابت آزاد است. این اولین مسابقه من بود که در آن رتبه پنجم را به دست آوردم. در این رقابتها چهار نفر اول برای مرحله نهایی مسابقات دعوت شدند و من به خاطر رتبه پنجمی بودنم، این فرصت را از دست دادم.
از دستدادن امکان حضور در مسابقات کشوری ناامیدت نکرد؟
در همان روز مسابقه، آقایی به اسم روح الله گلستانی جم- که مربی دوومیدانی بود- و مسابقه را از نزدیک تماشا میکرد، نزد من آمد و پرسید: «زیر نظر کدام مربی تمرین میکنی؟» جواب دادم: «من دونده نیستم. این اولین باری بود که در یک مسابقه شرکت کردم.»
او پیشنهاد داد پیشش بروم و تمرینهایم را زیر نظر او انجام دهم. از روز بعد، تمرینهای من زیر نظر آقای گلستانی آغاز شد و دیگر آنها را رها نکردم.
حتماً بین همکلاسیهایت حسابی مشهور شده بودی؟ دوستانت چه میگفتند؟
وقتی دویدن را به شکل جدی شروع کردم، اواخر دوران تحصیلم بود. هنوز هم در سطح کشور چندان شناخته شده نبودم. با این حال چون بهتر از دوستانم میدویدم، آنها میگفتند: عجب اسبی هستی!(میخندد.)
هدفی که خودت در نظر داشتی، چه بود؟
در ابتدا اصلاً هدف خاصی نداشتم. شاید اگر در آن زمان مشغله دیگری داشتم، این طور جدی دویدن را ادامه نمیدادم! اما به مرور که تمرین کردم و تواناییهای خودم را شناختم، هدفها یکی پس از دیگری شکل گرفتند. مثلاً در ابتدا دوست داشتم در مسابقات کشوری شرکت کنم و با کسب رتبه در این رقابتها، در دوومیدانی ایران شناخته شوم. کمکم دیدم بهترینهای کشور راهی مسابقات آسیایی میشوند و برای کسب مدال در این رقابتها تلاش میکنند. به این ترتیب، آرام آرام به فکر حضور در مسابقات آسیایی و المپیک افتادم. دوست داشتم در این رقابتها نیز مدال کسب کنم.
الآن سالهاست قهرمان و رکورددار ماراتن (مسافت 42 کیلومتر و 195 متر) ایران هستی. از ابتدا تصمیم گرفته بودی ماراتن بدوی؟
- در ابتدا در دوی 800 متر مسابقه میدادم، اما به مرور موادی را که در آنها رقابت میکردم تغییر دادم و در مسافتهای طولانیتر دویدم. بعد از 800 متر، به 1500 متر روی آوردم و سپس در 5000 متر دویدم. در مرحله بعد هم به دویدن در مسافت 10000 متر مشغول و سرانجام به دونده ماراتن تبدیل شدم.
روی آوردن جدی به دویدن، چه تأثیری روی درس و مدرسهات گذاشت؟
در سال اول دبیرستان، اصلاً خوب نبودم! اما از هنرستان و در رشته تربیت بدنی، شرایطم تغییر کرد. زمانی هم که کنکور شرکت کردم، رتبه 11 آوردم و در رشته تربیتبدنی در دانشگاه دولتی قبول شدم.
شاید خیلی از خوانندگان مجله از همین امروز تصمیم بگیرند مثل تو دونده استقامت شوند و برای ایران افتخار کسب کنند. برای شروع، دیر نیست؟
اگر از همین الان شروع کنند، قطعاً میتوانند قهرمان ایران شوند.
با قهرمانان همراه شوید
مرادی برای حفظ عنوان قهرمانی ایران، در سرما و گرما تمرینات سنگین انجام میدهد. اگر روزی خواستید تمرینات او را از نزدیک ببینید، میتوانید به ورزشگاه پاس در شهرک اکباتان بیایید. در آنجا دوندهای را میبینید که مثلاً در یک روز 20 بار تمرین دوی 200 متر سرعت انجام میدهد و هربار 200 متر را در کمتر از 32 ثانیه میدود. اگر فرصت کردید، تلاش کنید این تمرین را انجام دهید. شاید شما هم مثل این قهرمان از استعداد خود بیخبر باشید!