بازیگرها: گنجشک، خرگوش، خرس، سنجاب.
(جیکجیکی مریض است و ناله میکند. لانهاش بههمریخته است. خرگوش و خرس با یک سبد هویج و یک کوزه عسل وارد میشوند.)
خرگوش: «سلام جیکجیکی!»
خرس: «جیکجیکی حالت چطوره؟»
گنجشک: «سلام، چرا زحمت کشیدید؟»
خرگوش: «بیا، برات هویج آوردم.»
خرس: «من هم برات عسل آوردم. حتماً خیلی گرسنهای.»
گنجشک: «خیلی ممنون که برام هویج و عسل آوردید، ولی... ولی من که...»
خرس: «وای! بخور دیگه... بذار زودتر حالت خوب بشه.»
خرگوش: «بخور جیکجیکی، خیلی تازه و آبداره.»
سنجاب: «سلام! وای، من دیر رسیدم! حالت چطوره جیکجیکی؟» (سنجاب با یک ظرف پر از دانه وارد میشود.)
گنجشک: «کمی بهترم سنجاب جون.» (سنجاب ظرف دانهها را به او میدهد.)
سنجاب: «بیا بخور. میدونم خیلی گرسنهای...»
گنجشک: «آره، خیلی گرسنه بودم... ممنونم...» (گنجشک دانهها را میگیرد و میخورد. خرس و خرگوش ناراحت میشوند.)
سنجاب: «چی شده؟ چرا ناراحتید؟»
خرگوش: «از جیکجیکی بپرس! هویجی رو که براش آورده بودم نخورد.»
خرس: «چرا عسل من رو نمیگی؟ اون رو هم نخورد!»
سنجاب (میخندد): «آخه غذای جیکجیکی دونه است.»
خرس و خرگوش: «ای وای! ما اشتباه کردیم. حالا چی کار کنیم؟»
سنجاب: «بیایید با هم لونهی جیکجیکی رو تمیز کنیم.»
خرس: «بعد هم میریم و دونه جمع میکنیم. قبوله؟»
خرگوش و سنجاب: «قبوله!»