میزان توسعهیافتگی معلم و چگونگی استفاده او از انواع قدرتهایش، نحوه تعامل او را با دانشآموزان در کلاس درس مشخص میکند. استفاده از تنبیه در استعارهها و مثلهای جامعه ما ریشهای دیرینه دارد. حتی مثلهایی از تنبیه معلمی هم داریم: «چوب معلم گُله، هر کی نخوره خُله!» یا «بچهای که درس نمیخونه، گوشت و پوستش مال معلمه و استخوناش مال پدر و مادر!» و یا استفاده از تنبیههای بدنی مثل فلککردن و شلنگزدن در فرهنگ نهچندان گذشته جامعه ایرانی وجود داشت؛ تا جایی که احتمالاً بیشتر ما یا جزو قربانیان این نوع خشونتهای معلمی بودیم یا حداقل شاهد و ناظر آن در کلاس درس.
امروزه ابزاری مثل تنبیههای فیزیکی بهدلیل تغییر رویکرد آموزشوپرورش و تغییر مطالبات خانوادهها بسیار کاهش پیدا کردهاند. البته کاهش تنبیه فیزیکی بهمنزله از بین رفتن شکلهای دیگر تنبیه نیست. تنبیههای غیرفیزیکی همچون تحقیر، تهدید، سرزنش، غُر زدن و توهین، هنوز رفتار غالب بعضی معلمان است و بهدلیل نرمبودن نسبت به تنبیه فیزیکی و دشواری، اثبات آنها متأسفانه مشکل است. در اینکه معلمان قطعاً با نیتهای خیری همچون ایجاد نظم در کلاس درس، بالابردن موفقیتهای درسی دانشآموزان، افزایش تمرکز کلاس درس در حین تدریس و دهها دلیل دیگر از این ابزارها استفاده میکنند، شکی وجود ندارد، اما آیا به اثرات منفی این رفتارها در زندگی فردی دانشآموزان و انتقال این فرهنگ در جامعه فکر کردهایم؟
شاید سؤال معلمان اهل تنبیه این باشد که در مواقعی که کلاس بهدلیل مشکلات انضباطی و درسی وارد بحران میشود، اگر این ابزارها را از معلم بگیریم، مگر میتوان کنترل کلاس درس را حفظ کرد؟
روانشناسیِ کنترل درونی به این سؤال پاسخی دقیق میدهد و با صراحت کامل میگوید بله! پیامد رفتار میتواند جایگزین تنبیه شود. توافق با دانشآموزان و مواجهکردن آنها با پیامدهای رفتارشان، اخلاقیترین، کمآسیبترین، مهربانانهترین، منصفانهترین و جالب این است که مقتدرانهترین شیوه برخورد با دانشآموزان است. مواجهکردن دانشآموز با پیامد رفتار یک شیوه آموزشی است که همراه خود مسئولیتپذیری، خودارزیابی و قانونگرایی را به ارمغان میآورد.
به نظر میرسد، معلمان بهدلیل ناآگاهی نسبت به پیامد رفتار، از رفتارهای مخربی همچون تنبیه و تحقیر استفاده میکنند. پیامدگذاری شرایطی دارد که اگر درست انجام شود، کلاس درس بهتری را تجربه خواهیم کرد.
در ابتدا نیاز است در محیطی دوستانه و همراه با دانشآموزان، به طراحی قوانین بهصورت مشارکتی پرداخت. پس شرط اولِ پیامدگذاری، توافق اولیه با دانشآموزان است. دانشآموزی که چارچوب کلاس درس را میداند و قوانین کلاس درس را پذیرفته است، وقتی از آن تخلف میکند، خودش میپذیرد که باید قانون اعمال شود. معلم در برابر این دانشآموز به جای توهین، تحقیر، غر زدن و سرزنش، فقط قانون را یادآوری میکند. از دانشآموز هم میخواهد قانون را بگوید و رفتار و عملکرد خود را نسبت به قانون ارزیابی کند. این عمل معلم و دعوت دانشآموز به خودارزیابی، به پذیرش پیامد کمک میکند. به کمک خودارزیابی که نسبت به رفتارهای مخرب تأثیر مثبت بیشتری دارد، میتوان شرایط تغییر درونی و اصلاح رفتار را در دانشآموزان ایجاد کرد.
