دکتر نیرو: بنده با هدف طرح پرسشهای نو و مواجهه انتقادی در تعلیم و تربیت، تحقیق و پژوهش را آغاز کردهام. در این میان، بهدنبال درک بهتر مفهوم «مهارتهای غیرکلامی» هستم. به نظر شما مهارتهای غیرکلامی معلمان به چه معناست و اساساً تا چه میزان اهمیت دارد؟
دکتر نوروزیان: حاصل مطالعات و تجربههای من میگوید، مهارت غیرکلامی چیزی فراتر از مهارت است. شما وقتی از مهارت سخن میگویید، در واقع به حوزه فن وارد شدهاید و پدیده مورد بررسی باید پدیدهای عینی باشد. اگر بپذیریم که مهارتهای غیرکلامی مهارت یا فن است، پس معلم میتواند با آموزش در کلاسهای مهارتی واجد آن شود. در صورتی که به نظر بنده این مهارت جنس متفاوتی دارد و قابل آموزش نیست. در حوزه مهارتهای غیرکلامی، بحث «دانستن» و کسبکردن مطرح نیست، بلکه موضوع اصلی، «شدن» یا «صیرورت» است. از این رو، قبل از هرچیز باید فاصله میان «دانستن» و «شدن» درک شود. از این منظر کنشهای غیرکلامی معلم نه مهارت که «فرامهارت» است.
آقای ادوارد لی ثوراندایک1 که نظریاتش در حوزه روانشناسی تطبیقی مشهورند، میگوید: متداولترین اشتباه معلمهای بیتجربه این است که انتظار دارند آنچه را معلم میگوید، دانشآموز بفهمد. او معتقد است: آموزش گفتن نیست ... آموزش نگفتن است؟ از منظر ثوراندایک، آموزش یعنی کنش غیرکلامی.
دکتر نیرو: من معتقدم مهارت یک دانش قابل کسب است که با تمرین میتواند شکل بگیرد؛ بهگونهای که به ابراز طبیعی برسد. با وجود این میخواهم بدانم تأثیر مهارت غیرکلامی در تدریس چگونه خواهد بود؟
دکتر نوروزیان: پیامبر اکرم(ص) میفرمایند: سکوت طلاست و کلام نقره است. موضوع بنده نفی آموزش سخن گفتن نیست. باید دید چرا ما برای سکوت نمیخواهیم بیاموزیم. من سکوت را معادل کنش غیرکلامی میبینم. مایکل پولانی وقتی از تدریس ضمنی و یادگیری ضمنی سخن میگوید، معتقد است در یادگیری ضمنی و غیرمستقیم منش و رفتار معلم به محتوای یادگیری تبدیل خواهد شد. برای مثال، سکوت بجا در حین درس، خود عین کلام خواهد بود.
در واقع، کلام معلم میشود قال و سکوت و کنشهای غیرکلامی او میشود حال. اینجا دیگر معلم به جنس دیگری از سواد، یعنی سواد قلبی محتاج است. معلم با سواد هنری و قلبی خود میتواند آموزش غیرکلامی خود را ارائه دهد. این همان چیزی است که هم معلم و هم دانشآموز بدان محتاجاند و آیزنر از آن به چشم هوشمند یادکرده است. معلمی که چشم هوشمند و درک هنری دارد و در حوزه نمادشناسی دانش دارد میتواند به موضوع آموزش غیرکلامی ورود کاملتری داشته باشد.
دکتر نیرو: در واقع از سخنان شما اینگونه برداشت میشود که هنر همانند چتری است که مهارت غیرکلامی زیر آن قرار دارد. با وجود این، آیا به نظر شما علم هنر (عشق)، خلاقیت در دایره هنر جای دارد و اعتقاد دارید میشود این مهارتها را آموخت؟ آیا شما سکوت را هم جزو مهارتهای غیرکلامی میدانید و آیا تأیید میکنید زبان بدن نافذتر از زبان تن یا قال است؟
دکتر نوروزیان: بله. همینطور است. همانگونه که عرض کردم، به نظر بنده مهارتها دو دستهاند: مهارتهای ذهنی و مهارتهای قلبی. کنشهای غیرکلامی معلم در دایره مهارتهای قلبی جای میگیرند و با کشف و شهود معنادار میشوند. این مهارت قابلیت برنامهریزی ندارد، بلکه در زمان خلق میشود. من از شما میپرسم، آیا با خواندن یک کتاب در مورد شنا، شناگر خواهید شد؟ خیر. باید به آب بیفتید و شناگری را از اعماق وجودتان کشف کنید و خودتان آن را توسعه دهید. در واقع، اینگونه از مهارت، تجویز و الگوسازی ندارد و نیازمند آمادگی روحی است. هر مربی که بخواهد مهارت غیرکلامی پیدا کند، راهی جز خودمراقبتی و خویشتنبانی ندارد. بله، خویشتنبانی زمینهساز رشد و ارتقای شخصیت معلم خواهد شد.
