در دوران کرونا چگونه از فناوری اطلاعات و ارتباطات در تدریس بهره میبرید؟ وجه تمایز محتوای آموزشی تولیدی شما با سایر همکارانتان در چیست؟
من از سال 1390 با راهاندازی وبلاگ «مدرسه آبی»، بیشتر فعالیتهایی را که در کلاسم انجام میدادم، در قالب بستههایی آموزشی که تولید خودم بودند، برای استفاده همکاران و اولیا بهصورت رایگان به اشتراک گذاشتم. بهتدریج سعی کردم محتواهای غنیتر و تعاملی تولید کنم. هنگام تعطیلات آلودگی هوا و بارش برف، بهصورت دورهای و در فضای مجازی به دانشآموزانم تدریس میکردم. از اینرو در دوره کرونا، بدون اینکه کسی از من بخواهد، بلافاصله با آمادگی کارم را در فضای مجازی ادامه دادم. به جز مشارکت گروهی که مبنای کار من در کلاسهای حضوری بود، سایر برنامههایی را که در کلاس حضوری داشتم، از طریق فضای مجازی دنبال کردم. بچهها موظف بودند مطابق آنچه تدریس میکنم، تکالیف عملکردی و کارهای خلاقانه خود را در قالبهایی چون فیلم، عکس، روزنامه دیواری، پاورپوینت و فایل صوتی با کمک اولیا ارسال کنند. همراه با ارسال فیلم تدریس، هدف آموزشی آن را برای اولیا مینوشتم و ابزارهای لازم را هم معرفی میکردم. این کار باعث میشد اولیا هنگام کار با بچهها در منزل بهتر و دقیقتر عمل کنند.
سادگی، روانی، تنوع، مخاطبشناسی و صمیمیتی که سعی داشتم در کارم باشد، موجب شد کارم بیشتر در دل مخاطبان بنشیند. در محتوایی که تولید میکردم، استفاده از المانها و کاراکترهای جذاب برای بچهها را در نظر داشتم. همکاران و اولیا به من میگفتند مخاطبت را میشناسی و خیلی راحت صحبت میکنی: «چونکه با کودک سر و کارت فتاد، پس زبان کودکی باید گشاد».
محتوایی که در دوران کرونا تولید میکردید، با محتوای تولیدشده شما در گذشته چه تفاوتی دارد؟
قبل از کرونا، تدریسم را با تعامل با دانشآموزان در کلاس حضوری انجام میدادم که با فعالیتهای اکتشافی دانشآموزان بهصورت گروهی همراه بود. محتواهای الکترونیکی که تولید میکردم، با هدف تکمیل آموزشهای کلاسی و پرداختن به انواع سبکهای یادگیری بود. اما در دوره کرونا تولید محتواهای آموزشی به اصل کار من تبدیل شده بود و شامل همه مراحل تدریسم میشد. بنابراین سعی کردم محتواهایی جاندار و تعاملی تولید کنم. همچنین در این شرایط، برای اینکه بچهها بتوانند راحتتر از راه دور با من ارتباط عاطفی برقرار کنند، سعی کردم در تولید فیلمهای آموزشی از چهره خودم هم فیلمبرداری کنم. از دغدغههای بزرگ من این بود که هیچ اشتباهی در کلیپ آموزشی نداشته باشم. به همین خاطر گاهی مجبور بودم فیلمم را چند بار ضبط کنم. تا جایی که به علت حجم کاری زیاد، مشکل جسمی هم پیدا کردم. لازم است وزارت آموزشوپرورش در این زمینه توانمند عمل کند تا همه دغدغه معلم ساخت کلیپ آموزشی نباشد. معلم کارگردان یا فیلمبردار نیست. بهتر است آنقدر کلیپ خوب و هدفمند وجود داشته باشد که معلم با توجه به هدف و روش تدریس خود، از بین آنها انتخاب و آموزش خود را کامل کند.