دو نوع پیامد میتوان برای کلاس درس طراحی کرد: پیامد طبیعی و پیامد منطقی. پیامد طبیعی یعنی آنچه بدون دخالت معلم و بر مبنای عملکرد خود دانشآموز بهصورت خودکار اتفاق میافتد. در این نوع پیامد معلم فقط بهعنوان آگاهیدهنده عمل میکند. اما پیامدی که کاربرد زیادی در کلاس درس دارد، پیامد منطقی است. به جز توافق قبل از پیادهسازی که به آن اشاره شد، سه شرط دیگر برای پیامدگذاری نیاز است که توجه به آنها بسیار مهم است؛ وگرنه ممکن است به جای پیامد به اشتباه از تنبیه استفاده کنیم.
1. اخلاقیبودن پیامد: حفظ شأن و منزلت دانشآموزان در پیامدگذاری اهمیت بالایی دارد. اینکه دانشآموزان بپذیرند در صورت درسنخواندن یک ساعت رو به دیوار بایستند، رفتاری غیراخلاقی است؛ حتی اگر توافق شده باشد! به این نکته توجه کنیم که ما بهدنبال توجیه افزایش قدرت خود در کلاس درس نیستیم و تا جایی که میتوانیم، باید به عزتنفس و کرامت انسانی دانشآموزان توجه کنیم. انتخابی بودن پیامد هم میتواند به این موضوع کمک کند. مثلاً انتخاب اینکه دانشآموزی که تکلیف انجام نداده است، زنگ ناهار در کلاس بماند و تکلیفش را انجام دهد یا یک نمره از کارنامه ماهانهاش کسر شود.
2. منصفانه بودن پیامد: شدت پیامد با رفتار دانشآموز و همینطور رفتار مشابه معلم با همه دانشآموزان، از شرطهای مهم پیامدگذاری است. ممکن است دانشآموزان در حین پیامدگذاری پیامدهای سنگینی را پیشنهاد دهند. حتماً پیامدهایی را طراحی کنید که زیر پا نمیگذارید؛ زیرا قانون و پیامدی که زیر پا گذاشته میشود، اثر خود را از دست میدهد. دانشآموزان اهمیت قانون و اقتدار معلم را در اصرار معلم در پیاده کردن قوانین کلاس میبینند. خاطرم هست، معلمی با دانشآموزان قانونی گذاشته بود که در صورتی که دو بار تکلیف انجام ندهند، معلم برای همیشه کلاس درس را ترک کند. این قانون، چالشی را برای کلاس درس ایجاد کرده بود که هر تصمیمی، با صدمه به دانشآموزان و معلم همراه بود.
3. متناسب بودن پیامد با رفتار انجامشده: هرچه پیامد رفتار با رفتار خارج از قانون دانشآموز متناسب باشد، به پیامد طبیعی نزدیکتر خواهیم شد و اثر بیشتری خواهد داشت. مثلاً اگر قانون این است که در کلاس درس زباله ریخته نشود، میتوان پیامد منطقی این رفتار را برای دانشآموزان، تمیز کردن سه روز کلاس درس بعد از تعطیلی مدرسه در نظر گرفت. هدف اصلی از پیامدگذاری، تکرار نکردن رفتار نامناسب و اصلاح آن است. بهطور مثال، معلمی که بهخاطر نمره پایین، دانشآموز را از کلاس اخراج میکند، به درماندهتر شدن دانشآموز سرعت بیشتری میدهد و این با هدف پیامدگذاری همخوانی ندارد.
به نظر میرسد، پیامدگذاری صحیح در کنار سه رکن ارتباط مؤثر در کلاس درس (رفتارهای مهربانانه، منصفانه و مقتدرانه) میتواند به توسعهیافتگی معلمان در حوزه ارتباط با دانشآموز کمک کند.
معلم مؤثر با مشارکت و توافق دانشآموزان قانونگذاری میکند و پیامدهای تخلف از قوانین را نیز به همراه دانشآموزان (با رعایت شرطهای بالا) به تصویب میرساند و در صورت تخلف دانشآموزان، بدون توهین و تحقیر و غر زدن و کاملاً مهربانانه، قانون و پیامد را یادآوری میکند (البته سؤال کند بهتر است) و مقتدرانه روی قوانین خود میایستد.