دکتر نیرو: آیا امکانش هست نمونه یا مثالی از چنین معلمی بزنید؟
دکتر نوروزیان: بله. میتوان آیتالله بهجت را نام برد که با بهچالشکشیدن تمام الگوهای مرسوم و اوج واجدبودن مهارت غیرکلامی، با راهرفتنش باعث تغییر، تحول و تربیت مخاطب میشود.
دکتر نیرو: با پنجرهای که شما گشودید، یاد حدیثی از امام علی(علیهالسلام) افتادم: «معلمِ خود شایستهتر به تجلیل است تا معلم غیر». در ادامه باید بگویم، نتیجه پژوهش آلبرت محرابیان نیز با تأکید بر اهمیت مهارتهای غیرکلامی به این صورت است که 55 درصد پیام به واسطه زبان بدن، 38 درصد بهواسطه صدا و 7 درصد از کلام منتقل میشود. در این شکی نیست که زبان بدن بهعنوان جلوه مهارتهای غیرکلامی، از دیگر شیوهها نافذتر است و من معتقدم چند واحد بازیگری و تئاتر میتواند در این زمینه به معلمان یاری برساند.
دکتر نوروزیان: نکته دیگر اینکه معتقد است رفتار غیرکلامی فقط مختص معلم نیست و حتی با رفتار غیرکلامی دانشآموز میتوان او را «ارزشیابی تربیتی» کرد. به نظر من، برایند رفتار غیرکلامی میتواند جزو کارامدترین شیوههای ارزشیابی فرهنگی باشد. در این میان، معلمان عزیز باید تفاوت «رفتار» و «عمل» را ذیل نظریه «انسان عامل» دکتر خسرو باقری مطالعه کنند.
دکتر نیرو: به نظر بنده میتوان در فضای مجازی هم از ارتباط غیرکلامی بهره جست. در واقع، تمام فعالیتهای بدنی و صداها در آموزش غیرکلامی مؤثرند. معلمی که پیوسته صحبت میکند و فن بیان ندارد، نمیتواند تدریس مؤثری داشته باشد. ابراز طبیعی معلم خود باعث نشستن آموزش بر قلب دانشآموز و پیوند روحی آموزشپذیر و آموزشدهنده میشود. آنچه از درون میجوشد، بر قلب مینشیند. حال آیا این علوم در دانشگاه فرهنگیان و در فرایند تربیت معلمان آینده بررسی میشوند؟
دکتر نوروزیان: در اغلب درسهای مشخص خیر. البته بنده ناامید نیستم و معتقدم، همان چند دانشجومعلم اهل طلب که به اهمیت مهارتهای قلبی دست یافتهاند، ارزش آن را دارند تا در این دانشگاه وقت بگذاریم. همین چند نفر برای تربیت و تغییر یک نسل کافی خواهند بود.
نکته نهایی که به ذهنم میرسد این است که معلمان و مربیان ما باید بدانند هر چه موضوع مهمتر باشد، سهم مهارت غیرکلامی بیشتر خواهد شد. به قرآن توجه کنید. هرکجا به پیامهای بسیار مهم میرسد، رمزگذاریها بیشتر میشود: «و ما ادریک ما لیلةالقدر/ القارعه، مالقارعه». اگر بخواهیم این هنر را به معلمی تعمیم دهیم، میتوانیم از مفهوم «هنر از دسترس خارجکردن» یا «هنر رمزگذاری» استفاده کنیم تا علاوه بر جذابیت، اهمیت موضوع نیز ارتقا یابد.
«هنر نگفتن» یک خودتمرینی برای معلمان است. ما کارگاههای فن بیان فراوان داریم، اما کارگاههای سکوت به هیچ وجه نداریم. چرا؟ چون ضرورتی نمیبینیم از مهارت غیرکلامی و سکوت در تعلیموتربیت بهره ببریم. معلم امروزی باید بیاموزد هرگاه در میدان آموزش به حاشیه برود و در سکوت آموزش دهد، موفقیتش بیشتر خواهد شد. معلمان ما باید بدانند، دانشآموز به سخن آنان توجه نمیکند، بلکه به خود معلم و منشش مینگرد. برای این کار معلم مجبور است خویشتنبانی و مراقبه داشته باشد تا تو دل برو و امین شود. حضرت محمد(ص) سالها محمد امین بود و با مهارت غیرکلامی (منش درست) به همه درس زندگی میداد. او پس از سالها آموزش غیرکلامی به رسالت مبعوث شد. پس معلم عزیز، «تا امین نشدی، رسول نخواهی شد.»
خدایا چنان کن سرانجام کار تو خشنود باشی و ما رستگار
پینوشت
1. Edward Lee Thorndik