چگونه از فناوری اطلاعـات برای تمایز آموزش و پشتیبانی از دانشآموزانی که اختلال یادگیری دارند، استفاده میکنید؟
آنچه من در حوزه اختلال یادگیری خیلی به آن پرداختم، طراحی بازی آموزشی بود. در کلاس حضوری، این فرصت را که در یک بازی از همه بچهها استفاده کنیم نداشتیم. اما در فضای مجازی، با کمک فناوری و ارتباطات بازی و نحوه تولید آن را به اولیا آموزش میدادم تا همه بچهها فرصت انجام آن را داشته باشند. سالهای قبل یکی از مشکلاتمان این بود که اولیا این موضوع را که فرزندش اختلال یادگیری دارد و باید آموزش ویژهتری ببیند و به مشاور مراجعه کند، نمیپذیرفتند. اما در آموزشهای مجازی، چون اولیا درگیر آموزش فرزندشان بودند، متوجه مشکل میشدند. همچنین، ممکن بود معلم در کلاسهای حضوری پرجمعیت فرصت رسیدگی بیشتر به دانشآموزان خاص را نداشته باشد، اما با کمک فناوری اطلاعات این فرصت وجود داشت تا دانشآموزان چندین بار محتوای آموزشی را ببینند. اولیا نیز اعلام میکردند ما خودمان هم فیلمهای آموزشی را میبینیم تا به فرزندمان کمک برسانیم. در حوزه ارزشیابی نیز محتواهای ساده تعاملی در محیط پاورپوینت درست کردم تا این تکرار و تنوع به آنان کمک دهد.
تدریس در فضای غیربرخط، برخلاف فضای برخط نیازمند یادگیرندگانی است که روحیه خودیادگیری دارند. با توجه به اینکه دانشآموزان شما پایه اول بودند و هیچ تجربهای از حضور در کلاس درس نداشتند، برای ترغیب دانشآموزان خود به یادگیری و ایجاد انگیزه چه سازوکاری داشتید؟
کارم را متنوع ارائه دادم و از ابزار و بازیهای آموزشی استفاده زیادی کردم. سعی کردم از دیگران ایده و یاد بگیرم، اما از کار دیگران تقلید نکنم. آموزشم را با در نظر گرفتن سبکهای یادگیری و هوشهای چندگانه بچهها طراحی کردم. از جمله اینکه برای ایجاد انگیزه و جلب توجه بچهها از روشهای متنوعی چون سؤال، معما یا چیستان، کاردستی، داستان، شعر، بازی، انیمیشن، تقلید صدا، نمایش عروسکی یا نمایش واقعی و حتی لباس استفاده میکردم. برای مثال، برای تدریس نشانه «ز»، لباس زنبور پوشیدم و بعد از بررسی زندگی زنبور وارد درس شدیم. برای تدریس نشانه «عین» با عروسک انگشتی نمایش اجرا کردم. اولیا میگفتند فرزندشان گاهی در روز تعطیل وقتی از خواب بیدار میشود، میپرسد: «امروز خانمجون چیزی نفرستاده؟» این دانشآموز به خودیادگیری رسیده که مشتاق ادامه یادگیریاش است.
گاهی معلمان با وجود اینکه از نرمافزارهای جدید استفاده میکنند، تنوع در کارشان دیده نمیشود. زمانی معلم نشانه الفبای فارسی را فقط با یک داستان یا شعر آموزش میدهد و فرصتی برای اکتشاف به بچهها نمیدهد. شعر و موسیقی خیلی خوب است، اما آیا سبک یادگیری همه دانشآموزان شنیداری است؟ شعر میتواند تکمیلکننده آموزش باشد، نه اینکه همه آموزش در شعر خلاصه شود.
برای ارزیابی کیفیت یادگیری دانشآموزان و عملکرد آنها از چه تکنیکهایی استفاده میکنید؟
خوشبختانه ارزشیابی توصیفی بود و میتوانستم از ابزارهای متعددی استفاده کنم. ابتدای سال تحصیلی به اولیا اعلام کردم همه تکالیف، پروژهها، آزمونها و هر فعالیتی که دانشآموز انجام میدهد، در ارزشیابی توصیفی عملکرد او مؤثر خواهد بود. از آنها خواستم پوشه کار الکترونیکی برای فرزندشان درست کنند. در آزمونهای عملکردی، مثل کاشت دانه، بچهها میتوانستند انتخاب کنند گزارش خود را در قالبهایی چون فیلم، عکس، نقاشی یا توضیحات شفاهی ارسال کنند. همه تکالیف و پروژههای عملی دانشآموزان در گروه کلاسی در برنامه شاد قرار میگرفت تا بچهها از هم الگو بگیرند. فعالیتهای ارسالی دانشآموزان را با دقت میدیدم و بازخوردهای متنوع میدادم. اگر دانشآموزی به بازآموزی نیاز داشت پیشنهاد میکردم محتوای تدریس را دوباره ببیند.
در آزمونهای مدادکاغذی که بچهها در منزل پاسخگو بودند، اشتباه خیلی کم بود. شاید به این خاطر که در منزل آرامش داشتند و حواسشان پرت نمیشد. با این حال، برای اینکه از دستیابی دانشآموزان به اهداف آموزشی اطمینان پیدا کنم، در پایان سال به مدت دو هفته در مدرسه حضور پیدا کردم و با اختصاص وقت یک ساعته به هر دانشآموز، عملکردشان را ارزیابی کردم و تردیدهایم برطرف شد.
