چرا تصمیم گرفتید از دیه فرزندتان برای ساخت مدرسه استفاده کنید؟
همسرم فرهنگی و مدیر یکی از مدرسههای قدیمی و مستهلک گنبد است. به پیشنهاد او تصمیم گرفتیم برای به آرامش رسیدن خودمان و روح پسرمان، با پول دیه او یک مدرسه تازه بسازیم. این کار تأثیر زیادی در روحیه خانوادهام داشت، چون حس میکردم نام پسرم را برای همیشه زنده نگه میدارم.
آیا گرفتن این تصمیم برایتان سخت بود؟
سختتر از فقدان تنها پسرم نبود. من یک فرهنگی ساده هستم. با خودم گفتم این امتحان الهی بوده است و حالا باید با دیه فرزندم کاری ماندگار کنم که خیلیها بتوانند از آن بهره ببرند.
به یاد افرادی افتادم که اعضای بدن عزیز از دسترفتهشان را اهدا میکنند تا احساس کنند زندگی او در کالبد دیگری ادامه پیدا خواهد کرد. آیا شما هم این حس را دارید و این حس برای شما التیامبخش است؟
بله. همانطور که گفتم، توانستم با این کار نام پسرم را زنده نگه دارم. من و همسرم هر دو حس خوبی داریم و به آن مدرسه تعلق خاطر داریم. بچههایی هم که در آن مدرسه درس میخوانند، به ما خیلی علاقهمندند. میدانم هرچند محمدعلی در بین ما نیست، اما دانشآموزانی که در این مدرسه درس بخوانند و در آینده موفق و افرادی مفید برای جامعه باشند، میتوانند محمدعلیهای دیگری برای ما شوند.
بازخورد اقدامتان در اطرافیان چه بود؟
باعث شادی فرزندانم و افتخاری برای خانوادهام بود. الگویی شد برای دخترانم که بخشیدن و انجام کار خوب حس خوشایندی به انسان میدهد و نمیتوان این حس را با هیچ چیزی در دنیا عوض کرد. همینطور، این کار انگیزهای شد برای یک ایرانی مقیم کشور اسپانیا، یعنی خانم دکتر مینا هاشمی. ایشان هم در حال ساخت یک مدرسه سهکلاسه در روستای تکهلر گنبد است.
به نظر شما معلمی دقیقاً چیست؟
معلمی شغل نیست، ایثار است؛ گذشت و فداکاری و عشق به دانشآموزان است. من بهترین روزها و ساعتهای زندگیام را درکنار دانشآموزان و در محرومترین روستاها گذراندهام.
و اما سخن آخر
مدرسهسازی یادگاری ماندگار است. خیلی دلم میخواست آنقدر ثروت داشتم که میتوانستم حداقل سالی یک مدرسه بسازم، چون فرزندان این مرز و بوم قرار است ایران را بسازند.