من عاشق تو هستم / اکرم السادات هاشمی پور
ایران همیشه نامت
سرسبز و ماندگار است
آواز چشمههایت
موسیقی بهار است
ذوق شکفتن تو
در جان هر درخت است
شوق تو رود جاری
صبر تو کوه سخت است
لبخند میزند صبح
بر شانهات دماوند
سرشار از آفتاب است
در دامن تو اروند
خونگرم و سربلندی
مانند نخلهایت
من عاشق تو هستم
جان میدهم برایت
کوه و دریا / منیره هاشمی
چین پیراهن تو
بوی ریواس دارد
خندههای قشنگت
طعم گیلاس دارد
تو برایم همیشه
مثل سنگ صبوری
پاک و آبی، زلالی
از غم و کینه دوری
تکیه گاهی تو مادر
قلب تو مثل دریاست
شانههایت برایم
بهترین جای دنیاست
اسیر / سید احمد میرزاده
روزگاری میپرید
او در اوج آسمان
بال میزد میگذشت
از پل رنگینکمان
از فریب سادهای
او اسیر دام شد
بیقراریهای او
بر زمین آرام شد
آن همه پرواز شاد
حبس شد در یک قفس
با پلاکی نام «باز»
بسته شد بر یک قفس
در کنار میلهها
مُرد، شور و حال باز
آه! آیا حیف نیست
بسته باشد بال باز؟