یادگیرندگان پایههای اول و دوم را که براساس مراحل رشد شناختی در مرحله عملیات عینی قرار دارند، چگونه در فرایند تدریس درگیر میکردید؟
با استفاده از ابزار و بازیهای آموزشی تدریسم را ملموس و عینی کردم. بازی حس خوبی به بچهها منتقل میکند و علاوه بر عینیسازی آموزش، یادگیری را برای بچهها لذتبخش میکند. طی سالیان گوناگون بیش از 50 دستسازه را بهعنوان بازی و ابزار آموزشی برای کلاسم آماده کردم و برای استفاده همکاران و اولیا به اشتراک گذاشتم. تنوعی از کارهای عملی را در ارائه گزارش و تکالیف دانشآموزان در نظر میگرفتم تا بچهها فرصت مشاهده و تجربه داشته باشند. برای مثال، در آموزش اعداد، بچهها باید عدد دو را با چینه، چوبخط و روی محور نشان میدادند و مصداقهای عدد دو را در اطراف جستوجو میکردند و هر آنچه را که دوتایی بود پیدا میکردند و بهعنوان کار عملی میفرستادند.
عملکرد مدرسه تلویزیونی ایران را در آموزش دبستانیها چگونه ارزیابی میکنید؟
ما در تدریس تلویزیونی محدودیت زمانی، فناورانه و ابزاری داشتیم. تدریسی را که لازم بود طی سه روز انجام شود، باید در بیست دقیقه آموزش میدادیم. فرصت استفاده از همه ابزارهایی را که برای عینیسازی تدریس با خود به استودیو میبردیم، نداشتیم. بنابراین، با مشورت همکاران تصمیم گرفتیم در هر تدریس فقط از یک ابزار استفاده کنیم. در مورد بازیهایی که به بچهها و اولیا معرفی میکردیم، فقط توضیح میدادیم و فرصت نداشتیم حتی یک بار هم خودمان آن بازی را جلوی دوربین انجام دهیم. برای درگیرکردن بچهها سؤال میپرسیدیم، اما بهخاطر محدودیت زمانی، قبل از اینکه بچهها فرصت فکرکردن داشته باشند، مجبور بودیم سریع خودمان به سؤالمان جواب بدهیم. در غیر اینصورت به ادامه درس نمیرسیدیم.
از مزایای مدرسه تلویزیونی امسال این بود که تدریسها علاوه بر سامانه تلوبیون، در اینستاگرام نیز به اشتراک گذاشته میشد. مدرسه تلویزیونی، بهویژه در مناطق محروم که دانشآموزان به تدریس معلم خود دسترسی نداشتند، بازخورد خوبی داشت و بچهها از این طریق یاد گرفتند.
به نظر شما معلمان باید خود را به چه مهارتهایی مجهز کنند؟
آگاهی معلم از روشهای تدریس و چالشهای آن و توانمندی عمومی و تخصصی معلم، سلاح وی به حساب میآید. معلم باید با کاربرد فناوری اطلاعات در آموزش آشنا باشد، روانشناسی رشد کودک و نحوه مدیریت کلاس را بداند، تفاوتهای فردی را در نظر بگیرد، انواع روشهای تدریس را بلد باشد تا فقط از یک روش استفاده نکند، فن بیان خوبی داشته باشد و روشهای تولید محتوا را بشناسد. به معلمانی که برای تدریس در فضای مجازی نگران بودند، میگفتم ببینید چی بلد هستید، خودتان را در آن قوی کنید. اگر چیزی بلد نیستید، یک نرمافزار یاد بگیرید و روی همان نرمافزار مسلط شوید. میتوانید از انیمیشن آماده یا تدریس سایر معلمان هم برای تکمیل آموزش خود استفاده کنید، اما اینطور نباشد که خودتان تدریسی نداشته باشید.
همچنین، معلم باید در اولیا و بچهها نفوذ کلام داشته باشد. جلسه اول دیدار با اولیا، جلسه طلایی است. من در این جلسه با یک پاورپوینت عالی توضیحات لازم را به اولیا میدهم. به این ترتیب، آنها به دید متخصص به من نگاه میکنند و میگویند: «ما خوشحالیم که فرزندمان را دست شما میسپاریم».
ما هم خوشحالیم که تجربههای ارزشمندتان را با ما به اشتراک گذاشتید.